ما با طرفی كه پایبند به اصول اخلاقی و انسانی است روبرو نیستیم. پس نباید از چنین مجموعه‌ای انتظار داشت تا با ما رفتاری انسانی و معطوف به اخلاقیات داشته باشد. مسئله اینجاست كه سیاست آمریكا و سیاست امپریالیسم، سیاست سلطه، سیاست زورگویی و سیاست بسط نفوذ است. لذا از این نوع سیاست كه با مسائل فكری هم روبرو می‌شود نمی‌توان انتظار خوش عهدی داشت.

به گزارش مشرق، دروغ و بدعهدی‌های آمریكا با ایران برای همه اظهر من الشمس شده است، چنانچه با تورق تاریخ هم می‌توان به این مسئله دست یافت. این روزها نیز با طرح مسئله هسته‌ای می‌توان نمونه دیگری از نقض عهد و بدعهدی آمریكا در رابطه با ایران را در تاریخ ثبت كرد. همانطور كه پیشینیان ما بدعهدی امریكا را در كودتای 28 مرداد 32، مسئله كنسرسیوم، مسئله كاپیتولاسیون و ...  در تاریخ ثبت كرده‌اند تا ما امروز با یادآوری آنها بتوانیم درس عبرت بگیریم.

از این رو برای بررسی سابقه بدعهدی آمریكا سراغ یعقوب توكلی تاریخ دان رفتم، تاریخ‌دانی كه كتب  تحصیلی دوران متوسطه خود را به قلم و مدیریت وی مدیونیم. هنوز هم با اشتیاق در مورد تاریخ حرف می‌زند و تاریخ‌دانی است كه سعی دارد وقایع تاریخی را با شرایط روز تطبیق دهد تا بتواند درس عبرت بگیرد و به دیگران هم یاد بدهد.

آنچه در زیر می‌خوانید گفتگوی مركز اسناد انقلاب اسلامی با دكتر یقوب توكلی در مورد پیشینه بدعهدی آمریكاست.

بسم الله الرحمن الرحیم. آقای دكتر توكلی از اینكه فرصتی را در اختیار ما قرار دادید تا بتوانیم از اظهارات و نظرات حضرتعالی استفاده كنیم كمال تشكر را داریم. بحث ما در رابطه با سابقه‌های تاریخی بدعهدی امریكا است. همواره مطرح می‌شود كه امریكا و متخدانش روحیه زیاده‌خواهی دارند و در مذاكرات هسته‌ای اخیر نیز این روحیه به طور شفاف و واضح مشاهده می‌شود. به نظر شما هژمونی آمریكا این شرایط را به وجود آورده است و چرا ما می‌گوییم بدعهدی و گرگ‌صفتی در ذات امریكا است؟

بسم الله الرحمن الرحیم. در واقع بدعهدی و بدسگالی در ذات سرمایه‌داری ریشه دارد. همانطور كه درندگی در ذات گرگ است. اساسا زمانیكه سرمایه‌داری غرب تبدیل به سرمایه‌داری سیاسی شد و این سرمایه‌داری سیاسی به سرمایه‌داری نظامی و صدور امپریالیسم بدل شد، ذات و سرشتش نیز منفعت‌خواهی، حداكثرخواهی و تمامیت‌خواهی شد. لذا اگر تمام منابع كشور را نیز در اختیار آمریكایی‌ها قرار دهیم باز هم با ما مهربان نخواهد شد زیرا ذاتشان فزون‌خواهی است. البته بنده در همین رابطه كتابی با عنوان «عقاب علیه شیر» نوشته‌ام كه به روند سلطه جویی آمریكا و زیاده‌خواهی این كشور اشاره می‌كند. از همین رو می‌توان گفت ما با طرفی كه پایبند به اصول اخلاقی و انسانی است روبرو نیستیم. پس نباید از چنین مجموعه‌ای انتظار داشت تا با ما رفتاری انسانی و معطوف به اخلاقیات داشته باشد. مسئله اینجاست كه سیاست آمریكا و سیاست امپریالیسم، سیاست سلطه، سیاست زورگویی و سیاست بسط نفوذ است. لذا از این نوع سیاست كه با مسائل فكری هم روبرو می‌شود نمی‌توان انتظار خوش عهدی داشت. در اینجاست كه می‌توان گفت بدعهدی در ذات آمریكاست همچنان كه آدم كشی و استثمار در ذات آن است.

