رابطه با حزب الله رابطه‌ی خوبی است. شاید در این برهه هیچ کداممان (نه ما نه حزب الله) زیاد در اینباره صحبت نکنیم، ولی این به آن معنا نیست که رابطه‌مان در مسیر صحیحش پیش نمی‌رود. بگذارید فقط این موضوع را اعلام کنیم که یک ماه پیش، دیداری بین ما و سید حسن نصرالله در سطح بسیار بالایی از رهبران صورت گرفت. پیش از آن هم دیدار دیگری داشتیم.

به گزارش مشرق، اسامه حمدان مسئول روابط خارجی حماس است و مواضع او در حوزه ی ارتباطات بین الملل حماس حائز اهمیت تلقی می شود. قاسم قاسم و عبدالرحمن نصار از طرف روزنامه ی الاخبار مصاحبه ای مهم با اسامه حمدان داشته اند که در آن، حوزه های مختلفی از ارتباط حماس با دیگر گروه های مقاومت گرفته تا موضع حماس نسبت به ایران و شایعات جاری درباره ی افتادن حماس به همان دامی که یاسر عرفات در آن افتاد و بسیاری موضوعات دیگر، مورد بحث قرار گرفته است. ترجمه ی این مصاحبه را می خوانیم:

*الاخبار: رسانه ها مدام از مذاکرات غیر مستقیم جاری بین حماس و اسرائیل صحبت می کنند [که از ماه مبارک سال قبل و برای پایان دادن به جنگ ۵۱ روزه آغاز شده بود]. خبر تازه ای در این حوزه دارید؟

-اسامه حمدان: تمام داستان این است که آتش بس اتفاق افتاد و کسی باید باشد که جریانات  را پی گیری کند تا گام های مربوط به آتش بس کامل به انجام برسد و این کاری است که حماس در حال انجام آن است. کاری که ما می کنیم پی گیری گام های مرتبط با آتش بس کامل است به نحوی که منجر به پایان محاصره ی غزه شود. من مشکلی در این قضیه [یعنی مذاکرات غیرمستقیم] نمی بینم. چون ما درباره ی توافقنامه یا یک مسیر سیاسی صحبت نمی کنیم. فکر می کنم باید از حماس تشکر شود چون هنوز پی گیر است و بر ضرورت پایان محاصره ی غزه اصرار دارد آن هم در سایه ی حکومتی که کاری برای این قضیه نمی کند [اشاره به حکومت خودگردان] و رئیس حکومتی که کاری انجام نمی دهد [اشاره به محمود عباس].

*چرا حماس صحبت های تو که گفته بودی حماس پیشنهادات مکتوبی از طرف تونی بلر دریافت کرده است را تکذیب کرد؟ و آیا واقعا بلر با خالد مشعل دیدار داشته است؟ [تونی بلر تا مدتی پیش در رأس کمیته چهارجانبه صلح خاورمیانه قرار داشت.]

-در مورد بخش اول سوال، حرفی ندارم. بلر یک بار با مشعل دیدار کرده است و نه دوبار که برخی رسانه ها مطرح کرده اند.

*آیا ممکن است بدون مشارکت حکومت خودگردان فلسطین یا مصر، با اسرائیل توافقی امضا کنید؟

-ما از روز اول اعلام کردیم که هر گونه ترتیباتی باید در چارچوب تفاهم ملی [که بین حماس و حکومت خودگردان امضا شده] باشد. و هر کس هم که از جانب طرف های مختلف اروپایی پیش ما آمد، چیزی را که در اتاق های مذاکره به آنها گفتیم همان را در رسانه ها هم گفته ایم.اما درباره ی حکومت خودگردان، باید بگویم که از جزئیات مطلع است و مشخصا ابومازن خودش جزئیات را می داند ولی می خواهد از شرایط جاری سوء استفاده کند.

از نظر ما، موضع گیری هایش چیزی بیش از شانتاژ پیش پا افتاده نیست.  درباره ی موسی اومرزوق و حرف هایی که درباره ی سفرهای زیادش به بیرون از غزه و بازگشت به آن مطرح می شود هم باید بگویم که او به عنوان عضوی از دفتر سیاسی حماس در ارتباط مستمر با مصری هاست و در بسیاری از ترتیبات بین ما و مصری ها، او به دلیل مسئولیتش مسئول کار است.

