این روزها در تئاتر ایران خبری از نمایشنامه‌های کلاسیک نیست و کارگردانان به استفاده از محبوبیت و عام بودن سینما سعی در جذب مخاطب بیشتر برای آثار خود دارند.

گروه فرهنگی مشرق -  هامون‌بازها، جیجک علیشاه، پینوکیا، مردی برای تمام فصول، سینماهای من، ترانه‌های محلی، مهر هفتم، نور زمستانی، کافه فرانسه، قبل از غروب بعد از طلوع، گلن‌گری گلن‌رویز و دهها اثر دیگر تئاتری که طی این چند وقت اخیر به روی سن رفته و یا هم اکنون در حال اجرا هستند یا از دنیای سینما آمده‌اند و یا برگرفته از نام آنها وارد دنیای تئاتر شده‌اند.





شهید اهل قلم، مرتضی اوینی در جایی گفته بود که " تئاتر در روزگار ما معظلی است و نه فقط برای ما، که در سراسر عالم؛ مگر برای آنان که تئاتر شان ریشه در سنت و یا اساطیر داشته است. بعضی ها معتقدندکه تئاتر دیگر مرده است؛ من از آنان نیستم، اما از سر انصاف باید بگویم که چندان هم زنده نیست. بعد از نود سال که از تولد سینما می گذرد، تئاتر هویت مستقلّ خویش را به ناچار در عرصه هایی می جوید که سینما در آن راه ندارد. تئاتر چاره ای جز این ندارد که خود را در آنجا که سینما نیست پیدا کند. آبشخور تئاتر – به معنای عام – همان سرچشمه آداب و سنن و آیین های مردمی است و در هر جایی از سیاره خاک که این مولد مادر خویش را انکار نکرده، تئاتر نیز زنده است، شاید «کابوکی» مثال مناسبی باشد. "

از دید یک تماشاگر حرفه‌ای تئاتر این اتفاق شاید خوش نیاید که همیشه برای بالا بردن آمار فروش و یا تعداد تماشگرها از سینما استعاره گرفته شود. هرچند که این روند در ایران کاملا رایج شده و علاوه بر بازگران سینما و حتی فوتبالیست‌ها کم‌کم همه به سراغ متون سینمایی و حتی اسامی فیلم‌های سینمایی هم می‌روند تا بلیطی روی دستشان نماند.

چند وقتی است که نام فیلم‌های سینمایی بر روی پوسترهای تئاتر می‌نشیند در صورتی که در روزگاری نه چندان دور این سینما بود که برای ابهت بخشی به خود و بالا بردن فروش از تئاتر کمک می‌گرفت. این روند در دولت یازدهم سمت و سوی بیشتر گرفته و روزی نیست که یک کار سینمایی و یا شبه سینمایی در یکی از سالن‌های نمایش کشور روی صحنه برود.





جالب اینکه در مورد یکی از همین  آثار یعنی هامون‌بازها هم کار به جایی رسید که داریوش مهرجویی، کارگردان فیلم سینمایی هامون که این نمایش ازان استعاره گرفته شده تاکید کرده که به هیچ‌وجه این تئاتر در خور آن فیلم نیست و گفته خوشحالم که فیلم «هامون» هنوز پس از سال‌ها زنده است. واقعیت این است که این نمایش را کمی مغشوش دیدم و این کار به شکلی که «هامون» محوریت آن باشد، پدیدار نشد. گاهی دیالوگی از فیلم «هامون» شنیده می‌شد و گاهی هم از فیلم‌های دیگری از تاریخ سینما استفاده می‌شد که با وجود ذوق و شوق و شور و هیجانی که در نمایش به چشم می‌خورد، به نظرم خیلی محتوای آن مشخص نبود.




به نظر می‌رسد «هامون‌بازها» فقط برای آن عده‌ای که اهل سینما هستند، «هامون» را دیده‌اند و دیالوگ‌هایش را می‌شناسند معنا پیدا می‌کند، چون در تمام طول نمایش تلاش کردم خودم را جای مردم عادی بگذارم و دیدم به جز چند دیالوگ خوب، بقیه حرف‌ها بی‌مورد و بی‌ارتباط با هم است. در کنار محتوا، تعداد بازیگرها هم از جمله نکاتی بود که برایم گنگ بود و نمی‌دانستم به چه دلیلی انتخاب و این گونه اجرا شده‌اند؛ حتی با توجه به اینکه فیلم «هامون بازها»ی مانی حقیقی را دیده‌ام به نظرم رسید اشاراتی که به او می‌شود هم خیلی غیرمنصفانه و بی‌مورد است. این نمایش می‌توانست تاریخی از سینما باشد یا یک داستان محوری داشته باشد که در آن صورت برای عموم مردم بیشتر معنا پیدا می‌کرد.

