کد خبر 443451
تاریخ انتشار: ۳ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۴

پافشاری واچوفسکی ها بر رد مقولات غیبی با تمسک به توجیه های فانتزی-علمی (بجای علمی-تخیلی) ادامه دارد و در آخرین ساخته ی آن ها یعنی سریال "Sense8" نیز به آن پرداخته اند. داستان، راوی زندگی 8 نفر است که به دلایلی علمی (!) با یکدیگر در ارتباط قرار گرفته اند.

گروه فرهنگی مشرق- "اندی" و "لری" "واچوفسکی" برادرانی هستند که با سه گانه "ماتریکس" به شهرت جهانی رسیدند. برادرانی که چند وقتی ست از رابطه برادری خارج شده اند و به برادر و خواهر، "اندی" و "لانا" تغییر هویت داده‌اند. با نگاهی به آثار این زوج هنری از سال 1999 با سینمایی "ماتریکس" تا آخرین اثر سینمایی آن ها در سال 2015، "Jupiter Ascending" و مداقه در آن ها به مثابه دانه های تسبیح، به این نتیجه می توان دست یافت که این آثار از هویت اصلی هنر که در نگاه فلاسفه غرب، میمسیز است خارج شده و در نظریهexpression  به بیان ما فی الضمیر خود در این آثار پرداخته اند و دغدغه های ذهنی آن ها در حوزه های گوناگون را به مثابه رشته تسبیح در مخلوقاتشان بروز می دهند.



واچفسکی ها در سه گانه ماتریکس در سال های 1999 و 2003 و سپس ویدئو گیم های این سه گانه و بعد در سینمایی "وی مثل وندتا" ("V for Vendetta") در سال 2005 و سینمایی"Cloud Atlas"  در سال 2012 و اینک آخرین اثرشان که از دیدگاه فنی بسیار مورد نقد و بررسی می باشد عقایدی را مطرح می کنند که سعی در توجیه ماتریالیستی عالم حقیقت و انگاره های غیبی موجود در ادیان و افواه بشریت دارد. در ادامه با نگاهی بر سینمایی "صعود ژوپیتر" به بررسی آرا و نظرات فلسفی این دو کارگردان یهودی هالیوود خواهیم پرداخت.




صعود ژوپیتر

موجودات زنده روی زمین، تنها نمونه حیات در هستی نیستند. میلیون ها سال پیش، ترنس هیومن هایی (فراانسان) در فضا مکانی دیگر زندگانی می گذرانند. آن ها با تکنولوژی پیشرفته خود با کاشت و برداشت انسان های زمین به توانایی تولید داروی حیات دست یافته اند و دارای طول عمر زیادی هستند. تسلط بر روی سیاره هایی که بر روی آن ها امکان حیات انسان ها وجود دارد، عامل نزاع بین اعضای اصلی خانواده سلطنتی "آبراساکس" شده تا بتوانند به تولید هر چه بیشتر داروی حیات دست یابند.
اعضای خانواده سلطنتی بدنبال جذب "ژوپیتر جونز" زمینی هستند. او از طریق ژنتیکی میراث دار مادر خانواده آبراساکس است. هر کدام از آبراساکس ها به نحوی سعی در تصاحب ملک او یعنی سیاره زمین دارند. پس از وقایع گوناگون، پسر ارشد خانواده، "بالم آبراساکس" با به گروگان گرفتن خانواده ژوپیتر او را مجاب به امضای واگذاری زمین می کند. در این هنگام کین، سرباز اخراج شده ی ارتش آبراساکس که ماموریت محافظت و انتقال ژوپیتر از زمین را داشته او را نجات می دهد و از خانواده و ملک ژوپیتر محافظت می کند.





تاخیر برای گیشه
با نگاه به "صعود ژوپیتر" به مثابه یک اثر هنری می توان مشکلات متعددی را بیان داشت. این مشکلات فنی در حوزه داستان و اجرا مشاهده می شود. تا جایی که ترس از استقبال پایین مخاطبان و شکست گیشه ای موجب شد اکران آن چند ماه به تاخیر بیفتد تا بدون حضور رقیبی بر پرده های سینما به فروش مورد نظر دست یابد.
از اصلی ترین نقد های وارد بر "صعود ژوپیتر" میتوان به داستان پخش و پلای آن و عدم توانایی در روایتی سلیس اشاره کرد. مدام سوال هایی در مورد کین، رابطه ی اعضای خانواده ی آبراساکس، گروه شکارچی و ... برای مخاطب ایجاد می شود که همه آن ها بی جواب می ماند. رابطه ی ژنتیکی ماتریات و ژوپیتر، پایه اساسی فیلم نیز یکی دیگر از سوال های بنیادین داستان است که می تواند تمام آن را زیر سوال ببرد. نگارنده به عنوان یکی از علاقه مندان پر و پا قرص آثار واچوفسکی ها با دیدن سکانسی - بی حد - خارج از مسیر داستان که بروکراسی زمینی را در سیستم های فرازمینی تعمیم می دهد و در میان مباحث فلسفی مغلق به هجوی سبکسرانه می پردازد؛ شوکه شدم که چطور چنین اقدام نابخردانه ای از این دو کارگردان سر زده و ضربه ی سنگینی را به شاکله اثرشان وارد کرده اند.
در کنار این مشکلات داستانی اما مشکلاتی در اجرا و پرداخت جلوه های ویژه بصری نیز دیده می شود که شاید به خودی خود محل اشکال نباشد اما از کسانی که در کارنامه شان ماتریکس و ابر اطلس به چشم می خورد؛ تقلید های بی اساس از جنگ ستارگان و دیگر تکنیک های بصری در ابعاد گسترده و طولانی بعید است.

تناسخ ماتریارشیک

ماتریارشی مفهومی مقابل پاتریارشی ست که به جامعه ی تحت سیطره زنان اتلاق می شود. در این نوع نظام، زن سالاری، اساس خانواده و به تبع آن حکومت را شکل می دهد. مطالعات تاریخی در حوزه جامعه شناسی تا به حال به چنین جامعه ای بر نخورده است و ظهور این نوع حکومت صرفا در داستان ها و افسانه ها دیده شده. در این فیلم آبراساکس ها در چنین جامعه ای زندگی می کنند که پس از مرگ ماتریارش و با حلول روح او در جسم ژوپیتر به دنبال براندازی این نوع حکومت و تبدیل آن به پاتریارشی هستند.




تناسخ یکی از مفاهیم به شدت مورد علاقه واچوفسکی هاست که غالبا در تمام آثارشان دیده می شود. سینمایی"Cloud Atlas"  را می توان برجسته ترینِ آن ها شمرد که به تناسخ افراد در نسل های گوناگون می پردازد. نگاه این چنینی به ماهیت انسان در تعالیم دینی ما مردود است و به علت لزوم مداقه و بیان مباحث تخصصی که در این مجال نمی گنجد به فرموده ای از امام رضا (ع) بسنده می کنم: «کسی که تناسخ را بپذیرد و به آن عقیده داشته باشد، به خدا کفر آورده، بهشت و دوزخ را غیر واقعی تلقی کرده است.» 1




آبراساکس ها، بیگانگان باستانی

ترنس هیومنیسم (ترابشریت) یک جنبش فرهنگی – فکری ست که در نیم قرن گذشته توسط افرادی همچون فریدون اسفندیاری (اف ام 2030) مطرح شده و به مرور رسانه های غربی در ابعاد گوناگون به آن پرداخته اند. این نظریه به بالا بردن توانایی های انسان در ابعاد ذهنی، فیزیکی و سایکولوژیکال می پردازد و در مطالعات آینده شناسی نقش به سزایی دارد.
ظهور و بروز این نظریه در آثار سینمایی مشتق بر سه حوزه می باشد. شق اول مربوط به ساخت انسان برتر در حوزه های نظامی ست که مهمترین مصداق آن را در سری فیلم های "پلیس آهنی" (RoboCop) دیده ایم. در این آثار که موخر آن ها در گیم Call of Duty: Advanced Warfare دیده شده، با ایمپلنت اعضایی به بدن انسان، فرا انسانی فراهم می آید که با برتری فیزیکی در میدان نبرد حاضر می شود.




