کد خبر 431643
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۳

مربیان جوان در لیگ چهاردهم و لیگ دسته اول نشان دادند که دیگر وقت اعتماد کردن به این مربیان است و فوتبال را باید با علم روز پیش برد.

به گزارش مشرق، نقش علم در فوتبال انکار ناپذیر است. زمان نتیجه گرفتن با ستاره‌ها به پایان رسیده و صرفاً داشتن بازیکن خلاق یا نامی نمی‌تواند موفقیت را رقم بزند. برای موفقیت یک تیم از تدارکات گرفته تا بازیکنان، مربیان و سرمربی تلاش می‌کنند و حاصل یک تلاش جمعی نتیجه را رقم می‌زند.

در یک تورنمنت یا لیگ هرکسی بیشتر تلاش کند و به‌روزتر پیش برود، می‌تواند موفق هم شود. همانطور که این فصل تیم‌هایی مانند نفت تهران و ذوب‌آهن نشان دادند بدون ستاره هم می‌توان موفق شد. همانطور که تیم‌های فولادنوین و سیاه‌جامگان در لیگ دسته اول نشان دادند می‌توان با تلاش سهمیه لیگ برتر گرفت. رسیدن به موفقیت فقط به بازیکن نامی خریدن نیست. اینگونه نیست که شما با جمع کردن بازیکنان نامی به موفقیت برسید و یا دست به کارهای غیر فوتبالی بزنید.

در این فصل از فوتبال ایران که گذشت، چه در لیگ برتر و چه لیگ دسته اول شاهد یک پوست‌اندازی بودیم. پوست اندازی بازیکنان با قانون سازمان لیگ رقم خورد که بازیکنان جوان توانستند خودشان را معرفی کنند؛ حتی چند نفر از آنها به تیم ملی راه یافتند. در بین مربیان هم مدیران موفق با اعتماد به مربیان جوان توانستند راه جدیدی را برای ورود مربیان جوان و خروج مربیان پا به سن گذاشته باز کنند.

در این فصل از فوتبال ایران شاهد موفقیت مربیانی بودیم که عمر مربیگری آنها چندان زیاد نیست. علیرضا منصوریان، یحیی گل‌محمدی، کوروش موسوی، رضا مهاجری و ... در این فصل نشان دادند که نوبت نتیجه گرفتن جوان‌هاست. حتی حسین فرکی که سال‌هاست در عرصه مربیگری فعالیت می‌کند و یک مربی با تجربه است، عمر سرمربیگری‌اش زیاد نیست. مربیانی که شاید کار خود را به تازگی آغاز کرده‌اند و تجربه کمی دارند اما حرکت آنها بر مبانی علم و تلاش باعث شده بتوانند تیم‌های خود را موفق کنند. در کنار این مسئله ثبات این مربیان روی صندلی‌ها نیز می‌تواند یکی دیگر از عوامل موفقیت آنها باشد، مسئله‌ای که در تیم‌های دیگر دیده نشد یا کمتر به چشم خورد.

منصوریان که این فصل با نفت در سه جام موفق بود و نتایج خوبی کسب کرد، با استفاده از علم و ابزار GPS تیمش را به سمت موفقیت برد. یحیی گل‌محمدی و دستیاری به نام مجتبی حسینی با بهره بردن از آنالیز روز دنیا در ذوب‌آهن موفق شدند. علیرضا مرزبان در اولین سال سرمربیگری خود و با استفاده از تجربه اروپایی‌اش نتایج معقولی در پدیده گرفت و کوروش موسوی، سرمربی فولادنوین با کار و تلاش بیشتر و دل بستن به بازیکنان جوان تیمش را لیگ برتری کرد. رضا مهاجری هم با تشکیل تیم نوپای سیاه جامگان توانست بعد از سه فصل تیمی از لیگ دسته دوم را به لیگ برتر بیاورد.