*قطر و اسرائیل در کجای گفتگوها با اسرائیل تعریف می شوند و چه نقشی در این بین دارند؟

-همه  ی طرف هایی که ارتباط خوبی با حماس دارند کاملا می خواهند که نقش کمک کننده در پایان دادن به محاصره ی غزه داشته باشند. درباره ی جزئیات نقش ها حرفی نمی زنم، همینقدر می گویم که کسانی که ارتباط خوبی با ما دارند در این رابطه تلاش می کنند. بعضا ممکن است نظر یا مشورتی داشته باشند که به ما ارائه می کنند، و گاهی هم فشار سیاسی وارد می کنند، همچنین نظراتشان را به طرف هایی که می خوانند نظرات خود را به حماس برسانند اعلام می کنند. تا پیش از آنکه چیز مشخصی به وجود بیاید و تثبیت شود نمی توان از هیچ کدام از جزئیات صحبت کرد.

*و ایران؟

-ایران تا به حال چندین بار در مواضعی علنی از جامعه ی جهانی خواسته است تا به محاصره  ی غزه پایان داده شود و تجاوزات اسرائیل را محکوم کرده است. ایران دست بسته نایستاده که فقط نظاره گر باشد. فکر می کنم ایران تا حد زیادی به موضع حرکت حماس اطمینان دارد و اینطور نیست که خیال کند چیزی که در جریان است عبارت است از کشیدن حماس به مسیر سیاسی [اش با اسرائیل] مثل جریانی که برای سازمان آزادیبخش فلسطین [در دهه ی ۹۰ میلادی] ایجاد شد. بین ما و ایران سابقه ی طولانی از ارتباط و همکاری است، و ما تا به حال موضع منفی ای از ایران به سبک چیزهایی که شما اشاره کردید (یعنی مواضع رسانه ها) نشنیده ایم.

*اگر هرگونه توافقی در غزه [با اسرائیل] حاصل شود، در آن صورت سرنوشت اسرا و قدس و کرانه باختری و شهرک سازی ها و ... چه خواهد شد؟ آیا اینها پرونده های جدا از هم تعریف می شوند؟

-آنچه در جریان است، یک توافق سیاسی در چارچوب عملیات صلح نیست. قدس همیشه در ذهن ما هست، همچنین شهرک سازی ها و ضرورت به مقابله با آن و کرانه ی باختری و مقاومت و همچنین اسرا و ضرورت پایان دادن به محاصره ی غزه ما را بر آن نمی دارد که بگوییم باید هزینه ای سیاسی که عبارت است از: دست برداشتن از کل آرمانمان بپردازیم. صحبت از تشکیل کشوری در غزه؛ توهمی بیش نیست چرا که غزه تنها دو درصد از خاک فلسطین را تشکیل می دهد ولی ما خواهان آزادسازی کل فلسطین هستیم.

ویژگی غزه آن است که دژ محکمی برای مقاومت است، کل مقاومت نه فقط حماس. و همینجا تأکید می کنم اگر چیزی رخ دهد (یعنی تجاوز مجدد اسرائیلی ها) که مستلزم حرکت وطنی مقاومت باشد، در آن صورت مقاومت خودش را به قواعدی که اسرائیل می خواهد به آن تحمیل کند، محدود نخواهد کرد. پیش تر هم با دشمن وارد آتش بس [طولانی] شدیم و هر بار آتش بس با تجاوز اسرائیلی ها ساقط شد.

*نظرتان دربار ی دولت جدیدی که محمود عباس قصد تشکیلش را دارد، چیست؟

اولا ابومازن تا همین الان هم به صورت واضح نگفته که دولت قبلی را برکنار کرده یا آنکه استعفای آن را پذیرفته است. در این زمینه صحبت های ضد و نقیضی از اعضای «کمیته ی اجرایی» (سازمان آزادیبخش فلسطین) شنیده می شود. بعضی ها می گویند رامی الحمدالله مجددا مأمور تشکیل دولت خواهد شد و برخی؛ از اشخاص دیگری نام می برند. آنها باید مشخصا تصمیم شان را بگیرند، تا بتوان درباره ی موضوع صحبت کرد.

