در روزهای اخیر فیلم کوتاهی در شبکههای مجازی و اجتماعی دست به دست میچرخد و به اشتراک گذاشته میشود از مسابقه ثانیهها با اجرای داریوش کاردان که شرکتکنندگان جوابهای بیربط و گاه بهتآوری به پرسشهای این مجری قدیمی و طناز تلویزیون میدهند. پرت بودن این پاسخها گاه چنان شدت میگیرد که حتی کاردان را نیز به تعجب وامیدارد.
یک مونتاژ شیطنتآمیز
این البته فقط سه دقیقه از تمام آن مسابقه 64 دقیقهای است. سه دقیقهای که به گفته ابراهیم بهادری، تهیهکننده مسابقه ثانیهها، یک مونتاژ شیطنتآمیز است که آبروی شرکتکنندگان را نشانه رفته است.
بهادری در اینباره به جامجم میگوید: تمام پاسخهای اشتباه آن قسمت از مسابقه را پشت سر هم مونتاژ کرده و در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشتهاند. اتفاقا همان شرکتکنندهای که به اشتباه مجلس خبرگان را مسبب انحلال سلسله قاجار اعلام میکند در نهایت به 30 سوال دیگر پاسخ میدهد و برنده میشود. استرس حضور در برنامه، وجود دوربین و تماشاگران باعث شده است شرکتکنندگان گاه اینچنین پاسخهای بیربطی به پرسشها بدهند.
تلنگری به جامعه
مسابقههای تلویزیونی در ایران تقریبا عمری همپای تاسیس این رسانه فراگیر دارد. چه در دهههای گذشته و چه در سالهای اخیر این برنامهها پای ثابت جدول پخش شبکههای مختلف بودهاند؛ از نامها و نشانهها گرفته تا یک مسابقه و سی سوال و این آخری، ثانیهها. معروفترین و پربینندهترینشان اما بیگمان مسابقه هفته بود که حول و حوش 20 سال پیش، شبهای جمعه پخش میشد و اجرایش هم به عهده مرحوم منوچهر نوذری.
اطلاعات عمومی و حضور ذهن شرکتکنندگان در آن مسابقه گاه بیننده و مجری را توامان انگشت به دهان میگذاشت و البته گاهی پیش میآمد که ناتوانی در پاسخ به یک سوال ساده یا ارائه جوابی نادرست و بیربط، مجری برنامه را وامیداشت که با استعداد و هنر طنزی که از آن برخوردار بود، زبان به گلایه بگشاید و تکه بپراند و متلک بارشان کند که این 13سالهها را چه کسی به مسابقه راه داده است. با این حال انتظار میرود با گذشت دو دهه از آن برنامه و بالارفتن تعداد باسوادان و دانشگاه رفتههای جامعه در این مدت شاهد بالارفتن سطح سواد عمومی در میان افراد و خانوارهای ایرانی باشیم. انتظاری که البته راه به جایی نمیبرد و گویا اجتماع در این یک مورد روند معکوسی را در پیش گرفته و شاخصههای سواد عمومی نه تنها پیشرفتی نداشته که حتی روندی نزولی را طی کرده است. فراموش نکنیم سطح مطالعه در جامعه امروز کمتر از دو دقیقه در شبانهروز است که این رقم به فاجعه پهلو میزند.
تهیهکننده مسابقه ثانیهها با تاکید بر اینکه سطح سواد خانوادههای ایرانی پایین است اعتقاد دارد که در همه دنیا مسابقاتی مانند ثانیهها تلنگری است به جامعه برای بالا رفتن سطح مطالعه و ارتقای اطلاعات عمومی عموم مردم.
مسابقهای بدون پیششرط و برای همه
مسابقات تلویزیونی در همه دنیا شرایط و ملاکهای اولیهای از جمله میزان تحصیلات و شغل را برای کسانی که میخواهند در آنها شرکت کنند و بخت خود را بیازمایند در نظر میگیرند و چه بسا آزمونهایی را نیز پیشبینی کرده و برگزار میکنند تا شرکتکنندگان نهایی از حداقل شروط و استانداردهای لازم برخوردار باشند. مسابقه ثانیهها اما گویا از این قاعده مستثنی بوده و اساسا شعار خود را بر این مبنا قرار داده که نشان دهد هرکس فارغ از مدرک تحصیلی و میزان سواد آکادمیاش و فقط با اتکای به اطلاعات عمومی میتواند در یک مسابقه تلویزیونی شرکت کرده و اتفاقا موفق هم باشد. این مسابقه سامانهای تلفنی را به این منظور طراحی کرده که از داوطلبان به صورت خودکار و هوشمند یک آزمون ابتدایی میگیرد. هر داوطلبی بتواند به حد نصاب لازم در پاسخگویی به سوالات برسد علاوه بر دریافت هدیه به مرحله پایانی که همان حضور فیزیکی در مسابقه است راه پیدا خواهد کرد. سوالهای طرح شده در این مرحله شبیه پرسشهایی است که در مسابقه پرسیده میشود. شرکتکنندگان البته برای شرکت در آزمون تلفنی برنامه باید مبلغی را نیز پرداخت کنند.
