به گزارش مشرق، در طول دو دههی گذشته یکی از روشهای کشورهای غربی برای تخریب چهرهی بینالمللی ایران استفاده از افرادی بوده که با گرفتن مبالغ سنگین اقدام به نگارش متونی در روزنامهها و رسانههای غربی میکنند. اغلب این افراد در ابتدا کار خود را با نگارش چند مطلب در روزنامههای آمریکایی و اروپایی آغاز میکنند سپس وقتی کارایی آنها برای پروژه سیاهنمایی علیه ایران مسجل شد بهعنوان کارشناس حقوق بشر، کارشناس حقوق زنان، فعال آزادی مدنی و چندین عنوان جعلی دیگر به برنامههای شبکههای فارسیزبان ضدانقلاب راه مییابند.
به واسطه آشنایی و شناخت مردم ایران از ماهیت رسانههای ضدانقلاب تنها شهره کردن این افراد از طریق رسانههای وابستهی ضدانقلاب کفایت نمیکند لذا از این پس پای سوءاستفاده از نهادهای حقوق بشر بینالمللی برای چهره کردن مزدوران و آقایان کت شلواری خود فروخته به میدان باز میشود. آغاز اهدای سیلی از جوایز و نشانهای حقوق بشری که موسسات آمریکایی به این افراد اهدا میکنند و قرار است در آینده بخشی از رزومه کاملا جعلی آنها باشند.
فرآیندی که در آن مزدورانی برای خوشخدمتی ابتدا آزمون میشوند، سپس به رسانههای وابسته راه مییابند و در نهایت با اهدای جوایز قلابی ماهیت بینالمللی و چهرهای ظاهرا مشروع مییابند. در طول سالیان گذشته با همین سناریو رابطهی تنگاتنگی میان سرویسهای اطلاعاتی غربی، فعالان اپوزوسیون، عناصر نفوذی در نهادهای حقوق بشری ایجادشده است که هدف همهی آنها در یک عبارت خلاصه میشود: براندازی به هر شیوهی ممکن.
یکی از عناصر فعال که دقیقا همین روند را برای ارتقا یافتن در دستگاه ضدانقلاب طی کرده روزنامهنگارنمایی به نام "امید" است. وی کار خود را با نگارش تحلیلهای خبری دربارهی وضعیت حقوق بشر در ایران آغاز کرده است.
معماریان از سال ۷۹ برای روزنامههای مختلفی از جمله حیات نو، یاس نو و شرق ظاهرا به پوشش خبرهای اجتماعی، سیاسی و خبرهای مرتبط با جامعه مدنی ایران میپرداخت. وی طی سالهای ۸۱ تا ۸۳ سردبیر فصلنامه تخصصی «کنشگران داوطلب» اولین نشریه تخصصی جامعه مدنی ایران بود. وی در سال ۸۵ نیز به آمریکا مهاجرت کرده است.
معماریان مدتها برای موسسه سرویس خبری «اینترپرس» مینویسد. موسسهای با نام مستعار (ips) که ظاهرا برای اهداف حقوق بشری دایر شده اما یکی از مراکز اصلی تربیت اپوزوسیون کشورهای مخالف با سیاستهای آمریکایی در سطح جهان است. پس از مدتی نوشتههای وی به طور مداوم در دیلی بیست به چاپ میرسند. جالب آنجاست که دیلی بیست هم تفاوت چندان با اینترپرس ندارد و تنها نسخهی دیگری است که قرار است فرآیند رزومه سازی عناصر در حال تربیت را تکمیل کند.
پس از مدتی معماریان به سطح عمومیتر رسانههای غربی راه پیدا میکند. وی به عنوان نویسندهی ظاهرا مستقل مقالاتی برای نیویورک تایمز؛ لس انجلس تایمز؛ وال استریت جورنال؛ سن فرانسیسکو کرانیکل؛ و تارنمای تایم ادامه کار میدهد.
در مدت کوتاهی شانیت معماریان از یک نویسنده مقالات با محوریت سیاهنمایی علیه ایران ارتقا پیدا میکند. از این پس همگان موظف میشوند وی را با عنوان محقق کرسی صلح جهانی در دانشگاه کالیفرنیا معرفی کنند!
معماریان در آن هنگام که مشغول به تحصیل در رشته روزنامهنگاری دانشگاه کالیفرنیا در برکلی بود با جیسون رضاییان(جاسوس معروف) رابطهای صمیمی برقرار کرد. در آن هنگام جیسون اطلاعات زیادی از معماریان نداشته و تنها او را یک وبلاگنویس حرفهای میدانست که پیش از ورود به آمریکا مدتی در ایران در زندان به سر برده است.