 

آقای دكتر سوابق آمریكا نیز به خوبی نشان می‌دهد كه همواره با روحیه زیاده‌خواهی و استثمار در میز مذاكرات با كشورها حاضر می‌شود. چه مواردی از زیاده خواهی آمریكا را می‌توانید مثال بزنید؟

بله. اصلا سیاست این كشور بر روی زیاده‌خواهی بنا شده است كه همین موضع نیز به بدعهدی دامن می‌زند. یعنی این طور نیست كه مثلا اگر شما نفت منطقه خوریان را به آمریكا بدهید این كشور عقب‌نشینی كرده و از نفت آبادان گذشت كند. بلكه اگر امتیازی دریافت كند به دنبال دست‌یابی به امتیازهای بیشتر می‌گردد. و می‌گوید حال كه نفت خوریان را داده‌اید پس نفت آبادان را هم بدهید و زمانی‌كه به نفت آبادان دست پیدا كرد تلاش می‌كند تا نفت آقاجاری را نیز تصاحب كند. لذا این كشور رفتاری را كه در ذاتش است انجام می‌دهد. تجربه تاریخی نشان داده است كه آمریكایی‌ها هرجا بتوانند علیه طرف مقابلشان بدعهدی كنند هرگز كوتاهی نمی‌كنند. همانند گرگ‌ها كه زمانی كه گرسنه هستند به خودشان هم رحم نكرده و همدیگر را هم می‌درند.

*** نمونه تاریخی: اعتماد اشتباه به آمریكا برای بازسازی ژاندامری

همانطور كه گفتید سابقه بدعهدی آمریكا به قدمت تاریخ است؛ چه مواردی را در تاریخ می‌توانید ذكر كنید كه این سابقه آمریكا را نشان می دهد؟

توكلی: موارد متعددی از این قبیل وجود دارد. به عنوان مثال می‌توان به آوردن آرتور میلسپو به ایران به عنوان مستشار مالی اشاره كرد. گرچه او در دوره اول حضورش در ایران اصلاحاتی انجام می‌دهد اما در دوره دوم كه همزمان با جنگ دوم جهانی است، سیاست‌هایی را كه در كشور پیاده می‌كند كاملا منطبق با اهداف آمریكاست. علاوه بر این می‌توان به ورود ژنرال شوارتسكف به ایران نیز اشاره كرد. او در ظاهر به ایران آورده شد تا ژاندارمری را ترمیم كرده و آن را در كشور بازسازی كند اما وی در اصل آمد تا یك نیروی نظامی وابسته به آمریكا را سازمان دهد. چنین موضوعی را در جریان كودتای 28 مرداد نیز مشاهده می‌كنیم. مصدق گرچه با انگلیس مشكل داشت اما نگاهی منفی به آمریكا نداشت.

*** كودتای 28 مرداد مصداق خیانت آمریكا به مصدق بود/آمریكا نسبت به دوستان نزدیك خودش هم بدعهدی می‌كرد

در جریان كودتای 28 مرداد آمریكا نه تنها به مصدق خیانت كرد بلكه حتی نسبت به دوستان نزدیك خودش یعنی شخص محمدرضا شاه و یا سرلشگر فضل‌الله زاهدی نیز بدعهدی كرده و آنها را هم فریب داد و حتی حاضر نشد تا منافع را با آنان تقسیم كند. درواقع آنچه را كه آمریكا می‌توانست از ایران بردارد برداشت. لذا در جریان كنسرسیوم آمریكا بیشترین سهم را گرفت.