شاپوری: مقصر دولت است که تنها به دنبال پول ندادن است

سعید شاپوری از جمله كارگردانان و نويسندگاني است كه وي را به كارگرداني نمايش‌هاي مذهبي و خاص مي‌شناسند که البته پنج سال است که کاری از وی به روی صحنه نرفته. شاپوري علاوه بر كار روي صحنه، تدريس هم مي‌كند. وي که در رشته فلسفه هنر، مدرك دكترا دارد عضو هیئت علمی دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی تهران بوده و اصول اقتباس تدريس مي‌كند.
 از آثار وي مي‌توان به نمایش‌نامه‌های «نور زمستانی» و «خداوند یحیی را در جلیل می‌خواند» و «روزهایی که به یادت گذشت» اشاره كرد و در كارنامه سينمايي وي نگارش چند فيلمنامه ديده مي‌شود كه از مهمترين آن‌ها مي‌توان از «تولد یک پروانه» نام برد.  وي طی همکاری‌های گذشته‌ی خود با حوزه هنری، انتشار کتاب «جلوه دراماتیک قرآن کریم» را به سوره مهر سپرده بود که کتاب قابل توجهی است. 




 
شاپوری در گفتگو با خبرنگار مشرق ضمن تائید این موضوع که سینما تاثیر و حضوری بسیار شدید بر تئاتر ما گذاشته، گفت: همیشه این دو هنر به هم وابسته بوده و هستند ولی معمولا سینماست که از تئاتر بهره برده ولی متاسفانه با روندی که می‌بینیم و با سیاست‌ةای غلط وزارت ارشاد هنر تئاتر به یک موضوع دم‌دستی و ناپخته تبدیل خواهد شد.

وی که خود نیز سابقه کار بر روی متون سینمایی و فیلم‌های اینگرید برگمان سوئدی را دارد، درباره دلیل استفاده کردنش از این متون توضیح داد: من سال 82 متنی غیراقتباسی را به ادراه ارشاد آن زمان بردم. این متن که پرده سفید نام داشت در ابتدا مورد قبول واقع شد ولی بعد در مرحله بازبینی رد شد به همین خاطر نتوانستم آن را اجرا کنم. مهلت کوتاهی دادند تا متن دیگری برای تائید ببرم. در آن زمان کوتاه من متنی از کارهای برگمان، کارگردان بزرگ سوئدی را که قبلا روی آن کار کرده بودم را ارائه دادم و مورد قبول واقع شد.

این کارگردان تئاتر ادامه داد: اصولا برخوردی که با متون غیراقتباسی می‌شود درست نیست. در اداره تئاتر ارشاد دو اصل حاکم است اول اینکه متون اقتباسی دردسر کمتری دارند پس به آنها باید توجه کرد و دوما کسانی که به سمت متون اقتباسی می‌روند راحت‌تر کار می‌کنند و به همین دو دلیل است که سینما و متونش وارد حیطه نمایش شده‌اند.

وی اضافه کرد: اصولا کارگردانان تئاتر هم برای گریز از قیچی شدن نمایشنامه‌هایشان و نیز برای اینکه بتوانند راحتتر اجرا داشته باشند به سمت متون سینمایی می‌روند و یا از سینما استعاره می‌گیرند. سینما به نسبت تئاتر هنر کاملتری است و تئاتر نمی‌تواند تمام زوایای یک اثر سینمایی را نشان دهد و همین باعث می‌شود که تئاتری‌ها در ارائه درست مفهوم ناکام بمانند.

شاپوری با انتقاد از سیاست‌هایی که ارشاد در پیش گرفته، گفت: اکنون ارشاد و اداره تئاتر تنها و تنها یک جمله می‌گویند. آنها می‌گویند از ما پول و بودجه نخواهید ولی هرکاری دوست دارید بکنید. ارشاد بحث مالی را از گردن خود بازکرده و از تئاتری‌ها انتظار دارد که فقط از آنها پول نخواهند. اراشد می‌گوید که ای اهالی تئاتر پول خودتان را خودتان دربیاورید به همین خاطر است که تئاتری‌ها برای فروش بیشتر به سراغ سینما می‌روند.

وی در پاسخ به این سوال که آیا با استفاده از بازیگران سینما در تئاتر یا استعاره از اسامی سینمایی تعداد تماشاگران این حوزه هم بیشتر خواهد شد؟، گفت: بله زیاد خواهد شد ولی نه تماشگر حرفه‌ای و کسی که تئاتر را بفهمد. این تعداد زیاد می‌آیند تا از جاذبه‌های سینما لذت ببرند.

شاپوری در پایان گفت: من نمی‌دانم اسمش را چه می‌کذارند، نوآرلیسم جدید و یا هر اسم دیگری. من به کمک سینما به تئاتر خوش‌بین نیستم.

* مجید احمدی