به گزارش مشرق، این روزها حاشیه در فوتبال ایران بسیار برجستهتر از متن است و گاهاً اتفاقاتی میافتد که میتوان در مورد آن حتی کتاب نوشت. با آغاز فصل جدید لیگ رقابتهای فصل برتر داوریها و شاید هم ناداوریها حرف اول این رقابتها را میزند و چه بسا هیچکس بهتر از دبیرکل فدراسیون فوتبال، یعنی نفر اول مقام اجرایی این فدراسیون نتواند در این خصوص پاسخگو باشد هرچند که علیرضا اسدی دبیرکل فدراسیون خیلی علاقهای به مصاحبه و توضیح در خصوص اقداماتی که انجام میدهد، ندارد اما باز هم شرایط به گونهای است که باید او در مورد برخی موارد از جمله ضعف داوران و انتخابی که وی در این خصوص داشته است پاسخگو باشد.
پس از انتقاداتی که نسبت به رسانهای نبودن اسدی صورت گرفت و این استنباط که در مدت حضورش در فدراسیون به هیچ وجه تمایلی برای رسانهای کردن اقداماتش ندارد اما این بار دبیرکل ترجیح داد تا نسبت به این موضوع واکنش نشان دهد.
بر همین اساس گفتوگویی را با علیرضا اسدی دبیرکل فدراسیون فوتبال پس از مدتها انجام دادیم که متن کامل آن را در زیر میخوانیم.
آیا واقعاً شما رسانهگریز هستید و علاقهای به رسانهها ندارید. در این مدت که در فدراسیون بودهاید اینطور به نظر میرسد.
رسانهها حق دارند اما همیشه سه نکته را در نظر میگیرم اول منافع شخصی خودم است که آن را در نظر نمیگیریم و اهمیتی نمیدهم، نکته دوم منافع ملی است و نکته سوم منافع فدراسیون فوتبال. اگر مصاحبه نمیکنم احساسم این است که مصاحبه باید در جهت سازندگی باشد نه تخریب. وقتی وارد سیستمی شدم که احساسم این است که خیلی جاهایش دچار مشکل است اگر بخواهم این مشکلات را تحلیل و آسیبشناسی کنم و بعد راه حل بگویم امکان دارد که میزان تخریبش بالاتر از میزان سازندگی آن باشد که این موضوع در تمام حوزهها ساری و جاری است. به این خاطر برای اینکه به سه نکتهای که در ابتدا اشاره کردم، احترام بگذارم سعی میکنم سکوت کنم وگرنه هم توان تحلیل دارم و هم توان صحبت کردن.
قبول دارید که داوری در ایران این روزها به شدت آشفته است و وضعیت بدی در این قشر از فوتبال حاکم است. بر همین اساس خیلی از تیمهایی که این روزها از داوری شاکی هستند میخواهند بدانند که آیا دبیرکل فدراسیون فوتبال در این زمینه اقداماتی را انجام میدهد یا خیر و وقتی این اقدامات رسانهای نمیشود احساس میکنند که فدراسیون فوتبال دست روی دست گذاشته و خود شاهد این ماجراست.
یک حداقلهایی در حوزه اجرا وجود دارد این تفکر که همه دست روی دست هم گذاشتهاند که همینطور همه چیز خود به خود اتفاق بیفتد خیلی یک طرفه به قاضی رفتن است. مگر میشود یک نفر در فدراسیون کار کند اما برایش سرنوشت تیمها و افراد اهمیت نداشته باشد. در سرنوشت همه ما شادی و غم با یکدیگر گره خورده است و اگر انسان یک مقدار تعهد داشته باشد با آزاردگی دیگران آزرده میشود. پس این از حوزه اخلاق و احساس.
