رادیو عراق آزاد و رادیو ایران آزاد در سال 1998 با تأیید رئیس جمهور و کنگره آمریکا تأسیس شد که زیر نظر آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا فعالیت می‌کند. هدف از تأسیس رادیو عراق آزاد، ایجاد یک حکومت خودمختار محلی در شمال این کشور و رادیو ایران آزاد ترویج سبک زندگی و حکومت دموکراتیک در ایران ذکر شده است.

گروه بین‌الملل مشرق- وقتی آمریکا در سال 2003 میلادی به عراق حمله کرد، کارشناسان تیزبین پیش‌بینی کردند که ممکن است برنده این بازی، مهمترین همسایه عراق یعنی ایران باشد. نیروهای ائتلاف چندملیتی البته سود فراوانی از پروژه‌های اقتصادی نصیب شرکت‌های خصوصی خود کردند، اما بودجه عمومی کشورشان را به پای حذف مهمترین دشمن ایران یعنی صدام خرج کردند. ایران نیز که از پیش در میان بسیاری از عراقی‌ها محبوب بود، با تأسیس شبکه خبری العالم ارتباط مجدد خود را با آنها برقرار کرد. این از توده. نخبگان عراقی نیز دائم در رفت و آمد میان تهران و بغداد و نجف هستند. طبیعی است آنها خوب می‌دانند دولت ایران دلسوزتر از دولت آمریکا است چرا که امنیت و پیشرفت عراق را دارای اثر مستقیم بر امنیت و پیشرفت خود می‌داند.

حالا در بایگانی اسرار ویکی‌لیکس به اسنادی برخوردیم که به روابط ایران و عراق مربوط می‌شود و تلاش‌هایی که کشورهای غربی برای افزایش منافع خود به خرج داده‌اند. از تأسیس رادیو آزادی عراق و ایران در یکروز تا فرستادن جاسوس میان گروه‌های شیعی. اعترافات چشمگیری در لابلای این صفحات به چشم می‌خورد که شنیدنی است. ما این اسناد را به ترتیب تاریخ نگارش آنها مرتب کرده‌ایم.


رادیو عراق آزاد، رادیو ایران آزاد (1999 میلادی)

این سند به قلم سوزان اپستین از پژوهشگران سرویس تحقیقاتی آمریکا نوشته شده است. رادیو عراق آزاد و رادیو ایران آزاد در سال 1998 با تأیید رئیس جمهور و کنگره آمریکا تأسیس شد، منابع مالی در اختیار آن قرار گرفت و مدیریتش هر دو به رادیو اروپای آزاد (رادیو Liberty) داده شد که زیر نظر آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا فعالیت می‌کند. در این گزارش به صراحت اذعان شده که هدف از تأسیس رادیو عراق آزاد، بکارگیری ابزارهای متنوع برای سرنگونی صدام و ایجاد یک حکومت خودمختار محلی در شمال این کشور بوده است، کمااینکه هدف از تأسیس رادیو ایران آزاد نیز مقابله با تهدید امنیتی ایران علیه آمریکا از طریق کمک به مردم آزادیخواه و ترویج سبک زندگی و حکومت دموکراتیک در ایران است.

اپستین داستان را از آغاز جنگ سرد شروع می‌کند و فاش می‌سازد که تأسیس این‌گونه شبکه‌های رادیویی که نام «پخش نیابتی» گرفته است، به این معنا است که دستگاه سیاست خارجی آمریکا، یک گروه اجتماعی یا جبهه سیاسی معترض را در کشوری که حکومت آن کمونیستی یا ضدآمریکایی است در نظر می‌گیرد و با توجه به محدودیت‌هایی که آن گروه برای فعالیت در کشور خود دارد، دولت آمریکا این وظیفه را متقبل می‌شود که صدای آنها شود و ایده‌های آنها را برای هموطنانشان پخش کند، تا به این صورت جمعیت بیشتری از آن گروه و ایده حمایت کرده و زمینه تضعیف آن دولت و براندازی وی فراهم شود.


