رهبر انقلاب در پاسخی که به نامه رئیسجمهور نگاشتند و همچنین در خطبه نماز عید فطر، با عبارات زیر بر این امر تأکید کردند: «لازم است متنی که فراهم آمده با دقت ملاحظه و در مسیر قانونی پیشبینیشده قرار گیرد» و «برای تصویب این متن، یک مسیر قانونیِ پیشبینیشدهای وجود دارد که باید این مسیر را طی کند.» وزیر امور خارجه و معاون وی نیز در تشریح توافق مزبور و نحوه اجرایی شدن آن به لزوم طی مراحل قانونی تصریح کردهاند.
حال باید دید که این «مسیر قانونی پیشبینیشده» که در عبارات رهبری بدان اشاره شده، کدام مسیر است. بر اساس اصل 77 قانون اساسی «عهدنامهها، مقاوله نامهها، قراردادها و موافقتنامههای بینالمللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد.» مشابه این مطلب در اصل 125 قانون اساسی نیز تکرار شده است. بر اساس این اصل «امضاء عهدنامهها، مقاوله نامهها، موافقتنامهها و قراردادهای دولت ایران با سایر دولتها و همچنین امضای پیمانهای مربوط به اتحادیههای بینالمللی پس از تصویب مجلس شورای اسلامی با رئیسجمهور یا نماینده قانونی اوست».
فارغ از اینکه تعریف تخصصی هریک از عناوین فوق چیست، یک عنصر مشترک در این چهار عنوان وجود دارد. شورای نگهبان این عنصر را در بند 2 نظریه تفسیری خود به شماره 9993 مورخ 8/9/1362 بهتصریح بیان کرده است و آن «تعهدآور بودن» است.
طبق این نظریه تفسیری «یادداشت تفاهم چنانچه ایجاد تعهد نماید، مثل قرارداد است و بایستی ضوابط مذکور در قانون اساسی نسبت به آن رعایت شود.» بهبیاندیگر، اگر یک توافق بینالمللی – فارغ از هر نامی که داشته باشد، مثل موافقتنامه، منشور، پیمان، توافقنامه و ... - برای ایران ایجاد تعهد نماید، برای لازمالاجرا شدن نیازمند تصویب مجلس است.
برجام نیز که یک توافق بینالمللی است برای لازمالاجرا شدن به تصویب در مجلس نیاز دارد. به نظر میرسد تردیدی در «بینالمللی بودن» و «تعهدآور بودن» برجام وجود نداشته باشد، چراکه از یکسو این توافق میان دولت جمهوری اسلامی ایران و چند دولت دیگر انجامشده و لذا وصف «بینالمللی» را یافته و از سوی دیگر فهرست بلندی از تعهدات در این توافق وجود دارد که جای هیچ انکاری را در خصوص «تعهدآور بودن» باقی نمیگذارد.
ممکن است که سؤال شود «پس امضای این توافق توسط وزیر امور خارجه چه ارزشی دارد؟» در پاسخ به این پرسش باید گفت که در تمامی توافقات تعهدآور بینالمللی، یک مسیر مشترک وجود دارد. ابتدای این مسیر، مذاکرات مقدماتی و امضای مقدماتی توسط مقامات صلاحیتدار است. تصویب در هیئتوزیران، تقدیم لایحه به مجلس، تصویب در مجلس، تأیید شورای نگهبان، ابلاغ به دولت و امضا توسط رئیسجمهور – موضوع اصل 125 قانون اساسی- مراحل بعدی است.
سالانه دهها موافقتنامه بینالمللی در موضوعات مختلف به امضای مقامات ذیصلاح میرسد، ولی همه آنها برای لازمالاتباعبودن، باید فرایند فوق را طی کنند. هریک از قدمهای فوق کارکردهای خاص خود را داشته و مبنای حقوقی جداگانهای را نیز میطلبد و هیچیک جایگزین دیگری نمیشود. در کشورهای دیگر نیز این سیستم قابلمشاهده است. مثلاً در نظام حقوقی امریکا، کنگره این کشور این حق را برای خود قائل است که بر توافقنامههای بینالمللی امریکا نظارت نماید و آن را قبول یا رد نماید.