اما اگر قرار است حکومت جدید در راستای تفاهم ملی تشکیل شود و دلیل تشکیل حکومت جدید، [تنها] عدم موفقیت حکومت قبلی آشتی ملی بوده [ قرار نیست تفاهم ملی بنا به دلایل سیاسی زیر پا گذاشته شود]، ما از این حکومت جدید استقبال خواهیم کرد. به رغم این، ما اصرار داریم که توافق طبق همان شروطی پیش برود که دولت قبلی بر مبنای آن تشکیل شد. اما اینکه چرا دخالت کمیته ی اجرایی [ساف] را رد می کنیم، به این برمی گردد که ما پیشتر به این توافق رسیدیم که این کمیته نقش فعالی ندارد و یک چارچوب رهبری برای سازمان آزادیبخش فلسطین تعریف کردیم که طبق آن خود را تجدید سازمان کند، ولی تا الان هنوز هیچ چیز تغییر نکرده است.

چطور ممکن است که سازمان آزادیبخش فلسطین [برای کل ملت فلسطین و از طرف کل ملت] تصمیم بگیرد درحالیکه دو سازمان اصلی فلسطینی (یعنی حماس و جهاد اسلامی) در آن عضو نیستند؟ بلکه حتی برخی گروه های عضو آن هم از وضعیت جاری آن ناراضی اند، مشخصا جبهه ی خلق و تا حدی جبهه ی دموکراتیک.

*با این وجود چرا محمود عباس مجددا دست به احیای کمیته ی اجرایی زده؟ با این وضعیت آیا باز هم [در دولت جدید] مشارکت خواهید کرد؟

-سعی می کنم بفهمم چرا این کار را می کند! محمود عباس دغدغه دارد و نگران است کسی جای او بیاید، چون در حال حاضر مسیر سیاسی همینطور معطل مانده و برخی ها از ضرورت عوض کردن او صحبت می کنند. او خودش از آنجا که در جریان عوض کردن یاسر عرفات [و جانشینی او] بوده، راجع به این قضایا کاملا آگاه است. او می ترسد که حماس همان داستان را تکرار کند فلذا می خواهد از طریق تسلط بر سازمان آزادیبخش فلسطین (که حماس در آن حضور ندارد) پیش دستی کند. در مورد مشارکت در دولت هم می گویم که هر مسئله ای قابل بحث است ولی شرایطی که رخ خواهد داد موضع ما را معین خواهد کرد.

*فکر نمی کنید حضور شما در حکومت خودگردان، به رسمیت شناختن نتایج مذاکرات اوسلو [و از جمله به رسمیت شناختن اسرائیل] معنی می شود؟

-ما از سال پیش تا به حال همواره توافق اسلو را رد می کنیم. ولی اتفاقاتی که در فضای سیاسی فلسطین از زمان انتفاضه ی سال ۲۰۰۰ تا الان رخ داد و نبردهایی که مقاومت در آن وارد شد، باعث ایجاد تغییرات بنیادین شده است. مهم ترین این تغییرات آن است که طرح سازش، دیگر ساقط شد. حتی در طرح فرانسوی ها هم می  بینیم که در هر سطر، از دولت فلسطینی بدون سلاح و تحت اراده ی دیگران صحبت می کند.

فلذا تمام توافق نامه هایی که تا به امروز امضا شده، امروز دیگر چیز جذاب و وسوسه کننده ای ندارد و اساسا دیگر ارزشی ندارد. فلذا ساده انگاری است اگر کسی بگوید در حال حاضر توافق اسلو واقعا سرپا و جاری است. در سال ۲۰۰۶ هم ما تنها وقتی وارد انتخابات شدیم که توافقی ملی صورت گرفت مبنی بر اینکه نامزدها التزامی به اسلو نداشته باشند. تمام نامزدهای حماس هم (چه آنها که پیروز شدند و چه آنها که پیروز نشدند) هیچ کدام هیچ التزام شکلی یا صریح درباره‌ی توافق اسلو نداشتند فلذا این در ذهنشان نبود که اگر انتخابات ریاست تشکیلات خودگردان برگزار شود، ما ملتزم به توافق اسلو تلقی خواهیم شد. این مشارکت در حکومت خودگردان نیست، بلکه اداره‌ی اوضاع فلسطین و اداره‌ی یک آرمان ملی است.