با معیارهایی که وجود داشت و فضایی که ایجاد شد این مربیان به موفقیت دست پیدا کردند. در پایان لیگ هم از سوی کانون مربیان گل‌محمدی بهترین مربی سال فوتبال ایران شد، منصوریان بهترین مربی لیگ برتر شد و عنوان بهترین مربی لیگ دسته اول به کوروش موسوی رسید. حسین فرکی نیز به دلیل دو فصل قهرمانی با تیم‌های فولاد و سپاهان به عنوان مربی ویژه انتخاب شد. از آنجایی که برای هر عنوان فقط یک انتخاب وجود داشت امکان این نبود از مربیانی مانند مرزبان و مهاجری هم تقدیر شود اما بدون شک کار این مربیان هم در این فصل دیدنی بود. در کنار این موضوع باید از مدیرانی هم که به مربیان جوان خود اعتماد کردند یا در صورت اجبار به قطع همکاری با مربیان اولیه خود، انتخاب درستی داشتند تقدیری ویژه به عمل بیاید.

در ادامه نگاهی کوتاه به مربیان تیم‌های لیگ برتری و دو مربی موفق لیگ دسته اول نشان می‌دهد که ثبات مربیان نقشی پررنگ در عملکرد مثبت آنها داشته است. شاید در این بین استثناهایی نیز وجود داشته باشد که آن هم با توجه به شرایطی است که در تیم‌های آنها به وجود آمد.

سپاهان اصفهان؛ زلاتکو کرانچار - حسین فرکی
در این فصل سپاهانی‌ها کار خود را با زلاتکو کرانچار آغاز کردند. این مربی در ابتدای کار تصمیم به قطع همکاری با سپاهانی‌ها گرفت اما مسئولان این باشگاه با انتخابی درست حسین فرکی را جایگزین کرانچار کردند. در میانه فصل هم با اینکه بارها در رسانه‌ها صحبت از اخراج فرکی شده بود اما سپاهانی‌ها تصمیم گرفتند به انتخاب خود اعتماد کنند و در نهایت نتیجه‌اش را گرفتند و به قهرمانی رسیدند.

تراکتورسازی تبریز؛ رسول خطیبی – تونی اولیویرا
رسول خطیبی جزو مربیان جوان و آینده‌داری است که این فصل روی نیمکت تراکتورسازی نشست. خطیبی توانست تیمش را به قهرمانی نیم فصل برساند اما با مشکلاتی که بین او و مدیریت باشگاه به وجود آمد از تراکتورسازی کنار گذاشته شد تا تونی اولیویرا جایگزین شود. مربی پرتغالی که با از دست دادن قهرمانی و نتیجه ضعیف در آسیا کارنامه ضعیفی از خود به جا گذاشت.

نفت تهران؛ علیرضا منصوریان
ابتدای فصل هیچ‌کس فکر نمی‌کرد نفت تهران با منصوریان موفق شود. مربی جوانی که در اولین تجربه‌اش در پاس همدان ناموفق بود اما پس از کسب تجربه، دستیاری کارلوس کی‌روش و هدایت تیم امید توانست در نفت موفق شد. حرکت علمی این مربی جوان در این فصل دیگر مربیان را هم ترغیب کرده تا این فصل تمرینات خود را علمی‌تر دنبال کنند.

ذوب‌آهن اصفهان؛ یحیی گل‌محمدی

مربی جوان ذوب‌آهن پله پله جلو آمد. نشستن روی نیمکت نساجی مازندران، دستیاری در راه‌آهن و پرسپولیس، سرمربیگری در صبای قم، پرسپولیس، نفت و در نهایت ذوب‌آهن یحیی گل‌محمدی را قدم به قدم پیش برد تا بتواند بهترین مربی سال فوتبال ایران شود. حالا این مربی که تشنه یادگیری بیشتر است توانسته گامی بلند برای موفقیت بردارد و به همراه دیگر مربیان جوان راه را برای اعتماد به مربیان جوان باز کرده است.