در خصوص حوزه داوران چطور؟
اما در حوزه داوران یک بحث حاشیه داوری مطرح است و یک بحث متن داوری. شاید الآن زود باشد بخواهیم بحثهای تبانی را مطرح کنیم، چون تبانی باید با یک هدفی اتفاق بیفتد که در هیچ جای دنیا از ابتدای کار و در هفتههای اولیه بحث تبانی را مطرح نمیکنند. اگر اشتباهی هم وجود دارد واقعاً برای همه تیمها یکسان است و نباید اینطور که باشد که اگر تیم خاصی دچار مشکل شد به آن حساسیت خاصی نشان دهیم. این از عدالت به دور است چون باید این حساسیت برای تمام تیمها یکسان باشد. البته یک پرانتز وجود دارد و آن اینکه ضمن احترام به تمام تیمها در حالی که بنده نه استقلالی هستم ونه پرسپولیسی و هیچ گرایشی به این دو تیم ندارم اما به نسبت به اینکه تیمها قدمت و طرفداران زیادی دارند، پس قابلیت احترام هم دارند اما این موضوع در حقوق آنها هیچ تأثیری نمیگذارد، یعنی اگر یک تیم 40 یا 30 میلیون طرفدار داشته باشد حقوقش مثل همان تیمی است که اصلاً طرفدار ندارد. از نظر عدالت هم باید نگاه مسئولان به همه آنها یکی باشد البته چون فشار زیادی به این تیمها به خاطر طرفدارانی که دارند وارد میشود، باید حساسیت مسئولان نیز متناسب آن فشار باشد. این بحث را قبول دارم و باید به آن توجه کرد.
در مورد حوزه داوری یک مقدار توضیح بیشتر میدهید؟
داور مهمترین و حساسترین عنصر یک مسابقه است. اگر بخواهیم با دقت به این حوزه نگاه کنیم تمام عناصری که در این حوزه سهیم هستند را باید یکی یکی آسیبشناسی کنیم. این آسیبشناسیها برمیگردد به ساختار فدراسیون و برخی دیگر برمیگردد به فرهنگی که در این چند سال برگزاری مسابقات لیگ به وجود آمده و برخی دیگر برمیگردد به توزیع ثروتی که در این مسابقات اتفاق میافتد. یعنی این توزیع ثروت مناسب نیست. مثلاً در این حوزه به طور متوسط بین 20 تا 30 میلیارد بازیکن در زمین و عواملی دیگری مثل اعضای کادر فنی در بیرون زمین هستند شما سهم داوری را چه تناسبی در حوزه دستمزد در این میان میبینید؟
شاید خیلی ناچیز.
پس اینها همه عواملی هستند که تأثیر خود را میگذارند. وقتی شما میبینید بهترین داورتان دو هفته قبل در خارج از ایران یک قضاوت عالی دارد و نمره عالی هم میگیرد و بعد همین داور در ایران در یک دیدار داخلی اعتماد به نفسش را از دست میدهد نشان میدهد که این داور علمش را از دست نداده است بلکه روحیه و اعتماد به نفسش را از دست داده. چرا؟ چون نگاه میکنیم ببینیم که عنصری که باید از داور حمایت کند حتی خودش که دچار اشتباه سهوی میشود، همه اینها باید بررسی علمی شود و بعد متناسب با آن با داور برخورد شود.
برخورد متناسب با آن چیست؟
یکی آئیننامهای است که الآن داریم و سپس باید داور را بخواهیم و با او صحبت کنیم. باید به نسبت خطایش او را جریمه و تنبیه کنیم و این جریمه هم متناسب با آئیننامه است. حالا اگر این آئیننامه و تنبیهاتی که برطبق آن اعمال میشود، برای مردم قانعکننده نیست این آئیننامه را من ننوشتهام و باید آئیننامه تغییر پیدا کند. این آئیننامه از قبل بود. حداکثر کاری که میشد کرد را نیز ما انجام دادیم اما این تنبیهات هم مشکل را حل نمیکند چون عواملی بسیاری دست به دست هم میدهند و باعث میشوند تا این اتفاقات بیفتند. البته بحث تبانی را باید در حال حاضر کنار بگذاریم چون در این شرایط و هفتههای اول بنده به آن اعتقادی ندارم و خارج از عقلانیت است که بخواهیم به آن توجه کنیم. البته دور از ذهن نیست اما نباید در این موقعیت اصلاً آن را به حساب آورد چون بیانصافی است بخواهیم در حال حاضر روی آن قضاوت کنیم. از طرف دیگر باید سازمانهایی که از داوری حمایت میکنند را بشناسیم و کسانی که به داوری توهین میکنند را هم شناسایی کنیم ضمن اینکه باید بدانیم که چه نهادهایی هستند که از داوران دفاع میکنند و تمام اینها باید فعال شوند اما در ساختاری که به اینها نگاه میکنیم آیا تمام جنبهها را در نظر میگیریم.