رادیو آزادی که روزگاری هدف اصلی‌اش اروپا بود، اکنون محصولات خود را به ذهن مردم خاورمیانه صادر می‌کند

این سند، اعتراف کنگره آمریکا به برنامه‌ریزی دولت آمریکا برای براندازی بعضی دولت ها یا تغییر رفتارشان است. شبکه‌های رادیویی مانند رادیو آزادی ایران و عراق دقیقاً با همین هدف مورد حمایت مالی دولت آمریکا از بودجه دولتی و از جیب مردم آمریکا قرار می‌گیرد. بنابر این شبکه‌های یادشده از هر فرصتی و هر خبر غیرقطعی برای ضربه‌زدن به دولت‌های یادشده استفاده می‌کنند.

اپستین ادامه می‌دهد که البته دولت آمریکا برخلاف کنگره این کشور، نظر مثبتی در مورد تأسیس رادیو ایران آزاد نداشت زیرا معتقد بود دولتی در ایران بر سر کار آمده است (در 1376 شمسی) که امکان تغییر از بالا را در ایران فراهم کرده است و می توان تعاملاتی با آن داشت. طبیعتاً در چنین وضعیتی تأسیس رادیویی علیه این دولت، دولت ایران را برآشفته و روند نزدیکی را خدشه‌دار می‌کند. با این حال نظر کنگره غالب شد و هر دو رادیو در اکتبر 1998 میلادی زیر نظر آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا آغاز به کار کردند. این گزارش فاش می‌سازد که برخلاف ذهنیتی که مقامات وزارت خارجه آمریکا در مورد اثر منفی این رادیو داشتند، پس از تأسیس رادیو ایران آزاد در اظهارات علنی خود تغییر داده و آن را راهی برای تقویت گفتگو میان دو دولت دانستند.

در اعتراض به شروع بکار رادیو ایران آزاد، دولت ایران سفیر خود از کشور چک را فراخواند و اعلام کرد پیوندهای تجاری خود با پراگ را کاهش خواهد داد (این بدان دلیل بود که دفتر رادیو اروپای آزادی در چک قرار دارد). قانون مصوب به رادیو اروپا اجازه داده که در صورت نیاز، شبکه‌های جدیدی نیز تأسیس کند، کمااینکه پیش از ایران و عراق، برای ارمنستان، آذربایجان، تاجیکستان و ترکمنستان نیز شبکه‌های رادیویی مخصوص پخش می‌کرد. علاوه بر آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و اسرائیل نیز شبکه‌های ویژه برای عراق راه‌اندازی کرده‌اند گر چه به اذعان کارشناس آمریکایی، اعتبار اندکی نزد مردم دارند. اپستین اعتراف می‌کند دستیابی به شبکه‌های خارجی و مطبوعات لاتین در ایران، به مراتب راحت‌تر از عراق است و دولت ایران تحمل بیشتری در این زمینه نشان می‌دهد.

این سند همچنین اشاره می‌کند تأسیس رادیو ایران آزاد و رادیو عراق آزاد در شرایطی صورت گرفته است که صدای آمریکا (VOA) نیز مدت‌هاست در خاورمیانه برنامه دارد، یک شبکه فارسی، یک شبکه عربی و یک شبکه کردی. شبکه‌های تلویزیونی نیز متناظر با این سه شبکه رادیویی تأسیس شده است. این رادیو 12 پایگاه در  شش کشور عربی دارد و جالب اینکه بازخورد فعالیت آن توسط دفاتر وزارت خارجه در کشورهای خاورمیانه جمع‌آوری می‌شود.


هراس غرب از محبوبیت ایران در میان شیعیان عراق (2003 میلادی)

در این سند که معاونت اطلاعات «نیروهای ائتلاف چندملیتی در عراق» (یعنی ائتلافی که با مدیریت آمریکا و هماهنگی ناتو در سال 2003 میلادی به عراق حمله کرد) تهیه کرده و طی دوره‌های نشر اسناد، علنی شده است، زیر عنوان «سری» به بررسی وضعیت نیروهای نظامی و سیاسی در عراق پرداخته و نقش ایران و ارتباط آن با تک تک نیروها را ارزیابی می‌کند.

در این سند که یک ماه پس از حمله به عراق و سرنگونی صدام نگاشته شده، پیش‌بینی شده در صورت استقرار یک حکومت مردمی در عراق، شیعیان نقش اصلی را در این حکومت بر عهده خواهند گرفت و احتمالاً بسیاری از آنها ارتباط نزدیک فعلی با ایران را حفظ خواهند کرد. ضمن اینکه به تدریج نجف به جایگاه خود به عنوان مرکز اصلی نگارش آثار و تدریس و نشر تعالیم شیعه باز خواهد گشت.

