به گزارش مشرق به نقل از رجا، پيرمرد را عرق ريزان آورده بودند که چند هزارتا روپايي ميزند. آورده بودند که با 60 سال سن حرکتهاي نمايشي با توپ انجام ميدهد. بيرون روزنامه براي بچهها روپاييزده و همه را تحت تأثير قرار داده بود. او از زندگياش گفت. از اين گفت که دارد از روپايي زدن با توپ نان در ميآورد. اين ديگر نوبر بود. پول درآوردن از فوتبال البته سالهاست که بسياري را از فرش به عرش رسانده اما نديده بوديم که بشود قوت لايموت خانوادهاي.
ميگفت بازنشسته يکي از ادارات است. نگهبان بوده و حقوق بازنشستگياش کفاف خرج زندگياش را نميدهد. حقوقش هنوز واريز نشده به خاطر اقساط جهيزيه دخترش کسر ميشود و چيزي حدود 30 هزار تومان دستش را ميگيرد. اجاره خانه کلنگياش اما بالاي 250 هزار تومان است و صاحبخانهاش شاکي از تأخير اجاره هر روز تهديد ميکند.ميگفت 3 ماه است که دارد تمرين روپايي ميکند. آن هم در کوچه و خيابان. مردم تشويقش ميکنند و شيريني ميدهند. ميگفت فعلاً کاري از دستش جز اين بر نميآيد تا بتواند خرج و دخل زندگياش را ساماني دهد. پيرمرد با دستاني پينه بسته و صورتي که رنج ساليان را ميشد در لابه لاي چينهاي آن خواند گفت از کودکي فوتباليست بوده اما در هيچ تيم باشگاهي عضويت نداشته است.
حالا اما پس از سالها به اين جا رسيده که از هنر کودکياش براي خرج دوران پيرياش استفاده کند. پس صبحها کتانيهايش را ميپوشد و در پارک و در پياده روها براي مردم روپايي ميزند و از کمردرد ناله ميزند. نه چارهاي دارد و نه روي آن را که سرش را پيش خلق خدا کج کند و دستش را دراز. پس به پاهايش اعتماد کرده و به ارادهاش. ميان درد دلهايش اذان ظهر که ميشود ميرود و به نماز ميايستد. او که ميرود ما ميمانيم و سؤالهاي بيشماري درباره او. اويي که خيليها در تعداد روپاييهايش شک مي کنند و پول درآوردن از روپايي زدن در 60 سالگي را باور ندارند.