به نظر که اینطور نمیرسد.
وقتی در یک برنامه تلویزیونی از هشت جهت داور را نقد میکنیم و میگوییم او اشتباه کرده است اما آیا از لحاظ روحی و روانی و استرسهایی که در بازی وجود دارد را هم به آن توجه میکنیم یا خیر. داور هم مثل همه انسانها خطا میکند و اشتباهاتش را میپذیرد.
دبیرکل قبلی فدراسیون در خیلی از مسائل ورود میکرد که البته بسیاری از آنها رسانهای میشد اما شاید چون اقدامات شما رسانهای نمیشود این هجمه علیه شما ایجاد شده است و اینطور عنوان میشود که به طور مثال شاید اگر اشتباهات داوری وجود دارد این موضوع به خاطر انتخاب غلط شما در دپارتمان است.
اگر اساسنامه را مطالعه کنید میبینید کمیته داوران به هیچ وجه در انتخاب دپارتمان نقشی ندارد و آنها فقط حالت نظارتی دارند. حالا اگر قبلاً این اتفاق میافتاد اشتباه بوده است یعنی اشتباه میکردند که این امر انجام میشده است. دوم اینکه باید ارزیابی ماهیانه صورت گیرد و نمرهها را بررسی کرد و سپس آن را به هیأت رئیسه فدراسیون ارجاع داد. اگر فردی که در دپارتمان کار میکند ناتوان باشد هیچ تعصبی روی وی وجود ندارد. وقتی آیتمهای تأثیرگذار را برطرف کنیم و برسیم به این موضوع که ضعفها به خاطر ناتوانی شخصی یک مدیر است از لحاظ قانونی میتوان به او گفت که شما ناتوان بودید و این کارنامهتان است و باید تغییر کنید. این روش صحیح مدیریت ساختار یافته است. اینطور نیست که من کسی را که دوست داشته باشم، قبول هم داشته باشم از سوی دیگر بدانید که وظیفه دبیرکل است که رئیس دپارتمان را انتخاب کند و هیچکس دیگر در این کار دخالت ندارد و نمیتواند دخالت داشته باشد که البته این موضوع مورد تأئید فیفا و AFC هم است.
انگار میخواهید یک جورهایی پاسخ منتقدان را هم بدهید.
خیر من مصاحبه نمیکنم که پاسخ کسی را بدهم چون اصولاً اهل جواب دادن نیستم بلکه دلم میخواهم شرایط درست شود اما باید ارزیابی کرده و حمایت کنیم و حتی اعتماد به نفس لازم را برگردانیم و به مصاحبههایی که میشود رسیدگی کنیم، وقتی فضا را آرام کردیم آن زمان میتوان یک ارزیابی درست از اوضاع و مشکلات داشت و فکر نمیکنم حرف زدن خالی مشکلی از ما حل کند. روزی که احساس کنم صدمه به این ساختار و کیان ملی نخواهم زد به شما قول میدهم در خصوص ریز مسائل فوتبال طوری کارشناسی کنم که شما در حوزه قیاس ببینید که ما حرف زدنمان بیشتر مهم است یا عملکردمان.
کیروش هم به ایران بازگشت و در زمان بازگشت اظهار داشت که انگهای زیادی را میتوان به فوتبال ایران زد. میتوانید در مورد این انگها صحبت کنید؟
خیلی علاقهای ندارم به این فضا ورود کنم. من عاشق تیم ملی کشورم هستم چون پیراهن آن را پوشیدهام و همه وجودم را برای این تیم میدهم و هرکاری غیر از شعار دادن برای تیم ملی کشورم انجام میدهم. برای من آدمها و پستهایشان اصلاً فرق نمیکند چیزی که مهم است بچههای تیم ملی هستند و کسانی که برای این تیم زحمت میکشند و باید تمام وجودمان را برای این تیم بگذاریم.
برخی شایعهها حکایت از این است که شما با برخی از ارکان فدراسیون به مشکل خوردهاید؟
با هیچ آدمی که به این مملکت خدمت کند مشکلی ندارم.