*آینده‌ی کرانه‌ی باختری را چطور می‌بینید؟

-نوع نگاه اسرائیلی‌ها طور دیگری است؛ آنها معتقدند که ابومازن آخرین رئیس حکومت خودگردان خواهد بود و چیزی که بعد از او می‌خواهند این است که دیگر حکومت خودگردانی وجود نداشته باشد، بلکه یک سیستم امنیتی باشد شبیه سیستم ارتباط روستاهای فلسطینی که در دهه‌ی هفتاد میلادی وجود داشت. آن وقت اسرائیل از این دستگاه امنیتی (که بدون گرفتن هیچ بهای سیاسی‌ای و تنها با گرفتن بهایی فردی و شخصی، با مقاومت می‌جنگد) حمایت خواهد کرد. ما در مرحله‌ی یک انتخاب ملی هستیم که نیازمند یک چارچوب جامع است؛ حال یا با بازسازی ساختاری سازمان آزادیبخش یا با ایجاد یک چارچوب جایگزین. چرا که دیگر کسی نمی‌تواند مدعی شود به تنهایی نماینده‌ی کل ملت فلسطین است [یعنی ادعای سازمان آزادیبخش]

*شایع شده که وجود داعش در غزه باعث شده که روابط حماس با حکومت مصر بهبود یابد.

-من معتقدم که تفکرات تندروانه (به هر مکتبی که وابسته باشند) تفکراتی غیراصیل محسوب می‌شوند. فلذا درباره‌ی این اوضاع (که برخی‌ها می‌خواهند با آن، تولید هراس کنند) بزرگنمایی شده است. در جانب فلسطینی، هر نیرویی که به وجود بیاید در مقابلش یک چالش مهم وجود دارد که عبارت است از موضعی که درباره‌ی اشغالگران می‌گیرد. وقتی می‌بینیم که نیروهای عظیمی بودند که با دست کشیدن از مقاومت تحلیل رفتند و اوضاعشان بحرانی شد [اشاره به سازمان آزادیبخش] پس دیگر وضعیت گروه‌های کوچکی که قدرت خودشان را در مقاومت [ضد اسرائیل] نمی‌بینند مشخص است.

درباره‌ی وضعیت سلفی‌ها، من فکر می‌کنم که تعامل با آن باید در دو سطح صورت گیرد: اول گفتگو و اقناع با آن دست از افرادی که حقیقتا انگیزه‌های [شریف] ملی دارند ولی در انتخاب روش به خطا رفته‌اند. و دوم، مواجهه، خصوصا با آن افرادی که با دستگاه‌های امنیتی‌ در ارتباط‌اند. ما این کار؛[یعنی مواجهه] را پیش‌تر هم بدون نگرانی و بدون تعلل انجام داده‌ایم [اشاره به درگیری حماس با برخی تکفیری‌هایی که در غزه سر بر آورده بودند].

*آیا این در حال حاضر کلید رابطه با مصر محسوب می‌شود؟

-کلید اصلی تثبیت این اعتقاد در طرف مصری است که حماس هیچ وقت و هرگز در امور داخلی مصر دخالتی نداشته است. تجربه‌ی یک ساله‌ی آنها [حکومت مصر] در سینا [و درگیری‌های جاری با تکفیری های سینا] به آنها ثابت کرده که هیچ دلیلی مبنی بر ارتباط حماس، و یا حتی ارتباط یک فلسطینی ساکن در غزه، با آنچه در سینا یا مصر می‌گذرد وجود ندارد. می‌خواهم اشاره کنم که در دوره‌ی قطع ارتباط، ظلم‌هایی در حق حماس شد، از جمله اسامی برخی نیروهای مقاومت و برخی شهدای حماس و جهاد اسلامی را به قضایایی چسباندند که هیچ ارتباطی به آنها نداشت. ما از این حادثه چشم‌پوشی کردیم چون مطلوبمان، برقراری یک رابطه‌ی باثبات با طرف مصری است و فکر می‌کنم برای مصری‌ها زشت باشد که قضیه‌ای که در این گوشه یا آن گوشه رخ داده (اشاره به درگیری حماس و سلفی‌ها) را سر دست بگیرند تا از آن برای جریانات داخلی مصر استفاده کنند، و همین‌طور برعکس.

*درباره‌ی سلفی‌هایی که هنوز هم از غزه می‌روند و در عراق و سوریه می‌جنگند (و برخی‌شان سابقه‌ی عضویت در حماس را داشته‌اند) چه می‌گویید؟ و چرا در نفی ارتباط‌تان به گروه «اکناف بیت‌المقدس» تأخیر کردید؟

-پیش از هر چیز باید اشاره کنم که ما هیچ تأخیری در تکذیب وابستگی یا ارتباط «اکناف بیت المقدس» با حماس نداشتیم. اگر به آرشیو رجوع کنید می‌بینید که از همان آغاز ظهور این پدیده، ما این حرف را اعلام کردیم. درست است که برخی از اعضای این سازمان، پیشتر عضو حماس بوده‌اند ولی این افراد در زمان‌های مختلفی از حماس جدا شدند و ما دیگر مسئول رفتارهای آنها نیستیم.

