به گزارش مشرق، شاید تصورش سخت باشد که باور کنی مرد لاغر اندام و ریزجثهای که گذر نزدیک به 6 دهه، رنگِ جو گندمی را بر تهریش و موهایش نشانده، دهها سال از عمرش را در سرشاخ شدن با بزرگترین سرشبکههای ترانزیت و کارتلهای مواد مخدر سپری کرده است؛ مردی که اگر بخواهی 5 نفر از برترین و باتجربهترینهایی که از زیر و زبر تولید، ترانزیت و شبکههای قاچاق موادمخدر کشورمان باخبرند را نام ببری، حتماً باید جایی برای نام او باز کنی؛ مرد ریزنقشی که از فرماندهی کمیته انقلاب در استانهای آذربایجان غربی و کردستان در بحبوحه جنگ تا مدیرکلی اداره مبارزه با مواد مخدر کمیته انقلاب اسلامی در دهه 60 و ریاست پلیس مبارزه با مواد مخدر و ... را در کارنامه خود دارد.
سردار مهدی ابویی در خصوص اتفاقات رخ داده در حوزه مواد مخدر در سیواندی سال سپری شده از انقلاب، حرفهای بسیاری دارد؛ از «توزیع کوپنی تریاک در دولت موقت پس از انقلاب»، «احکام صادر شده توسط خلخالی»، راهاندازی «جزیره معتادان در خلیج فارس»، تهیه دو گزارش محرمانه و تکاندهنده به امام و رهبری، جزئیاتی از «مذاکره غیررسمی با ملاعمر» پیش از حضور نیروهای آمریکا در افغانستان و ناگفتههایی از چند نوبت پیشنهاد اغوا کننده روسای شبکههای بزرگ بینالمللی مواد مخدر به مسئولان نظام و ... تا هشدار نسبت به ساخت هروئین و شیشه در داخل کشور؛ ناگفتههایی که با دقت در جزئیاتی از آن، به راحتی میتوان سه دوره درخشانی که بهترین نتیجه مبارزه با مواد مخدر را در طول این سه دهه نصیب کشور کرده را از سایر سالها تفکیک کرد و با توجه به تجربه این اقدامات، راهی برای آینده ترسیم کرد.
علاوه بر خط اتوی پیراهن شق و رق آبی کم رنگ مرد مو جوگندمی، انتخاب محل نشستنش و مهمتر از همه گلدانهای متعدد و سرحال «حُسن یوسف» و چند «تابلوی بزرگِ عکس»، اولین چیزهایی است که خواسته یا ناخواسته، رد نگاهت را حداقل برای یک نظر هم که شده جذب خود میکند و حس متبوعی از یک گفتوگوی صمیمی را در ظهر یک روز گرم در وجودت میریزد؛ گفتوگویی که گرچه با تاخیری چند دقیقهای آغاز میشود ولی این تاخیر، خود بهانهای میشود برای کِش دادن زمان مصاحبه تا جایی که این گفتوگو بیش از دو ساعت و نیم ادامه مییابد؛ البته چند تماس تلفنیِ یکی دو دقیقهای رئیس اسبق پلیس مبارزه با مواد مخدر که این روزها سرش به تدریس در دانشگاه هم گرم است، دست ما را در جور کردن بهانه برای اضافهتر کردن وقت این گفتوگو باز تر میکند؛ گفتوگویی که بخش نخست آن را در زیر میخوانید:
ایرانِ پیش از انقلاب، بزرگترین تولیدکننده مخدر دنیا/ کشت خشخاش در 40 هزار هکتار از زمینهای کشور
- سردار اگر موافق باشید این گفتوگو را با تشریح وضعیتی از دوران قبل از انقلاب شروع کنیم ...
ایران پیش از انقلاب و در دوران پهلوی، اولین کشور تولید خشخاش، مرفین و هروئین در دنیا بود به طوری که ایران را به عنوان بزرگترین قاچاقچی دولتی در دنیا میشناختند؛ این شرایط در حالی بود که آمار رسمی پهلوی نیز سطح زیر کشف خشخاش در ایران را 32 هزار هکتار عنوان کرده بود ولی آمارهای غیر رسمی که به واقعیت نزدیکتر است، از سطح زیرکشت خشخاش در بیش از 40 هزار هکتار از زمینهای زراعی کشور حکایت داشت.
- یعنی کشت خشخاش به طور رسمی در ایران انجام میشد؟!
بله. حتی این تولید به شکلی بود که تمام تولید مواد مخدر در آن زمان تحت مدیریت دولت قرار داشت و با مدیریت حکومت پهلوی، قاچاق مواد مخدر در داخل و خارج کشور مدیریت میشد. این وضعیت تا جایی تثبیت شده بود که شاهد کشت خشخاش در اغلب استانهای کشور از جمله همدان، کرمان، کرمانشاه و خراسان که بیشترین سطح زیرکشت را در اختیار داشتند، بودیم.
این شرایط به شکلی بود که در سال 1355، دکتر شیخالاسلامزاده وزیر وقت بهداری و بهزیستی در کابینه آموزگار هم آمار معتادان کشور را بیش از 2.5 میلیون نفر عنوان کرد و این در حالی بود که ایران در آن سال کمتر از 35 میلیون نفر جمعیت داشت.
ماجرای «تریاک کوپنی» در دولت موقت و ورود یک محموله تریاک «هندی» برای مصرف معتادان
- خب چطور این شرایط یک دفعه با پیروزی انقلاب تغییر کرد؟
اینطور نبود که به طور ناگهانی و پس از انقلاب، این شرایط تغییر کند، چراکه ما تا سال 58 هم در کشور شاهد کشت خشخاش بودیم. البته با پیروزی انقلاب اسلامی، دیگر مدیریتی بر تولید کشت خشخاش در کشور وجود نداشت و شاهد این موضوع نیز اقدامی بود که در دولت موقت برای خرید تریاک از کشور هند برای معتادان سالخورده داخل کشور انجام شد.
- خرید تریاک برای معتادان؟!
بله. پیش از انقلاب در دوران پهلوی، مصوبهای مبنی بر واگذاری تریاک به صورت کارتی یا اصطلاحاً کوپنی به معتادان بالای 60 سال شکل گرفته بود که البته در این میان جوانترها هم با جعل گواهی پزشک، از این سهمیه دولتی استفاده میکردند؛ پس از انقلاب و در دوره دولت موقت هم این روال مطابق رویه قبل ادامه یافت ولی با این تفاوت که دولت موقت پس از انقلاب به دلیل عدم مدیریت بر کشت خشخاش در کشور، هیچ منابعی برای تامین تریاک مورد نیاز این امر نداشت. لذا دولت موقت مصوب کرد که برای تامین تریاک مورد نیاز، تریاک را از کشور هند خریداری کند.
- خریدی هم انجام شد؟
بله. این خرید انجام شد و حتی یک محموله کوچک تریاک هم وارد کشور شد اما حضرت امام با هوشیاری، اقدامی را انجام دادند که سرمنشاء اولین دوره موفقیت چشمگیر ایران در امر مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد در کشور ایران پس از انقلاب اسلامی شد.
امام (ره) برای اولین بار موضوع مواد مخدر را امنیتی کرد/ ورود خلخالی به موضوع مبارزه با مواد مخدر
- توضیح بیشتری میدهید
ما در طول سالهای پس از انقلاب شاهد سه دوره درخشان در امر مبارزه با مواد مخدر و کنترل اعتیاد در کشور بودیم که شاید بازخوانی این سه دوره بتواند راهگشایی برای سیاستهای آینده مبارزه ما با این معضل باشد.
