مرحوم اربلی مولف کتاب کشف الغمة (جلد 1 ص 224) به نقل از مفسران اهل سنت ثعلبی، واحدی و دیگر علمای تفسیر نقل می کند که ثروتمندان، بیش از اندازه با رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله ملاقات خصوصی داشتند و اکثر وقت ایشان را می¬گرفتند و دیگر وقت چندانی برای فقرا باقی نمی¬ماند. پیامبر ـ صَلی الله علیهِ و آله ـ از این حالت ناراحت و دلگیر بود تا اینکه خداوند متعال این آیه را نازل فرمود: «يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُواْ بَينَْ يَدَىْ نجَْوَئكمُْ صَدَقَةً ذَالِكَ خَيرٌْ لَّكمُْ وَ أَطْهَرُ» (مجادله/ 12) _(اى كسانى كه ايمان آوردهايد، هرگاه با پيامبر [خدا] گفتگوى محرمانه مىكنيد، پيش از گفتگوى محرمانه خود صدقه اى تقديم بداريد. اين [كار] براى شما بهتر و پاكيزه تر است؛ و اگر چيزى نيافتيد بدانيد كه خدا آمرزنده مهربان است.) لیکن فقرا پولی نداشتند که صدقه داده و سعادت دیدار با پیامبر را به دست آورند. ثروتمندان هم بُخل ورزیده، به دلیل حبّ مال دنیا و برای ندادن صدقه از دیدار پیامبر خود را محروم ساختند و بدین ترتیب آن ازدحام از بین رفت، از این رو آیه بعد نازل شد: أَأَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اللَّهُ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ (مجادله/ 13) (آيا ترسيديد كه پيش از گفتگوى محرمانه خود صدقه هايى تقديم داريد؟ و چون نكرديد و خدا [هم] بر شما بخشود، پس نماز را برپا داريد و زكات را بدهيد و از خدا و پيامبر او فرمان بريد، و خدا به آنچه مىكنيد آگاه است.) این آیه، از یک سو آیه قبل را نسخ کرد و از سوی دیگر بخل و خست ثروتمندان را بر ملا کرد و کسانی را که پیش از این برای ملاقات پیامبر سرو دست می شکستند و اکنون خسّت ورزیده و تمایلی به دیدار آن حضرت نداشتند، زیر تازیانه نکوهش گرفت. امیرالمؤمنین علیه السّلام می فرماید: در کتاب خدا آیه ای هست که نه کسی پیش از من به آن عمل کرده و نه کسی بعد از من به آن عمل خواهد کرد و این آیه، آیه مناجات است که چون نازل شد، من دیناری داشتم و آن را با ده درهم عوض کردم و آن قدر وقت دیدار خصوصی از رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله گرفتم که تمام شد و دیگر پولی برای صدقه دادن برایم نماند.
پسر عمر می گوید: علی از سه مزّیت برخوردار شد که اگر یکی از آن ها برای من بود، از گلّه های شتران سرخ مو برایم خوشایندتر بود: افتخار ازدواج با فاطمه ، به دست گرفتن پرچم لشکر اسلام در جنگ خیبر و آیه «نجوی».