اگر صحبت پایانی دارید بفرمایید.
برای تمام برادرانم که در حوزه رسانه زحمت میکشند احترام قائل هستم و همه آنها برای من عزیز هستند اما اگر سکوت میکنم از ضعف یا ترسم نیست و خدا را شاهد میگیرم که نمیخواهم جسارتی به کسی کرده باشم و یا بخواهم ساختاری را تضعیف کنم.
پس از انتقاداتی که نسبت به رسانهای نبودن اسدی صورت گرفت و این استنباط که در مدت حضورش در فدراسیون به هیچ وجه تمایلی برای رسانهای کردن اقداماتش ندارد اما این بار دبیرکل ترجیح داد تا نسبت به این موضوع واکنش نشان دهد.
بر همین اساس گفتوگویی را با علیرضا اسدی دبیرکل فدراسیون فوتبال پس از مدتها انجام دادیم که متن کامل آن را در زیر میخوانیم.
آیا واقعاً شما رسانهگریز هستید و علاقهای به رسانهها ندارید. در این مدت که در فدراسیون بودهاید اینطور به نظر میرسد.
رسانهها حق دارند اما همیشه سه نکته را در نظر میگیرم اول منافع شخصی خودم است که آن را در نظر نمیگیریم و اهمیتی نمیدهم، نکته دوم منافع ملی است و نکته سوم منافع فدراسیون فوتبال. اگر مصاحبه نمیکنم احساسم این است که مصاحبه باید در جهت سازندگی باشد نه تخریب. وقتی وارد سیستمی شدم که احساسم این است که خیلی جاهایش دچار مشکل است اگر بخواهم این مشکلات را تحلیل و آسیبشناسی کنم و بعد راه حل بگویم امکان دارد که میزان تخریبش بالاتر از میزان سازندگی آن باشد که این موضوع در تمام حوزهها ساری و جاری است. به این خاطر برای اینکه به سه نکتهای که در ابتدا اشاره کردم، احترام بگذارم سعی میکنم سکوت کنم وگرنه هم توان تحلیل دارم و هم توان صحبت کردن.
قبول دارید که داوری در ایران این روزها به شدت آشفته است و وضعیت بدی در این قشر از فوتبال حاکم است. بر همین اساس خیلی از تیمهایی که این روزها از داوری شاکی هستند میخواهند بدانند که آیا دبیرکل فدراسیون فوتبال در این زمینه اقداماتی را انجام میدهد یا خیر و وقتی این اقدامات رسانهای نمیشود احساس میکنند که فدراسیون فوتبال دست روی دست گذاشته و خود شاهد این ماجراست.
یک حداقلهایی در حوزه اجرا وجود دارد این تفکر که همه دست روی دست هم گذاشتهاند که همینطور همه چیز خود به خود اتفاق بیفتد خیلی یک طرفه به قاضی رفتن است. مگر میشود یک نفر در فدراسیون کار کند اما برایش سرنوشت تیمها و افراد اهمیت نداشته باشد. در سرنوشت همه ما شادی و غم با یکدیگر گره خورده است و اگر انسان یک مقدار تعهد داشته باشد با آزاردگی دیگران آزرده میشود. پس این از حوزه اخلاق و احساس.
در خصوص حوزه داوران چطور؟
اما در حوزه داوران یک بحث حاشیه داوری مطرح است و یک بحث متن داوری. شاید الآن زود باشد بخواهیم بحثهای تبانی را مطرح کنیم، چون تبانی باید با یک هدفی اتفاق بیفتد که در هیچ جای دنیا از ابتدای کار و در هفتههای اولیه بحث تبانی را مطرح نمیکنند. اگر اشتباهی هم وجود دارد واقعاً برای همه تیمها یکسان است و نباید اینطور که باشد که اگر تیم خاصی دچار مشکل شد به آن حساسیت خاصی نشان دهیم. این از عدالت به دور است چون باید این حساسیت برای تمام تیمها یکسان باشد. البته یک پرانتز وجود دارد و آن اینکه ضمن احترام به تمام تیمها در حالی که بنده نه استقلالی هستم ونه پرسپولیسی و هیچ گرایشی به این دو تیم ندارم اما به نسبت به اینکه تیمها قدمت و طرفداران زیادی دارند، پس قابلیت احترام هم دارند اما این موضوع در حقوق آنها هیچ تأثیری نمیگذارد، یعنی اگر یک تیم 40 یا 30 میلیون طرفدار داشته باشد حقوقش مثل همان تیمی است که اصلاً طرفدار ندارد. از نظر عدالت هم باید نگاه مسئولان به همه آنها یکی باشد البته چون فشار زیادی به این تیمها به خاطر طرفدارانی که دارند وارد میشود، باید حساسیت مسئولان نیز متناسب آن فشار باشد. این بحث را قبول دارم و باید به آن توجه کرد.
در مورد حوزه داوری یک مقدار توضیح بیشتر میدهید؟
داور مهمترین و حساسترین عنصر یک مسابقه است. اگر بخواهیم با دقت به این حوزه نگاه کنیم تمام عناصری که در این حوزه سهیم هستند را باید یکی یکی آسیبشناسی کنیم. این آسیبشناسیها برمیگردد به ساختار فدراسیون و برخی دیگر برمیگردد به فرهنگی که در این چند سال برگزاری مسابقات لیگ به وجود آمده و برخی دیگر برمیگردد به توزیع ثروتی که در این مسابقات اتفاق میافتد. یعنی این توزیع ثروت مناسب نیست. مثلاً در این حوزه به طور متوسط بین 20 تا 30 میلیارد بازیکن در زمین و عواملی دیگری مثل اعضای کادر فنی در بیرون زمین هستند شما سهم داوری را چه تناسبی در حوزه دستمزد در این میان میبینید؟
شاید خیلی ناچیز.
پس اینها همه عواملی هستند که تأثیر خود را میگذارند. وقتی شما میبینید بهترین داورتان دو هفته قبل در خارج از ایران یک قضاوت عالی دارد و نمره عالی هم میگیرد و بعد همین داور در ایران در یک دیدار داخلی اعتماد به نفسش را از دست میدهد نشان میدهد که این داور علمش را از دست نداده است بلکه روحیه و اعتماد به نفسش را از دست داده. چرا؟ چون نگاه میکنیم ببینیم که عنصری که باید از داور حمایت کند حتی خودش که دچار اشتباه سهوی میشود، همه اینها باید بررسی علمی شود و بعد متناسب با آن با داور برخورد شود.
برخورد متناسب با آن چیست؟
یکی آئیننامهای است که الآن داریم و سپس باید داور را بخواهیم و با او صحبت کنیم. باید به نسبت خطایش او را جریمه و تنبیه کنیم و این جریمه هم متناسب با آئیننامه است. حالا اگر این آئیننامه و تنبیهاتی که برطبق آن اعمال میشود، برای مردم قانعکننده نیست این آئیننامه را من ننوشتهام و باید آئیننامه تغییر پیدا کند. این آئیننامه از قبل بود. حداکثر کاری که میشد کرد را نیز ما انجام دادیم اما این تنبیهات هم مشکل را حل نمیکند چون عواملی بسیاری دست به دست هم میدهند و باعث میشوند تا این اتفاقات بیفتند. البته بحث تبانی را باید در حال حاضر کنار بگذاریم چون در این شرایط و هفتههای اول بنده به آن اعتقادی ندارم و خارج از عقلانیت است که بخواهیم به آن توجه کنیم. البته دور از ذهن نیست اما نباید در این موقعیت اصلاً آن را به حساب آورد چون بیانصافی است بخواهیم در حال حاضر روی آن قضاوت کنیم. از طرف دیگر باید سازمانهایی که از داوری حمایت میکنند را بشناسیم و کسانی که به داوری توهین میکنند را هم شناسایی کنیم ضمن اینکه باید بدانیم که چه نهادهایی هستند که از داوران دفاع میکنند و تمام اینها باید فعال شوند اما در ساختاری که به اینها نگاه میکنیم آیا تمام جنبهها را در نظر میگیریم.
به نظر که اینطور نمیرسد.
وقتی در یک برنامه تلویزیونی از هشت جهت داور را نقد میکنیم و میگوییم او اشتباه کرده است اما آیا از لحاظ روحی و روانی و استرسهایی که در بازی وجود دارد را هم به آن توجه میکنیم یا خیر. داور هم مثل همه انسانها خطا میکند و اشتباهاتش را میپذیرد.