در آن زمان امام خمینی در حالی سخنرانی تاریخی خود در موضوع توطئه آمیز بودن قاچاق مواد مخدر را ایراد کرد که این سخنان نشان داد امام نه تنها در مسائل دینی، که در مسائل تاریخی و اجتماعی نیز به تمام ابعاد مسلط است و از حیله انگلیسها که از زمان صفویه پای مواد مخدر را به ایران بازتر کردند و در زمان ناصرالدین شاه، آن را به نقطه اوج خود رساندند، مطلع است؛ لذا حضرت امام با درک حمایت انگلیس از توسعه مصرف تریاک در کشورمان، در آن سخنرانی تاریخی، قاچاق مواد مخدر را نقشه و توطئه استعمار و دشمنان انقلاب و ایران خواند و برای نخستین بار موضوع مواد مخدر را به موضوعی امنیتی تبدیل کردند.
همچنین تا پیش از امام خمینی (ره) من از هیچیک از علمای اسلام، هیچ حکم فقهی در خصوص قاچاق مواد مخدر ندیده بودم ولی امام خمینی با درک صحیح موضوع، حکم به افساد فیالارض قاچاقچیان مواد مخدر دادند و با تاکید بر ضرورت نجات معتادان از اعتیاد، آن را معادل نجات اسلام خواندند. این سخنان به شکلی بود که مسیر برخورد با قاچاقچیان و معتادان را کاملاً روشن میکرد؛ مسیری که به برخورد قاطع با قاچاقچیان میبایست منجر شود و راه را برای نجات و درمان معتادان هموار کند.
این سخنان امام و این جملات ایشان در آن زمان هشداری جدی به دولت و شورای انقلاب بود و تکلیف را مشخص کرد و شورای انقلاب، اولین قانون در موضوع مبارزه با مواد مخدر را در اوایل سال 59 تصویب کرد که طی آن رسیدگی به جرائم مواد مخدر به دادستانی انقلاب اسلامی ویژه مبارزه با مواد مخدر واگذار شد و اولین رئیس این دادستانی هم مرحوم آقای خلخالی بود که از سوی امام به این سمت منصوب شد. انتصابی که با توجه به قاطعیت و شدت عملی که از آقای خلخالی معروف بود، نشان از اراده امام خمینی (ره) در برخورد قاطع با محکومان مواد مخدر داشت.
خلخالی کشت خشخاش در ایران را ریشهکن کرد/ خیلیها از ترس خلخالی «ترک» کردند
- این قانون و حضور آقای خلخالی در دادستانی انقلاب اسلامی ویژه مبارزه با مواد مخدر چه تاثیراتی داشت؟
آقای خلخالی در آن دوره کار را محکم شروع کرد و ماحصل اقداماتی که در خلال نیمه دوم سال 59 تا پایان سال 62 انجام شد، آن بود که در این مدت توانستیم تولید خشخاش و هرگونه مواد مخدر را (در شرایطی که پیش از آن، بزرگترین تولید کننده مواد مخدر در دنیا بودیم) در کشور ریشه کن کنیم.
حتی حضور آقای خلخالی در این جایگاه، تاثیر روانی بسیاری داشت و تعداد زیادی از معتادان کشور، از ترس شدت عمل آقای خلخالی اعتیادشان را ترک کردند. نباید فراموش کرد تمامی این اقدامات در شرایطی در کشور انجام شد که ما در دوران جنگ قرار داشتیم و این مسئولیت بر عهده کمیته انقلاب اسلامی با تعداد نیروهای محدودی که داشت گذاشته شده بود. البته آقای خلخالی تعدادی از نیروهای سپاه و پاسدار را در تهران و برخی از شهرهای دیگر هم تحت امر خود درآورد و از آنها برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر کمک گرفت.
به عبارت دیگر اولین دوره درخشان مبارزه با مواد مخدر در کشورمان با اقدامات آقای خلخالی به نتیجه رسید.
- آیا واقعاً شدت عملهای معروف و نقل شده از آقای خلخالی در این برهه از زمان لازم بود؟
در یکی از روزهای سال 42 شایع شد که ماموران حکومت میخواهند آن شب به خانه امام حمله کنند؛ لذا هرچه دوستان به امام گفتند که ایشان در خانه را ببندند، امام خمینی قبول نکردند و طبق روال عادی که طلاب و جوانان به خانه امام رفت و آمد داشتند، این رفت و آمد ادامه یافت؛ در همان شب دو نفر در مقابل در خانه امام خوابیدند تا از ایشان مراقبت کنند که یکی از آنها شهید عراقی بود و دیگری، آقای خلخالی.
این خاطره را گفتم که بگویم آقای خلخالی از یاران قدیمی و نزدیک امام خمینی بود و پیش از هر چیز باید این سوال را از خودمان بپرسیم که چرا آقای خلخالی تا این اندازه مورد هجمه قرار گرفته است؟ امروز بعضیها میگویند تعدادی از اعدامهایی که ایشان انجام داد، روی قاعده و اصول نبوده است اما این حرفها بدون توجه و درنظر گرفتن شرایط آن مقطع زمانی کشور، گفته میشود چراکه واقعاً در آن دوران ما زیرساخت لازم را نداشتیم و سیستم قضایی هنوز شکل نگرفته بود؛ البته این موارد باعث میشود تا خود به خود اشکالاتی در احکام صادره به وجود بیاید ولی نباید این مساله را به کل کارهای یک فرد تعمیم داد؛ چراکه حتی انتقادات سختگیرانهای هم که به اقدامات آقای خلخالی وارده شده، شاید تنها 10 درصد از اقدامات ایشان باشد و 90 درصد دیگر کارهای وی درست بوده است. که این هجمه هم از جمله ظلمهایی است که به انقلاب، دستاوردها و یاران انقلاب شد.
ما در آن دوران ظرف مدت زمان 2 سال توانستیم کشت خشخاش را در کشورمان پس از قرنها ریشه کن کنیم؛ حتی من به یاد دارم تمامی احکام قاچاقچیان عمده مواد مخدر را خود آقای خلخالی صادر میکرد و شیوه کار او به این شکل بود که هر شهر و استانی، زمانی که تعداد پرونده هایش به تعداد مشخصی میرسید، آقای خلخالی به آنجا سفر میکرد و شخصاً تمامی پروندههای مهم آنجا را بررسی میکرد و آرای مربوطه را صادر میکرد؛ خاطرم هست که خبر حضور آقای خلخالی در شهرهای مختلف چنان تاثیری میگذاشت که حتی در یکی از سفرهای ایشان به کرمان، وقتی خبر حضور وی در این شهر پیچید، معتادان این شهر از ترس، وافورهایشان را در آتش انداختند و سوزاندند و تعدادی از شهر فرار کردند. این صحنهها به اندازهای جالب است که فیلمهای موجود از آن زمان میتواند بخشی از تاثیر عملیات روانی حضور وی را نشان دهد.
حتی راهاندازی مرکز شورآباد، چنان اثر روانی بر معتادان داشت که میتوان اثر آن را عملاً در کاهش مصرف مواد مخدر پیگیری کرد. اما در مجموع یکی از بزرگترین کارهایی که در آن زمان انجام شد ریشه کن کردن کشت خشخاش و تولید مواد مخدر در کشور بود که سابقهای بیش از 400 سال در کشورمان داشت و عملاً با این اقدامات آقای خلخالی در مدت چند سال ریشه کن شد.
- پس افغانستان در معادلات مواد مخدر آن زمان جهان نقشی نداشت؟
از سال 63 به بعد و به دنبال ریشه کن شدن کشت و تولید مواد مخدر در ایران، گروههای مسلح ترانزیت مواد مخدر در افغانستان و پاکستان که جایگزین ایران در تولید مواد مخدر شده بودند، شکل گرفت. این تغییر به دنبال آن بود که سازمانهای امنیتی قدرتهای بزرگ دنیا که مدیریت تولید و قاچاق دنیا را در دست دارند، تصمیم گرفتند که مرکز تولید مواد مخدر به دلایل مختلف نباید از غرب آسیا جابجا شود، از این رو پس از حمله شوری به افغانستان، این کشور را جایگزین ایران کردند.
