کد خبر 43968
تاریخ انتشار: ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۱۰:۵۲

اميرالمومنين (ع) در نامه اي به والي بصره نوشتند: آري از آن چه آسمان بر آن سايه افکنده است، فدک در دست ما بود. مردمي بر آن بخل ورزيدند و مردمي سخاوتمندانه از آن چشم‌ پوشي کردند.

** موقعيت جغرافيايي فدک
فدک دهکده اي در شمال مدينه بود که تا آن شهر دو يا سه روز راه فاصله داشت. اين دهکده در شرق خيبر و در حدود هشت فرسنگي آن واقع بود و ساکنانش همگي يهودي شمرده مي شدند. امروزه فاصله خيبر تا مدينه را حدود 120 يا 160 کيلومتر ذکر مي کنند.

** فدک و رسول خدا (ص)
درسال هفتم هجرت، پيامبر خدا (ص) براي سرکوبي يهوديان خيبر که علاوه بر پناه دادن به يهوديان توطئه گر رانده شده، از مدينه به توطئه و تحريک قبايل مختلف عليه اسلام مشغول بودند، سپاهي به آن سمت گسيل داشت و پس از چند روز محاصره، دژهاي آن راتصرف کرد.
پس از پيروزي کامل سپاه اسلام - با آن که اختيار اموال و جان هاي شکست خوردگان همگي در دست پيامبر (ص) قرار داشت، رسول خدا (ص) با بزرگواري تمام، پيشنهاد آنان را پذيرفت و به آن ها اجازه داد نصف خيبر را در اختيار داشته باشند و نصف ديگر از آن مسلمانان باشد. بدين ترتيب، يهوديان در سرزمين خود باقي ماندند تا هر ساله نصف درآمد خيبر را به مدينه ارسال دارند.
با شنيدن خبر پيروزي سپاه اسلام، فدکيان که خود را همدست خيبريان مي ديدند، به هراس افتادند اما وقتي خبر برخورد بزرگوارانه پيامبر (ص) با خيبريان را شنيدند، شادمان شدند و از رسول خدا (ص) خواستند با آنان همانند خيبريان رفتار کند که پيامبر خدا (ص) اين درخواست را پذيرفت.

** تفاوت فقهي حکم خيبر و فدک
ظاهرا رفتار رسول خدا درباره فدک و خيبر يکسان است ولي در واقع حکم فقهي اين دو سرزمين متفاوت است چون مناطقي که به دست مسلمانان تسخير مي شود، دو گونه است:
اول مکان هاي که با جنگ و نيروي نظامي گشوده مي شود: اين سرزمين ها که در اصطلاح 'مفتوح العنوة ' (گشوده شده با قهر و سلطه) خوانده مي شود، به منظور تقدير از تلاش جنگجويان مسلمان در اختيار مسلمانان قرار مي گيرد و رهبر جامعه اسلامي چگونگي تقسيم يا بهره برداري از آن را مشخص مي سازد که منطقه خيبر، جز دو دژ آن به نام هاي 'وطيح ' و 'سلالم' ،اين گونه بود.
دوم مکان هايي که با صلح گشوده مي شود. يعني مردم منطقه اي با امضاي پيمان صلح، خود را تسليم مي کنند و دروازه هاي شهر خود را به روي مسلمانان مي گشايند.
قرآن کريم اختيار اين نوع سرزمين ها را تنها به شخص رسول خدا (ص) سپرده است و ساير مسلمانان در آن هيچ حقي ندارند. فدک و دو دژ پيش گفته خيبر اين گونه فتح شد. بنابراين، مالکيت آن در اختيار شخص رسول خدا (ص) قرار گرفت.
طبري مورخ بزرگ مي گويد: فدک ملک خالص پيامبر خدا (ص) بود. زيرا مسلمانان آن را با سواره نظام و پياده نظام نگشودند.

** ارزش اقتصادي فدک
درباره ارزش اقتصادي فدک بسيار سخن گفته اند. برخي از منابع شيعي درآمد ساليانه آن را بين 24 هزار تا 70 هزار دينار نوشته اند و برخي ديگر، نصف در آمد ساليانه آن را 24 هزار دينار نگاشته اند.
ابن ابي الحديد معتزلي نقل مي کند که ارزش درختان خرماي اين ناحيه برابر با ارزش درختان خرماي شهر کوفه در قرن هفتم بود.
به نظر مي رسد مي توان تا حدودي ارزش واقعي اقتصادي فدک را از يک گزارش تاريخي زمان خلافت عمربن خطاب فهميد. يعني وقتي خليفه دوم تصميم گرفت فدکيان يهودي را از شبه جزيره عربستان اخراج کند، دستور داد نصف فدک را که سهم آنان بود، از نظر زمين و درختان و ميوه ها قيمت گذاري کنند. کارشناسان ارزش آن را 50 هزار درهم تعيين کردند و عمر با پرداخت اين مبلغ به يهوديان فدک، آن ها را از عربستان بيرون راند.

** اعطاي فدک به حضرت زهرا (س)
چنانکه در روايات فراوان شيعه و اهل سنت آمده است، رسول خدا (ص) در زمان حيات خود فدک را به فاطمه زهرا(س) واگذار کردند و اين سه سال قبل از رحلت پيامبر بود؛ يعني همان ايامي که فدک به تصرف آن حضرت درآمد.
طبرسي در مجمع البيان، ذيل تفسير آيه: ' وَآتِ ذَا الْقُرْبَي حَقَّهُ وَالْمِسْکِين وَابْن السَّبِيلِ' از امام باقر و امام صادق(عليهما السلام) و نيز ابوسعيد خدري چنين روايت مي کند: ' همينکه آيه کريمه به پيامبر(صلي الله عليه وآله) دستور داد حقّ ذوي القربي؛ يعني خويشاوندان پيامبر و مسکين و در راه مانده را بدهد، آن حضرت فدک را به فاطمه(سلام الله عليها)داد و سه سال قبل از وفات حضرتش در دست فاطمه بود.
همين مطلب را سيوطي در درّالمنثور از ابي سعيد خدري نقل کرده است: 'چون آيه شريفه نازل شد پيامبر(صلي الله عليه وآله) فاطمه(عليها السلام) را فراخواند و فدک را به او داد.'

** غصب فدک
حضرت اميرالمومنين (عليه السلام) در نامه اي به والي بصره مي نويسند :' آري از آن چه آسمان بر آن سايه افکنده است، فدک در دست ما بود. مردمي بر آن بخل ورزيدند و مردمي سخاوتمندانه از آن چشم‌ پوشي کردند.'
به نظر مي رسد اقدام دستگاه حاکمه نيز در غصب فدک همان هدف را تعقيب مي کرد که اشاره شد و آن تهي دست نمودن خاندان پيامبر از بنيه مالي بود.