*** آمریكا حتی در قضیه كنسرسیوم نفت انگلیس را هم فریب داد

پس از كودتا و در قضیه كنسرسیوم نفت، آمریكا حتی به انگلیس كه با او در كودتا همراهی كرد هم رحم نكرد و آن را هم فریب داد. مشابه این جریان در جنگ جهانی دوم نیز اتفاق افتاد. درحالی كه چرچیل به شدت از آمریكا می‌خواست تا نیروهای خود را در ساحل نورماندی به كمك انگلیسی‌ها بفرستد همچنان با كوتاهی آمریكا مواجه می‌شد. درواقع آمریكا صبر می‌كند تا كشتار وسیع انسانی رخ دهد و تنها زمانی كه موقع تقسیم منافع فرا می‌رسد وارد جریان می‌شود. پس میبینیم كه آمریكا حتی به دوستان خودش هم رحم نمی‌كند.

امروزه بسیار می‌شنویم كه آمریكایی‌ها جاسوسی می‌كنند، مكالمات را شنود می‌كنند، برنامه‌های اقتصادی را به سود خودشان تغییر می‌دهند و علیه دوستان نزدیك خودشان اقداماتی انجام می‌دهند. آمریكا به دوستان خود با دید نوكر نگاه می‌كند و با آنها احساس برابری نمی‌كند. این تعبیری است كه در كتاب «خطا و خیانت در لبنان» آمده است. این موضوع درمورد محمدرضا شاه نیز صادق است. آمریكایی‌ها هرجا كه نیاز داشتند از شاه استفاده می‌كردند تا به منافعی كه مدنظر خودشان بود دست پیدا كنند.

 

مواردی از سابقه بدعهدی آمریكا با ایران در دوران پهلوی را اشاره كردید؛ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آمریكا چه برخوردی با شاه پهلوی داشت؟ می‌توان گفت همان روش بدعهدی آمریكا حتی در برخورد با دوستان خودش پیگیری شد؟

یكی از دلایل پیامد انقلاب اسلامی اخراج آمریكایی‌ها از ایران بود. در جریان انقلاب می‌بینیم آنچه كه آماج اصلی حملات انقلاب است آمریكاست. جالب اینجاست كه همه هم بر روی این موضوع اتفاق نظر داشتند. هرچند ملی‌گراها همچنان فكر می‌كردند كه می‌شود با آمریكا كنار آمد و این ناشی از اشتباه آنان در شناخت جریان سرمایه‌داری و امپریالیسم بود.

*** خیانت آمریكا به محمدرضا پهلوی

آمریكا حتی پس از وقوع انقلاب حاضر نشد به دوست پیشین خود یعنی شاه پناه دهد و برای او هیچ هزینه‌ای نكرد. چنانكه شاه در اواخر عمر از كشوری به كشور دیگر سرگردان بود. در روزهای آخر عمر شاه، آمریكا از ترس اینكه مبادا در جهان به بی‌وفایی مشهور شود مدت اندكی از شاه مریض مراقبت كرد. بلافاصله پس از عمل جراحی شاه، كارتر شخصا با انور سادات تماس گرفت و به او گفت كه شما شاه را بپذیرید چرا كه ما دچار مشكل شده‌ایم. جالب اینجاست كه آمریكا می‌دانست با رفتن محمدرضا به مصر، سادات نیز دچار مشكل خواهد شد.

*** آمریكا حتی به انور سادات كه از دوستانش بود هم رحم نكرد

 همانطور كه می‌دانید كسانی كه سادات را ترور كردند یكی از جرم‌های او را پناه دادن به محمدرضا عنوان كرده بودند. لذا آمریكا به یكی دیگر از دوستان خود كه سادات بود نیز رحم نكرد و به او نیز بدعهدی كرد. این موضوع هم دلیلی بر این است كه چیزی به نام وفای به عهد در اندیشه آمریكا وجود ندارد.