این مساله با توجه به سابقه خو گرفتن ایرانیان در 400 سال اخیر با مواد مخدر باعث شد که از سال 63 به بعد، گروههای مسلح ترانزیت مواد مخدر در شرق کشور شکل بگیرند و به دلیل همزمانی با جنگ تحمیلی، توانستند قوت بیشتری هم بگیرند.
گزارش محرمانه کمیته انقلاب به امام خمینی (ره) در آخرین ماههای حیات امام
- در آن زمان مسئولیت برخورد با این گروههای اشرار مسلح در شرق کشور به عهده چه ارگانی بود؟
در سال 65، مجلس مصوبهای را تصویب کرد و مبارزه با مواد مخدر را به کمیته انقلاب اسلامی سپرد؛ پس از آن هم در سال 66 کمیته انقلاب اسلامی، یک تیپ از لشکر روحالله را که در جبههها، مستقر کرد بود به سیستان منتقل کرد و با تحویل گرفتن پاسگاههای ژاندارمری که در مسیر ترانزیت مواد مخدر قرار داشتند، نیروهایش را در این منطقه استقرار داد.
- با این وجود پس چرا شرایط شرق کشور در آن سالها چندان تحت کنترل نبود؟
درست است چراکه از یک سو قانون تصویب شده شورای انقلاب دارای نواقص و اشکالات متعددی بود و از سوی دیگر همان قانون هم به درستی اجرا نمیشد؛ از این رو در آن سالها با شرایطی روبرو بودیم که به جرات میتوان گفت کویر مرکزی و ارتفاعات در استانهای سیستان، کرمان و خراسان کاملاً در اختیار گروههای مسلح و اشرار قرار داشت و نیروهای مسلح به هیچ وجه جرات نمیکردند وارد مناطق کویری شوند؛ حتی ارتفاعات «جوپار کدور» که در 15 - 20 کیلومتری شهر کرمان قرار داشت هم در دست اشرار بود. این در حالی بود که ناامنی در شرق به قدری وخیم شده بود که اغلب روستاها در دست این گروهها قرار داشتند و ناامنی در شرق به قدری وخیم بود که ما مجبور بودیم برای تامین امنیت مردم، از ساعت 4 و 5 غروب، جاده زاهدان به بم و بم به کرمان و برخی از جادههای دیگر را تا صبح ببندیم.
از طرف دیگر غربیها به سران اشرار قول داده بودند که با تسلط بر شهرهای شرقی ایران، میتوانند موضوع یکپارچه کردند بلوچستان ایران و پاکستان را پیگیر شوند و از این رو اشرار مسلح به دنبال حکومت بر این مناطق، نفوذ خود را در این بخش بیشتر میکردند.
البته وضعیت اعتیاد در داخل شهرها هم بهتر از وضع شرق کشور نبود و در اغلب میادین تهران و برخی شهرهای بزرگ، به راحتی میشد معتادانی را که در حال تزریق بودند، دید؛ به عبارت بهتر در آن دوره، معتادان در شهرها «وول میخوردند» و صبحها اگر از زیر پلها رد میشدید تا چشم کار میکرد، معتادان خوابیده بود و حتی در میدان ونک و اغلب میادین و خیابانهای اصلی هم معتادان خیابانی به وفور به چشم میخوردند و علناً هروئین مصرف میکردند.
- این وضعیت تا کی ادامه داشت؟
من از آبان سال 67، در کمیته انقلاب اسلامی، به سمت مدیرکل اداره مبارزه با مواد مخدر منصوب شدم. آن زمان اولین کاری که به ذهنم رسید آن بود که گزارش جامع و کاملی از وضعیت موجود در شرق کشور و اعتیاد در شهرها را تهیه کنم؛ بلافاصله پس از تهیه گزارش که در زمان فرماندهی سید سراجالدین موسوی در کمیته انقلاب اسلامی انجام شد، این گزارش به صورت محرمانه به خدمت حضرت امام برده شد که حضرت امام بعد از مطالعه، موضوع را نه به مجلس و نه به دولت، بلکه به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع دادند و مجمع نیز بلافاصله جلساتی را برای بررسی موضوع برگزار کرد.
مجمع بلافاصله با ما جلسه گذاشت و در جلسات مجمع، ما به این نتیجه رسیدیم که نیازمند یک قانون جامع و البته فوری برای حل این مساله هستیم. لذا پیش نویسی از قانون تهیه شد و طی سه ماه در آذر، دی و بهمن ماه، سال 68 و پس از بررسی در کمیسیونهای مجمع، این قانون در صحن اصلی مطرح و تصویب شد.
- پس مجمع همکاری بسیار خوبی با شما داشت، به یاد دارید چه کسانی در آن زمان در تدوین و تصویب این قانون مشارکت داشتند.
درسته ولی الان کاملاً حضور ذهن ندارم ولی به یاد دارم در زمان تصویب این قانون که حضرت آقا رئیس جمهور بودند، آقای افتخار جهرمی به عنوان نماینده دولت و نخست وزیری در مجمع حضور داشت.
البته این موضوع را در پرانتز باید بگویم که این قانون در آن زمان برای دو سال نوشته شد ولی به قدری جامع و کامل بود که امروز هم پس از بیست و هفت سال تنها با تغییرات کوچکی، هنوز اجرا میشود.
- تفاوت این قانون با قانون شورای انقلاب چه بود؟
یکی از مسائلی که در قانون جدید مجمع تشخیص مصلحت بر آن تاکید داشتیم این موضوع بود که نمیتوان انتظار داشت مبارزه با مواد مخدر و قاچاقچیان تنها با نیروی کمیته، یا سایر نیروهای نظامی انجام شود و از این رو میبایست تمام نظام درگیر موضوع شوند و پای کار بیایند. علاوه بر آن در قانون مجمع، ستادی به عنوان هماهنگ کننده اقدامات در ابعاد مختلف تشکیل شد که به پیشنهاد ما ریاستش را به بالاترین مقام اجرایی کشور سپرده شد؛ ستادی که برای نخستین بار صدا و سیما، قوه قضائیه و سایر اعضا را میتوانست مکلف به انجام امری کند و این ستاد در حقیقت دولتی است که اختیارات بسیاری دارد.
البته در آن زمان اعضای مجمع کمک بسیاری به تصویب این قانون کردند و پس از تصویب نیز بلافاصله ستاد مبارزه با مواد مخدر تشکیل شد و نخست وزیر وقت به عنوان رئیس منصوب شد و سمت نخستین دبیر این ستاد هم به آقای مختار کلانتری که جانشین آقای سراجالدین موسوی در کمیته انقلاب بود، سپرده شد.
راهاندازی 12 اردوگاه سمزدایی، کار و شرایط سخت برای معتادان در پایان دهه 60
- به دنبال تشکیل ساختار ستاد مبارزه با مواد مخدر، چه اقداماتی در سطح کشور انجام شد؟
در آن زمان با توجه به اینکه عده و عُده اشرار مسلح شرق کشور، قابل توجه بود، دیدیم که با ساختار انتظامی نمیشود با این اشرار مقابله کرد لذا تصمیم گرفتیم که یک ساختار نظامی در قالب قرارگاهی به نام محمد رسول الله (ص) را در شرق کشور تشکیل دهیم و این قرارگاه که استعداد سه تیپ را دارا بود در سه بخش فرعی مقداد، ابوذر و سلمان در سه استان سیستان، کرمان و خراسان به فرماندهی بیرجند مستقر شد. همچنین برای اینکه این قرارگاه توان مقابله با اشراری را که عمدتاً به سلاحهای نیمه سنگین مجهز بودند، پیدا کند، این قرارگاه را هم به انواع سلاحهای نیمه سنگین مجهز کردیم.
البته این در حالی بود که ما از نظر کادر هم دارای مشکلات بسیاری بودیم و در مجموع 2000 نیروی کادر و سرباز در اختیار داشتیم.
