وی افزود: سکانسها و بافتهایی که در نمایشنامه وجود داشت برای اینکه بخواهد به صورت منسجم به تصویر تبدیل شود فقط در ذهن میرباقری بود و ما در جلساتی که با هم داشتیم سعی کردیم ذهنیتهایمان را به هم نزدیک کنیم. در این جلسات من تلاش کردم بفهمم او چه میخواهد و چه روایتهایی را به چه صورت باید به تصویر بکشیم.
انتخاب خانهای در تیردوقلو برای نزدیکی به فضای دهه ۷۰
این طراح صحنه و لباس تأکید کرد: آن زمان که «دندون طلا» اجرا میشد من در کار «دایره گچی قفقازی» زنده یاد سمندریان بودم. در نسخه سریال نیز ما دقت زیادی داشتیم تا آن قسمت از کار را که بین سالهای ۴۵ تا ۵۵ میگذرد به درستی دربیاوریم. مقطع بعدی ما نیز بین سالهای ۶۷ تا ۷۲ بود و ماشینها و معماری فعلی در کار ما مشکل ایجاد میکرد. با این حال ما لوکیشنی را در محله تیردوقلو انتخاب کردیم که معماری آن با دهه ۷۰ همخوانی داشته باشد.
علیاسلام یادآور شد: همچنین لوکیشنهای مربوط به قبل از انقلاب را نیز بازسازی کردیم. مثلا حلبی آباد را ساختیم. برای قهوه خانه نیز که در دو مقطع به آن نیاز داشتیم، سراغ یک حمام قدیمی رفتیم، دیوارهای آن را برداشتیم و کهنهکاری انجام دادیم تا حس ۲۵ سال قبل تداعی شود.
برای کار با میرباقری هیچ چیز ساده نیست
وی درباره دیگر بازسازیها توضیح داد: میرباقری اهل دیدن کلیات نیست و همه چیز را با جزئیات میبیند، بنابراین ما در همه بخشهای کارمان به بازسازی نیاز داریم و هیچ چیزی ساده نیست. میرباقری میخواهد زندگی جاری باشد و این باعث میشود ما هر لحظه چیزهای جدیدی یاد بگیریم.
این طراح صحنه و لباس در پایان درباره بهرهبرداری از آرشیوهای موجود برای «دندون طلا» گفت: قصد داشتیم از آرشیو شهرک غزالی استفاده کنیم اما چون کارمان با دو پروژه «معمای شاه» و «یتیمخانه ایران» همزمان شد و آنها هم به تاریخ مشابهی میپرداختند، چندان نتوانستیم از این آرشیو استفاده کنیم. بنابراین لباسها و وسایل صحنه نیز به کمک دوستان تولید و تدارکات دوخته، ساخته یا خریداری شد.