اما در مورد کسانی که از غزه بیرون می‌روند (حتی اگر عضو حماس باشند) باید بگویم صرف بیرون رفتنشان نشانگر این است که به تصمیمات سازمان پایبند نیستند و انضباط سازمانی ندارند فلذا ما مسئول کارهای آنها نیستیم. در مورد برخی افراد که خواستار اجازه‌ی خروج آنها از اردوگاه یرموک شدیم و این افراد هم عضو اکناف بیت‌المقدس بودند باید بگویم این کار ما دلایل انسانی داشت و به دلیل درخواست خانواده‌های آنها صورت گرفته بود. تهدیدی که وجود داشت هم مبتنی بر گزینه‌های سیاسی بود بلکه ماجرا بریدن سر افراد بود. البته میانجی‌ها (یعنی حزب الله) به نتیجه‌ای نرسیدند.

*روابط تان با جهاد اسلامی در چه وضعی است؟

-خوب. بالاتر از خوب. روابطمان در سطح سیاسی، عمیق است و ارتباط دائم بین رهبران دو گروه در جریان است. در جریان جنگ اخیر هم هماهنگی عالی‌ای در سطح میدانی با یکدیگر داشتیم. اما اینکه در آینده ممکن است ارتباط به کجا منتهی شود، بحثی است مفصل.

*درباره‌ی جنبش «صابرین» (معروف به حصن) که به تازگی در غزه ایجاد شده و حکومت خودگردان سر و صدای زیادی درباره‌اش راه انداخته [و برخی معتقدند این گروه شیعه هستند] چیست؟

-ما خواستار آنیم که هر تلاشی در راستای مقاومت با اسرائیل رشد داشته باشد. ولی با هر گونه تلاش جهت ضربه زدن به امنیت داخلی یا بهم ‌پیوستگی اجتماعی مقابله خواهیم کرد. این معادله‌ای است که بر ارتباط با همه حاکم است. اما اگر عدنان الضمیری (سخنگوی دستگاه امنیت حکومت خودگردان) در نتیجه‌ی ارتباطش با اسرائیلی‌ها چیزهای دیگری می‌داند این دیگر به خودش مربوط است! عجیب است که الضمیری که در غزه کارش جنگ با نیروهای مقاومت است، چه شده که اینقدر نگران مقاومت در غزه شده است!

*چند روز پیش وزیر مسکن اعلام کرد که توافقی در راستای روش و شکل ورود سیمان به غزه از طریق اسرائیل حاصل شده است. آیا واقعا بازسازی در غزه شروع شده است؟

تا وقتی که نبینم که آوارها برداشته شده و پایه‌های ساختمان‌ها بنا نشود نمی‌توانم بگویم که بازسازی عملا شروع شده است. البته شکی نیست که گفته‌ی وزیر مسکن یک نشانه‌ی مثبت است و یک حرکت کند در این راستا هم دیده می‌شود ولی ما امروز حجم عظیمی از وسایل [ساخت و ساز] را نیاز داریم که اسرائیل اجازه‌ی ورودش به غزه را نمی‌دهد.

*آیا سقف خواسته‌های سیاسی‌ شما در غزه تبدیل شده است به برداشته شدن محاصره و آزادی عبور و مرور؟ جنبش فتح مدعی است که اینها، از «دستاورهای اسلو» بود که شما قبل از انتفاضه آن را رد می‌کردید.

-کسی که این حرف را زده یا احمق است یا خود را زده به احمقی! من تأکید می‌کنم کاری که حماس در حال حاضر انجام می‌دهد تکمیل همان چیزی است که در توافق آتش‌بس [پس از جنگ ۵۱ روزه] به آن اشاره شده بود. چطور ممکن است کسی بگوید ما برگشته‌ایم به دوره‌ی قبل از انتفاضه درحالیکه ما الان پایگاهی داریم که اسرائیل هم نتوانسته آن را فتح کند؟ خود اسرائیل انتظار دارد آنچه در ادامه می‌آید، حتی از این هم برایش بدتر باشد. حتی اسرائیل از تأثیر غزه در کرانه‌ی باختری و قدس صحبت می‌کند.