بنابراین تنها شرط حضور در مسابقه ثانیهها فقط و فقط واریز مبلغی معین و شرکت در آزمون تلفنی این برنامه و پشت سر گذاشتن آن است. با چنین ملاکهایی برای ورود، دیگر جای تعجب ندارد که برخی از پاسخهای بعضی شرکتکنندگان شبیه آن چیزی باشد که در این کلیپ سه دقیقهای شنیده میشود. به نظر میرسد در اینجا مسائل و عواید مالی کمی بر کیفیت و محتوای مسابقه میچربد و عیار آن را به طرز محسوسی زیر سوال برده و تحت تاثیر قرار داده است.
با هم، نه به هم
همه آنچه گفته شد آیا باعث صدور یک مجوز اخلاقی و انسانی برای مونتاژ و چیدمان چند اشتباه شرکتکنندگان در مسابقه و پخش آن در سطح جامعه میشود؟! فرض را بر این میگذاریم که صدور چنین پاسخهای عجیب و غریب از سر بیسوادی و پایین بودن اطلاعات عمومی یکی از افراد بوده و کوچکترین ارتباطی هم به حال و هوای شرکت در یک مسابقه تلویزیونی نداشته نباشد، آیا حتی در صورت صحت این ادعا میتوان اینچنین در فضای عمومی به تمسخرشان گرفت و این اتفاق را به عموم جامعه تعمیم داد و از آن به عنوان یک فاجعه ملی یاد کرد. حلقه مفقوده در این میان، شاید اخلاقیات و مناسبات انسانی باشد.
بهادری با طرح این پرسش که چرا ما ایرانیها به جای اینکه با هم بخندیم ترجیح میدهیم به هم بخندیم و یکدیگر را مورد استهزا و ریشخند قرار میدهیم، میگوید: متاسفانه این روزها شاهد بیاخلاقیهای زیادی از این دست در شبکههای اجتماعی هستیم.
دقت بیشتر در بازبینی برنامهها
تلویزیون یک رسانه ملی و همگانی است که همه نوع مخاطبی با هر خاستگاه اجتماعی و فرهنگی و هر میزان سواد و دانش را به خود میبیند و باید برنامههایی را تولید کند که به تامین رضایتمندی نسبی در همه مخاطبان خود بینجامد. پرسش این است که پخش هر برنامه و خطای صورت گرفته یا برآمده در آن از این رسانه ملی صحیح و صواب خواهد بود؟ سازندگان مسابقه ثانیهها و مدیران شبکه دو سیما نمیتوانستند و نباید با حذف بخشی از سوالها یا لااقل چند پاسخ گلدرشت چالشبرانگیز آن قسمت خاص از زیر سوال رفتن خود مسابقه در وهله اول، ایجاد یک موج کاذب در شبکههای اجتماعی مجازی در مرتبه دوم، جریحهدار شدن غرور و احساس شرکتکنندگان در مرحله سوم و تعمیم این کمدانشی به کل جامعه در نوبت چهارم جلوگیری کنند؟ شاید با کمی مدیریت میشد جلوی این موجآفرینی کاذب و غلو شده را گرفت و در عین حال احترام و حرمت شرکتکنندگان را نیز حفظ کرد.
تهیهکننده ثانیهها خود اذعان میکند که باید در بازبینی برنامه دقت بیشتری اعمال شود.
بهادری البته این بازبینی و جرح و تعدیل را فقط شامل دو پرسش و پاسخ مطرح شده در آن قسمت از برنامه میداند و تصریح میکند: تنها دو پرسش را باید حذف میکردند اما دست به بقیه جوابهای چالشبرانگیز نمیزدند. همین پرسشها و پاسخها ست که مسابقه ثانیهها را جذاب میکند.
در نگاه جامع و کلیتر، واقعیتی در جامعه در حال تکوین است که نادیده گرفتن و غفلت از آن را میتوان به نوعی سر را در برف فروکردن و خود را به بیراهه زدن دانست؛ پایین آمدن و نزول سطح دانش و سواد عمومی در میان اقشار مختلف جامعه. واقعیتی انکارناپذیر که باید بدون هر گونه تعصب و سوگیریهای سیاسی و گروهی هر چه زودتر برای آن فکری کرد و راه درمانی برایش یافت.
ارتقای سواد عمومی جامعه با مسابقات تلویزیونی
روشهای مختلفی برای افزایش و بالا رفتن اطلاعات عمومی سطوح مختلف جامعه وجود دارد که یکی از آنها مسابقات تلویزیونی است. اگر در سالهای اخیر مسابقات تلویزیونی جذابی در زمینه اطلاعات عمومی وجود داشت، سواد ملیمان هم در حال حاضر بیشتر از آنچه هست میبود. در فاصله تقریبا 20 ساله مسابقه هفته و ثانیهها نهتنها سطح اطلاعات عمومی که حتی سواد ادبی مردم و بهخصوص جوانان هم کاهش پیدا کرده است. این پدیده چند علل میتواند داشته باشد؛ در وهله اول گرایش مسابقات تلویزیونی به اطلاعات عمومی کاهش پیدا کرده و به سمت سوالهای معارفی رفته است. در حال حاضر میزان اطلاعات و داشتههای معارفی مردم در سطح مناسبی قرار دارد و شایسته است در طراحی سوالات مسابقات، همسو با مسائل معارفی به دیگر حوزهها از جمله ادبیات، تاریخ، سیاست و جغرافیا نیز توجه شود. در عین حال محدودیتها و فشارهای خارج از سازمان نیز در طرح سوالات وجود دارد که دست نهتنها تهیهکنندگان و برنامهسازان که حتی مدیران تلویزیون را هم بسته است. طراحان یک مسابقه درباره داشتههای فعلی جامعه نمیتوانند سوالات چندانی طرح کنند؛ در عین حال، تحقیق جامع و کاملی هم درباره جایگزین و جانشینی برای ارزشهای منسوخ شده صورت نگرفته است.
از سوی دیگر، افراد باسواد و دارای اطلاعات عمومی بالا و قابل توجه علاقه چندانی به شرکت در این مسابقات ندارند. علت این مساله شاید به نوع و مقدار جوایز این مسابقهها بازگردد که کمیت و کیفیت لازم را ندارد. مشکلات مالی تلویزیون هم این معضل را پررنگ کرده است. متاسفانه برخی مسابقات تلویزیونی فیلتر ورودی هم ندارند تا از میان افراد توانمند شرکتکنندگان خود را برگزینند.
حسین احمدی، تهیهکننده «مسابقه هفته» و دیگر همکارانش وقت میگذاشتند و مثل کنکور از علاقهمندان شرکت در این مسابقه آزمون میگرفتند و در نهایت از برگزیدگان برای شرکت در این برنامه دعوت به عمل میآوردند. اگر دست سازندگان مسابقه ثانیهها هم در این زمینه باز بود و فرصت کافی داشتند، بهطور قطع در انتخاب شرکتکنندگان وسواس بیشتری به خرج میدادند. دریافت ورودیه از شرکتکنندگان نهتنها هزینههای ساخت مسابقه را تامین نمیکند که حتی وجهه سازمان صداوسیما را زیرسوال میبرد. در عین حال تلویزیون هم از لحاظ مالی مضایق خودش را دارد و انتظار چندانی برای افزایش جوایز مسابقات نمیتوان داشت.
چه خوب بود افرادی که اشتباهات شرکتکنندگان مسابقه ثانیهها را مونتاژ کرده و در قالب یک فیلم کوتاه به اشتراک گذاشتهاند، پیش از انجام این کار لحظهای با خود میاندیشیدند که با فشردن یک دکمه خود را در یک تعارض اجتماعی قرار داده و به یک جریان ناحق میپیوندند.
گرفتن آزمون ضروری است
مسعود فروتن درباره خاطراتش از حضور در مسابقات تلویزیونی میگوید: در زمان دانشجویی همزمان با تحصیل در برنامههای تلویزیونی هم کارآموزی میکردم. من به همراه خانم شیرین جاهد در گروه مسابقات تلویزیونی کارآموزی میکردیم و بعضا دستیار تهیه بودیم. ما برای تمام مسابقات آزمون ورودی برگزار میکردیم تا مطمئن شویم که اطلاعات و سواد آنها در حد برنامه مورد نظر هست یا خیر. گرفتن آزمون از داوطلبان شرکت در مسابقات تلویزیونی ضروری و لازم است.
این کارگردان و نویسنده میافزاید: متاسفانه در مسابقاتی که این روزها از تلویزیون پخش میشود، شرکتکنندگان جوان از پاسخگویی به سوالاتی درمیمانند که بیننده را به تعجب وامیدارد. این بیسوادی و کماطلاعی را به نوعی به کل جامعه میتوان تعمیم داد. کسانی که در دور و اطراف خودم حضور دارند، کمتر کتاب میخوانند و با مطبوعات سر و کار چندانی ندارند. همه اطلاعاتشان را از تبلتشان میگیرند. کتابخوانی حس قشنگی است که متاسفانه عموم جامعه از آن فاصله گرفتهاند.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا مسابقات تلویزیونی جذابیتهای سابق را ندارد، تصریح میکند: مخاطب مرحوم نوذری را با مسابقه هفته به یاد میآورد که تا به امروز کسی نتوانسته جای او را بگیرد. علیرضا خمسه نمیتواند جایگزین خوبی برای مرحوم نوذری باشد. داریوش کاردان هم با همه خوبیهایش نتوانسته جای او را پر کند. مرحوم نوذری با ظرافتی بینظیر کماطلاعی شرکتکنندگان را به آنها گوشزد میکرد، بدون آنکه به کسی بربخورد. رفتار او پدرانه بود. هنوز مسابقه هفته از تمام آثار مشابه ساخته شده در سالهای بعد جذابتر است. 20 سال از زمان پخش این برنامه میگذرد، اما همچنان همه مسابقات شکل و فرم آن را دارند. دنیا 20 سال جلوتر رفته است، اما مسابقات تلویزیونی ما درجا زده است.