آقای توكلی قرارداد ایران با آمریكا برای خرید تسلیحات نظامی هم از دیگر نمونه‌های بدعهدی و خدعه آمریكا بود. سرنوشت این قرارداد چه شد و امریكا چگونه به پهلوی خدعه زد؟

*** خدعه آمریكا در قرارداد فروش تسلیحات نظامی به ایران

آمریكا تنها به منفعت خود فكر می‌كند و نه چیز دیگری. در زمان محمدرضا، ایران یك قرارداد خرید تسلیحات نظامی با آمریكا منعقد می‌كند و مبلغ دوازده میلیارد دلار به عنوان پیش پرداخت به آمریكا می‌دهد. بنابراین آمریكا باید در قبال این مبلغ، اسلحه به ایران بدهد در غیر این صورت آن مبلغ را به ایران بازبگرداند. در آخرین روزهای مجلس رژیم پهلوی، با فشار آمریكا بندی به این قرارداد اضافه می‌شود مبنی بر اینكه اگر ایران قرارداد را یك طرفه لغو كند آمریكا ملزم به پس دادن پیش پرداخت نیست.

*** ماجرای بخشش دوازده میلیارد دلار پول ایران به آمریكا توسط ابراهیم یزدی

 ما در جریان انقلاب یك چهره بسیار عجیب و غریب به نام ابراهیم یزدی داریم. وی معاون امور انقلاب دولت بازرگان بودند. هیچ كس هم تاكنون از آقای یزدی در یك محكمه رسمی قضایی نپرسیده است كه شما به چه حقی دوازده میلیارد دلار پول این مملكت را با یك جمله بی حساب و كتاب به آمریكا بخشیدید؟‍! آقای یزدی در جریان انقلاب اعلام كردند كه تمام قراردادهای ما با آمریكا لغو شود. آمریكا هم بلافاصله این موضوع را پذیرفت.

به هرحال این مبلغ با یك حرف بی حساب به جیب آمریكایی‌ها رفت. نه تنها در این مورد بلكه در دوره‌های مختلف آمریكایی‌ها كشور را غارت كردند.

آنها ذاتشان با بدعهدی پرورش یافته است لذا نباید انتظار خوش قولی از آن داشت. همانطور كه انتظار نمی‌رود تا یك كلاهبردار بدعهدی نكند. شما ببینید در تمام قراردادهایی كه آمریكا حضور دارد منفعتی برای خودش در نظر گرفته است. در هیچ یك از قراردادهای آمریكایی نمی‌بینید كه آنها در عین بالادست بودن به طرف مقابلشان لطف بكنند یا امكاناتی را در اختیار طرف مقابل بگذارند. این موضوع از لحاظ تاریخی به كلی محال است. لذا توقع خوش قولی از این كشور جز خوش خیالی چیز دیگری نیست.

 

به نظر شما برای اینكه در مذاكرات هسته‌ای تیم مذاكره‌كننده هسته‌ای ایران از آمریكا فریب نخوردند و درگیر بدعهدی امریكا نشوند باید چكار كنند و از چه اتفاق تاریخی‌ای می‌توانند عبرت بگیرند؟

