من در مذاکرات آقای روحانی حضور داشتم. بحث این بود که آنها میگفتند اگر پروتکل الحاقی را حتی به صورت موقت امضا کنید باعث اعتمادزایی خواهد شد و ایران میتواند بعد از کسب اعتماد فعالیتهای خود را از سر بگیرد. قرار بود ما پروتکل را به صورت داوطلبانه شش ماهه اجرا و فعالیتهای خود را تعلیق کنیم و بعد از شش ماه برگردیم به حال اول، اما غربیها بعد از گذشت شش ماه دست به زیادهخواهی زدند و شش ماه به دو سال کشید و ما راه به جایی نبردیم و تنها پرونده به شورای امنیت نرفت. جمهوری اسلامی بدینسان تصمیم گرفت تعلیق را بشکند و فعالیت خود را از سر بگیرد. این امر با ورود آقای احمدینژاد و قاطعیت حضرت آقا همزمان شد.
اختلاف ما در پاریس بود. آنجا آنها عملاً میخواستند ارادهشان را به ما تحمیل کنند. آنجا غربیها پیشنهاداتی داده بودند که عزیزان (تیم مذاکرهکننده دولت اصلاحات) فکر میکردند این پیشنهادهای فنی خوبی هست در حالی که دقیقاً این پیشنهادات برخلاف مصالح ملی بود. آنجا اختلاف ما شروع شد. من گفتم اروپاییها با تیم 50 یا 60 نفره به مذاکرات میآیند. بعد شما سه نفر چگونه میخواهید کار را پیش ببرید. ما هم باید از هر قسمتی کارشناس مورد نظر را همراه بیاوریم »[1]
[1] - تاریخ شفاهی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تدوین: محمدحسن روزیطلب و محمدرحمانی، موازیکاری در سیاست خارجی وجود ندارد، گفتوگو با دکتر علی اکبر صالحی، صفحه 249