اشاره به قانون فوق در این نوشتار صرفاً از باب مؤید بودن است و اصلاً بدان معنا نیست که اگر چنین قانونی نبود، مجلس صلاحیت تصویب برجام را نداشت و یا اینکه مجلس میتواند از این حق خود صرفنظر نماید و یا آن را به دولت یا هر نهاد دیگری تفویض نماید.
بر اساس اصول 77 و 125 قانون اساسی تصویب تمامی موافقتنامههای بینالمللی، ازجمله برجام، در زمره وظایف و اختیارات مجلس قرار داشته و مجلس نمیتواند این صلاحیت را به نهاد دیگری تفویض کرده و یا از خود سلب صلاحیت نماید. سایر نهادها نیز چنین صلاحیتی ندارند و نمیتوانند مجلس را از ورود به این موضوع و تصویب یا رد آن منع کنند.
اشاره به این امر ازآنجهت ضروری است که برخی با تمسک به اصل 176 قانون اساسی، شورای عالی امنیت ملی را در این مورد دارای صلاحیت میدانند. برای بررسی این نظر باید صلاحیتهای این شورا در قانون اساسی را ملاحظه نمود. طبق اصل 176 «بهمنظور تأمین منافع ملی و پاسداری از انقلاب اسلامی و تمامیت ارضی و حاکمیت ملی شورای عالی امنیت ملی به ریاست رئیسجمهور، با وظایف زیر تشکیل میگردد:
1- تعیین سیاستهای دفاعی - امنیتی کشور در محدوده سیاستهای کلی تعیینشده از طرف مقام رهبری
2- هماهنگ نمودن فعالیتهای سیاسی، اطلاعاتی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در ارتباط با تدابیر کلی دفاعی – امنیتی.
3- بهرهگیری از امکانات مادی و معنوی کشور برای مقابله با تهدیدهای داخلی و خارجی.
تنها فرضی که میتواند مطرح شود و مانع از ورود مجلس به بررسی برجام شود، این است که مقام معظم رهبری با حکم حکومتی، امر به عدم ورود مجلس به این موضوع کرده و این امر را به شورای عالی امنیت ملی واگذار نمایند. تا آنجا که نگارنده این سطور مطلع است تابهحال چنین حکمی از ایشان صادر نشده و بلکه بالعکس، میتوان بهصراحت و قطعیت از عباراتی که در ابتدای این نوشتار مبنی بر لزوم طی مسیر پیشبینیشده قانونی از ایشان نقل شد، تأکید بر صلاحیت نهاد قانونی مقرر – یعنی مجلس شورای اسلامی- را برداشت نمود.
با توجه به نکات فوق، مسیر قانونی که باید برای لازمالاجرا شدن «برجام» طی شود، همانند سایر توافقات بینالمللی بوده و به شرح زیر است:
- تصویب در هیئتوزیران و ارائه لایحه به مجلس (طبق اصل 74 قانون اساسی)؛
- تصویب در مجلس (طبق اصول 77 و 125 قانون اساسی)؛
- تأیید توسط شورای نگهبان از حیث عدم مغایرت با شرع و قانون اساسی (طبق اصل 94 قانون اساسی)؛
- ابلاغ به دولت و امضا توسط رئیسجمهور (طبق اصول 123 و 125 قانون اساسی).
با توجه به اینکه از میان مراحل چهارگانه فوق، مرحله دوم توسط برخی موردتردید قرار میگیرد و در صورت اثبات آن، بقیه مراحل نیز بالتبع ثابت میشود، در این نوشتار صرفاً حول همین مرحله سخن گفته شد.
سید محمدهادی راجی- دکترای حقوق عمومی و مدرس دانشگاه