دبیرکل قبلی فدراسیون در خیلی از مسائل ورود میکرد که البته بسیاری از آنها رسانهای میشد اما شاید چون اقدامات شما رسانهای نمیشود این هجمه علیه شما ایجاد شده است و اینطور عنوان میشود که به طور مثال شاید اگر اشتباهات داوری وجود دارد این موضوع به خاطر انتخاب غلط شما در دپارتمان است.
اگر اساسنامه را مطالعه کنید میبینید کمیته داوران به هیچ وجه در انتخاب دپارتمان نقشی ندارد و آنها فقط حالت نظارتی دارند. حالا اگر قبلاً این اتفاق میافتاد اشتباه بوده است یعنی اشتباه میکردند که این امر انجام میشده است. دوم اینکه باید ارزیابی ماهیانه صورت گیرد و نمرهها را بررسی کرد و سپس آن را به هیأت رئیسه فدراسیون ارجاع داد. اگر فردی که در دپارتمان کار میکند ناتوان باشد هیچ تعصبی روی وی وجود ندارد. وقتی آیتمهای تأثیرگذار را برطرف کنیم و برسیم به این موضوع که ضعفها به خاطر ناتوانی شخصی یک مدیر است از لحاظ قانونی میتوان به او گفت که شما ناتوان بودید و این کارنامهتان است و باید تغییر کنید. این روش صحیح مدیریت ساختار یافته است. اینطور نیست که من کسی را که دوست داشته باشم، قبول هم داشته باشم از سوی دیگر بدانید که وظیفه دبیرکل است که رئیس دپارتمان را انتخاب کند و هیچکس دیگر در این کار دخالت ندارد و نمیتواند دخالت داشته باشد که البته این موضوع مورد تأئید فیفا و AFC هم است.
انگار میخواهید یک جورهایی پاسخ منتقدان را هم بدهید.
خیر من مصاحبه نمیکنم که پاسخ کسی را بدهم چون اصولاً اهل جواب دادن نیستم بلکه دلم میخواهم شرایط درست شود اما باید ارزیابی کرده و حمایت کنیم و حتی اعتماد به نفس لازم را برگردانیم و به مصاحبههایی که میشود رسیدگی کنیم، وقتی فضا را آرام کردیم آن زمان میتوان یک ارزیابی درست از اوضاع و مشکلات داشت و فکر نمیکنم حرف زدن خالی مشکلی از ما حل کند. روزی که احساس کنم صدمه به این ساختار و کیان ملی نخواهم زد به شما قول میدهم در خصوص ریز مسائل فوتبال طوری کارشناسی کنم که شما در حوزه قیاس ببینید که ما حرف زدنمان بیشتر مهم است یا عملکردمان.
کیروش هم به ایران بازگشت و در زمان بازگشت اظهار داشت که انگهای زیادی را میتوان به فوتبال ایران زد. میتوانید در مورد این انگها صحبت کنید؟
خیلی علاقهای ندارم به این فضا ورود کنم. من عاشق تیم ملی کشورم هستم چون پیراهن آن را پوشیدهام و همه وجودم را برای این تیم میدهم و هرکاری غیر از شعار دادن برای تیم ملی کشورم انجام میدهم. برای من آدمها و پستهایشان اصلاً فرق نمیکند چیزی که مهم است بچههای تیم ملی هستند و کسانی که برای این تیم زحمت میکشند و باید تمام وجودمان را برای این تیم بگذاریم.
برخی شایعهها حکایت از این است که شما با برخی از ارکان فدراسیون به مشکل خوردهاید؟
با هیچ آدمی که به این مملکت خدمت کند مشکلی ندارم.
اگر صحبت پایانی دارید بفرمایید.
برای تمام برادرانم که در حوزه رسانه زحمت میکشند احترام قائل هستم و همه آنها برای من عزیز هستند اما اگر سکوت میکنم از ضعف یا ترسم نیست و خدا را شاهد میگیرم که نمیخواهم جسارتی به کسی کرده باشم و یا بخواهم ساختاری را تضعیف کنم.