همزمان با این اقدامات نظامی در شرق کشور، برای مدیریت معتادان نیز برنامههایی پایهریزی شد که ساخت سه نوع اردوگاه با هدف «حرفهآموزی»، «سم زدایی» و «شرایط سخت» از جمله این موارد بود که گرچه از سال 68 تا 69، 30 اردوگاه طراحی شد ولی ظرف یکی دو سال آینده توانستیم 12 اردوگاه را فعال کنیم.
- این اردوگاهها حواشی خاصی هم داشت که باعث شد به سرعت اسمشان در کشور بپیچید. درست است؟
بله. یکی از اردوگاههای درمان و نگهداری همین «اردوگاه شفق» بود که به منظور «نگهداری و سم زدایی» معتادان ساخته شد؛ یکی دیگر از اردوگاههای معروف که در آن زمان هم تاثیر روانی بسیار زیادی در جامعه داشت و رعب و وحشت خاصی در دل معتادان تزریقی ایجاد کرده بود ارودگاهی بود معروف به «جزیره» که برای معتادان هروئینی که چندین بار دستگیر و ترک داده و مجدداً دستگیر شده بودند، تحت عنوان «اردوگاه شرایط سخت» درنظر گرفته شده بود. همچنین در نزدیکی همدان (25 کیلومتری این شهر) یک اردوگاه با ظرفیت 5 هزار نفر ساخته شد که به عنوان اردوگاه حرفهآموزی، رشتههای مختلفی از حِرَف را به معتادان آموزش میداد تا این افراد ضمن آموزش مهارت لازم، با اشتغال در این اردوگاه بتوانند درآمدی هم داشته باشند.
راهاندازی جزیره معتادان در خلیج فارس/تاثیر روانی «جزیره» و «آب حیات»
- در مورد «جزیره» توضیح میدهید
آن زمان قرار شد که اردوگاهی با شرایط سخت برای برخی از معتادان هروئینی که بارها ترک داده شده ولی مجدداً به اعتیاد بازگشته بودند، ایجاد شود لذا در بررسیهای انجام شده قرار شد تا یکی از جزایر خالی از سکنه خلیج فارس به این امر اختصاص یابد؛ در بررسیهای بعدی جزیره «فارور» برای این امر برگزیده شد.
خدا رحمت کند شهید لاجوردی را؛ ایشان در آن زمان رئیس سازمان زندانهای کشور بود و آن سال من به همراه ایشان (در سال 68) به این جزیره رفتیم و قرار شد تا در این جزیره کلیه امکانات زندگی برای این معتادان درنظر گرفته شود و با توجه به اینکه این جزیره قابل فرار نبود، قرار شد پس از اسکان معتادان در این جزیره خالی از سکنه، خودشان امورات روزمرهشان همچون پخت غذا و مدیریت اردوگاه را به عهده گیرند؛ البته این اردوگاه به سازمان بهزیستی واگذار شد ولی قرار بود تامین امنیت این اردوگاه از خارج از جزیره بر عهده کمیته باشد. من به یاد دارم در آن سال، یک میلیارد تومان هزینه راهاندازی اردوگاه جزیره و فراهم کردن مکان خواب، حمام، آشپزخانه و ... آن شد به بهزیستی سپرده شد.
- «جزیره» هیچ وقت به بهرهبرداری رسید؟
یک بار تعدادی از معتادان به این جزیره اعزام شدند که اگر درست در خاطرم مانده باشد حدود 150 تا 200 نفر بودند؛ به هر حال اسم این اردوگاه چنان رعب و وحشتی در دل معتادان انداخته بود و اسم «جزیره» چنان پیچیده بود که بسیاری از خانوادههای معتادان از ترس فرستادن آنها به جزیره، متعهد میشدند خودشان معتادانشان را ترک دهند.
حتی هنوز هم که من فیلمهای اعزام معتادان به جزیره را میبینم، برایم تعجب آور است که این جزیره تا این اندازه توانسته بود جو روانی سنگینی در میان معتادان و خانوادههای آنها ایجاد کند.
- تنها اردوگاه شرایط سخت «جزیره» بود؟
نه یک اردوگاه دیگر هم که در شرایط جغرافیایی بسیار سختی قرار داشت اردوگاه «آب حیات» در حوالی جیرفت کرمان بود که در شرایط آب و هوایی بسیار بدی قرار گرفته بود و به شدت برای ساکنانش سخت بود. اسم «آب حیات» هم به اندازهای برای معتادان رعب آور بود و تاثیر روانی داشت که برخی از معتادان با شنیدن نام آن مرکز «غش» میکردند.
جزئیاتی از عملیات پاکسازی «پیرسوران» و «70 راه» و هلاکت «حاج بلوچ شهبخش» و تعدادی از سران اشرار
- نتیجه این اقدامات چه بود؟
در بحث معتادان خوشبختانه شرایط به شکلی شد که در سال 69 دیگر مساله معتادان خیابانی و حضور معتادان در معابر به هیچ وجه مشابه قبل نبود و تقریباً این مساله به طور کامل حل شد؛ همچنین در پایان سال 69 در بازگرداندن امنیت به شرق کشور، به شرایطی رسیدیم که دیگر در هیچ نقطهای از شرق کشور، استقرار اشرار را شاهد نبودیم.
آن روزها به یاد دارم حضور و استقرار اشرار در برخی نقاط شرق کشور و خصوصاً در ارتفاعات «پیرسوران» سیستان که حدود 100 کیلومتر مربع وسعت داشت، به شکلی بود که در آنجا خانه ساخته بودند، زندگی میکردند و عروسی میکردند. لذا زمانی که قصد پاکسازی آنجا را داشتیم همین آقای حجتی که امروز وزیر جهاد کشاورزی هستند، آن زمان استاندار سیستان بود؛ در ابتدا برای پاکسازی این منطقه با کمک هوانیروز ارتفاعات منطقه را بمباران کردیم، سپس سپاه وارد عمل شد ولی به دلیل شرایط سخت جغرافیایی و گرمای شدید هوا، زمینگیر شد و در نهایت کمیته انقلاب وارد عمل شد و در دو هفتهای که این عملیات به طول انجامید، موفق به پاکسازی آن منطقه شدیم که در این میان «...» (از آوردن نام این فرد به دلایل امنیتی معذوریم) که از سران اشرار بود توانست به داخل خاک پاکستان فرار کند.
حتی در منطقه کویر مرکزی ایران، نقطهای قرار داشت به نام «70 راه» که این منطقه به دلیل موقعیت استراتژیک خود به محلی برای اطراق تمامی گروههای اشرار مسلحی درآمده بود که از شرق کشور وارد ایران میشدند؛ این منطقه به قدری برای آنها امن بود که کاروانهای موادمخدر در این نقطه توقف کرده و پس از تقسیم محمولههای خود، هر یک عازم مسیر خاص خود میشدند و مبادرت به انتقال مواد مخدر به بخش مرکزی کشور و غرب میکردند. این منطقه که برای تمامی اشرار به عنوان نقطه امن محسوب میشد در پایان سال 69 به عنوان محلی برای مانور اقتدار نیروهای کمیته درآمده بود و در آن زمان که شهید ابوالفتحی فرمانده این قرارگاه بود، او گروهانهایی از سیستان، بیرجند و کرمان را به این نقطه اعزام میکرد تا در «70 راه» با یکدیگر تلاقی پیدا کنند و مدتی هم در آنجا مستقر میشدند.
همچنین در این مدت سرکردگان زیادی از اشرار مسلح به هلاکت رسیدند؛ به عنوان مثال پس از فرار «حاج بلوچ شهبخش» به کویته پاکستان، که بخش عظیمی از قاچاق مواد مخدر به ایران در دست وی بود، عملیاتی اطلاعاتی در خاک پاکستان انجام شد و نیروهای انقلاب موفق شدند وی را به هلاکت برسانند؛ هلاکت «حاج بلوچ شه بخش» و برخی از سران گروههای مسلح قاچاق مواد مخدر شرق کشور باعث شد تا روحیه اشرار به شدت تحت تاثیر اقدامات انجام شده، تضعیف شود. چراکه این سران غالباً از متنفذین طوایف شرق کشور بودند و به قدری نفوذ مادی و معنوی داشتند که همه اهالی این مناطق، تابع این افراد بودند.