در نهایت، نیروهای اطلاعاتی پیشنهاد می‌دهند برخی از چهره‌های روحانیت با حمایت خارجی، در مقابل ایران تقویت شوند.


جاسوسی ژنرال عراقی از گروه‌های مبارز شیعه (2006 میلادی)

این سند توسط افسران اطلاعاتی نیروهای ائتلاف چندملیتی (ائتلافی که در 2003 میلادی به عراق حمله کرد) تهیه شده و در ژوئیه 2006 میلادی نگاشته شده است. خواندن این سند از آن رو حائز اهمیت است که روش کار نیروهای اطلاعاتی غرب را در مدیریت فضای کشور اشغال شده نشان می‌دهد. آنها مجبور هستند به دنبال مهره‌های بومی برای خود بگردند و تلاش می‌کنند این کار را از طریق کسب اطلاعات و جهت‌دهی به بازی سیاسی صورت بخشند.

در این سند از مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق و نیروهای بدر به عنوان «موجودیت‌های ایرانی» نام برده است که در تلاش برای ترویج سیاست‌های فرقه‌گرایانه در عراق هستند. افرادی چون سالم صالح المسلموی فرماندار بابل در برابر ژنرال قیس حمزه العبود قرار دارند (رئیس پلیس بابل) که به ادعای نویسندگان سند، سیاستی بی‌طرفانه و حکومتی غیرفرقه‌ای را می‌طلبد. نیروهای اطلاعاتی عراق، وظیفه آرام‌سازی استان بابل را دارند ولی جیشرالمهدی (نیروهای وفادار به مقتدی صدر) تمایل دارد خود چنین نقشی داشته باشد.


بوش با سفرهای سرزده خود به عراق، نشان داد آمریکا اهمیت زیادی برای منافع خود در عراق قائل است

با کاهش حضور نیروهای خارجی، نظامیان ضد دولت عراق فعا‌ل‌تر می‌شوند و باید پلیس عراق، کارآمدی خود را در آرا‌م‌سازی اوضاع نشان دهد. حمله به نیروهای عراقی و خارجی همچنان ادامه دارد و اگر چه پیوستن تدریجی افراد به پلیس عراق مشهود است، با این حال اگر حکومت بیطرفانه در عراق ترویج نشود، همچنان باید منتظر انفجار مین‌های دست‌ساز زیر چرخ خودروهای نظامی عراقی و خارجی باشیم.

افسران اطلاعاتی ادامه داده‌اند به تدریج مقتدی صدر و سپاه المهدی حمایت مالی و سیاسی خود را از قیس حمزه بیشتر می‌کنند. این پس از آن رخ داد که قیس حمزه از طریق مردی با نام مستعار «الخابی» با مقتدی صدر دیدار کرد و مقتدی صدر نیز که از تبانی قیس با نیروهای آمریکایی بی‌اطلاع بوده و تصور می‌کرد می‌تواند از طریق وی به مقاصدش برسد، با وی معامله کرده است.

در عوض کسب حمایت مقتدی صدر، ژنرال قیس حمزه نیز به وی قول داده است اسلحه و مهمات برای نیروهایش فراهم کرده و به اعضای سپاه المهدی اجازه دهد به آموزشگاه پلیس بابل وارد شود. همچنین قیس متعهد شده است اطلاعاتی پیرامون هرگونه ائتلاف احتمالی علیه نیروهای صدر را به وی برساند. صدر تصور می‌کند قیس می‌تواند این اطلاعات را از جلسات خود با افسران آمریکایی به دست آورد.

مقتدی صدر از قیس حمزه خواسته است هرگونه عملیات نیروهای نظامی ائتلاف چندملیتی به رهبری آمریکا را به وی اطلاع دهد و به گونه‌ای با نیروهای ائتلاف هماهنگ شود که آنها را از انجام عملیات نظامی در برخی مناطق مشخص، باز دارد. ژنرال العبود پیشتر نیز تلاش سرسختانه‌ای برای اطلاع عملیات‌های نظامی آمریکا در استان بابل به خرج می‌داد. قیس در مورد سازوکار اطلاع‌رسانی به سپاه المهدی، با «الخابی» همفکری می‌کند.


سربازان آمریکا از آن سوی دنیا آمدند تا یکی از دشمنان اصلی ایران در منطقه را حذف کنند!