جمله‌ای است كه می‌گوید برو قوی شو اگر راحت جان می‌طلبی. بنابراین راهكار اصلی این است كه خودمان قوی شویم. ما باید بتوانیم آنقدر خودمان را قوی كنیم كه نیاز به آمریكا نداشته باشیم. البته منظورم از نیاز آن نیازی است كه معطوف به سلطه است. این امكان وجود دارد كه ما و آمریكایی‌ها به دانش تجربی هم نیاز داشته باشیم. یا اینكه ما به مصنوعات آنها نیاز داشته باشیم و آنها به نفت ما نیاز داشته باشند. باید توجه داشته باشیم كه دنیای نیاز ما معطوف به دنیای سلطه آمریكا نشود. یعنی باید مرز نیاز و سلطه را بشناسیم و نسبت به آن آگاه باشیم. ما باید خودمان هشیار باشیم. به عنوان مثال در معامله با یك تاجر رباخوار و بدعهد اگر كالا را بدون دریافت وثیقه به او بدهیم امكان كلاه‌برداری توسط او وجود دارد و هر آن ممكن است تا او پول ما را بالا بكشد. بنابراین ما باید در نظام اقتصادی و سیاسی خودمان مراقب و هوشیار باشیم. لذا هرچقدر وابستگی ما به آمریكا كمتر شود امكان موفقیت برای ما بیشتر خواهد بود. ما باید توجه داشته باشیم كه به حوزه تعلق ناگسستنی نرسیم. چرا كه اگر به تعلق ناگسستنی برسیم آمریكایی‌ها به ما رحم نخواهند كرد. نباید در تور آمریكایی‌ها بیفتیم و نباید اجازه دهیم تا ما را گرفتار قلاب خودشان كنند. در همین مسئله هسته‌ای هم آمریكایی‌ها سعی دارند تا ما را گرفتار قلاب خود كنند. نظارت بر مسائل نظامی و نظارت بر دانشمندان هسته‌ای حول همین محور است. ما اگر نظارت آمریكایی‌ها را بر مسائل نظامی بپذیریم باید نظارت آنان بر دیگر مسائل را نیز قبول كنیم. زیرا آنان پس از این تلاش خواهند كرد تا بر مسائل اقتصادی و سیاسی نیز نظارت كنند.

آمریكا همین بلا را بر سر سادات هم آورد. زمانی كه سادات با آمریكا در قضیه كمپ دیوید مصالحه كرد بقیه امتیازات را هم از او گرفتند. مسئله اینجاست كه آمریكا می‌خواهد تا با بخشیدن گوشه‌ای از تحریم، تمام ایران را تصاحب كند و به نظر می‌رسد آنچه كه تا الان نشان داده‌اند طعمه‌ای است كه بر قلاب گذاشته‌اند. باید آگاه باشیم زمانی كه دشمن ما را خلع سلاح كرد به دستانمان دستبند می‌زند، بعد از آن پاها را می‌بندد و كم كم روند محكومیت، زندان، اعدام و مرگ را برای ما برنامه‌ریزی می‌كند. البته آمریكایی‌ها در این مسیر هرگز قانون را رعایت نخواهند كرد. الان مثلا شما ببینید كه یمن را به چه دلیل دارند بمباران می‌كنند؟! یمن را به این دلیل می‌كوبند تا یك كانون قدرت ملی و مردمی علیه منافع آمریكا و اسرائیل شكل نگیرد. هیچ قانونی هم در نظام بین‌المللی جلودار آنها نیست. همین مسئله را چندین سال است كه در فلسطین مشاهده می‌كنیم. لذا زمانی كه اینها توانایی اعمال زور داشته باشند این ساده‌لوحانه است كه بپذیریم آمریكایی‌ها به ما رحم خواهند كرد. لذا ما در این مسیر می‌بایست از این تجربه‌ها استفاده كنیم و گرفتار خوشبینی‌های حقوقی نشویم. قواعد حقوقی در جهان امروز نمی‌تواند جلوی سرمایه‌داری آمریكا و استعمار آمریكا را بگیرد و از قضا در طول تاریخ یكی از بهترین وسائل گسترش سیطره غرب در جهان، قراردادها و الزامات حقوقی بود كه آمریكا به دیگر كشورها تحمیل كرده است. در این قراردادها در صورتی كه تعهدات طرف مقابل كاملا واضح، الزام آور و غیرقابل گریز است، تعهدات آمریكا كاملا مبهم طرح شده است. لذا باید توجه داشته باشیم كه گرفتار ساده‌بینی حقوقی نشویم.

جناب دكتر توكلی از اینكه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید از شما بی نهایت تشكر می‌كنیم.

بنده هم برای شما آرزوی موفقیت دارم.


منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی مركز اسناد انقلاب اسلامی