کد خبر 437441
تاریخ انتشار: ۱۴ تیر ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۱

هر چند که اين عناوين نان و آب چنداني نداشت ولي از لحاظ پرستيژ شخصي جايگاه ويژه‌اي داشت. غلامرضا در بين خواهران و برادران به عنوان مردي پول دوست و خسيس شناخته مي‌شد.

به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ تکثر اولاد هر چند در گذشته موجب سرافرازي بزرگ خاندانها بود ولي در بسياري مواقع باعث بروز مشکلات و دردسرهايي هم مي‌شد. رضاشاه که از چهار ازدواج خود صاحب يازده فرزند شده بود نيز از اين مشکلات کم نداشت. وقتي که رضاخان در تبعيد مرد ميراثش بين فرزندان تقسيم شد. هر چند شايد به ظاهر عادلانه تقسيم نشد ولي هر چه بود ارث کمي نبود و کمترين مبلغ آن در حد خودش پول هنگفتي به حساب مي‌آمد.

فرزندانش هم بي‌کار نمي‌نشينند و به فرآخور خودشان کاسبي خوبي به هم مي‌زنند که سرمايه اوليه آن از پول پدر و سرمايه بعدي آن که مهم‌تر بود نفوذ دربار در امور داخلي ايران بود.



 درباري که توانست آنان را از لحاظ اقتصادي به پيش ببرد. همان‌طور که مي‌دانيم بسيار از مسائل اقتصادي ايران سر در آخور دربار داشت و طبيعتاٌ درباريان کساني بودند که با خاندان جليل سلطنت ارتباط تنگاتنگي داشتند.

يکي از اين افراد غلامرضا پهلوي بود. وي پنجمين فرزند رضاخان و تنها فرزند از توران امير‌سليماني بود. توران همسر سوم رضاخان چندان سر سازگاري نداشت و اندکي بعد از تولد غلامرضا طلاق داده شد و از دربار رانده.

غلامرضا پهلوي زير نظر مادر و سپس محيط دربار پرورش يافت و مراحل اصلي تحصيلات را در دانشگاه افسري طي کرد و رسماٌ يک شخصيت نظامي به حساب مي‌آمد. هر چند با برادر تاجدارش چندان روابط حسنه‌اي نداشت ولي به هر صورت به عنوان برادر شاه مناصبي مهم در دست داشت: رياست کميته المپيک، رياست باشگاه سوارکاري، آجودان ويژه شاه، رياست عالي بازرسي ويژه ستاد فرماندهي عالي و عضو شوراي نيابت سلطنت.



هر چند که اين عناوين نان و آب چنداني نداشت ولي از لحاظ پرستيژ شخصي جايگاه ويژه‌اي داشت. غلامرضا در بين خواهران و برادران به عنوان مردي پول دوست و خسيس شناخته مي‌شد. به طوري که هيچگاه مهماني رسمي و پر خرجي به سبک ديگران انجام نمي‌داد. و مهماني‌هايش مورد تمسخر و موجب خنده بقيه مي‌گرديد. حتي اين خساست و لئامت وي به جايي رسيده بود که در سالمرگ برادرش در قاهره به علت بي پولي شرکت نکرد. چنانکه احمدعلي مسعود انصاري يار پيشين رضا پهلوي ــ وليعهد ــ در خاطراتش از آن چنين ياد مي‌کند:

مراسم شب سال شاه بود. اعضاي خانواده و دوستان يکايک از نقاط مختلف جهان به قاهره مي‌آمدند و جالب اينکه همان سال شاهپور غلامرضا پهلوي از لندن پيغام داد که چون پول تهيه بليط و مخارج سفر را ندارد نمي‌تواند در شب سال مرگ برادرش شرکت کند، که البته همه مي‌دونستند اين يک بهانه بود و نشان ديگري از خست او که مشهور خاص و عام بود و اِلّا با زندگي مرفه و پولهاي فراواني که او داشت اين هزينه به حساب نمي‌آمد. به همين سبب هم بر خلاف انتظار وي،  فرح يا اشرف براي او پولي نفرستادند و او هم در مراسم شرکت نکرد.



مسلماً اين امر در ايران هم بود و مختص به بعد از سرنگوني رژيم پهلوي نمي‌شد. همان‌طور که گفته شد مشاغل دولتي چندان درآمدزا نبود ولي شاه هم که اين را مي‌دانست چندان دست و پاي خانواده‌اش را نبسته بود. براي اينکه آنان را از افکار و اعمال سياسي دور کند امور اقتصادي، جاده يک طرفه‌اي بود که سرعت حرکت در آن براي اعضاي خاندان آزاد بود.

غلامرضا هم که ظاهراًٌ کار دولتي داشت از اين جاده استفاده فراواني مي‌کرد. تعداد زياد کارخانه و واحدهاي کشاورزي و ساختماني از جمله نشانه‌هاي آن بود. علي‌آباد تهران واقع در جاده آرامگاه که خارج از محدوده و زمينهاي کشاورزي به حساب مي‌آمد به محدوده اضافه شد و با تقسيم‌بندي زمينهاي آن و تبديل شدن به خانه‌هاي مسکوني پول هنگفتي نصيب غلامرضا و مادرش کرد. شهرک سازي در کنار درياي خزر و دهها مورد ديگر از جمله اين امور بود.




البته در اين جا غرض آن نبود که فهرست اموال غلامرضا مورد بررسي قرار گيرد بلکه جالبي سند ارائه شده در اين بخش از لحاظ سبک نگارش آن است. مرتضي سلطانيه پيشکار غلامرضا پهلوي با سبکي درباري و نوکرمآبانه متني جالب نوشته که علاوه بر زيبايي متن ناظر بر بخشي از امور اقتصادي غلامرضا پهلوي است: