استراتژی خط گازی روسیه و گزینههای جایگزین اروپا
روابط تیره و تار اتحادیه اروپا و روسیه به دلیل بحران اوکراین، شرکت "گازپروم" -غول انحصاری گاز روسیه- را مجبور کرده است که از اندیشه کنترل کامل خطوط لوله گاز "از مبدا تا مقصد" منصرف شود. برنامه جدید گازپروم در اروپا، احداث خطوط لوله تا مرز اتحادیه اروپا است و از آنجا به بعد، مشتریان گاز خریداری شده را به کشورهای خود میبرند. به عنوان بخشی از این برنامه، روسیه متعهد شده که از سال 2019 به آن طرف، از خطوط گاز اوکراین استفاده نکند. بنابراین، اگر اروپاییها گاز روسیه را میخواهند، یا باید حلقههای گمشده مرتبط با خطوط لوله پیشنهادی گازپروم یعنی خط لوله ترکیه و خط لوله جدید اروپای شمالی را از نو بسازند و یا در مسیر و خط گازپروم و دولت کرملین حرکت کنند. در هر حال، ترکیه و کمپانیهای غربی تمایلی به ساخت این خطوط لوله ندارند.
گزینهای که برای انرژی اروپا باقی مانده، این است که شرکتهای انرژی غربی ریسک مواجهه با تغییر شکل انتقال گاز از سال 2019 به بعد را بپذیرند. در واقع، این برای شرکتهای غربیِ ریسکگریز، شکل نامطلوبی دارد. در هر حال، سیاست اخیر و پیشرفتهای بازار اوکراین –با هدف اصلاحات انرژی تحت راهبردهای اروپا- موجب ایجاد این امید میشود که طی چند سال آتی، شاهد "عادی سازی و تلطیف" فضای تجارت انرژی در قاره سبز باشیم. اروپا، برای اینکه از این تلطیف فضا اطمینان خاطر پیدا کند، باید همکاری خود با اوکراین و ترکیه –به عنوان دو کشور میزبان انتقال گاز به بازارهای اروپا- را حفظ نماید. بدین ترتیب، مطمئن میشود که فرایندهای آزادسازی بازار انرژی به دلیل شرایط سیاسی داخلی و مردم گرایی کوتاهمدت در زمینه انرژی، دچار وقفه نمیشود.
اما پس از قطع انتقال گاز از طریق اوکراین از سال 2019 به بعد، چه بر سر بازارهای گاز اروپا خواهد آمد؟ سناریوی اول به ما میگوید که اروپا تا اوایل دهه 2020 از گاز روسیه محروم خواهد ماند. در این صورت، شاهد تاثیر وحشتناکی بر اروپا خواهیم بود. چرا که تا به حال، تا این حد در شرایط افزایش تقاضای انرژی و قیمت آن و موقعیتی شبیه به دوران پس از فاجعه فوکوشیما، قرار نداشته است. اروپا بدون گاز روسیه (70 میلیارد متر مکعب در سال) به مثابه شمال شرقی آسیا بدون صنعت انرژی هستهای ژاپن خواهد بود.
البته، چنین شوکی نمیتواند بر قیمتها در اروپا چنانکه در شمال شرقی آسیا تاثیر دارد، اثر بگذارد. چرا که هم اکنون، ما وارد "بازار خریداران" (بازاری که در آن، خریدار، قیمت را تعیین میکند) شدهایم. در واقع، تقاضا در آسیا از آنچه که پیشبینی میشود کمتر است و تحولات مربوط به ظرفیتهای گاز طبیعی مایع (LNG)، کشورهای مصرفکننده را در سطح جهانی ذینفع میسازد. اما رکود اخیر قیمت نفت ممکن است حاوی این خبر باشد که ظرفیتهای تولید گاز طبیعی مایع به حالت بالفعل درنمیآیند. این در حالی است که قیمت کم، موجب افزایش تقاضای گاز شده است. بنابراین، بازارها به طور خودکار در حال رفع ناهماهنگیها و این زائده بالقوه هستند.
اروپا تا کنون با یک مشکل در تأمین گاز مواجه بود، اما اکنون دو مشکل دارد: روسیه و اوکراین
آن چیزی که حقیقتاً میتواند فشار طولانی مدت بر قیمتها را محدود نماید –اگر شوک پیشبینیشده به وجود بیاید و استمرار داشته باشد، تمایل کم اروپا به پرداخت پول در قبال گاز است. احتمالا این عدم تمایل، مرهون وجود مالیاتدهندگان انگلیسی، اسپانیایی، و ایتالیایی است که به تامین مالی انرژیهای تجدیدپذیر کمک میکنند و علاوه بر آن، نه تنها به "سبزتر شدن" بازارهای برق یاری میرسانند، بلکه موجب حفظ موازنه استراتژیک اروپا در برابر قدرت بازار تأمینکنندگان گاز همچون روسیه و قطر میشوند. از آنجایی که در حال حاضر با افزایش قیمت با شیب تند در شرایط نسبی روبهرو هستیم، قاعدتا باید شاهد حذف صدور گاز از طریق اوکراین باشیم.
بنابر آنچه گفته شد، پیشرفت مثبت مورد انتظار را میتوان در صلح اوکراین و روسیه و احتمالاً حل مناقشه بر سر "دنباس" (در شرق اوکراین) دید. در اصل، گازپروم ممکن است اگر شرایط "تجارت" -همچون هزینههای حمل و نقل- برایش جذاب باشد، به انتقال گاز از طریق اوکراین ادامه دهد. اما اخبار اخیر، نشان میدهد که خواسته اوکراینیها زیاد است و گازپروم چندان از قیمت پیشنهادی هزینههای حمل و نقل راضی نیست. حتی اگر مسئله تجاری این حمل و نقل حل شود، سیاست "مقاومت در برابر حمل و نقل" به شدت در اربابان کرملیننشین گازپروم نهادینه شده است. سیاستی که تولد آن به اوایل دهه 1990 برمیگردد و از آن پس، سیاست گازی روسیه، دور زدن خطوط لوله گاز اوکراین به هر قیمتی بود.
هنوز مشخص نیست که آیا تحولات ساختاری در بازارها و عرصه ژئوپولتیک، مدیران سیاسی گازپروم را به "معقول ساختن" استراتژی این شرکت در قبال اتحادیه اروپا و به خصوص اوکراین مجبور میسازد یا نه. اگر این عقلانیت شکل بگیرد، روسیه بازارهای اروپا را "غرق" گاز ارزان قیمت خواهد کرد و بدین ترتیب آرزوی مطلوب صنعتی سازی دوباره اقتصاد اروپا محقق خواهد شد. اما این مهم، نیازمند چیزی فراتر از فقط یک طرح تجاری معقولانه است. چیزی مانند استفاده از سرمایه سیاسی جهت خلق اعتماد در بالاترین سطح میان روسیه و اروپا و فراتر از آن بین روسیه و اوکراین. استراتژی روسیه نسبت به خطوط لوله گاز و تهدید [اخیرش] مبنی بر قطع صدور آن، موجب شکلگیری چالشهای بسیاری شد. اما کمیسیون اروپا به جای تمرکز بر تنوعطلبی، باید بر تلطیف مذاکرات و ایفای نقش "دلال مالی" متمرکز گردد.