قیس همچنین از طرف مقتدی صدر مأمور شده است تا هر شهروند عراقی را که به نیروهای اطلاعاتی آمریکا خبررسانی می‌کند، هدف قرار دهد و افراد مشکوک را نیز بازداشت کند. ژنرال قیس این کار را می‌تواند انجام دهد چون در افکار عمومی استان بابل، فردی محبوب و مورد اعتماد طرفین برشمرده می‌شود. این وضعیت ضربه سنگینی به فرماندار بابل، سالم صالح و مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق خواهد زد. در پایان، نیروهای اطلاعاتی غربی، ژنرال قیس حمزه را فردی قابل اعتماد برای خود می‌خوانند.

این سند نشان می‌دهد چگونه محرمانه‌ترین جلسات، ممکن است به صورت کامل و تفصیلی در اختیار نیروهای نظامی جبهه مقابل قرار گیرد. طبیعی است با چنین اشراف اطلاعاتی، آنها نقش مهمی در جهت‌دهی به بازی سیاسی در عراق دارند و بسیاری از سیاسیون کم تجربه، ممکن است آلت دست قدرت‌های خارجی قرار گیرند. طبق این سند، نیروهای آمریکایی در تلاش هستند تا با جناح تندرو (نظیر جریان مقتدی صدر) ارتباط برقرار کرده و به این صورت ائتلافی علیه نیروهای معتدل و متمایل به ایران تشکیل دهند.

نباید دولت عراق به دست نیروهای حامی ایران بیافتد (2009 میلادی)

سرویس تحقیقاتی کنگره آمریکا گزارشی را در ژانویه سال 2009 میلادی تهیه کرده که اهداف ایران را در عراق پساصدام به نمایندگان کنگره ارائه می‌دهد. به نظر کارشناس این مرکز، کنث کاتزمن، ایران تمام فعالیت‌های خود را در عراق پس از سرنگونی صدام بر این معطوف داشته که از تبدیل مجدد عراق به تهدیدی علیه ایران جلوگیری کند، و علاوه بر این، عراق را به حامی سیاست‌های خود در منطقه تبدیل کند. وی مدعی شده است در بحبوحه فشار جهانی علیه ایران در پرونده هسته‌ای، ایران می‌خواهد با نفوذ در عراق بر برگ‌های برنده خود بیافزاید.

این سند، ایران را متهم می‌کند که با حمایت از گروه‌های شیعه در عراق به بی‌ثباتی این کشور منجر شده، از این رو تمایل آمریکا برای درنظرگرفتن ایران به عنوان یک تهدید علیه سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا بیشتر شده است. در واقع این سند مدعی است آمریکا به دنبال استقرار یک وضعیت سیاسی در عراق، متناسب با منافع آمریکا در منطقه است و آنکه در این روند، اختلال ایجاد می‌کند و اجازه تثبیت آن در عراق را نمی‌دهد، دولت ایران است که نفوذ قابل توجهی به ویژه در میان اکثریت شیعه عراق دارد.

سید محمدباقر حکیم معمولاً در نمازجمعه تهران حضور می‌یافت. ایران بسیاری از رهبران جریان حکیم را در دوره ستمگری صدام، پناه داد. کارشناس کنگره آمریکا، این اقدام را یک سرمایه‌گذاری برای اثرگذاری بر آینده عراق می‌نامد

سرویس تحقیقاتی کنگره آمریکا یکی از مهمترین دلایل این نفوذ را، پناه دادن ایران به رهبران شیعه عراق در مدت حاکمیت صدام می‌داند. نمونه آن سیدمحمدباقر حکیم است که بیش از 20 سال در ایران زندگی کرد و پس از سقوط صدام به عراق رفت. دقیقاً به همین دلیل نفوذ ایران در خاندان صدر، با وجود نزدیکی باورهای رهبرانی چون محمدباقر صدر با اندیشه‌های آیت‌الله خمینی، اندک است زیرا روحانیان این خاندان با وجود تهدیدات ناشی از حاکمیت حزب بعث در عراق ماندند.

صدری‌ها پس از اشغال عراق توسط آمریکا، جیش المهدی را تشکیل دادند اما پس از چندی زد و خورد با نیروهای نظامی آمریکا، نهایتاً آتش‌بس را پذیرفتند. صدری‌ها همچنین در زمان نگارش سند 30 کرسی در پارلمان عراق داشته‌اند.

