به گزارش مشرق، سفر خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس به عربستان در پنجشنبه گذشته یکی از مهمترین خبرهایی بود که در میانه اخبار توافق هستهای ایران و بحرانهای امنیتی منطقه دیده شد؛ سفری که از سال ۲۰۱۲ تا کنون در این سطح انجام نشده بود. این سفر از آنجا که حماس یکی از گروههای فلسطینی همسو با ایران است، مورد توجه رسانههای ایرانی نیز قرار گرفت.
به نظر میرسد این سفر از دو منظر قابل بررسی است:
موارد مطرح شده در سفر مشعل به ریاض
رسانهها آنچه در این سفر گذشته را به نقل از یک منبع آگاه و یک منبع سعودی منتشر کردهاند. به عنوان مثال گفتهاند که میان مقامات سعودی و خالد مشعل، در خصوص اعزام اعضای نظامی حماس به عربستان برای حضور در جنگ علیه یمن صحبت شده است و یا اینکه مشعل گفته بهتر است تا نیروهای نظامی سعودی تحت تعلیم مربیان حماس قرار گرفته تا با تاکتیکهای عملیاتی آشنا شوند از جمله تاکتیکهایی که حزبالله انجام میدهد و …
واقعیت این است که نمیتوان به این کدهای رسانهای اعتنا کرد. مقامات حماس نیز این خبرها را به شدت تکذیب کردهاند. از قضا، انتشار چنین کدهایی یک عملیات روانی و رسانهای علیه حماس هم است که البته متاسفانه روی برخی کارگر افتاده است.
در تعامل حماس و عربستان چند نکته اصلی باید مد نظر قرار گیرد؛ حماس بارها و بارها اعلام کرده که تلاش دارد تا از تمامی ظرفیتها برای بهبود وضعیت مساله فلسطین بهره ببرد و به روابطش با دولتهای مختلف عربی و اسلامی، از زاویه فلسطینی مینگرد نه موازنه قوای منطقهای. واقعیت این است که شرایط خوبی در غزه حکمفرما نیست. پس از کنفرانس بازسازی غزه که پس از جنگ ۵۱ روزه و در قاهره برگزار شد، هیچ تغییر و اراده درخوری برای بازسازی شکل نگرفت. وضعیت معیشتی در این باریکه متراکم از جمعیت، خوب نیست. حماس هم که مسئول اداره امور این باریکه است، ناچار به پاسخگویی به نیازهای روزانه مردم است و بر این اساس باید بتواند امور را برآورد و تامین کند اما این هم اتفاق نیفتاده. فارغ از وضعیت امنیتی در درون غزه، گفته میشود که حقوق برخی کارمندان در غزه ماهها است که پرداخت نشده و روند بازسازی هم که اساسا هیچگاه با جدیت شروع نشده که بخواهد ادامه یابد.
احتساب این موارد در کنار تغییر رویه پادشاه جدید عربستان میتواند معنادارتر باشد. سلمان برخلاف برادرش عبدالله، چندان اعتقادی به سیاست بایکوت و سرکوب پرونده اخوان ندارد؛ این در یمن مشخص شد و حتی خبرهایی مبنی بر تلاشهای سعودی جهت کاهش فشارهای السیسی بر اخوانیهای مصر نیز منتشر شد. سلمان از همان ابتدا که بر تخت نشست، تلاش کرد تا دو قطبی شیعی-سنی را دامن بزند و الگوی رفتاری خود را بر این اساس سامان داد.
اما اینها همه یکسوی ماجراست. پرسش اساسی این است که حتی اگر عربستان به حماس کمک مالی هم کرده باشد، در قبال آن چه چیزی طلب کرده؟ این اصلیترین مساله است که باید برای یافتن پاسخ آن، رفتارهای آتی حماس را به دقت در نظر داشت.
زمان سفر
اما نکته معنادارتر سفر مشعل به عربستان، زمان این سفر است. مشعل در حالی پس از سه سال به ریاض رفت که توافق ایران با کشورهای عضو ۱+۵ به اصلیترین محور خبری رسانههای منطقهای و بینالمللی تبدیل شده و بسیاری از تغییر موازنه قوای منطقهای به نفع ایران سخن میگویند. سفر مشعل در این شرایط، به هیچ وجه یک سفر کاری برای جذب کمکهای مالی عربستان لحاظ نمی شود! حتی اگر سعودی به مشعل وعده چنین کمکهایی را داده باشد و در خوشبینانهترین و غیرواقعیترین حالت، هیچ درخواستی از حماس نکرده باشد، این سفر در روزهایی که منطقه در فضای پس از توافق وین قرار دارد، پیام مشخصی را القا میکند؛ نزدیکی حماس به عربستان در شرایطی که همه میگویند قدرت منطقهای ایران افزایش یافته است. آیا امکان دارد مقامات ارشد حماس، بدون اطلاع از چنین پیام واضحی، روابط خود با عربستان را پس از سه سال در بالاترین سطح ترمیم کرده باشند؟ بسیار بعید است. حتی اگر هدف مشعل از سفر به عربستان صرفا بهبود وضعیت مساله فلسطین هم بوده باشد، بیتعارف، این هدف قربانی رقابتهای منطقهای شده است.
باید منتظر ماند و پیامدهای سفر خالد مشعل به سعودی را مشاهده کرد. این سفر ولو هیچ پیامد معناداری هم در الگوی رفتاری حماس نداشته باشد، باز هم به نظر میرسد سعودی به اهداف حداقلیخودش از این سفر رسیده است. واقعیت این است که چراغ سبزهای عربستان در بهترین زمان ممکن، برای حماس سوسو کردهاند هرچند هنوز از ماهیت این چراغ سبزها و پاسخهای حماس خبر موثقی در دست نیست.
سعید ساسانیان