شق دوم این دست آثار، به دنبال جهش کروموزومی یا دیگر سوپراستراکچرال های بایولوژیکی هستند که انسانی را از دیگری متمایز می کند. مهمترین مصداق در این حوزه مربوط به سری فیلم های مردان ایکس (X-Men) می باشد که تا به حال در 9 قسمت ساخته و منتشر شده و در آینده شاهد قسمت های دیگری از این سری خواهیم بود. در این دست آثار ابرقهرمانانی نقش محوری داستان را بر عهده دارند که در آزمایشگاه های بایولوژیکال توسط دانشمندان این حوزه فراوری شده اند.



و شق سوم مربوط به آثاری ست که با گوشه نگاهی به نظریه "بیگانگان باستانی" ِ "اریش فون دنیکن" ساخته می شوند. صعود ژوپیتر از این دست آثار است که قائل به حضور بیگانگانی به قدمت پیش از بشریت هستند و آن ها را دارای قابلیت هایی فرای انسان های زمینی می‌داند. این نظریه سعی دارد برای جواب غیبی پدیده هایی که بروز مادی دارند؛ پاسخ هایی حس گرایانه ارائه دهد. این نظریه پس از انتشار اسنادی توسط ویکی لیکس و افشای حقایق پشت پرده ی پدیده هایی چون  UFOها بنیان های بی پایه ی نظریه بیگانگان باستانی را زیر سوال بود.


الحاد تئوریک

می توان دلیل روی آوردن واچوفسکی ها به این نظریه را همان دغدغه ی همیشگی شان، نفی و انکار خدا و عوالم غیبی دانست که هر بار به نحوی سعی در اثبات آن دارند. خداوند سیاره ی زمینِ واچوفسکی ها، خانواده آبراساکس هستند. زمینی ها بدون اطلاع از حضور آن ها در چارچوب خواسته های آبراساکسی زندگی می کنند و گزاره ای همچون آپوکالیپس بنا به اراده ی آن بیگانگان باستانی برای افزایش ذخایر داروی حیات رقم می خورد.
در این نگاه خداگرایی زیر سوال برده می شود و این شک را در ذهن مخاطب می کارد که آیا واقعا انسان هایی گرداننده آنچه بر زمین می گذرد هستند؟! نکته ای که واچوفسکی ها و اندیشمندان پاگان غربی هیچ گاه قادر به پاسخ دادن آن نبوده و نخواهند بود این است که منشا منشا خلقت چیست؟ این سوالی ست که باید برای مخاطب فعال و هوشمند پیش آید که خالق آبراساکس ها چه کسی ست. پایه ی نظریه هایی چون تطور داروین و بیگ بنگ با این سوال است که مورد حمله قرار می گیرد و آن ها را فاقد اعتبار می کند.



پافشاری واچوفسکی ها بر رد مقولات غیبی با تمسک به توجیه های فانتزی-علمی (بجای علمی-تخیلی) ادامه دارد و در آخرین ساخته ی آن ها یعنی سریال "Sense8" نیز به آن پرداخته اند. داستان، راوی زندگی 8 نفر است که به دلایلی علمی (!) با یکدیگر در ارتباط قرار گرفته اند. این برقراری ارتباط توانایی طی الارض و استفاده از دانسته های یکدیگر را برای آن ها پدید آورده. "8 حس" به طور یکجا از طریق شبکه اینترنتی Netflix در فضای مجازی منتشر شده و مخاطبان را مورد حملات الحادی قرار داده است.


1-    طبرسي، احتجاج ، مشهد ،نشر مرتضي ، بي تا ، ج 2، ص 89