«در بازی با سپاهان دیدید که همین آقای فغانی چه بلایی سر ما آوردند و این صحبت امروز نیست. در آن بازی کسی که سپاهان را از پایین جدول به بالا آورد همین آقای فغانی بود که نتیجه لیگ را به نفع سپاهان عوض و این تیم را قهرمان کرد. او نباید به تبریز میآمد. در بازی با سپاهان پنالتی را گرفت که اصلا پنالتی نبود و نتیجه بازی را عوض کرد». این صحبتهای اولیویرا بعد از این بود که متوجه شد تیمش قهرمانی را از دست داده است. او ابتدا تقصیر را گردن فغانی انداخت که در اواسط بازی آندرانیک تیموریان را اخراج کرد اما شاید از روس عصبانیت این حرفها زده شد. تونی این بار آرامتر شده بود و برخلاف اینکه گفته بود: ناراحتی مردم به خاطر بازی امروز (25 اردیبهشت 94) نیست، بلکه به خاطر این است که به ما کلک زدند و سپاهان را قهرمان کردند. فغانی باید به اصفهان میرفت و در جشن سپاهان شرکت میکرد؛ اعلام کرد باید آن روز را فراموش کرد.
به تونی اولیویرا دوست نداشت خاطره بازی با نفت را به یاد بیاورد. سرمربی پرتغالی تراکتورسازی وقتی به سؤالی درباره دیدار پایانی لیگ چهاردهم روبرو شد نمیخواست به مصاحبه ادامه دهد و دو دل بود اما حرفهایش را بعد از حدود 70 روز زد. اولیویرا مقصر تمام اتفاقات تبریز را آن افرادی میداند که شایعه کردند پسر او شایعه مساوی بدون بازی سپاهان را به راه انداخته است. اینکه منظور تونی کیست، مشخص نبود اما گویا صحبتهای او به افراد بالا دستی ارتباط دارد. مشروح گفتوگوی تسنیم با اولیویرا را در زیر بخوانید:
*گویا با جذب یان رمزی، مدافع استرالیایی لیستتان تکمیل میشود و دیگر بازیکن جدیدی نمیگیرید.
هنوز نمیتوانم به صورت قطعی درباره این بازیکن صحبت کنم چون باید قراردادش نهایی شود. لیست بازیکنان مدنظرمان را به باشگاه دادیم و وقتی دیدم جای خالی داریم چند بازیکن خارجی هم درخواست کردم. چند بازیکن گرفتهایم اما هنوز خیلی کار پیشرو داریم.
*یعنی از وضعیت نقلوانتقالات این فصل رضایت ندارید؟ بازیکنان مدنظرتان جذب نشدند؟
شرایطمان را خودتان ببینید. تا به اینجا در تمرینات دچار مشکل شده بودیم و برای اینکه بتوانیم با نفرات کامل بازی کنیم از بازیکنان جوانانمان استفاده کردیم. البته که بازیکنان با کیفیتی این فصل به تیم آمدهاند اما برای هماهنگی زمان زیادی میخواهیم.
*با همین شرایط چقدر به قهرمانی امیدوار هستید؟
من روز اولی که به تراکتورسازی آمدم برای قهرمان کردن این تیم آمده و سراپا انگیزه بودم، اکنون هم مثل همان روز اول انگیزه دارم و میخواهم یک جام به هواداران هدیه دهم.
*این یعنی امیدوارید...
درست است، چون با همان روحیه کار میکنم و سعی و تلاشم برای بهتر شدن بازیکنان و تیم است. ما باید با روحیهای بالا در مسابقات حاضر شویم.
*برای قهرمانی تیمتان چند درصد شانس قائل میشوید؟
خودتان سال گذشته را ببینید که تا دقیقه آخر تیمها درگیر رقابت بودند و قهرمان مشخص نبود. این یعنی رسیدن به قهرمانی در لیگ ایران بسیار سخت است و همه برای رسیدن به این مقام تلاش میکنند. ما هم تیم قدرتمندی را راهی مسابقات لیگ خواهیم کرد و تا لحظه آخر دست از تلاش بر نمیداریم.
*البته آغاز لیگ هم برایتان پایان فصل گذشته است دیگر. همان بازی معروف با نفت تهران در تبریز تکرار میشود اما این بار بدون آن هیجانات، استرس و شایعاتی که داشت...
تا آن بازی 8 روز دیگر باقی مانده است. هنوز زود است که بخواهیم درباره این بازی صحبت کنیم، چون ما در حال آمادهسازی هستیم.
*درباره نفت هم نمیخواهید صحبت کنید؟
آنها تیم خوبی دارند که به جمع 8 تیم برتر آسیا راه یافتهاند. سازماندهی خوبی دارند که علاوه بر این موفقیت، سال گذشته در لیگ هم خوب کار کردند و به فینال جام حذفی رسیدند. نفت تیم خوبی است.
*این بازی برایتان هیچ شباهتی با بازی پایانی لیگ چهاردهم ندارد؟
آن بازی تمام شد و گذشت...
*یعنی دیگر به آن فکر نمیکنید؟
دلیل ندارد که این کار را کنم. ما ورق را عوض کردهایم و یک صفحه جدید پیش روی ماست که آن هم فصل جدید است. فقط به این فصل فکر میکنیم.
*اما همان بازی بود که قهرمانی را از شما گرفت و شاید عجیب باشد که این دیدار را از یاد برده باشد؟
وقتی شما فوتبال بازی میکنید باید انتظار هر اتفاقی را داشته باشید. در فوتبال چنین حالتهایی رقم میخورد و ممکن است یک بار هم شما با چنین مسئلهای مواجه شوید.
*این درست است که پسر شما در ورزشگاه شایعه کرد که بازی سپاهان و سایپا مساوی تمام شده است؟
پسر من؟! چطور میشود پسر من این کار را کند؟
* بعد از بازی گفتند پسر شما این شایعه را به راه انداخت...
نمیتوانم این موضوع را هضم کنم که پسر من علیه تیم خودش حرفی بزند و شایعهای به راه بیندازد. پسر من چطور میتوانست این کار را کند؟ او این کار را نکرد، شما میدانید و آنهایی هم که این حرف را زدهاند خودشان خوب میدانند مقصر چه کسی است.
*خودتان نمیخواهید اعلام کنید؟
آن مسئله دیگر برای من تمام شد.
*حداقل بگویید چه حسی به شما دست داد. ابتدا شادی قهرمانی کردید و بعد که متوجه شدید...
دو ماه از این ماجرا گذشته است، ما دیگر نمیتوانیم به عقب برگردیم.