کد خبر 461848
تاریخ انتشار: ۱۱ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۴:۴۳

"معمولا زمانی که پدیده‌ای خاص در نظام بین‌الملل رخ می‌دهد تحلیل‌گران درصدد محاسبه رفتارهای بعدی بازیگران مرتبط با آن پدیده و مقایسه رفتارهای تبعی این بازیگران با رفتارهای قبلی آنها برمی‌آیند."

به گزارش مشرق، سرمقاله روزنامه رسالت منتشر شده در صبح روز چهارشنبه 11 شهریورماه با عنوان "توافق هسته‌ای، تابع یا متغیر" را در ذیل می‌خوانید:

معمولا زمانی که پدیده‌ای خاص در نظام بین الملل رخ می دهد، تحلیلگران در صدد محاسبه رفتارهای بعدی بازیگران مرتبط با آن پدیده و مقایسه رفتارهای تبعی این بازیگران با رفتارهای قبلی آنها برمی آیند.

به عنوان مثال زمانی که اردوگاه کمونیسم فروپاشید، صاحب نظران حوزه روابط بین الملل در صدد سنجش رفتارهای جدید کاخ سفید و کاخ کرملین در نظام بین الملل بر آمدند.

انتظار نظام بین الملل، تغییر رفتار عملی مسکو و واشنگتن بود. این انتظار کاملا طبیعی به نظر می رسید ،زیرا نظام دو قطبی از بین رفته بود.

اکثر پدیده‌های جاری در روابط بین الملل، به نحوی"تحول ساز" هستند اما تحول ساز بودن یک پدیده لزوما به معنای"تاریخ ساز " بودن آن نیست. برخی پدیده‌ها "نقطه عطف تاکتیکی "،برخی "نقطه ثقل استراتژیک " و برخی دیگر "نقطه تقسیم تاریخ روابط بین الملل" محسوب می شوند.

این قاعده در خصوص "برجام" و "مذاکرات هسته‌ای" نیز صادق است. این روزها صاحبنظران و تحلیلگران مسائل بین‌الملل در انتظار آدرس‌ها و سیگنال‌هایی هستند که طرفهای امضا کننده توافق نهایی هسته ای میان ایران و اعضای 1+5 به یکدیگر و محیط پیرامونی خود مخابره می کنند.

وزانت و صراحت این سیگنالها، به خوبی بیان می کند که طرفین توافق(ایران و اعضای 1+5) چه نگاه کلانی نسبت به آینده این پدیده دارند.

به عبارت بهتر، آدرسی که ما از توافق هسته ای خواهیم داد یا خواهیم گرفت، مشخص خواهد کرد که نسبت واقعی ما و این پدیده چیست؟اینکه ما بر پدیده مذکور تسلط داریم یا پدیده مذکور بر ما؟ اینکه توافق هسته ای متغیری وابسته به رفتار ماست یا ما متغیری وابسته به توافق هسته ای! اینکه قرار است توافق در کنترل ما باشد یا ما در کنترل توافق باشیم .....

در اینجا ما با یک پدیده (توافق هسته ای ) و با دو آدرس مواجه هستیم، یکی آدرسی که ما از توافق هسته ای به طرف مقابل و نظام بین الملل مخابره می کنیم و دیگری آدرسی که طرف مقابل از این پدیده به ما ارائه می دهد. هر دو آدرس منبعث از یک پدیده هستند اما ماهیت آنها با یکدیگر تفاوت دارد.

مقام معظم رهبری اخیرا در دیدار هیئت دولت به نکته بسیار قابل تامل و تعیین کننده ای اشاره فرموده‌اند: "ضرورت درک دشمنی پایان ناپذیر صهیونیستها و آمریکایی ها، مختص دولتمردان نیست و آحاد مردم به‌خصوص عناصر دلسوز انقلاب باید این واقعیت را مورد توجه قرار دهند، اما وظیفه دولتمردان در این زمینه بیشتر است.هوشیاری در مقابل تلاش دشمن برای نفوذ پیچیده و تدریجی ، ضرورتی عینی است.  باید در هر شرایطی در اتخاذ مواضع انقلابی صراحت داشت و صریح و بدون رودربایستی، در مقابل دشمن مواضع انقلاب و مبانی امام بزرگوار را بدون ترس و خجالت بیان کرد."

بیان مقام معظم رهبری اشاره ای مستقیم به آدرسهایی است که ما ( به عنوان مجموعه نظام جمهوری اسلامی ) باید در مخابره آنها به طرف مقابل هوشیار باشیم. آدرسهایی که نشان می دهد نگاه مبنایی ما نسبت به توافق هسته ای و برجام چگونه است. نمی توان در ظاهر مدعی نگاه تاکتیکی به توافق هسته ای بود اما در عمل با ارائه آدرسهایی مغایر با این نگاه، نگاه استراتژیک و مبنایی خود نسبت به توافق هسته ای را به اثبات برسانیم.