دلیل دیگری که برای نفوذ ایران در عراق ذکر شده است، آموزش و حمایت چندبعدی از رشد جریاناتی چون شورای عالی اسلامی عراق و شاخه نظامی آن، سپاه/سازمان بدر است. افراد این سازمان در دوره مدیریت "بیان جبر" بر وزارت کشور عراق، وارد نهادهای امنیتی عراق شده و به افسران اطلاعات عراق تبدیل شدند. نویسنده مدعی شده است ایران از شاخه نظامی صدر (با وجود اختلاف در برخی دیدگاه‌های سیاسی) نیز حمایت می‌کند و هدف از این اقدام، تقویت بازدارندگی نسبت به حمله آمریکا به ایران از پایگاه‌های عراق است. سند یادشده این دو نیروی نظامی را متهم ساخته است در درگیری‌های فرقه‌ای که پس از تخریب حرم سامرا در عراق اوج گرفت، به کشتن اهل سنت پرداخته‌اند و با توجه به نفوذ نیروهای بدر در نهادهای امنیتی عراق، از قدرت حاکمیتیِ این نهادها نیز برای این هدف سود جسته‌اند.


هادی العامری رئیس سازمان و فرمانده سپاه بدر عراق در عملیات ضدداعش در تکریت

نویسنده البته به مشکلات ایران برای دستیابی به اهدافش در عراق پرداخته است و یکی از مهمترینِ آنها را انشعاب میان گروه‌های شیعه حامی ایران می‌داند. این گروه‌ها که پس از صدام در «ائتلاف عراق متحد» به قدرت رسیدند، حالا دچار اختلافاتی با یکدیگر شده و رقابت آنها با هم به معنای احتمال ائتلاف برخی از آنها با گروه‌هایی است که حامی سیاست‌های ایران در منطقه نیستند. چنین رقابت‌هایی در همه سطوح رقابت سیاسی حتی انتخابات مناصب استانی قابل مشاهده است.

ردپای آمریکا در کردستان عراق (2009 میلادی)

سرویس تحقیقاتی کنگره آمریکا در گزارشی پیرامون کردستان عراق در ژانویه 2009 میلادی، نفوذ ایران و عوامل و پیامدهای آن را بررسی کرده است. به باور نویسنده، کردستان عراق با وجود پیشرفت اقتصادی پس از سرنگونی صدام، همچنان از اختلال در روابط سیاسی خود با حکومت مرکزی عراق و همچنین دولت ایران و ترکیه رنج می برد، علاوه بر اینکه آرمان ها و تقاضاهای حکمرانان کردستان موجب جدایی کردها از اقلیت های ساکن به ویژه مسیحیان شده است.

این در حالی است که عراق در سال 2008 میلادی به ثبات نسبی رسیده و آب از آسیاب جنگ‌های داخلی و فرقه‌ای افتاد و نباید اجازه داد این معضلات در کردستان عراق، بار دیگر زمینه ناآرامی را فراهم سازد. نویسنده تنها راه برای تقویت ثبات را حفظ نفوذ آمریکا در منطقه کردستان عراق می‌داند، اما مانع مهم در این زمینه را خروج نیروهای نظامی آمریکا در آینده نزدیک معرفی می‌کند.

سند یادشده، جهت‌گیری سیاسی کردهای عراق را متمایل به احزاب شیعی حامی ایران می‌داند و افشا می‌کند نوری مالکی بارها از حمایت کردها برای خروج از بن بست‌های سیاسی حتی در رویارویی‌های داخلی شیعیان (مانند اختلاف نظر جناح مالکی با جناح مقتدی صدر) استفاده می کند. نمونه آن حمایت کردها از مقابله نوری مالکی با سپاه مهدی (وابسته به جریان صدر) در مارس 2008 میلادی در بصره است. با این حال روابط آنها به دلیل بی‌توجهی مالکی به درخواست‌های کردها رو به وخامت گذاشت تا جایی که بارزانی در نوامبر 2008 میلادی در تلویزیون محلی ظاهر شده و مالکی را به تلاش برای ایجاد حکومت تک قطبی متهم ساخت. مالکی نیز استفاده از نیروهای پیشمرگه در خارج از کردستان، تأسیس دفتر حکومت کردستان در کشورهای خارجی و فروش خودسرانه نفت شمال عراق را از اقدامات خلاف قانون اساسی از سوی کردها دانست. شرکت‌هایی که با کردستان عراق برای استخراج نفت قرارداد بسته‌اند، عبارت اند از: گنل (ترکیه)، هانت اویل (آمریکا)، دانا گاز (امارات متحده عربی)، بریتیش پترولیوم (بریتانیا)، دی.ان.او آسا (نروژ)، او.ام.وی (اتریش)، اس.کی (کره جنوبی).