- مینگذاری در کویر هم توسط شما انجام شد؟
نه به هیچ وجه. اصلاً ما هیچ وقت در کویر مینگذاری نکردیم چراکه این مساله خطرات زیادی را برای خود ما داشت که دائماً در آن مناطق تردد داشتیم.
سردار مهدی ابویی در خصوص اتفاقات رخ داده در حوزه مواد مخدر در سیواندی سال سپری شده از انقلاب، حرفهای بسیاری دارد؛ از «توزیع کوپنی تریاک در دولت موقت پس از انقلاب»، «احکام صادر شده توسط خلخالی»، راهاندازی «جزیره معتادان در خلیج فارس»، تهیه دو گزارش محرمانه و تکاندهنده به امام و رهبری، جزئیاتی از «مذاکره غیررسمی با ملاعمر» پیش از حضور نیروهای آمریکا در افغانستان و ناگفتههایی از چند نوبت پیشنهاد اغوا کننده روسای شبکههای بزرگ بینالمللی مواد مخدر به مسئولان نظام و ... تا هشدار نسبت به ساخت هروئین و شیشه در داخل کشور؛ ناگفتههایی که با دقت در جزئیاتی از آن، به راحتی میتوان سه دوره درخشانی که بهترین نتیجه مبارزه با مواد مخدر را در طول این سه دهه نصیب کشور کرده را از سایر سالها تفکیک کرد و با توجه به تجربه این اقدامات، راهی برای آینده ترسیم کرد.
علاوه بر خط اتوی پیراهن شق و رق آبی کم رنگ مرد مو جوگندمی، انتخاب محل نشستنش و مهمتر از همه گلدانهای متعدد و سرحال «حُسن یوسف» و چند «تابلوی بزرگِ عکس»، اولین چیزهایی است که خواسته یا ناخواسته، رد نگاهت را حداقل برای یک نظر هم که شده جذب خود میکند و حس متبوعی از یک گفتوگوی صمیمی را در ظهر یک روز گرم در وجودت میریزد؛ گفتوگویی که گرچه با تاخیری چند دقیقهای آغاز میشود ولی این تاخیر، خود بهانهای میشود برای کِش دادن زمان مصاحبه تا جایی که این گفتوگو بیش از دو ساعت و نیم ادامه مییابد؛ البته چند تماس تلفنیِ یکی دو دقیقهای رئیس اسبق پلیس مبارزه با مواد مخدر که این روزها سرش به تدریس در دانشگاه هم گرم است، دست ما را در جور کردن بهانه برای اضافهتر کردن وقت این گفتوگو باز تر میکند؛ گفتوگویی که بخش نخست آن را در زیر میخوانید:
ایرانِ پیش از انقلاب، بزرگترین تولیدکننده مخدر دنیا/ کشت خشخاش در 40 هزار هکتار از زمینهای کشور
- سردار اگر موافق باشید این گفتوگو را با تشریح وضعیتی از دوران قبل از انقلاب شروع کنیم ...
ایران پیش از انقلاب و در دوران پهلوی، اولین کشور تولید خشخاش، مرفین و هروئین در دنیا بود به طوری که ایران را به عنوان بزرگترین قاچاقچی دولتی در دنیا میشناختند؛ این شرایط در حالی بود که آمار رسمی پهلوی نیز سطح زیر کشف خشخاش در ایران را 32 هزار هکتار عنوان کرده بود ولی آمارهای غیر رسمی که به واقعیت نزدیکتر است، از سطح زیرکشت خشخاش در بیش از 40 هزار هکتار از زمینهای زراعی کشور حکایت داشت.
- یعنی کشت خشخاش به طور رسمی در ایران انجام میشد؟!
بله. حتی این تولید به شکلی بود که تمام تولید مواد مخدر در آن زمان تحت مدیریت دولت قرار داشت و با مدیریت حکومت پهلوی، قاچاق مواد مخدر در داخل و خارج کشور مدیریت میشد. این وضعیت تا جایی تثبیت شده بود که شاهد کشت خشخاش در اغلب استانهای کشور از جمله همدان، کرمان، کرمانشاه و خراسان که بیشترین سطح زیرکشت را در اختیار داشتند، بودیم.
این شرایط به شکلی بود که در سال 1355، دکتر شیخالاسلامزاده وزیر وقت بهداری و بهزیستی در کابینه آموزگار هم آمار معتادان کشور را بیش از 2.5 میلیون نفر عنوان کرد و این در حالی بود که ایران در آن سال کمتر از 35 میلیون نفر جمعیت داشت.
ماجرای «تریاک کوپنی» در دولت موقت و ورود یک محموله تریاک «هندی» برای مصرف معتادان
- خب چطور این شرایط یک دفعه با پیروزی انقلاب تغییر کرد؟
اینطور نبود که به طور ناگهانی و پس از انقلاب، این شرایط تغییر کند، چراکه ما تا سال 58 هم در کشور شاهد کشت خشخاش بودیم. البته با پیروزی انقلاب اسلامی، دیگر مدیریتی بر تولید کشت خشخاش در کشور وجود نداشت و شاهد این موضوع نیز اقدامی بود که در دولت موقت برای خرید تریاک از کشور هند برای معتادان سالخورده داخل کشور انجام شد.
- خرید تریاک برای معتادان؟!
بله. پیش از انقلاب در دوران پهلوی، مصوبهای مبنی بر واگذاری تریاک به صورت کارتی یا اصطلاحاً کوپنی به معتادان بالای 60 سال شکل گرفته بود که البته در این میان جوانترها هم با جعل گواهی پزشک، از این سهمیه دولتی استفاده میکردند؛ پس از انقلاب و در دوره دولت موقت هم این روال مطابق رویه قبل ادامه یافت ولی با این تفاوت که دولت موقت پس از انقلاب به دلیل عدم مدیریت بر کشت خشخاش در کشور، هیچ منابعی برای تامین تریاک مورد نیاز این امر نداشت. لذا دولت موقت مصوب کرد که برای تامین تریاک مورد نیاز، تریاک را از کشور هند خریداری کند.
- خریدی هم انجام شد؟
بله. این خرید انجام شد و حتی یک محموله کوچک تریاک هم وارد کشور شد اما حضرت امام با هوشیاری، اقدامی را انجام دادند که سرمنشاء اولین دوره موفقیت چشمگیر ایران در امر مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد در کشور ایران پس از انقلاب اسلامی شد.
امام (ره) برای اولین بار موضوع مواد مخدر را امنیتی کرد/ ورود خلخالی به موضوع مبارزه با مواد مخدر
- توضیح بیشتری میدهید
ما در طول سالهای پس از انقلاب شاهد سه دوره درخشان در امر مبارزه با مواد مخدر و کنترل اعتیاد در کشور بودیم که شاید بازخوانی این سه دوره بتواند راهگشایی برای سیاستهای آینده مبارزه ما با این معضل باشد.
در آن زمان امام خمینی در حالی سخنرانی تاریخی خود در موضوع توطئه آمیز بودن قاچاق مواد مخدر را ایراد کرد که این سخنان نشان داد امام نه تنها در مسائل دینی، که در مسائل تاریخی و اجتماعی نیز به تمام ابعاد مسلط است و از حیله انگلیسها که از زمان صفویه پای مواد مخدر را به ایران بازتر کردند و در زمان ناصرالدین شاه، آن را به نقطه اوج خود رساندند، مطلع است؛ لذا حضرت امام با درک حمایت انگلیس از توسعه مصرف تریاک در کشورمان، در آن سخنرانی تاریخی، قاچاق مواد مخدر را نقشه و توطئه استعمار و دشمنان انقلاب و ایران خواند و برای نخستین بار موضوع مواد مخدر را به موضوعی امنیتی تبدیل کردند.
