کد خبر 443107
تاریخ انتشار: ۳۰ تیر ۱۳۹۴ - ۰۱:۰۸

رسانه ملی از بستر زمانی رمضان بهره درستی برای برقراری ارتباط مستمر با مخاطب نمی برد... این رفتار صدا وسیما نشان می دهد که تلویزیون، نگاه دقیقی به عنصر وفاداری مخاطب به برنامه های معارفی اش ندارد.

به گزارش مشرق، یکی از نقاط ضعف صدا وسیما که مربوط به رویکردهای بنیادین آن می شود وضعیت «ارتباط با مخاطب» است. ارتباط رسانه و مخاطب در عصر تنوع رسانه ای با پیچیدگی های خاصی روبه رو شده است.
دیگر زمان آن گذشته که مخاطب برای فراغت خود مجبور باشد از میان چند رسانه محدود، یکی را انتخاب کند. حالا صاحبان و برنامه ریزان رسانه ها برای تصاحب دقیقه ها و ثانیه های کوتاهی از زمان مخاطب با هم رقابت می کنند و در مبارزه بر سر ثانیه ها، پیروز میدان جذب مخاطب می شوند. نگاهی به این رقابت نشان می دهد رسانه هایی توانسته اند مخاطب را به خود وفادار سازند که توجه بیشتری به علایق و نیازهای او داشته اند، در این بین اگر پیامی را هم برای انتقال تدارک دیده اند در پس رفع نیاز و علایق مخاطب خود به او عرضه می کنند.

امروز پس از یک ماه کار رسانه ملی در ماه رمضان باید دید صدا وسیما که مخاطب آن در یک ماه گذشته نیاز یا علاقه بیشتری به برنامه های معارفی داشته است چه راهبردی برای ایجاد وابستگی مخاطبان در پیش گرفته تا آن ها را وفادار و قانع سازد؟ نکته ای که پیش از پرداختن به پاسخ این سوال باید به آن توجه شود این است که صدا و سیما امسال برنامه دینی تازه ای برای این ماه تدارک ندیده که بخواهد آن را در طول سال ادامه دهد. تنها اتفاقی که در ماه رمضان در رسانه ملی برجسته شد تدارک ویژه برنامه های مناسبتی است که با پایان یافتن این ماه عمر آن ها به اتمام رسید. در چنین شرایطی رسانه ملی از بستر زمانی رمضان بهره درستی برای برقراری ارتباط مستمر با مخاطب نمی برد.
برخی برنامه های دینی که نگاه ژرف و محبوبی از جلوه های اجتماعی دین ارائه می کنند و با اقبال مخاطب روبرو بوده اند همچون «آینه خانه» در ماه رمضان تعطیل می شوند و برخی برنامه های دیگر مانند «این شب ها» در ماه رمضان به طور نامنظم پخش می شوند؛ این رفتار صدا وسیما نشان می دهد که تلویزیون، نگاه دقیقی به عنصر وفاداری مخاطب به برنامه های معارفی اش ندارد.

واقعا نمی توان این تلقی را داشت که احتمالا مخاطب دوباره این برنامه ها را پس از ماه رمضان دنبال و یا زمان پخش نامنظم آن ها را به دلیل علاقه اش جستجو و پیگیری کند، این تلقی تنها می تواند ناشی از این تصور باشد که تلویزیون در میدان رقابت با دیگر رسانه ها، یکه تاز، بى رقیب و تنهاست و مخاطب راهی جز انتخاب این گزینه ندارد! حال اینکه می توان کیفیت ارتباط مخاطب با رسانه ملی را حتی با برخی شبکه های اجتماعی مقایسه کرد و نتایج جالبی درباره زمان اختصاص یافته، کیفیت ارتباط و اثرگذاری آن به دست آورد. آن چه گفته شد درباره برنامه های معارفی صدا و سیما بود وگرنه درباره دیگر حوزه های کاری این سازمان که با رقبای حرفه ای تری روبروست، جاى بررسى جداگانه ای وجود دارد که روشن شود رسانه ملی چه مى کند!هنوز بسیاری از برنامه های رسانه ملی به روش های گذشته محتوا را به مخاطب عرضه می کنند و زحمتی برای بروز رسانی به خود نمی دهند. دکورهای جدید و بعضا جذاب نمی تواند جای خالی محتوای درست و جذاب را پر کند.

علاوه بر این؛ دو نکته در نوع مواجهه صداوسیما با مخاطبان مشهود است که به نظر می رسد آشفتگی کنونی درحوزه تولید، پخش و تعطیلی برنامه های معارفی ریشه در آن ها داشته باشد. نکته نخست اینکه مجموعه مدیریت صداوسیما و مدیران شبکه های مختلف نمی توانند با تصور اینکه بهتر از مخاطب می دانند محتوای رسانه ملی چه باید باشد اقدام به برنامه ریزی و داوری درباره محتوای تلویزیونی کنند. این خطا موجب بی توجهی به علایق و نیازهای مخاطب شده و فرایند ارتباط با او را دچار مشکل می کند. آسیبی که نتیجه فقدان ارتباط بی واسطه و واقعى و بدون فیلتر با مخاطب است؛ این ارتباط بعضا با دخالت های کارشناسی و غیر کارشناسی نمی گذارد نگاه بینندگان همانگونه که هست به مدیران یا برنامه ریزان انتقال پیدا کند.

نکته دوم در زمینه ارتباط رسانه ملی و مخاطب آن، نبود توجه کافی به نیازها و علایق تازه و بروزشده مخاطبان است. هنوز بسیاری از برنامه های دینی رسانه ملی به روش های گذشته محتوا را به مخاطب عرضه می کنند و زحمتی برای بروز رسانی به خود نمی دهند. تنها تغییر عمده ای که در این دست برنامه ها به چشم می آید دکورهای جدید و بعضا جذابی است که نمی تواند جای خالی محتوای درست و جذاب را پر کند. اکتفا به آنچه مخاطب را در گذشته خشنود می کرده جلوی تولد برنامه های جذاب برای مخاطبان برنامه های دینی را گرفته است.

با این همه شاید بتوان گفت تجربه رسانه ملی برای تولید برنامه های دینی در سال های پس از انقلاب با هیچ رسانه دیگری قابل مقایسه نیست، اما نبود راهبردهای کارشناسی و نوین در زمینه ارتباط با مخاطب می تواند اینگونه برنامه سازی ها را در حوزه اقبال عمومی با مشکل روبرو سازد. اتخاذ راهبردهای اصولی، حرفه اى، سنجیده، به روز، میدانى و بى سانسور و مبرا از منافع این و آن و خود، چه درباره برنامه های کنونی و سابق و چه در بخش تولید برنامه های جدید می تواند مسیر کار را روشن و مشخص سازد.
 

سید ناصر نعمتی