یادآوری می‌کنم که در سال ۱۹۸۷ [یعنی سال انتفاضه اول] اوضاع بین اسرائیل و فضای فلسطینی‌ها تقریبا عادی‌سازی کامل روابط بود. تا جایی که شارون در سال ۱۹۸۵ به این فکر افتاده بود که کرانه‌ی باختری را به اسرائیل ضمیمه کند. شاید این درست باشد که ما نتوانسته‌ایم پیروزی های سیاسی‌ای که هم‌وزن موفقیت‌های نظامی‌مان به عنوان یک گروه مقاومت باشد به دست آوریم ولی این (به دلیل وجود عوامل منطقه‌ای و ملی‌ای که مانع آن بوده) در دست ما نیست. در عین حال معتقدم که ما نبرد سیاسی را نباخته‌ایم، ولی موفقیت‌های سیاسی‌مان کمتر از موفقیت‌هایمان در سطح نظامی بوده است. مثلا مقاومت در لبنان هم نتوانست پیروزی سیاسی به دست آورد مگر وقتی که وارد معادله‌ی منطقه‌ای متفاوتی شد.

*به نظر می‌رسد که صحبت‌ها از بهبود روابط با ایران، از همان لحظه‌ای که عربستان سعودی به یمن حمله کرد به کلی فروکش کرده است. آیا دلیل این مسئله، موضع حماس بود که به صورت غیر مستقیم این حرکت سعودی‌ها را تأیید کرد (دست کم از هیچ مظلومیتی که در یمن جاری است، مثل جریان سوریه، صحبت نکرد؟)

-چیزی که در رسانه‌ها نقل می‌شود، نظری درباره‌اش ابراز نمی‌کنم. ولی تأیید می کنم که حماس بر داشتن روابطی متوازن در سطح منطقه تأکید دارد. کما اینکه بر داشتن روابط با عربستان سعودی تأکید داریم، در داشتن رابطه با مصر و کشورهای دیگر هم تأکید داریم. این توازن، به آرمان فلسطین کمک می‌کند. ارتباط برقرار کردن بین مسائل هم چیزی است که رخ می‌دهد و من بابت این ارتباط برقرار کردن، تحلیل‌گران را ملامت نمی‌کنم. اما از نظر ما چنین ارتباطی وجود ندارد.

در مورد بیانیه‌ی حماس درباره‌ی یمن هم باید بگویم که این بیانیه واضح بود چرا که از ایستادن ما در کنار کسی که «مشروعیت» داشته باشد صحبت می‌کرد، خواه کسی که ملت یمن پیشتر انتخابش کرده یا در آینده انتخابش خواهد کرد. ثانیا ما از طرف‌های مختلف دعوت کردیم که گفتگوی ملی یمنی را شکل داده و به بحران خاتمه دهند. مهم این است که کسی حق ندارد تعیین کند موضع حماس چطور باشد. ضمن آنکه سعی نمی‌کنیم دهان کسی را ببندیم که درباره‌ی موضع ما (که به آن اعتقاد داریم) موضعی نگیرد.

*و درباره‌ی سفر خالد مشعل به تهران؟

-ما اعتقاد نداریم که درباره‌ی سفرهای رئیس دفتر سیاسی، پیش از وقوعش صحبت کنیم. از مدتی پیش سر و صدایی در این باره در رسانه‌ها شروع شده بود که تصمیم گرفتیم متوقفش کنیم. هنگامی که سفر رخ داد، درباره‌اش بحث خواهد شد. ابوالولید [خالد مشعل] تا به حال ده‌ها مرتبه به ایران سفر کرده است که آخرین بارش در سال ۲۰۱۲ بود.