** اختلاف حضرت زهرا (س) با حکومت بر سر فدک چگونه بود؟
گزارش هاي منابع شيعي و سني نشان مي دهد حضرت زهرا (س) و حکومت هر يک دو ادعا درباره فدک داشتند :
الف) ادعاهاي حضرت زهرا (س)
چنان که نزد شيعيان مشهور است، حضرت زهرا (س) فدک را ملک خود مي دانست و براي اثبات مالکيت خود دو راه بخشش و ارث را به پيگيري کرد.
ابتدا آن حضرت اعطاي فدک از طرف رسول خدا به خود را ياد آور و خواستار باز پس گرفتن اين سرزمين از حکومت وقت شد اما وقتي از اين راه به نتيجه اي نرسيد و حکومت شهادت گواهان حضرت زهرا (س) را نپذيرفت، ايشان از راه ديگر وارد شد و از حکومت خواست ميراث پدرش را که فدک نيز بخشي از آن است، به او واگذار کند و در اين مورد به نص آيه قرآن درباره ارث متمسک شد که مي فرمايد : خداوند به شمار درباره [ارث] فرزندانتان سفارش مي کند که سهم پسر دو برابر دختر است . . . '
ابوبکر در برابر اين آيه چنان استدلال کرد که انبيا از خود ارث باقي نمي گذارند. حضرت زهرا (س) فرمود: چگونه است که هر گاه تو درگذشتي فرزندانت از تو ارث مي برند اما ما از رسول خدا (ص) ارث نمي بريم؟ ! آن گاه به آيات ديگر قرآن که در موارد مختلف از ارث پيامبران گذشته سخن به ميان آورده است،مانند آيه ششم سوره مريم و آيه شانزدهم سوره نمل تمسک جست.
در آيه ششم سوره مريم، حضرت زکريا بيان مي دارد که 'خداوندا، من از خويشانم که پس از من وارثانم خواهند شد، بيمناکم . . . پس فرزندي به من عطا کن که از من و آل يعقوب ارث برد .' در آيه شانزدهم سوره نمل از ارث بردن سليمان پيامبر، از پدرش داوود پيامبر سخن به ميان آمده است.
ب) ادعاهاي حکومت!
حکومت در مقابل حضرت (س) عمدتا دو ادعا مطرح کرد:
1- صدقه بودن فدک
معناي اين عبارت آن است که پيامبر اکرم (ص) فدک را به کسي نبخشيد و با آن به گونه صدقه جاريه برخورد کرد .يعني رسول خدا (ص) از درآمد فدک زندگاني شخصي حضرت فاطمه زهرا (س) و ديگر بني هاشم را تامين مي کرد و مازاد آن را در راه خدا به مصرف مي رساند.
از آن جا که ابوبکر خود را جانشين مشروع پيامبر اکرم (ص) مي دانست، مي خواست با در اختيار گرفتن فدک، اين مشروعيت ادعايي را براي همگان به اثبات برساند و چنان اعتقاد داشت که چشم پوشي از اين زمين نوعي خلل در مشروعيت حکومتش پديد مي آورد .
2 - حديث نفي ارث پيامبران
منظور از اين حديث، روايتي است که ابوبکر آن را از پيامبر اکرم (ص) چنين نقل کرد: 'ما جماعت پيامبران از خود ارث باقي نمي گذاريم . هر چه از ما ماند، صدقه است '.
درباره اين حديث بايد يادآور شد:
1- تا آن زمان اين حديث را جز ابوبکر هيچ کس نشنيده بود. بسياري از محدثان نيز بر اين نکته اتفاق نظر دارند که راوي اين حديث تنها ابوبکر بود . البته بعدها پشتيباناني چون مالک بن اوس يافت و در دهه هاي بعد عمر، زبير، طلحه و عايشه نيز در شمار مؤيدان آن جاي گرفتند.
2 - ابوبکر با نقل اين حديث ناقل سخن پيامبر اکرم (ص) بود و در طرف مقابل، حضرت فاطمه (س) و حضرت علي (ع) و ام ايمن ناقل سخن و کردار پيامبر اکرم (ص) مبني بر بخشش فدک بودند . بديهي است باتوجه به فزوني شمار ناقلان در اين سمت و نيز شخصيت آن ها که بيش ترين تاييدات را از سوي پيامبر اکرم (ص) دارايند، بايد قول آن ها بر قول ابوبکر مقدم شود.
3 - اين حديث با آيات متعددي از قرآن که در آن ميراث انبيا مطرح شده است، منافات دارد و بديهي است نمي توان تنها با يک حديث در مقابل اين آيات صريح ايستادگي کرد.
4 - اگر طبق اين حديث معتقد شويم پيامبر اکرم (ص) هيچ گونه مالي به ارث نگذاشت، چگونه است که طبق نقل اهل سنت بعضي از اموال آن حضرت (ص) مانند وسايل شخصي و نيز حجره هاي آن حضرت (ص) به ارث مي رسيد.