تجربه سال‌های گذشته نشان می‌دهد هرگاه افکار عمومی اطلاعات کامل‌تری نسبت به جزئیات مذاکرات هسته‌ای داشته، با قدرت بیشتری از تصمیم‌گیری‌های دیپلماتیک در این رابطه حمایت کرده است.

به گزارش مشرق، اخبار ویژه روزنامه کیهان به شرح ذیل است:


عذرخواهی اصلی را باید از ملت ایران بکنید و نه شهرداری تهران

 روزنامه شرق، به خاطر نسبت دروغ به شهرداری عذرخواهی کرد.
روزنامه شرق روز پنجشنبه در گزارشی که تبدیل به عکس اصلی صفحه اول شد، مدعی شده بود شهرداری تهران بنرهایی را علیه سفر فابیوس به تهران منتشر کرده است.
 صادق زیبا‌کلام در نامه‌ای خطاب به قالیباف، اقدام به عقده‌گشایی علیه وی و ادعای اینکه قالیباف درصدد فعالیت‌های انتخاباتی است و... کرده بود.
سردبیر شرق در توضیح خود نوشت: مدیریت و تحریریه «شرق» بر این باورند که اگر در مسیر اطلاع‌رسانی و آگاهی بخشی - با همه تلاش‌ها درجهت پوشش حرفه‌ای و دقیق رویدادها - تغافلی رخ داد که متاثر از شتاب ذاتی کار خبر است.
بر اساس اصول حرفه‌ای و اخلاقی، ملزم به جبران خطا و پوزش از مخاطبان هستند. در همین راستا «شرق» روز پنجشنبه در مطلبی با عنوان «شهرداری مشغول کار است» بدون تحقیق کافی، خبر نصب بیلبورد علیه سفر وزیر خارجه فرانسه توسط سازمان فرهنگی - هنری شهرداری تهران را دستمایه گزارش خود قرارداد که متاسفانه صحیح نبود.
شرق می‌افزاید: شرط انصاف این است که ضمن اذعان به قصور خویش در تحقیق کافی برای صحت خبر، به مخاطبان محترم اعلام کنیم که گزارش یاد شده دارای ایراد محتوایی در صحت و دقت داده‌ها بوده است. به این وسیله بابت رخ دادن این خطا از مخاطبانی که به «شرق» اعتماد دارند و همچنین مدیریت شهرداری تهران پوزش می‌خواهیم.
یادآور شود روزنامه شرق در اقدامی که خیانت به منافع ملی است، در تیتر اول خود نوشته بود «پژو را نبش قبر نکنیم» این روزنامه همچنین برخلاف اذعان مطبوعات فرانسوی به رفتار ضد ایرانی فابیوس در مذاکرات ژنو و وین و پیشنهاد گنجاندن مکانیسم ماشه برای بازگرداندن سریع تحریم‌ها، مدعی شده بود «فابیوس در جلسات تلاش می‌کرد مذاکرات به نتیجه برسد و برخورد مثبتی در جلسات داشت.»
با این اوصاف گردانندگان این روزنامه باید عذرخواهی اصلی را از ملت ایران، خانواده‌های قربانیان خون‌های آلوده و قربانیان تسلیحات اعطایی فرانسه به رژیم صدام انجام دهند که فرش قرمز زیر پای فابیوس پهن کردند.


محسن رضایی: باید بررسی شود که خطوط قرمز در برجام رعایت شده یا نه

محسن رضایی اظهارات منتسب به وی را مبنی بر اینکه خطوط قرمز در متن جمع‌بندی و مذاکرات وین (برجام) رعایت شده تکذیب کرد.
در پی سخنرانی دبیرمجمع تشخیص مصلحت نظام در یادواره شهدای طالقان، برخی پایگاه‌های خبری با انتشار نادرست این خبر، مدعی شدند که وی گفته تیم مذاکره‌کننده از خطوط قرمز نظام در مذاکرات دفاع کرده است اما دفتر محسن رضایی با تکذیب ادعای مذکور اعلام کرد: «دبیر مجمع، صحبتی درباره رعایت خطوط قرمز در جمع‌بندی وین و قطعنامه شورای امنیت نداشته است، ایشان نه تنها در یادواره شهدای طالقان، در هیچ جای دیگری در این رابطه نظری نداده‌اند البته نظر دبیر مجمع تشخیص این است که باید مسئولان مربوطه این موضوع را بررسی کنند که با وجود تلاش‌های صادقانه و شجاعانه تیم مذاکره‌کننده، چه مقدار از خطوط قرمز رعایت شده است و احیانا کدام خطوط قرمز ممکن است رعایت نشده باشد.»


چرا از نقد کارشناسی برجام هراسان می‌شوند؟

آیا مخالفان ابهام‌زدایی از برجام منافع حزبی خاصی دارند که صدا و سیما را تخطئه می‌کنند؟
روزنامه جام‌جم در یادداشتی نوشت: «من به خود مسئولان هم این را گفته‌ام. مسئولان باید بیایند مردم را و بخصوص نخبگان را از جزئیات و واقعیات مطلع کنند؛ ما چیز محرمانه نداریم، چیز مخفی نداریم. این مصداق همدلی با مردم است؛ همدلی و همزبانی که ما گفته‌ایم.» این، بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در فروردین امسال، پیرامون موافقت‌ها و مخالفت‌ها با روند مذاکرات هسته‌ای است. بیاناتی که نشان می‌دهد از دیدگاه رهبر انقلاب، ارائه دیدگاه‌های مختلف کارشناسی درباره آنچه در محافل دیپلماتیک بر سر برنامه هسته‌ای کشورمان می‌گذرد، نه تنها از بین برنده وحدت ملی نیست، بلکه می‌تواند پیش‌شرط همدلی و همزبانی نیز باشد.
جام‌جم می‌افزاید: با این که در جریان پوشش جلسه کمیسیون امنیت ملی، برخی نقدها به توافق هسته‌ای و البته پاسخ اعضای تیم مذاکره‌کننده پوشش داده شده اما از گوشه و کنار این صدا به گوش رسید که چرا صدا و سیما جلسه‌ای انتقادی را پیرامون مذاکرات هسته‌ای رسانه‌ای کرده است. نقدی که اگر در کنار سکوت در قبال پوشش جلسه استماع کنگره آمریکا در همین ارتباط گذاشته شود، نشان می‌دهد تا چه اندازه پارادوکسیکال و آمیخته با مصلحت‌اندیشی‌های جناحی است.
هرچند تیم مذاکره‌کننده و حتی رئیس‌جمهور کشورمان بارها تاکید کرده از دیدگاه‌های کارشناسی در برجام هستند، ولی روشن نیست چرا برخی مدعیان حمایت از این تیم، با حمله هماهنگ به صدا و سیما و مخدوش جلوه‌دادن اقدامات رسانه ملی در شفاف‌سازی مذاکرات هسته‌ای و رفع ابهامات و سوء تفاهمات، نه تنها ابزار مهم رسانه‌ای تیم مذاکره‌کننده برای ارتباط  با افکار عمومی را تضعیف می‌کنند، بلکه این پرسش را به وجود می‌آورند که مگر در برجام نکا=ت ویژه‌ای در ارتباط با منافع حزبی عده‌ای وجود دارد که آنها این چنین نگران ابهام‌زدایی از متن برنامه جامع اقدام مشترک هستند؟
تجربه سال‌های گذشته نشان می‌دهد هرگاه افکار عمومی اطلاعات کامل‌تری نسبت به جزئیات مذاکرات هسته‌ای داشته، با قدرت بیشتری از تصمیم‌گیری‌های دیپلماتیک در این رابطه حمایت کرده است. بنابراین آنها نگرانند مبادا نقدهای کارشناسی، شیشه عمر برجام را بر زمین بکوبد، باید این واقعیت را بپذیرند که اتفاقا راهبرد «تنها به قاضی رفتن و راضی برگشتن» و استراتژی تک‌صدایی است که مخاطب را به مباحث مختلف بی‌اعتماد می‌کند.


از شعار علیه اصل نظام تا دعوت به حضور در انتخابات خبرگان!

رئیس یک گروهک فعال در فتنه می‌گوید؛ مجلس خبرگان و انتخابات آن در قانون اساسی مهم است.
سیدحسین موسوی تبریزی دبیر گروه موسوم به مجمع محققین و مدرسین در روزنامه آرمان نوشت: اهمیت خبرگان و انتخابات آن را می‌توان از خلال مفاد قانون اساسی دریافت آن هم از آن جهت که اگر به طور دقیق وارد بررسی جزئیات شویم مشاهده می‌شود مدیریت کشور تا حدود زیادی به صورت مستقیم و غیرمستقیم با انتخابات خبرگان و مجلس خبرگان در ارتباط است. بدیهی است مهم‌ترین وظیفه مجلس خبرگان انتخاب رهبری و نظارت بر عملکرد رهبری است. از آنجایی که رهبری به عنوان عالی‌ترین مقام کشور شناخته می‌شود، تمام ارکان کشور نیز زیرنظر ایشان هدایت و مدیریت می‌شود. برای روشن‌شدن بیشتر موضوع لازم است به گوشه‌ای از وظایف رهبری اشاره  کرد که مهم‌ترین آنها را می‌توان در چند مورد نام برد: 1- انتخاب اعضای شورای نگهبان 2- انتخاب رئیس قوه قضائیه، 3- تائید مصوبات شورای عالی امنیت ملی که در این رابطه لازم است اشاره شود هرچند ریاستش برعهده رئیس قوه مجریه است اما تمام مصوبات این شورا حتی مصوباتی که با اجماع آرا تصویب شده است باید به تائید رهبری برسد و در غیر این صورت فاقد ارزش قانونی است. 4- انتخاب اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام.
وی می‌افزاید: لذا همه گروه‌ها باید قبول مسئولیت کنند و امید است با درایت مسئولان و حضور پرشور و آگاهانه مردم مجلس آینده خبرگان مجلسی تمام عیار و با جوانگرایی بیشتر از گذشته در راستای اهداف و آرمان‌های کشور باشد.
آنچه در این تحلیل مغفول مانده شأن قانونی مجلس خبرگان برای صیانت از نظام جمهوری اسلامی و اسلامیت آن است. اما درست در نقطه مقابل، گروهک‌های فعال در فتنه و آشوب نیابتی سال 1388 به مقابله با قانون اساسی و اسلامیت و جمهوریت آن پرداختند به نحوی که در تجمعات فتنه‌گران صراحتا شعارهای «مرگ بر اصل ولایت فقیه» (و نه حتی شخص) و «انتخابات بهانه‌ است، اصل نظام نشانه است» سرداده شد و بر عبور از جمهوری اسلامی تحت عنوان جمهوری ایرانی تأکید شد. برخی از اعضای مجمع محققین کذایی نیز از معرکه‌گردان‌های همان آشوب نیابتی بودند و از این جهت اعلام اهمیت مجلس خبرگان را می‌توان به مسلمانی کسی تشبیه کرد که می‌گفت من از همه عبادت‌ها فقط روزه را دوست دارم چون می‌شود خورد!