فولاد خوزستان؛ دراگان اسکوچیچ
سرمربی کروات فولاد هم جزو مربیان موفق این فصل بود. البته که او نتوانست تیم قهرمان فصل گذشته را به مقامی برساند و در رتبه پنجم جدول ایستاد اما فولاد این فصل مشکلات عدیده‌ای داشت. از دست دادن 6، 7 بازیکن اصلی تیم به دلیل مشکلات سربازی، دوپینگ و ... دست دراگان اسکوچیچ را خالی کرد اما با این حال او توانست تیمش را تا هفته‌های پایانی جزو مدعیان قهرمانی نگه دارد.

استقلال؛ امیر قلعه‌نویی
استقلال این فصل به هم ریخته بود. انتخاب‌های بدی که از سوی وزارت ورزش و جوانان برای استقلال و پرسپولیس انجام شد این دو تیم را به سمت ناکامی سوق داد. قلعه‌نویی که بعد از یک فصل ناکامی به دنبال جبران بود نیز موفق نشد. مدیران این باشگاه به سرمربی با کارنامه خود اعتماد کردند اما اعتماد آنها جواب نداد و قلعه‌نویی دومین فصل پیاپی ناکام بود. خیلی‌ها می‌گویند دوره قلعه‌نویی به پایان رسیده اما این مربی به دنبال جبران است.

سایپای البرز؛ مجید جلالی
پس از قطع همکاری مجید جلالی با تراکتورسازی منتقدان او بر این اعتقاد بودند که او نمی‌تواند با بازیکنان بزرگ موفق شود اما در عوض می‌تواند مربی خوبی برای ساختن بازیکنان با استعداد و جوان باشد. شاید این نقد به مجید جلالی وارد و او این مسئله را هم نشان داده است. مربی‌ای که در اعتماد کردن به بازیکنان جوان همیشه پیشرو بوده و پس از معرفی کردن بازیکنان جوان در فولاد حالا این سیاست کاری خود را در سایپا هم پیاده کرد. نتیجه هم رسیدن محمدرضا اخباری و مهدی ترابی به تیم ملی بود تا جلالی اینگونه کارنامه مثبتی از خودش به جا بگذارد.

پرسپولیس؛ علی دایی – حمید درخشان – برانکو ایوانکویچ
پرسپولیس این فصل رکورد زد. تغییر سه سرمربی در یک فصل کمتر اتفاق می‌افتد اما پرسپولیس تیمی بود که این فصل این اتفاق را رقم زد. به همین دلیل نمی‌توان ارزیابی دقیقی از عملکرد مربیان این تیم داشت. علی دایی نتوانست در ابتدای لیگ با پرسپولیس نتیجه خوبی بگیرد، درخشان جز دربی نتیجه خوبی در لیگ نداشت اما نتایجش در آسیا قابل دفاع بود و برانکو ایوانکوویچ هم فرصت کمی برای عرضه داشت و فصل بعد باید در خصوص او نظر داد. این مربی کروات برنده دربی بود و در لیگ قهرمانان آسیا پرسپولیس را به مرحله حذفی رساند اما شکست مقابل الهلال باعث شد او و تیمش از لیگ قهرمانان کنار گذاشته شوند.

صبای قم؛ صمد مرفاوی – مهدی تارتار
صمد مرفاوی یک نیم فصل در صبای قم بود و نتایج خوبی هم با این تیم گرفت اما در ادامه به دلیل مشکلات مالی و اختلاف با مسئولان باشگاه این تیم را ترک کرد تا مهدی تارتار جایگزین او شود. مشکلات مالی بازهم ادامه داشت و تارتار اعلام کرد با این شرایط تیم در معرض سقوط هم قرار می‌گیرد اما در نهایت توانست صبا را در میانه‌های جدول حفظ کند.

