در زمانی که خرمشهر فتح شد،‌ هنوز قسمت‌های مهمی از سرزمین‌ ما در دست عراق بود لذا در آن شرایط توقف جنگ معنا نداشت، امام به هیچ وجه نگفتند بعد از فتح خرمشهر جنگ را متوقف کنیم؛ این حرف،‌ قطعا دروغ است. اگر کسی سندی دارد بیاورد.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، مرحله چهارم عملیات عظیم «الی بیت مقدس» در سوم خرداد ماه 1361 با فتح خرمشهر به پایان رسید اما سؤالی در همان برهه تاریخی مطرح بود و آن اینکه آیا هدف غایی این عملیات تا همین باز پس‌گیری خرمشهر بوده یا اهداف دیگری نیز در آن نبرد، مدنظر طراحان اصلی و فرماندهان ارشد این مصاف بوده است؟

با طرح ریزی و آغاز اولین عملیات برون مرزی قوای اسلام در خاک عراق شبهات و ابهامات زیادی پیش رو قرار داشت و حضرت امام خمینی نیز خیلی موافق انجام این حمله نبودند. اما فرماندهان جنگ عزم خود را برای این کار جزم کرده و در جلسه ای موافقت امام خمینی را نیز گرفتند. در کتاب «ضربت متقابل» مباحثی در این خصوص مطرح شده که در ادامه می‌آید.

دکتر علی اکبر ولایتی، وزیر امور خارجه ایران طی دوران جنگ هشت ساله، در خصوص نظر امام خمینی(ره) پیرامون استمرار جنگ پس از فتح خرمشهر در کتاب می‌گوید:

... شاید نظر اولیه امام این بود که ما به داخل خاک عراق نرویم و فقط سرزمین‌های اشغالی خودمان را آزاد کنیم. چون در زمانی که خرمشهر فتح شد،‌ هنوز قسمت‌های مهم از سرزمین‌ ما در دست نیروهای عراقی بود... اما خلطی که می‌کنند یا مطلع نیستند یا مطلع‌اند ولی مقاصد دیگری دارند، این است که به مردم القاء می‌کنند که ما خرمشهر را که گرفتیم، همه سرزمین‌هایمان آزاد شد. در حالی که این طور نبود، چند هزار کیلو متر مربع از خاک ما در طول مرز، در اشغال عراقی‌ها بود، لذا در آن شرایط توقف جنگ معنا نداشت، امام به هیچ وجه نگفتند بعد از فتح خرمشهر جنگ را متوقف کنیم؛ این حرف،‌قطعا دروغ است. اگر کسی سندی دارد بیاورد.

در آن مقطع توسط عراق هم پیشنهاد صلح نشد، پیشنهاد عراق بیشتر آتش‌بس بود تا صلح. این دو با هم فرق می‌کنند. ما هم آتش بس را نمی‌پذیرفتیم و فلسفه‌ای که پشت عدم پذیرش آتش‌بس بود این بود که اگر ما آتش‌بس را بپذیریم، ولی همچنان خاک ما در اشغال عراق باشد، به تدریج عراقی‌ها در سرزمین ما جا خوش می‌کنند و جا پایشان محکم می‌شود و بر سر ما همان بلایی می‌آید که بر سر فلسطینی‌ها و اعراب همسایه فلسطین، توسط اسرائیل آمده است... ما تجربه تلخی را در پیش‌روی خودمان در منطقه داشتیم. استدلال ما این بود که اگر ما آتش‌بس را بپذیریم، در حالی که عراقی‌ها در خاک ما هستند، چون بخش مهمی از جبهه ما را مردم داوطلب پر کرده‌اند، این داوطلبین، سر خانه و زندگی‌شان برمی‌گردند و جبهه خالی می‌شود در حالی که از سوی عراقی‌ها، نیروهایی که خاک ما را اشغال کرده بودند، نیروهای منظم و حقوق بگیر بودند. پس این حرفی که از حضرت امام نقل می‌کنند، نادرست است.

امام با «توقف جنگ» مخالف بودند، توقف جنگ یعنی «آتش‌بس». بعد از فتح خرمشهر ایشان با توقف جنگ موافق نبودند، ولی راجع به اینکه ما به داخل خاک عراق برویم حرف داشتند. خدمت امام منتقل شد که اگر قرار است ما سرزمین‌های خودمان را آزاد بکنیم، غرامتی بگیریم، باید اهرمی در دست داشته باشیم. ما قصدمان این نیست که بخشی از خاک عراق را ضمیمه خاک ایران کنیم. اما همان طور که آنها بخشی از خاک ما در اشغال خودشان دارند، ما هم اگر بخشی از خاک عراق را در اشغال داشته باشیم، یک اهرم متقابلی خواهیم داشت تا روزی که می‌نشینیم و مذاکره می‌کنیم، بتوانیم از موضع قدرت سخن بگوئیم نه از موضع ضعف. لذا حضرت امام(ره) رضایت دادند... پس امام به هیچ وجه نگفته بودند که جنگ، بعد از فتح خرمشهر، متوقف بشود.