جایگاه قدرت ایران از مقاومت است نه مذاکره با آمریکا

روزنامه جوان در واکنش به فضاسازی برخی نشریات زنجیره‌ای برای دیدار روحانی با اوباما در سفر نیویورک و ادعای ارتقای جایگاه ایران از این طریق نوشت: جایگاه ایران از مقاومت است و نه تابوشکنی.
روزنامه‌های آفتاب یزد و آرمان روز شنبه نیز تیتر زده بودند «دیدار روحانی و اوباما در نیویورک» (گمانه‌زنی نشریات غربی) و «فرش قرمز نیویورک پیش پای روحانی» روزنامه جوان می‌نویسد: داستان «دیدار روحانی و اوباما در سازمان ملل» را فقط یک داستان‌نویس تازه کار نشریات زرد می‌تواند بپردازد و بنویسد، یعنی کسی که بیشتر از درک داستان و فهم درست واقعیت‌ها، دچار هیجانات زودگذر زرد و بنفش است. نیویورک پایتخت اوباما نیست که برای روحانی فرش قرمز پهن کند، آن هم اوبامایی که در فاصله دو هفته پس از توافق همصدا با دولتمردان و دولت زنانش 10 بار کشور روحانی را به حمله نظامی دقیق و راحت که پس از بازرسی‌های آژانس ممکن می‌شود، تهدید کرده است. نیویورک مقر دائمی سازمان ملل است که هر کشوری می‌تواند گلیم خودش را پهن کند و یک سخنرانی نوشته شده را بخواند و برگردد و اگر به چیزی بیشتر از این گلیم طمع کند، معنی‌اش فریب مردمی است که او را روانه یک سفر سالانه به سازمان ملل کرده‌اند، نه یک سفر اختصاصی به آمریکا!
واکنش «آرمان» روزنامه خانوادگی هاشمی رفسنجانی در مطلبی با عنوان «فرش قرمز نیویورک زیر پای روحانی» در کنار مطلب یک روزنامه کم تیراژ دیگر که از قول رسانه‌های غربی «دیدار روحانی و اوباما در سازمان ملل» را احتمال داده بود، نوعی از همین نگاه زرد به واقعیت‌هاست.
البته واکنش شبکه‌های اجتماعی به این فضاسازی‌ها بیشتر این بود که «چنین رویکردی بیش از آنکه نوعی خودباختگی سیاسی باشد و افزون بر آنکه بوی تملق دو جانبه روحانی و اوباما را بدهد، نشان از فهم نادرست سیاسی از وقایع دارد.»
گواه این واکنش شبکه‌های اجتماعی، گزارش همین روزنامه‌ها در ذیل تیترهای یاد شده است که فی‌المثل آرمان، سفرهای قبلی روحانی و تلفن او به اوباما را منشأ ارتقای جایگاه ایران معرفی می‌کند: «در دو سفر قبلی روحانی به نیویورک تابوشکنی رخ داد و تحولات نتیجه‌بخش و ارتقا دهنده جایگاه ایران در معادلات جهانی رقم خورد.»(!)
برخی فعالان اصلاح‌طلب که این روزها حرف از دیدار اوباما و روحانی می‌زنند، شبیه میهمانانی هستند که به میزبان یاوه‌گو و خشن خود که چند جنگ نیابتی را در اطراف ایران اداره می‌کند و سر شیعیان را می‌برد، بگویند لطفا لبخند بزن چون ما داریم می‌آییم!
رویکرد عافیت‌طلبی در میان این افراد، به ناچار زبان تملق‌شان را به روی آمریکا باز کرده است و هر چه طرف مقابل راهبرد تهدید و تحریم را بیشتر به رخ می‌کشد، عافیت‌طلبان وطنی از تکریم و تمجید سخن می‌گویند!
جوان با طرح این سوال که جایگاه ایران از تابوشکنی است یا از مقاومت؟! می‌نویسد: مقاومت چهار ساله در سوریه به رغم آنکه بیش از یکصد کشور از جمله کشورهای اروپایی و آمریکا در صدور تروریست و اسلحه به جبهه مخالفان اسد با یکدیگر رقابت می‌کنند و مقاومت مردم یمن مقابل ائتلافی قدرتمند از دلار و ریال و اسلحه و جنگنده‌های کرایه و البته مقاومت قدیمی و شکست‌ناپذیر فلسطینیان و حزب‌الله لبنان و نیز آنچه که در عراق در ایستادگی مقابل داعش و چند قدرت منطقه‌ای شاهد هستیم، تنها بخشی از آن چیزی است که استراتژیست‌های غربی، پی‌درپی از آن به عنوان شاخص‌های اهمیت و قدرت منطقه‌ای ایران یاد می‌کنند اما استراتژیست‌های وطنی (!) تابوشکنی روحانی در سفر قبلی او را که دیدار با نخست‌وزیر انگلیس و تماس تلفنی با اوباما بوده است، شاخص‌های ارتقای جایگاه ایران در معادلات جهانی معرفی می‌کنند!
خودباختگان وطنی بارها به تماشای استیصال جان‌کری مقابل خبرنگاران، کارشناسان و نمایندگان مجلس آمریکا می‌نشینند و می‌بینند که چگونه او آن زمان که نمی‌تواند مخاطبان خود را قانع کند، زبان به تحسین و تمجید از ایران می‌گشاید و می‌گوید نمی‌توان دانش هسته‌ای ایران را با بمباران نابود کرد، نمی‌توان ایران را به تسلیم واداشت و تحریم‌ها ایران را تسلیم نکرد، اما وقتی می‌خواهند شاخص‌های ارتقای جایگاه ایران را ردیف کنند، نه به این مقاومت‌ها اشاره‌ای دارند و نه از دستاوردهای داخلی چیزی به میان می‌آورند. آنها فقط یک لبخند اوباما را شاخص ارتقای درجه می‌دانند و این نهایت خودباختگی است که چیزی فراتر از آن به حساب نمی‌آید.