پدیده خراسان؛ علیرضا مرزبان
صرفاً بقا در اولین سال حضور پدیده در لیگ برتر می‌تواند نتیجه خوبی باشد اما می‌توان گفت نتیجه علیرضا مرزبان با تیم تازه لیگ برتری شده‌اش، جدا از بقا در لیگ قابل دفاع بود. پدیده این فصل متفاوت‌تر از فوتبال ایران بازی می‌کرد و همین باعث شد این تیم در اوایل فصل نتایج خوبی هم بگیرد اما در ادامه راه باشگاه با مشکلات اقتصادی روبه‌رو شد. با این حال مرزبان پس از کسب تجربه در فوتبال اروپا در اولین سال سرمربیگری‌اش با رتبه‌ای خوب پدیده را در لیگ نگه داشت.

گسترش‌فولاد تبریز؛ مهدی تارتار – فراز کمالوند
انتظار نمی‌رفت که تیم گسترش‌فولاد بخواهد این فصل جزو تیم‌های بالای جدولی باشد اما این تیم با مهدی تارتار شروع خوبی در لیگ نداشت که باعث شد مسئولان باشگاه با او قطع همکاری کنند و فراز کمالوند روی نیمکت گسترش‌فولاد بنشیند. شاید اگر به تارتار اعتماد می‌شد، او می‌توانست گسترش‌فولاد را هم مانند صبا در لیگ نگه دارد اما این کار در هفته‌های پایانی و با فراز کمالوند رقم خورد.

راه‌آهن؛ حمید استیلی – علی لطیفی – فرهاد کاظمی
حمید استیلی در این فصل باشگاه راه‌آهن را خریداری کرد و خودش هم سرمربی تیم شد اما در ادامه تیم از او گرفته شد. با این حال استیلی به جای خرید بازیکنان نامی بازیکنان جوانی را وارد تیمش کرد که با میدان دادن به این بازیکنان آنها را به فوتبال ایران معرفی کرد. بازیکنانی مانند رامین رضاییان و میلاد محمدی که توانستند ملی‌پوش شوند یا علی علیپور و بهنام برزای که به تیم‌های پرسپولیس و استقلال پیوستند. راه‌آهن هم در این فصل سه مربی داشت که نمی‌توان کارنامه آنها را به این شکل ارزیابی کرد اما پس از استیلی، علی لطیفی با راه‌آهن ناموفق بود و در نهایت فرهاد کاظمی تیم را در لیگ برتر حفظ کرد.

ملوان بندرانزلی؛ نصرت ایراندوست - استوان موسیلوویچ - فیروز کریمی
مربی با تجربه و مو سپید کرده قوی‌های سپید این فصل هدایت ملوان را به عهده گرفت اما ناکامی‌ها باعث شد خیلی زود از روی نیمکت ملوان دور شود. استوان موسیلوویچ انتخاب بعدی مدیران ملوان بود که اشتباه به نظر می‌رسید تا در نهایت جای خود را به فیروز کریمی بدهد. با اینکه ملوان هم سه مربی را در این فصل تغییر داد اما قابل دفاع‌ترین کارنامه در این تیم برای فیروز کریمی بود که تیم را در لیگ نگه داشت.

استقلال خوزستان؛ عبدالله ویسی
مربی جوان و بومی استقلال خوزستان در پایان فصل جواب اعتماد مسئولان باشگاه را داد. تیمی که به قول مسئولان باشگاه بد بسته شده بود، در پلی‌آف موفق شد مس کرمان را شکست دهد تا در لیگ برتر بماند. عبدالله ویسی هم در این فصل شاید نتایج خوبی نگرفت اما ثبات او روی نیمکت استقلال خوزستان مطمئناً می‌تواند در آینده نتایج مثبتی در پی داشته باشد. اینکه یک مربی جوان به دلیل توجه به نتایج از کار اخراج نشد.

