1- توافق حماس و فتح هر چه که باشد موجبات خشم رژيم صهيونيستي را فراهم آورده و همين نکته کافي است تا اين توافق را امري مثبت ارزيابي کنيم.
2- اما بررسي ماهيت اين توافق نشان مي دهد رويکرد حماس در پذيرش اين توافق بر اساس حسابگري صورت پذيرفته و نه خامي و يا وادادگي! و به همين دليل نيازي به تذکر به حماس وجود ندارد! حماس نشان داده چندان اهل نوشتن يادگاري آن هم روي ديوار نيست خواه ديوار فتح باشد يا ديوار مصر و يا هر ديوار ديگري!
3- ابومازن و دستگاهش در مسيري يکطرفه قرار گرفته بودند که نهايتي جز بن بست نداشت!مسير مذاکره با رژيم صهيونيستي يک سويه و منجر به تسليم کامل است که هر کسي در آن پا نهاده جز دادن امتياز بهره اي نبرده است!دستهاي خالي انور سادات ، مبارک، عرفات، حسين اردني و ابومازن بهترين گواه اين ادعاست! ابومازن هم به اين بن بست رسيده بود او حتي حاضر به تسليم هم بود اما طرف مقابلب آنقدر ابومازن را کوچک و بي مقدار مي ديد که اعطاي کوچکترين امتيازي خودداري مي کرد و سرانجام ابومازن از طي اين مسير خسته شد!همان گونه که عرفات در اواخر عمرش از رسيدن به بن بست خسته شده بود! ابومازن به دنبال راهي مي گشت تا قيمت خود را براي طرف اسرائيلي افزايش دهد و بر اساس اين افزايش قيمت امتيازاتي حداقلي از رژيم صهيونيستي و حاميان غربي اش دريافت کند! توافق با حماس باعث مي شود تا ابومازن بتواند با رژيم صهيونيستي چانه زني کند واز اين رو ابومازن هرگاه که احساس کنداز آشتي با حماس به چنين قدرتي رسيده توافق با حماس را بر هم خواهد زد!ابومازن براي ماندن نيامده و از گذشته سياه خود نيز توبه نکرده است! ابومازن براي اين توافق با حماس را پذيرفت که به طرف صهيونيست نشان بدهد که راه ديگري (علاوه بر تسليم در برابر تل آويو) در برابر او گشوده است! تا ديروز تنها خريدار ابومازن و تشکيلاتش رژيم صهيونيستي بود و همان ها بودند که براي تشکيلات خودگردان قيمت هيچ را تعيين کرده بودند! اما امروز خريدار ديگري به نام حماس پاي پيش گذاشته و همين امر موجب مي شود تا ابومازن بتواند براي تلآويو ناز کند و قيمت خود را بالا ببرد!
4- حماس هم اين نکته را مي داند اما با پذيرش توافق صلح با فتح مي تواند به دستاوردهاي زير برسد:
الف) بازسازي غزه (چون شرط اساسي براي انتخابات از سوي حماس بازسازي غزه عنوان شده است.)
ب) بازگشايي کامل معبر رفح بر روي افراد و کالاها (که منجر به تجديد حيات مقاومت در غزه خواهد شد.)
ج) آزادي فعالان وابسته به حماس از چنگال دستگاه امنيتي ابومازن
د) افزايش آزادي عمل حماس در کرانه باختري (که به دليل شقاوت دستگاه امنيتي ابومازن به مرز صفر رسيده بود!)
ه) کسب وجهه در ميان فلسطينيان ساکن در کرانه باختري
و) برد با احتمال بالا در انتخابات آتي و کسب قدرت در غزه و کرانه باختري با هدف بهره گيري از امکانات دولت خودگردان در مسير مقاومت
5- بايد توجه داشت که حماس به رغم توافق با فتح و پذيرش شرايط آن، حاضر به پذيرش مصالحه با رژيم صهيونيستي و به رسميت شناختن آن نشده است و همين نکته نماد سلامت حماس و تداوم اين سلامت است.
6- حماس مي داند که ابومازن، رفيق نيمه راه است و کا به پذيرش موجوديت رژيم صهيونيستي و تشکيل دو دولت فلسطيني و صهيونيستي در خاک فلسطين نخواهد کشيد. هدف حماس، استفاده از فرصت به دست آمده است و بدون ترديد، در اين توافق، برنده اصلي، حماس خواهد بود.
7- موج تغييرات در جهان اسلام و جريان بيداري اسلامي، عرصه را هر روز بر رژيم صهيونيستي تنگ و تنگ تر خواهد کرد و در چنين فضايي، حماس، تن به سازش با رژيم صهيونيستي نخواهد داد چرا که در سخت ترين زمان و بيشترين شرايط تن به اين ننگ نداده است.
بررسي ماهيت اين توافق نشان مي دهد رويکرد حماس در پذيرش اين توافق بر اساس حسابگري صورت پذيرفته و نه خامي و يا وادادگي! و به همين دليل نيازي به تذکر به حماس وجود ندارد! حماس نشان داده چندان اهل نوشتن يادگاري آن..