همچنین تا پیش از امام خمینی (ره) من از هیچیک از علمای اسلام، هیچ حکم فقهی در خصوص قاچاق مواد مخدر ندیده بودم ولی امام خمینی با درک صحیح موضوع، حکم به افساد فیالارض قاچاقچیان مواد مخدر دادند و با تاکید بر ضرورت نجات معتادان از اعتیاد، آن را معادل نجات اسلام خواندند. این سخنان به شکلی بود که مسیر برخورد با قاچاقچیان و معتادان را کاملاً روشن میکرد؛ مسیری که به برخورد قاطع با قاچاقچیان میبایست منجر شود و راه را برای نجات و درمان معتادان هموار کند.
این سخنان امام و این جملات ایشان در آن زمان هشداری جدی به دولت و شورای انقلاب بود و تکلیف را مشخص کرد و شورای انقلاب، اولین قانون در موضوع مبارزه با مواد مخدر را در اوایل سال 59 تصویب کرد که طی آن رسیدگی به جرائم مواد مخدر به دادستانی انقلاب اسلامی ویژه مبارزه با مواد مخدر واگذار شد و اولین رئیس این دادستانی هم مرحوم آقای خلخالی بود که از سوی امام به این سمت منصوب شد. انتصابی که با توجه به قاطعیت و شدت عملی که از آقای خلخالی معروف بود، نشان از اراده امام خمینی (ره) در برخورد قاطع با محکومان مواد مخدر داشت.
خلخالی کشت خشخاش در ایران را ریشهکن کرد/ خیلیها از ترس خلخالی «ترک» کردند
- این قانون و حضور آقای خلخالی در دادستانی انقلاب اسلامی ویژه مبارزه با مواد مخدر چه تاثیراتی داشت؟
آقای خلخالی در آن دوره کار را محکم شروع کرد و ماحصل اقداماتی که در خلال نیمه دوم سال 59 تا پایان سال 62 انجام شد، آن بود که در این مدت توانستیم تولید خشخاش و هرگونه مواد مخدر را (در شرایطی که پیش از آن، بزرگترین تولید کننده مواد مخدر در دنیا بودیم) در کشور ریشه کن کنیم.
حتی حضور آقای خلخالی در این جایگاه، تاثیر روانی بسیاری داشت و تعداد زیادی از معتادان کشور، از ترس شدت عمل آقای خلخالی اعتیادشان را ترک کردند. نباید فراموش کرد تمامی این اقدامات در شرایطی در کشور انجام شد که ما در دوران جنگ قرار داشتیم و این مسئولیت بر عهده کمیته انقلاب اسلامی با تعداد نیروهای محدودی که داشت گذاشته شده بود. البته آقای خلخالی تعدادی از نیروهای سپاه و پاسدار را در تهران و برخی از شهرهای دیگر هم تحت امر خود درآورد و از آنها برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر کمک گرفت.
به عبارت دیگر اولین دوره درخشان مبارزه با مواد مخدر در کشورمان با اقدامات آقای خلخالی به نتیجه رسید.
- آیا واقعاً شدت عملهای معروف و نقل شده از آقای خلخالی در این برهه از زمان لازم بود؟
در یکی از روزهای سال 42 شایع شد که ماموران حکومت میخواهند آن شب به خانه امام حمله کنند؛ لذا هرچه دوستان به امام گفتند که ایشان در خانه را ببندند، امام خمینی قبول نکردند و طبق روال عادی که طلاب و جوانان به خانه امام رفت و آمد داشتند، این رفت و آمد ادامه یافت؛ در همان شب دو نفر در مقابل در خانه امام خوابیدند تا از ایشان مراقبت کنند که یکی از آنها شهید عراقی بود و دیگری، آقای خلخالی.
این خاطره را گفتم که بگویم آقای خلخالی از یاران قدیمی و نزدیک امام خمینی بود و پیش از هر چیز باید این سوال را از خودمان بپرسیم که چرا آقای خلخالی تا این اندازه مورد هجمه قرار گرفته است؟ امروز بعضیها میگویند تعدادی از اعدامهایی که ایشان انجام داد، روی قاعده و اصول نبوده است اما این حرفها بدون توجه و درنظر گرفتن شرایط آن مقطع زمانی کشور، گفته میشود چراکه واقعاً در آن دوران ما زیرساخت لازم را نداشتیم و سیستم قضایی هنوز شکل نگرفته بود؛ البته این موارد باعث میشود تا خود به خود اشکالاتی در احکام صادره به وجود بیاید ولی نباید این مساله را به کل کارهای یک فرد تعمیم داد؛ چراکه حتی انتقادات سختگیرانهای هم که به اقدامات آقای خلخالی وارده شده، شاید تنها 10 درصد از اقدامات ایشان باشد و 90 درصد دیگر کارهای وی درست بوده است. که این هجمه هم از جمله ظلمهایی است که به انقلاب، دستاوردها و یاران انقلاب شد.
ما در آن دوران ظرف مدت زمان 2 سال توانستیم کشت خشخاش را در کشورمان پس از قرنها ریشه کن کنیم؛ حتی من به یاد دارم تمامی احکام قاچاقچیان عمده مواد مخدر را خود آقای خلخالی صادر میکرد و شیوه کار او به این شکل بود که هر شهر و استانی، زمانی که تعداد پرونده هایش به تعداد مشخصی میرسید، آقای خلخالی به آنجا سفر میکرد و شخصاً تمامی پروندههای مهم آنجا را بررسی میکرد و آرای مربوطه را صادر میکرد؛ خاطرم هست که خبر حضور آقای خلخالی در شهرهای مختلف چنان تاثیری میگذاشت که حتی در یکی از سفرهای ایشان به کرمان، وقتی خبر حضور وی در این شهر پیچید، معتادان این شهر از ترس، وافورهایشان را در آتش انداختند و سوزاندند و تعدادی از شهر فرار کردند. این صحنهها به اندازهای جالب است که فیلمهای موجود از آن زمان میتواند بخشی از تاثیر عملیات روانی حضور وی را نشان دهد.
حتی راهاندازی مرکز شورآباد، چنان اثر روانی بر معتادان داشت که میتوان اثر آن را عملاً در کاهش مصرف مواد مخدر پیگیری کرد. اما در مجموع یکی از بزرگترین کارهایی که در آن زمان انجام شد ریشه کن کردن کشت خشخاش و تولید مواد مخدر در کشور بود که سابقهای بیش از 400 سال در کشورمان داشت و عملاً با این اقدامات آقای خلخالی در مدت چند سال ریشه کن شد.
- پس افغانستان در معادلات مواد مخدر آن زمان جهان نقشی نداشت؟
از سال 63 به بعد و به دنبال ریشه کن شدن کشت و تولید مواد مخدر در ایران، گروههای مسلح ترانزیت مواد مخدر در افغانستان و پاکستان که جایگزین ایران در تولید مواد مخدر شده بودند، شکل گرفت. این تغییر به دنبال آن بود که سازمانهای امنیتی قدرتهای بزرگ دنیا که مدیریت تولید و قاچاق دنیا را در دست دارند، تصمیم گرفتند که مرکز تولید مواد مخدر به دلایل مختلف نباید از غرب آسیا جابجا شود، از این رو پس از حمله شوری به افغانستان، این کشور را جایگزین ایران کردند.
این مساله با توجه به سابقه خو گرفتن ایرانیان در 400 سال اخیر با مواد مخدر باعث شد که از سال 63 به بعد، گروههای مسلح ترانزیت مواد مخدر در شرق کشور شکل بگیرند و به دلیل همزمانی با جنگ تحمیلی، توانستند قوت بیشتری هم بگیرند.