پیکان؛ منصور ابراهیم‌زاده – صمد مرفاوی
پیکان همان تیمی بود که می‌خواست با اتکا به نام‌ها یا همان ستاره‌ها لیگ موفقی را پشت سر بگذارد اما نتایج این تیم نشان داد دوره این کارها به پایان رسیده است. منصور ابراهیم‌زاده تیم پیکان را با بازیکنان نامی نتوانست به خوبی هدایت کند و جای خود را به صمد مرفاوی داد که در صبا خوب کار کرده بود. مرفاوی هم موفق نبود تا پیکان به لیگ دسته اول سقوط کند. سقوطی که نشان داد فوتبال جمع کردن بازیکنان دورهم نیست بلکه جمع کردن تفکرات حرفه‌ای و پیش رفتن مربیگری با علم است.

نفت مسجدسلیمان؛ مجید باقری‌نیا – بهروز مکوندی
نفت مسجدسلیمان با بهروز مکوندی لیگ برتری شد اما مسئولان باشگاه این مربی را کنار گذاشتند و هدایت تیم به مجید باقری‌نیا سپرده شد. مربی با تجربه مسجدسلیمانی که نتوانست با این تیم نتیجه بگیرد تا مکوندی بار دیگر روی نیمکت بنشیند. این مربی نیز نتوانست کاری از پیش ببرد و در نهایت نفت مسجدسلیمان به لیگ دسته یک بازگشت.

فولادنوین اهواز؛ کوروش موسوی

باشگاه فولاد تیم دوم خود را با نام فولادنوین اهواز تشکیل داد و این تیم از لیگ دسته دوم کارش را آغاز کرد. کوروش موسوی که سرمربی تیم امیدهای فولاد بود هدایت فولادنوین را به عهده گرفت و در اولین سال حضورش در این تیم موفق شد تیم دوم فولاد را به لیگ دسته اول بیاورد. دومین سال حضور فولادنوین هم مصادف شد با لیگ برتری شدن این تیم تا کار کوروش موسوی بیشتر دیده شود. مربی که تیمش را روزانه دو تا سه جلسه تمرین می‌دهد و لیگ برتری شدنش هم حاصل همین تلاش است.

سیاه‌جامگان مشهد؛ رضا مهاجری
سیاه‌جامگان تیمی بود که در روزهای سیاه ابومسلم تشکیل شد. این تیم هم با تلاش توانست لیگ برتری شود و اینگونه نبود که امتیاز یک تیم لیگ برتری را بخرد. رضا مهاجری از لیگ دسته دوم سیاه‌جامگان را به لیگ دسته اول آورد و پس از دو سال تلاش در این رده توانست تیمش را لیگ برتری کند.

با این بررسی کوتاه از تیم‌های لیگ برتری و دو تیمی که توانستند به لیگ برتر بیایند، می‌توان به این نتیجه رسید که موفقیت تیم‌ها حاصل اعتماد به مربیان جوان و البته ثبات نیمکت‌ها بود. مربیان جوانی که با علم روز حرکت کردند، از آنالیز و تکنولوژی‌های روز دنیا مانند GPS بهره بردند تا به این شکل به فوتبال ایران درس بدهند. در این فصل تیم‌هایی هم که شرایط خوبی را در لیگ تجربه نکردند یا مربیانی داشتند که تفکرات آنها به روز نشده یا اعتقادی به ثبات نداشتند و نتیجه‌گرا عمل کردند.

مربیان جوان در لیگ چهاردهم نشان دادند باید به سمت پیشرفت حرکت کرد. پیشرفتی که اولین قدم آن به روز شدن، تلاش کردن و حرکتی علمی است. در ادامه هم باید کار را از مدیران نتیجه‌گرا گرفت و مدیرانی را بالای سر باشگاه‌ها گذاشت که با تصمیمات درست خود، فوتبال را زیبا می‌کنند.
منبع: تسنیم