مقتدی صدر (داماد شهید محمدباقر صدر) و بارزانی (رهبر کردستان عراق) ابتدا علیه هم موضع می‌گرفتند اما از اواخر 2008 میلادی وجود یک رقیب مشترک یعنی نوری مالکی موجب پیوند میان آنها شد

نویسنده تأکید می‌کند کردها طبق قانون اساسی عراق اختیار چنین اقداماتی را دارند اما مهم این است که بیشتر مردم کردستان عراق خواهان استقلال کامل از دولت هستند و مخالفت مالکی با این اقدامات نیز دقیقاً به دلیل بیم از نزدیک شدن حکومت کردستان به استقلال کامل است. البته رهبران کرد در نطق‌های رسمی خود در ظاهر بر عدم تمایلات استقلال طلبانه خود تأکید می‌کنند زیرا اعلام رسمی چنین تمایلی با مخالفت قاطع سایر مردم عراق و دولت‌های ترکیه، ایران و سوریه مواجه می‌شود.

ترکیه کردستان عراق را متهم می‌کند که مانع فعالیت حزب ترکی-کردی کارگران کردستان (موسوم به پ.ک.ک) نمی‌شود. این سند افشا می‌سازد در سال 2007 میلادی، آمریکا دفتری را در آنکارا جهت فعالیت اطلاعاتی مشترک علیه پ.ک.ک تأسیس کرد به این شرط که ترکیه دست از تجاوز به خاک کردستان عراق بردارد. از طرف دیگر، ترکیه با ایران برای مقابله با حزب زندگی آزاد برای کردستان (موسوم به پژاک) همکاری می‌کند و هر دو حکومت کردستان عراق را به عدم مهار این گروه متهم می‌کنند. این حزب به گروهی از کردهای ایرانیِ جدایی‌طلب تعلق دارد که از منطقه کردستان عراق برای هماهنگی بسیاری از اقدامات خود استفاده می‌کنند.

علاوه بر این، اقلیت‌های مسیحی، شبکی، صابئین و ایزدی‌ها که همگی در شمال عراق (استان‌های کرکوک، اربیل و سلیمانیه) ساکن هستند، استقلال کردستان را تهدیدی برای خود می‌دانند زیرا ممکن است به محدودیتِ بیشتر در زندگی آنها و حتی اخراجشان بیانجامد. این اقلیت‌ها همچنین مخالف قانون اساسی هستند زیرا آنها نماینده‌ای در مناصب حاکمیتی ندارند و قدرت میان شیعیان، اهل تسنن و کردها تقسیم شده است.


جمع بندی

ایران و عراق، دو همسایه دیرین اند که اگر چه در ظاهر، ارتباط فرهنگی قدرتمندی با یکدیگر دارند، اما نمی‌توان از خصومت متداوم در چند قرن اخیر میان آن دو غفلت کرد. جنگ‌های ایران و عثمانی در دوره صفویه و سپس قاجاریه که به معاهده ارزروم به تدبیر امیرکبیر ختم شد و سپس جنگ تحمیلی در همین چنددهه پیش، نشان از امکان تکرار آن در دهه‌های آینده می‌دهد. این خطر وقتی شدیدتر می‌شود که طبق اسناد بالا، دولت‌هایی از آن سوی دنیا دائماً در حال فعالیت اطلاعاتی در مورد گروه‌های مختلف مذهبی و سیاسی عراق و زمینه‌چینی برای افزایش نفوذ اقتصادی و سیاسی خود در این همسایه غربی ما هستند. از این رو تنها با تلاش برای کاهش تنش‌های سیاسی داخلی در عراق و کمک به حفظ ثبات این کشور از یک سو و کاهش تنش‌های قومی از سوی دیگر و همچنین تقویت همکاری اقتصادی و علمی از سوی سوم است که می‌توان صلح پایداری در مرزهای غرب و جنوب ایران با عراق ایجاد کرد.

منابع: