* کمال کامیابینیا با مس کرمان پای به جغرافیای لیگبرتر گذاشت.
همینطور است. من با درخواست فرهاد کاظمی که شناخت خوبی از فوتبالم داشت ابتدای لیگ هفتم به مس رفتم. در میانه راه هم امیر قلعهنویی سرمربی شد.
* دو گل هم برای تیم امیر قلعهنویی زدی که یکی از آنها سه امتیازی بود و حساس.
مس در حال سقوط بود. اواخر بازیها بود(هفته24) در دقیقه86 بازی با شیرینفراز جای مهاجم نیجریهای تیم(اوچه) وارد زمین شدم و دو دقیقه بعد گل زدم. در بازی مقابل راهآهن(هفته33) هم دقیقه82 جای زالترون به بازی رفتم. به نظرم نتیجه بازی با گلهای کیانی برای ما و اصغری برای راهآهن یک- یک بود. در نهایت هم پنج، شش دقیقه بعد از تعویضم گل زدم و سه امتیاز ارزشمند گرفتیم در حالی که یک هفته به پایان مسابقات مانده بود.
* در لیگ هشتم پرویز مظلومی که آمد از ترکیب اصلی خارج شدی.
من در دو، سه هفته پایانی لیگ هفتم با نظر قلعهنویی مقابل پیکان و فجر وارد ترکیب اصلی شدم. با این حال فصل بعد مصدوم شدم. نباید از حق گذشت که تیم تحت نظر پرویز مظلومی شرایطی ایدهآل داشت. نیمفصل که شد من آماده بودم اما نمیشد به ترکیب تیم برنده دست زد و از این بابت نمیشد ناراحت باشم. در نهایت هم مس سوم شد تا آسیایی شود.
* راستی تا به حال کسی از تو نپرسیده چرا تغییر پست دادی؟ به نظر میرسد در آن سالها مهاجم بودی برای همین آلترناتیو دو مهاجم کهنهکار خارجی مس یعنی پائولو زالترون و اوچه نیجریهای بودی.
دقیقا درست میگویید. من در تمام طول دوران فوتبالم از نونهالان تا لیگ هشتم مهاجم بودم. در تیمملی نونهالان زیر نظر محمود بیداریان مهاجم بودم. حتی در ردههای سنی نوجوانان و جوانان آقای گل تهران شدم.
* تیمملی جوانان چطور؟ منظورمان زمان ابراهیم قاسمپور است.
همان زمان هم فوروارد بودم. البته قاسمپور رفت و بعد اولیویرای برزیلی سرمربی شد. خاطرم هست دستیارش هم جواد زرینچه بود.
* چه زمانی به خط هافبک آمدی؟
لیگ نهم که به راهآهن رفتم. مهدی تارتار دید با اینکه مهاجم هستم اما قدرت توپگیری خوبی دارم. گفت از این به بعد در پست هافبک دفاعی بازی کن.
* پس مهدی تارتار عامل تغییر پست تو شد.
بله! باید بگویم تارتار زندگی ورزشیام را به طور کل تغییر داد و از این بابت ممنونش هستم.
* در راهآهن دو فصل ماندی.
برای اینکه شرایط خوبی پیدا کرده بودم. طی دو فصل بیش از 50بازی در لیگبرتر انجام دادم.
* یک فصل هم با شهرداری تبریز راهی دسته اول شدی.
خیلی عقب افتادم. در لیگ یازدهم با شهرداری بودم و بد کار نکردم. تقریبا 80، 90درصد بازیها را پشت سر گذاشتم و دو گل به مس سرچشمه و ذوبآهن زدم اما در نهایت تیم افتاد و مجبور شدم به لیگ یک بروم. متاسفانه قرارداد داشتم و رضایتنامهام را صادر نکردند تا بمانم.
* در لیگ آزادگان شش گل زدی در حالی که یک هافبک دفاعی بودی.
البته هفت گل زدم، یعنی یک گل هم به فولاد اهواز زدم که به نام علی یونسی ثبت شد. بازی هم 2-2 مساوی به اتمام رسید.
* در دو فصل اخیر پیراهن نفت را پوشیدی تا برای خودت جایگاهی ثابت در اجرای برنامههای فاز تهاجمی این تیم دست و پا کنی.
همینطور است اما قرار بود بروم پرسپولیس. یعنی اول قرار بود با توجه به درخواست علی دایی به راهآهن بروم. بعد دایی با پرسپولیس قرارداد بست و گفت کارت را درست میکنیم بیایی اینجا. من با نفت قرارداد داخلی بسته بودم. حتی یک هفته سر تمرینات نرفتم اما در نهایت اتفاقی نیفتاد و من در نفت ماندم. قرار بود دایی رضایتنامهام را بگیرد اما نشد.
* شاید حالا که بعد از دو سال بازی مفید در نفت کسب تجربه کردهای با شرایط پرسپولیس بهتر کنار بیایی.
من قبلا ابراز تاسف کردم که چرا نشد همان موقع پیراهن پرسپولیس را بپوشم اما حالا که فکر میکنم میبینم شرایطم بسیار بهتر از قبل است. حتما قسمت این بود که بعد از کسب تجربه بیشتر در نفت و بازیهای لیگ قهرمانان به اردوی پرسپولیس اضافه شوم.
* در هشت سال گذشته 175بازی لیگی انجام دادی و طی 11493دقیقه، 18گل زدی. راضی هستی؟
چرا که نه؟ من فقط دو گل را به عنوان مهاجم با پیراهن مس در لیگ هفتم زدم. در مقابل 16گل را در پست هافبک دفاعی وارد دروازه رقبا کردم. به نظرم آمار قابل قبولی باشد. ضمن اینکه بیش از 70درصد بازیها را به عنوان بازیکن اصلی وارد ترکیب تیم شدم. پس باید از عملکردم راضی باشم. ضمن اینکه فکر میکنم هنوز جا برای پیشرفت در سایه تلاش بیشتر دارم.