اما محمد درودیان؛ نویسنده و تحلیل‌گر جنگ، دیدگاهی متفاوت با نظر ولایتی ارائه می‌دهد:

... امام پس از فتح خرمشهر نیز مایل به «ختم جنگ» بودند؛ چنان که در نخستین جلسه‌ای که در بعدازظهر روز فتح خرمشهر (سوم خردادماه 1361 ) با حضور اعضای شورای عالی دفاع برگزار شد امام ضمن ابراز خرسندی از پیروزی حاصله، بر این باور بودند که جنگ تمام شود و به همین دلیل استدلال سیاسی برخی از شخصیت‌ها مبنی بر «ادامه جنگ» به دلیل نگرانی از واکنش بین‌المللی را نپذیرفتند و همین امر منجر به برگزاری جلسه دوم (به تاریخ 20 خردادماه 1361) در حضور امام و بیان استدلال نظامی برای ادامه جنگ شد که سرانجام پذیرفتند.

امام، حدفاصل فتح خرمشهر در تاریخ سوم خرداد ماه 1361 تا تاریخ 31 خردادماه همان سال به مدت 27 روز هیچ‌گونه اظهار نظری مبنی بر ادامه جنگ مطرح نکردند تا این که در نخستین اظهار نظر در مورد ادامه جنگ که در واقع بیان کننده درک جدید ایشان از اوضاع و تصمیم‌گیری برای ادامه جنگ، پس از سخنان «صدام» مبنی بر عقب نشینی از خاک ایران در تاریخ 20 خردادماه 1361 (10 ژوئن 1982) بود، طی تحلیلی از اوضاع منطقه و «ترسیم یک سناریوی منطقه‌ای»! شامل تجاوز اسرائیل به جنوب لبنان برای بازداشتن ایران از جنگ، بر ضرورت ادامه جنگ تأکید کردند.

آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی، نماینده حضرت امام در شورای عالی دفاع و سخنگوی این شورا، در یادداشت‌های روزانه سال 61 خود ادعای این که امام تا 31 خرداد 61 هیچ‌گونه موضعی درباره جنگ نداشت و خواهان توقف جنگ بود را این گونه به چالش گرفته است:

چهار شنبه 5 خرداد (1361)

... از جبهه فرماندهان نیروی زمینی (ارتش) و سپاه تماس گرفتند و قرار شد فردا در «دفتر امام» جلسه «شورای عالی دفاع» تشکیل شود.

پنج شنبه 6 خرداد

... ساعت 10 صبح «شورای عالی دفاع » در «دفتر امام» تشکیل شد. اقایان علی صیاد شیرازی و محسن رضایی گزارش جبهه را دادند... نسبت به آینده جنگ هم تصمیم اتخاذ شد. قرار شد در نقاط محدودی وارد خاک عراق شویم؛ برای تأمین شهرهای خودمان و گرفتن خسارت.

ظهر نماز را با «امام» به جماعت خواندیم.

پنج‌شنبه 20 خرداد 1361


... عصر «شورای عالی دفاع» در دفتر امام جلسه داشت. راجع به مسائل جنگ تصمیم گرفتیم. امام در مورد ادامه جنگ قاطع‌اند و اجازه نمی‌دهند حتی به گونه‌ای بحث شود که کوچک‌ترین تردیدی در جامعه و نیروها بروز کند. اهداف جنگ را به گونه‌ای اعلام می‌کنند که همگی خودشان را برای مدت طولانی آماده کنند. ضمناً‌؛ توافقی برای ورود به خاک عراق هم نداشتند. در جلسه عصر هم، فرماندهان نظامی با حضور ما با امام بحث کردند و کارشناسانه ثابت کردند: «که ادامه جنگ با منع ورود به خاک عراق سازگار نیست. دشمن در جاهای زیادی در خاک ما است و اگر مطمئن بشود که نظام ما به خاک او وارد نمی‌شود یا ورود جزئی خواهد داشت، نه امتیازی خواهد داد و نه از نقاط حساس بیرون خواهد رفت. هروقت هم آمادگی پیدا کرد در خاک ما پیشروی می‌کند». و با این استدلال، امام را قانع کردند که با ورود به خاک عراق، در جاهایی که مردم (آن کشور) نیستند یا کم اند و آسیب نمی‌بینند، موافقت کنند.
منبع: فارس