وقتی بهبهانه پرونده اقتباس سینمایی از ادبیات با او به گفتوگو نشستیم مؤتمن درباره اقتباس سینمایی از ادبیات زاویه دیگری را روشن ساخت، او معتقد است که مشکل اساسی اقتباس ادبی در سینما تنها این نیست که کارگردان بهسراغ ادبیات نمیرود یا نویسنده اعتمادی به فیلمساز ندارد، اتفاقاً هیچگونه خصومتی بین کارگردان و نویسنده وجود ندارد بلکه تنها مشکل اساسی کمبودن تیراژ کتاب در کشور و کمبود مطالعه میان مردم است.
مؤتمن میگوید: وقتی مردم ما کتاب نمیخوانند، کارگردان هم بهسراغ اقتباس ادبی نمیرود زیرا هیچ تهیهکنندهای راضی به حق کپیرایت آن کتاب نخواهد شد و استدلالش هم این است وقتی کتابی مخاطب ندارد پس چگونه فیلم آن فروخته میشود.
مشروح گفتوگو با فرزاد مؤتمن بهشرح ذیل است:
* تعداد آثار سینمایی که بر شالوده ادبیات داستانی شکل گرفته باشد، بسیار اندک است، در حالیکه اگر بخواهیم به اقتباس سینمایی در جهان نگاهی بیندازیم، نزدیک به 80 درصد فیلمهای برنده جایزه اسکار اقتباسی هستند و 45درصد فیلمهای تلویزیونی آنها اقتباس از ادبیاتشان است، اما نمونههای اقتباسی سینمای ما تنها به 100 فیلم میرسد و این آمار بسیار کمی است، با توجه به اینکه شما تجربه اثر اقتباسی در سینما را دارید چرا اقتباس در کشور ما اندک است؟
شما اشارهای به کشورهای صنعتی داشتید و گفتید که آمار بسیار بالا است، این آمار بالا بهدلیل وجود تیراژ کتاب که نزدیک به 70 هزار نسخه و گاهی بین یک میلیون تا یک میلیون و دویستهزار نسخه است، برمیگردد اما اگر توجهی به آمار کتاب در کشور خودمان داشته باشید، متوجه میشوید که این آمار بین 1000 تا 3000 نسخه است. انتشار کتاب واقعیتی را به ما نشان میدهد که انگار کتاب در جامعه ما محلی از اعراب ندارد، پس در نتیجه اقتباسی هم صورت نمیگیرد.
اقتباس ادبی زمانی صورت میگیرد که کتابخوان داشته باشیم
ببینید، اقتباس ادبی زمانی صورت میگیرد که کتابخوان داشته باشیم و در واقع برای آن کتابی که از آن اقتباس میکنیم، بیننده بالقوه وجود داشته باشد که بعد در فیلم به فعلیت برسانیم.
وقتی کتابی خواننده ندارد، ما چگونه میتوانیم تهیه کنندهای را متقاعد کنیم که از این کتاب اقتباس سینمایی انجام دهیم و مطمئن باشیم که فیلم هم به فروش میرسد. پس ما هرچقدر هم در مورد اقتباس صحبت کنیم به نبود کتابخوان در جامعه برمیخوریم. اگر در غرب ارباب حلقهها را کار میکنند، دلیلش این است که از سال 1935 تا به امروز نزدیک به 30هزار بار تجدید چاپ شده که در هر چاپ مجدد یک میلیون نسخه تیراژ آن بوده است. پس عجالتاً باید کاری کنیم که عدهای کتاب بیشتر بخوانند.
وقتی تیراژ کتاب پایین است هیچ تهیهکنندهای حاضر نیست که بهسمت موضوع اقتباسی برود
* اینکه تیراژ کتاب پایین است، ریشه اقتصادی دارد و حتی عدهای از نویسندگان هم به این موضوع اشاره کردند که حقکپی رایت آثار آنان رعایت نشده و گاه فیلمسازان به سرقت ادبی هم دست زدهاند، با تمام این گفتهها باز هم با ضعف فیلمنامه روبهرو هستیم چرا بهسمت ادبیات خودمان نمیرویم؟ آیا نمیتوان با برداشت آزاد، اقتباس ادبی را گسترش دهیم؟
مسلماً همه چیز ریشه اقتصادی دارد. وقتی تیراژ کتاب پایین است هیچ تهیهکنندهای حاضر نیست که بهسمت موضوع اقتباسی برود. شما خودتان هم بهعنوان کارگردان دوست ندارید بهسمت ساخت فیلمهای اقتباسی بروید.
یکی از ویژگیهای فیلم شبهای روشن این بود که به بیننده خصوصاً نسل جوان این موضوع را القا کند که کتاب نقش مهم و اساسی در زندگی دارد و کتاب در فیلمهای من همیشه نقش اساسی و بنیادین را داشته است تا حداقل بیننده فیلم من برود برای یک بار هم که شده گلستان و بوستان سعدی را ورق بزند.
من فکر نمیکنم که در ایران مشکل خصومت بین کارگردان و نویسندگان وجود داشته شد، ما در ایران مشکل داستانگویی بهطور عام داریم، یعنی تنها مشکل این نیست که فیلمنامههای خوبی نداریم بلکه واقعیت امر این است که رمانهایمان هم خوب نیستند، پس کارگردان ترجیح میدهد خود به فیلمنامه نوشتن روی آورد.
پیشنهادهایی برای اقتباس دادم اما یا در فارابی با آن مخالفت شد یا تهیهکنندهای نیافتم
* خودتان چرا کم بهسراغ اقتباس میروید و از این موضوع فاصله گرفتید، دلیل خاصی دارد؟
من بعد از شبهای روشن پیشنهاد اقتباس «نازنین» داستایوفسکی، «داستان خانوادگی» واسکو پراتولینی، «شب پیشگویی» پل آستر را برای ساخت فیلم دادهام، اما متأسفانه یا در فارابی با آن مخالفت شده و یا تهیه کننده برای آنها پیدا نکردم و در واقع عقیم باقی ماندند، من در راه اقتباس خیلی تلاش کردم، اما نشد.
*معمولاً طیف روشنفکر سینمای ما از ادبیات نخبهگرا برای اقتباس بهره میگیرند، چرا سینمای ما عنایتی به ادبیات عامهپسند ندارد؟
شاید به این دلیل که در ایران اصولاً فرهنگ پاپ و فرهنگ مردمپسند نداریم و چه در موسیقی و چه ادبیات و سینما وقتی بهسمت موضوعات عامهپسند میرویم، بدجوری سقوط میکنیم. در نتیجه ترجیح میدهیم که خیلی سراغ رمانهای مردمپسند نرویم. شما میتوانید برای مخاطب محدودی فیلم بسازید اما ارتباط بهتری با تماشاچی برقرار کنید.