به گزارش مشرق، مهدي محمدي در سرمقاله روز سه شنبه روزنامه کيهان نوشت: در حالي که آمريکايي ها سعي مي کنند راه اندازي بوشهر را يک پديده عادي و کم اهميت جلوه بدهند، دقت بيشتر نشان مي دهد سوخت گذاري نيروگاه بوشهر بسياري از معادلات کليدي در مورد پرونده هسته اي ايران و فراتر از آن معادلات کلان امنيت منطقه اي را به شدت تحت تاثير قرار خواهد داد. مقام هاي آمريکايي به دليل استراتژي خاصي که با هماهنگي روس ها تعريف کرده اند -و درباره آن بحث خواهيم کرد- فعلا ترجيح داده اند به اظهارنظر هاي کلي در تاييد راه اندازي نيروگاه بوشهر بسنده کنند ولي دور نيست آن روز که دريابند اين بار هم در محاسبات خود دچار خطاهاي فاحش شده اند.
ابتدايي ترين مسئله اي که آمريکايي ها و به دنبال آنها فرانسوي ها در مورد راه اندازي نيروگاه بوشهر مطرح کرده اند اين است که با وجود يک قرارداد 10 ساله براي تامين سوخت بوشهر ميان ايران و روسيه، ايران ديگر نيازي به غني سازي در داخل خاک خود نخواهد داشت. ظاهرا اين تصميم مشترک روس ها و آمريکايي هاست که با تکرار اين استدلال، مبنايي براي احياي دوباره درخواست تعليق غني سازي در مذاکرات آينده فراهم کنند. واقعيت اين است که تا آنجا که به ايران مربوط مي شود موضوع کاملا برعکس است. تا امروز به جز راکتور تحقيقاتي تهران، هيچ راکتور ديگري در ايران وجود نداشت که از اورانيوم غني شده به عنوان سوخت استفاده کند. اکنون اما ايران يک راکتور قدرت 100 مگاواتي دارد که سالانه چيزي حدود 80 تن اورانيوم 5/3 درصد غنا مصرف مي کند. درست است که روس ها متعهد شده اند براي 10سال سوخت اين نيروگاه را تامين کنند اما سوال اين است که حقيقتا چه تضميني وجود دارد که روسيه به اين تعهد خود پاي بند بماند. روسيه بنا بود نيروگاه بوشهر را در 1999 به ايران تحويل بدهد اما اين کار را با 11 سال تاخير انجام داد. اين مهم نيست که بهانه هاي اين تاخير چه بوده بلکه مهم اين است که اين تاخير در هر حال رخ داده است. روسيه قراردادي مکتوب با ايران امضا کرده است که سامانه پدافند هوايي اس 300 را به ايران تحويل بدهد اما مي دانيم و روس ها هم اعلام کرده اند که اين کار را لااقل به اين زودي ها انجام نخواهند داد. براي ايران اين موضوع روشن شده است که براي روس ها اصل بر اين است که بر سر آنچه ميان آنها و ايران وجود دارد با غرب معامله کنند و تنها زماني به تعهدات خود عمل مي کنند که امکان هيچ نوع معامله اي با غرب وجود نداشته باشد. تا امروز خود نيروگاه بوشهر موضوع معامله روسيه و غرب بود و از اين به بعد سوخت اين نيروگاه مي تواند موضوع چنين معامله اي باشد. آنچه اين نگراني را اضافه مي کند تحليل هاي برخي منابع روس در همين 2-3 روز گذشته است که تاکيد مي کنند تامين سوخت نيروگاه بوشهر ابزاري براي اعمال نفوذ روسيه بر ايران در مذاکرات آينده خواهد بود. بنابراين کاملا منصفانه است اگر نتيجه بگيريم ايران حق دارد به روسيه اعتماد نکند و از همين حالا به دنبال تامين مطمئن سوخت براي نيروگاه بوشهر از طريق غني سازي و توليد سوخت در داخل خاک خود باشد تا اين موضوع تضمين شود که بوشهر به طور مستمر فعايت خواهد کرد و وقفه اي در کار آن ايجاد نخواهد شد.
مسئله بعدي که داراي اهميت عميق راهبردي است، اين است که سوخت گذاري راکتور بوشهر هرگونه حمله به تاسيسات هسته اي ايران را به طور کامل منتفي مي کند. پيش از اين مکررا استدلال کرده ايم که حمله نظامي به دلايل اطلاعاتي، عملياتي و دلايل مربوط به تبعات و نتايج، هيچ وقت يک گزينه واقعي روي ميز آمريکايي ها نبوده و اين اواخر هم فقط به دو دليل 1- جلب حمايت لابي صهيونيستي از دموکرات ها در انتخابات نوامبر و 2- کمک به موثر واقع شدن تحريم ها در تغيير رفتار ايران برجسته شده بود. اما اکنون و با سوخت گذاري نيروگاه بوشهر مي توان با اطمينان کامل گفت که اين گزينه از هرگونه محتواي واقعي به طور کامل تهي شده است.
موضوع به طور ساده از اين قرار است که در شرايط فعلي هر طرفي که بناي حمله به تاسيسات هسته اي ايران را داشته باشد، دچار يک پارادوکس استراتژيک غير قابل عبور خواهد بود. اگر بنا بر حمله به کل تاسيسات هسته اي ايران از جمله بوشهر باشد، همه کارشناسان اجماع دارند که با وجود چيزي حدود 82 تن اورانيوم غني شده در قلب راکتور بوشهر، هرگونه حمله منجر به نشت فاجعه بار موارد راديو اکتيو و از بين رفتن کامل اکوسيستم خليج فارس خواهد شد. دقيقا به همين دليل بود که جان بولتون اصرار داشت اگر اسراييل مي خواهد کاري در زمينه حمله به تاسيسات ايران انجام بدهد بايد اين کار را حتما تا قبل از سوخت گذاري راکتور به سرانجام برساند وگرنه بعد از آن ديگر امکاني براي انجام آن وجود نخواهد داشت. تحليلگران در ايران اکنون با اطمينان عقيده دارند که تهديد نظامي فاقد هرگونه کارکرد بر تاثيرگذاري بر اراده ايران است چرا که نيروگاه بوشهر درست مانند فردو به عنوان يک پدافند غير عامل براي نطنز عمل خواهد کرد و برعکس نطنز هم اهرمي خواهد بود که از هرگونه تعرض به بوشهر جلوگيري مي کند.
موضوع ديگر درباره بوشهر که درباره آن بسيار کم سخن گفته شده اين است که سوخت گذاري اين نيروگاه- چه آمريکايي ها بخواهند و بپسندند يا نه - فضايي را که آنها بعد از قطعنامه 1929 و اعمال تحريم هاي يک جانبه اروپا و چند کشور ديگر عليه ايران ساخته بودند به طور اساسي تعديل مي کند. همه آنچه در ذهن آمريکايي ها بود، اين بود که تحت فشار خرد کننده از خارج، تنگناها و مشکلات داخلي ايران هم به طور برجسته اي تشديد شود (تقسيم کاري نماياني از اين حيث ميان آمريکا و اسراييل از يک طرف و برخي سران داخلي فتنه انجام شده بود) و ايران براي خلاص شدن از اين وضع چاره اي جز تغيير محاسبات خود درباره برنامه هسته اي و امتياز دهي نبيند. سوخت گذاري نيروگاه بوشهر اين فضا را اساسا تغيير داد. راه اندازي اين نيروگاه مستلزم انتقال حجم زيادي از مواد و قطعات بسيار حساس به ايران بود که اکنون به طور کامل انجام شده است. مهم تر از اين، آمريکايي ها از روسيه خواسته بودند با توجه به فضاي رواني ايجاد شده در اثر تحريم ها تصميم خود به راه اندازي فيزيکي نيروگاه بوشهر را لااقل اندکي به تعويق بيندازند تا اين فضا آسيب نبيند. روس ها اما عمدتا به اين دليل که نمي خواستند اعتبار خود در بازار جهاني تامين قطعات و خدمات هسته اي را بيش از اين به خطر بيندازند و در کنار آن به اين علت که تاخير بيشتر در راه اندازي نيروگاه هيچ بهره اقتصادي براي آنها نداشت، تصميم گرفتند به اين درخواست آمريکا اعتنا نکنند. ايران اکنون هيچ شباهتي به آن کشور منزوي و تحت فشار که آمريکايي ها مي خواستند ندارد بلکه برعکس برنامه هسته اي ايران اکنون از فاز امنيتي به طور کامل خارج شده و يک برنامه صلح آميز و تجاري است.
ايران به عنوان تنها دارنده يک نيروگاه هسته اي در خاورميانه اکنون بدل به الگويي شده است که بي گمان بسياري از کشورهاي منطقه مايل خواهند بود پشت سر آن حرکت کرده و راه آن را ادامه بدهند. اين موضوع اولا نوعي مسابقه هسته اي منتها از نوع تجاري و صلح آميز آن در منطقه به راه خواهد انداخت که بدون شک براي شرکت هاي غربي بسيار شيرين و رويايي است!! همين حالا مثلا در عربستان يک جنگ پنهان ميان فرانسه و آمريکا بر سر اينکه کدام يک از آنها طرف قراردادهاي هسته اي پر سود رياض باشد وجود دارد.
بنابراين صرف نظر از تبليغات گمراه کننده برخي رسانه هاي غربي کشورهاي منطقه به زودي درخواهند يافت که بايت بوشهر چيز زيادي به ايران بدهکارند. وجود اين نيروگاه هم پاي شرکت هاي بزرگ داراي فناوري هسته اي را به منطقه باز خواهد کرد و هم سطح انرژي فعال براي درگيري در منطقه را به طور اساسي پايين مي آورد ونوعي امنيت پايدار را در آبراه حساس خليج فارس مستقر خواهد کرد.
اين نوشته فقط مدخلي بر يک نگاه راهبردي به سوخت گذاري نيروگاه بوشهر است. برخي مطالب بسيار مهم در اين باره در اين نوشته بسط داده نشده است به اين دليل که هر يک را بايد در فرصتي جداگانه و به تفصيل مورد تامل قرار داد. با اين حال اين پيامي بسيار بزرگ است که ايران يک گام بلند به جلو برداشته و مهارت در فناوري نيروگاهي همزمان با تسلط بر چرخه سوخت، جايگاهي غير قابل خدشه به آن اعطا مي کند.
راه اندازي نيروگاه بوشهر اگرچه هنوز کامل نشده، تنگناهاي استراتژيک بسيار جدي براي آمريکايي ها به وجود خواهد آورد که هنوز به طور کامل درک نشده است.