گزارش محرمانه کمیته انقلاب به امام خمینی (ره) در آخرین ماههای حیات امام
- در آن زمان مسئولیت برخورد با این گروههای اشرار مسلح در شرق کشور به عهده چه ارگانی بود؟
در سال 65، مجلس مصوبهای را تصویب کرد و مبارزه با مواد مخدر را به کمیته انقلاب اسلامی سپرد؛ پس از آن هم در سال 66 کمیته انقلاب اسلامی، یک تیپ از لشکر روحالله را که در جبههها، مستقر کرد بود به سیستان منتقل کرد و با تحویل گرفتن پاسگاههای ژاندارمری که در مسیر ترانزیت مواد مخدر قرار داشتند، نیروهایش را در این منطقه استقرار داد.
- با این وجود پس چرا شرایط شرق کشور در آن سالها چندان تحت کنترل نبود؟
درست است چراکه از یک سو قانون تصویب شده شورای انقلاب دارای نواقص و اشکالات متعددی بود و از سوی دیگر همان قانون هم به درستی اجرا نمیشد؛ از این رو در آن سالها با شرایطی روبرو بودیم که به جرات میتوان گفت کویر مرکزی و ارتفاعات در استانهای سیستان، کرمان و خراسان کاملاً در اختیار گروههای مسلح و اشرار قرار داشت و نیروهای مسلح به هیچ وجه جرات نمیکردند وارد مناطق کویری شوند؛ حتی ارتفاعات «جوپار کدور» که در 15 - 20 کیلومتری شهر کرمان قرار داشت هم در دست اشرار بود. این در حالی بود که ناامنی در شرق به قدری وخیم شده بود که اغلب روستاها در دست این گروهها قرار داشتند و ناامنی در شرق به قدری وخیم بود که ما مجبور بودیم برای تامین امنیت مردم، از ساعت 4 و 5 غروب، جاده زاهدان به بم و بم به کرمان و برخی از جادههای دیگر را تا صبح ببندیم.
از طرف دیگر غربیها به سران اشرار قول داده بودند که با تسلط بر شهرهای شرقی ایران، میتوانند موضوع یکپارچه کردند بلوچستان ایران و پاکستان را پیگیر شوند و از این رو اشرار مسلح به دنبال حکومت بر این مناطق، نفوذ خود را در این بخش بیشتر میکردند.
البته وضعیت اعتیاد در داخل شهرها هم بهتر از وضع شرق کشور نبود و در اغلب میادین تهران و برخی شهرهای بزرگ، به راحتی میشد معتادانی را که در حال تزریق بودند، دید؛ به عبارت بهتر در آن دوره، معتادان در شهرها «وول میخوردند» و صبحها اگر از زیر پلها رد میشدید تا چشم کار میکرد، معتادان خوابیده بود و حتی در میدان ونک و اغلب میادین و خیابانهای اصلی هم معتادان خیابانی به وفور به چشم میخوردند و علناً هروئین مصرف میکردند.
- این وضعیت تا کی ادامه داشت؟
من از آبان سال 67، در کمیته انقلاب اسلامی، به سمت مدیرکل اداره مبارزه با مواد مخدر منصوب شدم. آن زمان اولین کاری که به ذهنم رسید آن بود که گزارش جامع و کاملی از وضعیت موجود در شرق کشور و اعتیاد در شهرها را تهیه کنم؛ بلافاصله پس از تهیه گزارش که در زمان فرماندهی سید سراجالدین موسوی در کمیته انقلاب اسلامی انجام شد، این گزارش به صورت محرمانه به خدمت حضرت امام برده شد که حضرت امام بعد از مطالعه، موضوع را نه به مجلس و نه به دولت، بلکه به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع دادند و مجمع نیز بلافاصله جلساتی را برای بررسی موضوع برگزار کرد.
مجمع بلافاصله با ما جلسه گذاشت و در جلسات مجمع، ما به این نتیجه رسیدیم که نیازمند یک قانون جامع و البته فوری برای حل این مساله هستیم. لذا پیش نویسی از قانون تهیه شد و طی سه ماه در آذر، دی و بهمن ماه، سال 68 و پس از بررسی در کمیسیونهای مجمع، این قانون در صحن اصلی مطرح و تصویب شد.
- پس مجمع همکاری بسیار خوبی با شما داشت، به یاد دارید چه کسانی در آن زمان در تدوین و تصویب این قانون مشارکت داشتند.
درسته ولی الان کاملاً حضور ذهن ندارم ولی به یاد دارم در زمان تصویب این قانون که حضرت آقا رئیس جمهور بودند، آقای افتخار جهرمی به عنوان نماینده دولت و نخست وزیری در مجمع حضور داشت.
البته این موضوع را در پرانتز باید بگویم که این قانون در آن زمان برای دو سال نوشته شد ولی به قدری جامع و کامل بود که امروز هم پس از بیست و هفت سال تنها با تغییرات کوچکی، هنوز اجرا میشود.
- تفاوت این قانون با قانون شورای انقلاب چه بود؟
یکی از مسائلی که در قانون جدید مجمع تشخیص مصلحت بر آن تاکید داشتیم این موضوع بود که نمیتوان انتظار داشت مبارزه با مواد مخدر و قاچاقچیان تنها با نیروی کمیته، یا سایر نیروهای نظامی انجام شود و از این رو میبایست تمام نظام درگیر موضوع شوند و پای کار بیایند. علاوه بر آن در قانون مجمع، ستادی به عنوان هماهنگ کننده اقدامات در ابعاد مختلف تشکیل شد که به پیشنهاد ما ریاستش را به بالاترین مقام اجرایی کشور سپرده شد؛ ستادی که برای نخستین بار صدا و سیما، قوه قضائیه و سایر اعضا را میتوانست مکلف به انجام امری کند و این ستاد در حقیقت دولتی است که اختیارات بسیاری دارد.
البته در آن زمان اعضای مجمع کمک بسیاری به تصویب این قانون کردند و پس از تصویب نیز بلافاصله ستاد مبارزه با مواد مخدر تشکیل شد و نخست وزیر وقت به عنوان رئیس منصوب شد و سمت نخستین دبیر این ستاد هم به آقای مختار کلانتری که جانشین آقای سراجالدین موسوی در کمیته انقلاب بود، سپرده شد.
راهاندازی 12 اردوگاه سمزدایی، کار و شرایط سخت برای معتادان در پایان دهه 60
- به دنبال تشکیل ساختار ستاد مبارزه با مواد مخدر، چه اقداماتی در سطح کشور انجام شد؟
در آن زمان با توجه به اینکه عده و عُده اشرار مسلح شرق کشور، قابل توجه بود، دیدیم که با ساختار انتظامی نمیشود با این اشرار مقابله کرد لذا تصمیم گرفتیم که یک ساختار نظامی در قالب قرارگاهی به نام محمد رسول الله (ص) را در شرق کشور تشکیل دهیم و این قرارگاه که استعداد سه تیپ را دارا بود در سه بخش فرعی مقداد، ابوذر و سلمان در سه استان سیستان، کرمان و خراسان به فرماندهی بیرجند مستقر شد. همچنین برای اینکه این قرارگاه توان مقابله با اشراری را که عمدتاً به سلاحهای نیمه سنگین مجهز بودند، پیدا کند، این قرارگاه را هم به انواع سلاحهای نیمه سنگین مجهز کردیم.
البته این در حالی بود که ما از نظر کادر هم دارای مشکلات بسیاری بودیم و در مجموع 2000 نیروی کادر و سرباز در اختیار داشتیم.
همزمان با این اقدامات نظامی در شرق کشور، برای مدیریت معتادان نیز برنامههایی پایهریزی شد که ساخت سه نوع اردوگاه با هدف «حرفهآموزی»، «سم زدایی» و «شرایط سخت» از جمله این موارد بود که گرچه از سال 68 تا 69، 30 اردوگاه طراحی شد ولی ظرف یکی دو سال آینده توانستیم 12 اردوگاه را فعال کنیم.
