به گزارش مشرق، شکست مقابل لهستان در دومین بازی برگشت ایران مقابل این تیم بسیاری از معادلات لیگ جهانی را برای کشورمان بر هم زد و تا حد زیادی نظریه سغود را منتفی کرد که دیشب این موضوع کاملا رد شد و ایران به ریو نخواهد رفت. یکی از مجهولات این معادله که واقعا غیر قابل پیش بینی بود رو برگرداندن تعداد کثیری از طرفداران ظاهرا پر و پا قرص است که دیگر حالی از والیبال نمی پرسند. در مجموع آمار اصل وفاداری در ایران همیشه دارای نوسات زیادی بوده است و حضور در شبکه های اجتماعی مختلف و جا به جایی رسانه ها یکی از بارزترین نشانه های عدم وفاداری در ایران است.
یک شکست در 8 بازی کافی بود تا دیگر مخاطبان از والیبال هم سیر شوند و کار به جایی برسد که بلیت های بازی با روسیه تا لحظات آخر روی دست فدراسیون بماند. البته فقط تماشاگران این حس را نداشتند بلکه این عدم وفاداری در بین جایگاه هنرمندان، جایگاه مقامات و مسولین هم دیده می شود که دیگر رمقی برای دیدن والیبال ندارند. مثل اینکه این بچه ها فقط باید برد بیاورند و محکوم به پیروزی هستند چون در غیر این صورت تشویق که هیچ، نگاه شان هم نمی کنند. این شدت از تغییر موضع برای بسیاری ها قابل هضم است اما یک خطای ساعد عبادی پور، نخوابیدن اسپک میرزاجانپور، پاس خراب معروف و اشتباهات فردی سایر بازیکنان برای اکثریت قابل هضم نیست.
در بازی امشب بازیکنان همان بازیکنانی هستند که آمریکا را 3 بر صفر آن هم 2 بار شکست دادند، زمین همان زمینی است که زیر پای حریفان از ازدیاد جمعیت می لرزید و لیگ همانی است که ما برایش اعتبار و احترام قائلیم اما تنها چیزی که عوض شده نگاه آن مردمی است که دیگر بلیت والیبال را نمی خرند، برای دیدن بازی از تلویزیون مرخصی نمی گیرند و برای تشویق تیم ملی هیچ انگیزه ای ندارند. این بار اگر برعکس همیشه بازیکنان تیم ملی بخواهند تماشاگران را نقد کنند چه اتفاقی خواهد افتاد ؟
یک شکست در 8 بازی کافی بود تا دیگر مخاطبان از والیبال هم سیر شوند و کار به جایی برسد که بلیت های بازی با روسیه تا لحظات آخر روی دست فدراسیون بماند. البته فقط تماشاگران این حس را نداشتند بلکه این عدم وفاداری در بین جایگاه هنرمندان، جایگاه مقامات و مسولین هم دیده می شود که دیگر رمقی برای دیدن والیبال ندارند. مثل اینکه این بچه ها فقط باید برد بیاورند و محکوم به پیروزی هستند چون در غیر این صورت تشویق که هیچ، نگاه شان هم نمی کنند. این شدت از تغییر موضع برای بسیاری ها قابل هضم است اما یک خطای ساعد عبادی پور، نخوابیدن اسپک میرزاجانپور، پاس خراب معروف و اشتباهات فردی سایر بازیکنان برای اکثریت قابل هضم نیست.
در بازی امشب بازیکنان همان بازیکنانی هستند که آمریکا را 3 بر صفر آن هم 2 بار شکست دادند، زمین همان زمینی است که زیر پای حریفان از ازدیاد جمعیت می لرزید و لیگ همانی است که ما برایش اعتبار و احترام قائلیم اما تنها چیزی که عوض شده نگاه آن مردمی است که دیگر بلیت والیبال را نمی خرند، برای دیدن بازی از تلویزیون مرخصی نمی گیرند و برای تشویق تیم ملی هیچ انگیزه ای ندارند. این بار اگر برعکس همیشه بازیکنان تیم ملی بخواهند تماشاگران را نقد کنند چه اتفاقی خواهد افتاد ؟