به گزارش مشرق به نقل از روات حديث، اين خبر را سايتهاي حامي احمدي نژاد تکذيب کردند، اما واقعيت داشت و جسارتگران از طلاب مدرسهي حقاني و معصوميه بودند و از دوستان.
آيت الله جوادي آملي در آن انتخابات از اکبر هاشمي رفسنجاني حمايت کرده بود و اين حمايت بر جسارتگران سخت آمده بود و طلاب مقدمهخوان درصدد ارشاد مفسر بزرگ و فيلسوف متأله جليل القدر برآمدند و با تجمع در مسجد ايشان، عربدهکشان «جوادي حيا کن هاشمي را رها کن» را سر دادند.
آن روزها، روزهاي سختي بود، من بارها از همين جماعت دشنام و توهين به ايشان را در مدرسهي فيضيه و دارالشفاء شنيدم، نصيحت بزرگان و ارشاد آنان امري پسنديده است، اما نه با پشتوانهي جهالت و توهين.
در آن روزها از يکي از شاگردان آيت الله شنيدم که ايشان گفته است «وي را چنان بالا خواهند برد که طغيان خواهد کرد» العهدة علي الراوي.
اين سخن از يک اصل کلي برآمده است؛ با انسانها بايد مطابق ظرفيتشان رفتار کرد، نه بزرگي را خُرد کرد نه خُردي را بالا برد، رئيس جمهور يک نيروي اجرائي و کاري بسيار خوب بود، نميتوان تلاشهاي وي و تيمش را ناديده گرفت و انصافا کارهاي بزرگي در زمان رياست جمهوري وي انجام شد.
اما محمود احمدينژاد نه هالهي نور داشت، نه اگر قرار بود پيامبر ديگري نازل شود او بود، نه امام عصر دولتش را مديريت ميکرد، نه اطاعت از او اطاعت از خدا بود، نه کرامتي داشت و نه معجزهي هزارهي سوم بود و تنها يک انسان پرکار و پر تلاش بود.
سخنراني وي در دانشگاه کلمبيا مهمتر از فتح خرمشهر نبود، حتي به اندازهي عرق يک رزمنده در فتح خونينشهر ارزش نداشت، همهي اين سخنان را گفته بودند. اسنادش هم موجود است.
چه اتفاقي افتاده است که اين روزها آن مرد پرتلاش ديروز، مردي که با نذر و نياز مردم بالا آمد، در اطاعت امر ولي امر، تاخير مي کند و مردي که با تلاش بيمزد و منت طلاب که براي تبليغش به روستاها ميرفتند، رئيس جمهور شد.
مردي که در حمايتش به برخي بزرگان حوزه توهين شد و سه هفته پياپي برخي از حاميان وي عليه آيت الله جوادي آملي در نماز جمعه شعار دادند.
انگار هيچ کس نبايد انتقاد ميکرد و اين هالهي قدسي دور هرکس کشيده شود، مغرور خواهد شد و طغيان خواهد کرد، پيشگويي آيت الله درست بود و اين يک پيشگويي نيست، يک پيشبيني است که هر کس را زيادتر از ظرفيتش بالا بردند، سقوط خواهد کرد.
آنهايي که آن روز عليه آيت الله جوادي آملي شعار دادند و جسارت کردند، ميتوانند در يک نامهي بدون اسم، اعتذار بنويسند. شايد بخشيده شوند. گاهي برخي در خشت خام چيزهايي ميبينند که ما در آينه نميبينيم.