سپس معماریان در گام نهایی موفق به دریافت بالاترین جایزه موسسه نظارت بر حقوق بشر بنام جایزه مدافع حقوق بشر در سال ۲۰۰۵ شد. جالب آنجاست که این موسسه هم جای چندان مهمی محسوب نمیشود و پس از تاسیس در سال ۱۹۹۸ تمام بودجه خود را مستقیم از دولت ایالات متحده دریافت میکند.
معماریان از این پس با خیزی آرام از فعالیت خود در زمینه سیاهنمایی کم میکند و به حلقه اپوزوسیون میپیوندد. امید معماریان وظیفه دارد روابط خود را با مسعود بهنود ضدانقلاب باسابقه و خبرنگار ویژه دربار محمدرضا شاه تقویت کند. اولین حلقه ارتباط این دو نفر در سایت روزآنلاین شکل میگیرد. وی با نوشتن مقاله در این سایت پس از مدتی سردبیری تارنمای روز را بر عهده میگیرد. ورود وی به حلقه برانداز تقریبا با راهاندازی کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران همراه است. کمپین به جز سخنرانیهای متعدد ضد ایران در پارلمان کشورهای اروپایی و آمریکا کارایی دیگری ندارد.
مجموعه فعالیت رسانهای معماریان در تمام این سالها همواره از پنج دسته خارج نبوده است. اول حمایت از سایر فعالان به ظاهر حقوق بشری که عمدتا در حلقه ضدانقلاب مرتبط با وی قرار دارند. دوم سیاهنمایی دربارهی وضعیت حقوق بشر ایران از طریق سخنرانی در نهادهای بینالمللی و ارائهی مقاله در رسانههای غربی، سوم توهین مستقیم و آشکار به افراد و نهادهای فعال در جمهوری اسلامی، اختلافافکنی میان جریانات سیاسی در داخل ایران از طریق بزرگنمایی اختلاف نظرها در مقالات ارائه شده توسط وی و در نهایت حمایت از گروهها و فرقههای مطرودی چون بهائیت.
به نظر میرسد در تمام این سالها شانیت قلابی معماریان تنها ابزاری برای فشار علیه مردم ایران بوده است وی همواره در مجموعههای خبری چون روزآنلاین اقدام به قلم زدن کرده است که درشرایط سخت تحریم، اتحادیه اروپا و آمریکا را برای تشدید تحریمها تشویق میکردند. حال سوال اینجاست که چطور معماریان به ظاهر نگران درخصوص حقوق بشر در ایران نهتنها در مقابل تحریمهای ظالمانه غرب علیه کشورمان سکوت کرده بلکه در مواردی نقش ترغیبی برای افزایش فشار اقتصادی علیه مردم ایران ایفا کرده؟ سوالی که شاید بتوان پاسخ آن را در لابهلای روزمه کاری وی و روابطش با جاسوسان کارکشتهای چون جیسون رضائیان جستجو کرد.
به واسطه آشنایی و شناخت مردم ایران از ماهیت رسانههای ضدانقلاب تنها شهره کردن این افراد از طریق رسانههای وابستهی ضدانقلاب کفایت نمیکند لذا از این پس پای سوءاستفاده از نهادهای حقوق بشر بینالمللی برای چهره کردن مزدوران و آقایان کت شلواری خود فروخته به میدان باز میشود. آغاز اهدای سیلی از جوایز و نشانهای حقوق بشری که موسسات آمریکایی به این افراد اهدا میکنند و قرار است در آینده بخشی از رزومه کاملا جعلی آنها باشند.
فرآیندی که در آن مزدورانی برای خوشخدمتی ابتدا آزمون میشوند، سپس به رسانههای وابسته راه مییابند و در نهایت با اهدای جوایز قلابی ماهیت بینالمللی و چهرهای ظاهرا مشروع مییابند. در طول سالیان گذشته با همین سناریو رابطهی تنگاتنگی میان سرویسهای اطلاعاتی غربی، فعالان اپوزوسیون، عناصر نفوذی در نهادهای حقوق بشری ایجادشده است که هدف همهی آنها در یک عبارت خلاصه میشود: براندازی به هر شیوهی ممکن.
یکی از عناصر فعال که دقیقا همین روند را برای ارتقا یافتن در دستگاه ضدانقلاب طی کرده روزنامهنگارنمایی به نام "امید" است. وی کار خود را با نگارش تحلیلهای خبری دربارهی وضعیت حقوق بشر در ایران آغاز کرده است.
معماریان از سال ۷۹ برای روزنامههای مختلفی از جمله حیات نو، یاس نو و شرق ظاهرا به پوشش خبرهای اجتماعی، سیاسی و خبرهای مرتبط با جامعه مدنی ایران میپرداخت. وی طی سالهای ۸۱ تا ۸۳ سردبیر فصلنامه تخصصی «کنشگران داوطلب» اولین نشریه تخصصی جامعه مدنی ایران بود. وی در سال ۸۵ نیز به آمریکا مهاجرت کرده است.
معماریان مدتها برای موسسه سرویس خبری «اینترپرس» مینویسد. موسسهای با نام مستعار (ips) که ظاهرا برای اهداف حقوق بشری دایر شده اما یکی از مراکز اصلی تربیت اپوزوسیون کشورهای مخالف با سیاستهای آمریکایی در سطح جهان است. پس از مدتی نوشتههای وی به طور مداوم در دیلی بیست به چاپ میرسند. جالب آنجاست که دیلی بیست هم تفاوت چندان با اینترپرس ندارد و تنها نسخهی دیگری است که قرار است فرآیند رزومه سازی عناصر در حال تربیت را تکمیل کند.
پس از مدتی معماریان به سطح عمومیتر رسانههای غربی راه پیدا میکند. وی به عنوان نویسندهی ظاهرا مستقل مقالاتی برای نیویورک تایمز؛ لس انجلس تایمز؛ وال استریت جورنال؛ سن فرانسیسکو کرانیکل؛ و تارنمای تایم ادامه کار میدهد.
در مدت کوتاهی شانیت معماریان از یک نویسنده مقالات با محوریت سیاهنمایی علیه ایران ارتقا پیدا میکند. از این پس همگان موظف میشوند وی را با عنوان محقق کرسی صلح جهانی در دانشگاه کالیفرنیا معرفی کنند!
معماریان در آن هنگام که مشغول به تحصیل در رشته روزنامهنگاری دانشگاه کالیفرنیا در برکلی بود با جیسون رضاییان(جاسوس معروف) رابطهای صمیمی برقرار کرد. در آن هنگام جیسون اطلاعات زیادی از معماریان نداشته و تنها او را یک وبلاگنویس حرفهای میدانست که پیش از ورود به آمریکا مدتی در ایران در زندان به سر برده است.
سپس معماریان در گام نهایی موفق به دریافت بالاترین جایزه موسسه نظارت بر حقوق بشر بنام جایزه مدافع حقوق بشر در سال ۲۰۰۵ شد. جالب آنجاست که این موسسه هم جای چندان مهمی محسوب نمیشود و پس از تاسیس در سال ۱۹۹۸ تمام بودجه خود را مستقیم از دولت ایالات متحده دریافت میکند.
معماریان از این پس با خیزی آرام از فعالیت خود در زمینه سیاهنمایی کم میکند و به حلقه اپوزوسیون میپیوندد. امید معماریان وظیفه دارد روابط خود را با مسعود بهنود ضدانقلاب باسابقه و خبرنگار ویژه دربار محمدرضا شاه تقویت کند. اولین حلقه ارتباط این دو نفر در سایت روزآنلاین شکل میگیرد. وی با نوشتن مقاله در این سایت پس از مدتی سردبیری تارنمای روز را بر عهده میگیرد. ورود وی به حلقه برانداز تقریبا با راهاندازی کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران همراه است. کمپین به جز سخنرانیهای متعدد ضد ایران در پارلمان کشورهای اروپایی و آمریکا کارایی دیگری ندارد.
مجموعه فعالیت رسانهای معماریان در تمام این سالها همواره از پنج دسته خارج نبوده است. اول حمایت از سایر فعالان به ظاهر حقوق بشری که عمدتا در حلقه ضدانقلاب مرتبط با وی قرار دارند. دوم سیاهنمایی دربارهی وضعیت حقوق بشر ایران از طریق سخنرانی در نهادهای بینالمللی و ارائهی مقاله در رسانههای غربی، سوم توهین مستقیم و آشکار به افراد و نهادهای فعال در جمهوری اسلامی، اختلافافکنی میان جریانات سیاسی در داخل ایران از طریق بزرگنمایی اختلاف نظرها در مقالات ارائه شده توسط وی و در نهایت حمایت از گروهها و فرقههای مطرودی چون بهائیت.
به نظر میرسد در تمام این سالها شانیت قلابی معماریان تنها ابزاری برای فشار علیه مردم ایران بوده است وی همواره در مجموعههای خبری چون روزآنلاین اقدام به قلم زدن کرده است که درشرایط سخت تحریم، اتحادیه اروپا و آمریکا را برای تشدید تحریمها تشویق میکردند. حال سوال اینجاست که چطور معماریان به ظاهر نگران درخصوص حقوق بشر در ایران نهتنها در مقابل تحریمهای ظالمانه غرب علیه کشورمان سکوت کرده بلکه در مواردی نقش ترغیبی برای افزایش فشار اقتصادی علیه مردم ایران ایفا کرده؟ سوالی که شاید بتوان پاسخ آن را در لابهلای روزمه کاری وی و روابطش با جاسوسان کارکشتهای چون جیسون رضائیان جستجو کرد.