*آخرین تماستان با رهبران سوریه کی بود؟ و تحلیلتان از وضع جاری چیست؟

-مشخصا بعد از بیرون بردن مقر دفتر سیاسی حماس از سوریه در سال ۲۰۱۲؛ بعد از آن سوریه تصمیم گرفت که تماس با ما را قطع کند. بررسی و تحلیل در داخل مؤسسات داخلی حماس صورت می‌گیرد ولی ما مجبور نیستیم که نتایج تحلیل‌هایمان را به همه‌ اعلام کنیم. در جواب کسانی که می‌گویند حماس هم می‌توانست مثل جهاد اسلامی رفتار کند (و جایی جز قطر را به عنوان مقرش برگزیند) باید بگویم قطعا معادله‌ی ما مانند معادله‌ی جهاد اسلامی نیست. روابط ما با قطر از سال ۱۹۹۵ برقرار است. یعنی پیش از رابطه‌مان با سوریه. فلذا جا ندارد که کسی ما را به دلیل رابطه‌ای که در حال حاضر بیش از بیست سال از عمر آن می‌گذرد سرزنش کند. رهبران حماس هم امروز در چندین نقطه پراکنده‌اند و این یکی از نقاط قوت ماست و از ۳۰ سال پیش تا کنون به این روش عمل می‌کنیم.

*آیا رابطه‌ی حماس با سوریه حقیقتا مرده است؟

-ما این را انتخاب نکردیم و هیچ گاه هم نگفته‌ایم که این رابطه مرده است. ما اعتقاد داریم که آنچه رخ داد و رخ می‌دهد بر روی موضوع فلسطین تأثیرگذار است و پیامدهای خاص خودش را خواهد داشت.

*روابطتان با حزب الله را قبل از جنگ اخیر غزه و بعد از آن چطور توصیف می‌کنید؟

-رابطه با حزب الله رابطه‌ی خوبی است. شاید در این برهه هیچ کداممان (نه ما نه حزب الله) زیاد در اینباره صحبت نکنیم، ولی این به آن معنا نیست که رابطه‌مان در مسیر صحیحش پیش نمی‌رود. بگذارید فقط این موضوع را اعلام کنیم که یک ماه پیش، دیداری بین ما و سید حسن نصرالله در سطح بسیار بالایی از رهبران صورت گرفت. پیش از آن هم دیدار دیگری داشتیم.

*ولی می‌بینیم که حماس در مناسبت‌های مخصوص حزب الله حضور ندارد.

-شاید برخی چهره‌ها بنا به دلایلی در این مناسبت‌ها حضور نداشتند که می‌توانیم آنها را دلایل لوجستیک بنامیم.

*پیشتر هم تشنجی هم در روابطتان با حزب الله ایجاد شده بود، موقعی که موسی ابومرزوق از طریق رسانه‌ها امیدش به گشوده شدن جبهه‌ی شمالی ضد اسرائیل را اعلام کرد و منظورش حزب الله بود [که وارد جنگ با اسرائیل شود].

-هر فلسطینی‌ای آرزو دارد که همه‌ی جبهه‌ها باز شود و این حق مشروع اوست. ما باید از امت دعوت کنیم که وظایف خودشان را انجام دهند ولی قصد نداشتیم درباره‌ی کسی در داخل یا خارج اینطور نشان دهیم که کم‌کاری می‌کند. من باز تأکید می‌کنم که روابطمان با حزب برجاست، و کماکان ارتباط داریم و این را همه در حزب الله و حماس می‌دانند. در جریان جنگ اخیر، دبیر کل حزب الله با ابوالولید [خالد مشعل] تماس تلفنی گرفت. کمااینکه در موضع‌گیری‌های علنی رسانه‌ای هم از موضع حماس در مقابله با اسرائیل حمایت کرد.

*آیا درست است که حماس بین حزب الله و «جماعت اسلامی» [شاخه اخوان المسلمین لبنان] میانجی‌گری کرده است؟

-ما می‌خواهیم که روابط بین ما و کسانی که با آنها ارتباطاتی داریم خوب باشد. در این زمینه هم تلاش‌هایی کرده‌ایم و همچنان مشغولیم و امیدواریم که این تلاش‌ها به سرانجام خوبی برسد. برادران در «جهاد اسلامی» هم در این زمینه نقش داشته‌اند.

*درباره‌ی شرایط امنیتی اخیر در اردوگاه‌های فلسطینی در لبنان چه می‌توان گفت؟

-ما اصرار و تأکید داریم که فضای فلسطینی در لبنان، در مسیر صحیح یعنی به سمت آرمان فلسطین و حق بازگشت آوارگان باشد. موفق شدیم یک چارچوب ملی جامع ایجاد کنیم که نیروهای امنیتی موجود در اردوگاه عین الحلوه از همان برخاسته. این تشکیلات موفق شده جلوی مشکلات و سیر جریانات به سمتی که عاقبتش مشخص نبود را بگیرد.
منبع: جهان