- این اردوگاهها حواشی خاصی هم داشت که باعث شد به سرعت اسمشان در کشور بپیچید. درست است؟
بله. یکی از اردوگاههای درمان و نگهداری همین «اردوگاه شفق» بود که به منظور «نگهداری و سم زدایی» معتادان ساخته شد؛ یکی دیگر از اردوگاههای معروف که در آن زمان هم تاثیر روانی بسیار زیادی در جامعه داشت و رعب و وحشت خاصی در دل معتادان تزریقی ایجاد کرده بود ارودگاهی بود معروف به «جزیره» که برای معتادان هروئینی که چندین بار دستگیر و ترک داده و مجدداً دستگیر شده بودند، تحت عنوان «اردوگاه شرایط سخت» درنظر گرفته شده بود. همچنین در نزدیکی همدان (25 کیلومتری این شهر) یک اردوگاه با ظرفیت 5 هزار نفر ساخته شد که به عنوان اردوگاه حرفهآموزی، رشتههای مختلفی از حِرَف را به معتادان آموزش میداد تا این افراد ضمن آموزش مهارت لازم، با اشتغال در این اردوگاه بتوانند درآمدی هم داشته باشند.
راهاندازی جزیره معتادان در خلیج فارس/تاثیر روانی «جزیره» و «آب حیات»
- در مورد «جزیره» توضیح میدهید
آن زمان قرار شد که اردوگاهی با شرایط سخت برای برخی از معتادان هروئینی که بارها ترک داده شده ولی مجدداً به اعتیاد بازگشته بودند، ایجاد شود لذا در بررسیهای انجام شده قرار شد تا یکی از جزایر خالی از سکنه خلیج فارس به این امر اختصاص یابد؛ در بررسیهای بعدی جزیره «فارور» برای این امر برگزیده شد.
خدا رحمت کند شهید لاجوردی را؛ ایشان در آن زمان رئیس سازمان زندانهای کشور بود و آن سال من به همراه ایشان (در سال 68) به این جزیره رفتیم و قرار شد تا در این جزیره کلیه امکانات زندگی برای این معتادان درنظر گرفته شود و با توجه به اینکه این جزیره قابل فرار نبود، قرار شد پس از اسکان معتادان در این جزیره خالی از سکنه، خودشان امورات روزمرهشان همچون پخت غذا و مدیریت اردوگاه را به عهده گیرند؛ البته این اردوگاه به سازمان بهزیستی واگذار شد ولی قرار بود تامین امنیت این اردوگاه از خارج از جزیره بر عهده کمیته باشد. من به یاد دارم در آن سال، یک میلیارد تومان هزینه راهاندازی اردوگاه جزیره و فراهم کردن مکان خواب، حمام، آشپزخانه و ... آن شد به بهزیستی سپرده شد.
- «جزیره» هیچ وقت به بهرهبرداری رسید؟
یک بار تعدادی از معتادان به این جزیره اعزام شدند که اگر درست در خاطرم مانده باشد حدود 150 تا 200 نفر بودند؛ به هر حال اسم این اردوگاه چنان رعب و وحشتی در دل معتادان انداخته بود و اسم «جزیره» چنان پیچیده بود که بسیاری از خانوادههای معتادان از ترس فرستادن آنها به جزیره، متعهد میشدند خودشان معتادانشان را ترک دهند.
حتی هنوز هم که من فیلمهای اعزام معتادان به جزیره را میبینم، برایم تعجب آور است که این جزیره تا این اندازه توانسته بود جو روانی سنگینی در میان معتادان و خانوادههای آنها ایجاد کند.
- تنها اردوگاه شرایط سخت «جزیره» بود؟
نه یک اردوگاه دیگر هم که در شرایط جغرافیایی بسیار سختی قرار داشت اردوگاه «آب حیات» در حوالی جیرفت کرمان بود که در شرایط آب و هوایی بسیار بدی قرار گرفته بود و به شدت برای ساکنانش سخت بود. اسم «آب حیات» هم به اندازهای برای معتادان رعب آور بود و تاثیر روانی داشت که برخی از معتادان با شنیدن نام آن مرکز «غش» میکردند.
جزئیاتی از عملیات پاکسازی «پیرسوران» و «70 راه» و هلاکت «حاج بلوچ شهبخش» و تعدادی از سران اشرار
- نتیجه این اقدامات چه بود؟
در بحث معتادان خوشبختانه شرایط به شکلی شد که در سال 69 دیگر مساله معتادان خیابانی و حضور معتادان در معابر به هیچ وجه مشابه قبل نبود و تقریباً این مساله به طور کامل حل شد؛ همچنین در پایان سال 69 در بازگرداندن امنیت به شرق کشور، به شرایطی رسیدیم که دیگر در هیچ نقطهای از شرق کشور، استقرار اشرار را شاهد نبودیم.
آن روزها به یاد دارم حضور و استقرار اشرار در برخی نقاط شرق کشور و خصوصاً در ارتفاعات «پیرسوران» سیستان که حدود 100 کیلومتر مربع وسعت داشت، به شکلی بود که در آنجا خانه ساخته بودند، زندگی میکردند و عروسی میکردند. لذا زمانی که قصد پاکسازی آنجا را داشتیم همین آقای حجتی که امروز وزیر جهاد کشاورزی هستند، آن زمان استاندار سیستان بود؛ در ابتدا برای پاکسازی این منطقه با کمک هوانیروز ارتفاعات منطقه را بمباران کردیم، سپس سپاه وارد عمل شد ولی به دلیل شرایط سخت جغرافیایی و گرمای شدید هوا، زمینگیر شد و در نهایت کمیته انقلاب وارد عمل شد و در دو هفتهای که این عملیات به طول انجامید، موفق به پاکسازی آن منطقه شدیم که در این میان «...» (از آوردن نام این فرد به دلایل امنیتی معذوریم) که از سران اشرار بود توانست به داخل خاک پاکستان فرار کند.
حتی در منطقه کویر مرکزی ایران، نقطهای قرار داشت به نام «70 راه» که این منطقه به دلیل موقعیت استراتژیک خود به محلی برای اطراق تمامی گروههای اشرار مسلحی درآمده بود که از شرق کشور وارد ایران میشدند؛ این منطقه به قدری برای آنها امن بود که کاروانهای موادمخدر در این نقطه توقف کرده و پس از تقسیم محمولههای خود، هر یک عازم مسیر خاص خود میشدند و مبادرت به انتقال مواد مخدر به بخش مرکزی کشور و غرب میکردند. این منطقه که برای تمامی اشرار به عنوان نقطه امن محسوب میشد در پایان سال 69 به عنوان محلی برای مانور اقتدار نیروهای کمیته درآمده بود و در آن زمان که شهید ابوالفتحی فرمانده این قرارگاه بود، او گروهانهایی از سیستان، بیرجند و کرمان را به این نقطه اعزام میکرد تا در «70 راه» با یکدیگر تلاقی پیدا کنند و مدتی هم در آنجا مستقر میشدند.
همچنین در این مدت سرکردگان زیادی از اشرار مسلح به هلاکت رسیدند؛ به عنوان مثال پس از فرار «حاج بلوچ شهبخش» به کویته پاکستان، که بخش عظیمی از قاچاق مواد مخدر به ایران در دست وی بود، عملیاتی اطلاعاتی در خاک پاکستان انجام شد و نیروهای انقلاب موفق شدند وی را به هلاکت برسانند؛ هلاکت «حاج بلوچ شه بخش» و برخی از سران گروههای مسلح قاچاق مواد مخدر شرق کشور باعث شد تا روحیه اشرار به شدت تحت تاثیر اقدامات انجام شده، تضعیف شود. چراکه این سران غالباً از متنفذین طوایف شرق کشور بودند و به قدری نفوذ مادی و معنوی داشتند که همه اهالی این مناطق، تابع این افراد بودند.
- مینگذاری در کویر هم توسط شما انجام شد؟
نه به هیچ وجه. اصلاً ما هیچ وقت در کویر مینگذاری نکردیم چراکه این مساله خطرات زیادی را برای خود ما داشت که دائماً در آن مناطق تردد داشتیم.