تاکنون بارها عنوان شده است که با توجه به غیر قابل اعتماد بودن رقیب و امکان کلی بر هم خوردن توافق هسته ای بر اثر کارشکنی طرف مقابل و آژانس بین المللی انرژی اتمی، نمی توان نگاهی مبنایی و ثابت به برجام داشت و در نتیجه تفسیر برجام در قالب یک نقطه ثقل خطایی بزرگ محسوب می شود.

طرف مقابل هم اکنون در انتظار آدرسها و نشانه هایی است که ما پس از توافق هسته ای ( در صورت تصویب نهایی آن ) ارائه دهیم.نمی توان از دل یک پدیده " تاکتیکی" تغییر استراتژیک استخراج یا استنباط کرد. اصرار بر روی خطوط قرمز و ثوابت سیاست خارجی کشورمان از سوی دولت یازدهم و مسئولین سیاست خارجی کشور، تنها آدرس صحیحی است که ما می توانیم متناسب با پدیده برجام به طرف مقابل ارائه کنیم. ارائه آدرسهایی که نشان از "تغییر ماهوی ما " بر اثر " امضای توافق نهایی احتمالی" داشته باشد،حرکت رو به جلوی ما در حوزه سیاست خارجی کشور را کند و حتی متوقف می سازد.

البته این معادله طرف دومی نیز دارد! طرف دوم این معادله آدرس و نشانه ای است که طرف مقابل قصد ارائه آن به ما را دارد. طی هفته های اخیر مقامات آمریکایی و اروپایی سعی دارند از توافق هسته ای با ایران به عنوان یک " نقطه تغییر اساسی" یاد کرده و  "بازی تاکتیکها" را به "بازی استراتژیها" تبدیل کنند.

اوج شیطنت واشنگتن و متحدانش اینجاست که آنها در نهایت قصد دارند "بازی استراتژیک " ما را در زمین "بازی تاکتیکی" خود هدایت کنند. در چنین شرایطی آنها آدرسهایی به تهران مخابره می کنند که در ظاهر آسان و سرراست اما در باطن پیچیده و گنگ است. به عنوان مثال فیلیپ هاموند وزیر امور خارجه انگلیس از یک سو در سفر به تهران بز لزوم پایان یافتن درگیری های تهران و ریاض پس از توافق هسته‌ای تاکید می‌کند و از سوی دیگر در سفر به عربستان سعودی بر طبل  تفرقه میان ایران و همسایگانش می کوبد.

این رفتار هاموند مصداق کامل تلاش وی برای قربانی ساختن استراتژی های ما در پای بازی تاکتیکی غرب در قبال توافق هسته ای است. اظهارات پارادوکسیکال مقامات غربی پس از توافق هسته ای با ایران که از یک سو ایران را تهدید ! و از یک سو آن را مورد ستایش قرار می دهند  باید به صورتی جدی مورد رصد و تحلیل مسئولین سیاست خارجی کشورمان قرار گیرد.

در نهایت اینکه "برجام" یک کالبد است نه یک "روح"! توافق هسته ای میان ایران و اعضای 1+5 کالبدی است که خودمان باید روح را در آن بدمیم. اصرار بر خطوط قرمز سیاست خارجی، استفاده بهینه و موثر از فرصتها و نقاط قوت  برجام، مقابله جمعی نظام با نقاط ضعف برجام، آینده پژوهی موثر در قبال برجام، نگاه غیر  قطعی به توافق هسته‌ای و امکان‌سنجی در خصوص آینده آن، جملگی سبب می شود تا روح سالمی در برجام دمیده شود.

در چنین شرایطی حرکت کالبد برجام  به سود ما خواهد بود. در چنین شرایطی ما آدرس صحیحی در قبال سیاستهای کلان و غیر قابل تغییر خود به طرف مقابل ارائه کرده ایم و در مقابل، راه را بر روی هرگونه آدرس گیری نادرست از غرب بسته ایم. اما ذره ای غفلت و سوء تدبیر در قبال برجام و یا ارائه آدرسهای نادرست در خصوص توافق هسته ای میان ایران و اعضای 1+5، ما را در دامی خواهد افکند که غرب در صدد پهن کردن آن برای ما خواهد بود.

از این رو لازم است در برهه فعلی و در قبال توافق نهایی"آدرس نادرست ندهیم "،"آدرس نادرست نگیریم "،"بدانیم چه آدرسی را باید بدهیم" و در نهایت "بدانیم چه آدرسی را نباید بگیریم ".

برخورد قاعده مند و هوشمندانه با توافق هسته ای سبب می شود تا ضمن حفظ ثوابت سیاست خارجی خود، راه را بر شیطنت طرف مقابل سد کرده و از توافق هسته ای صورت گرفته که محصول 12 سال مقاومت هسته ای و زحمات شبانه روزی دیپلماتهای زحمتکش و انقلابی کشورمان بوده استفاده خوبی را ببریم.

با نزدیک تر شدن به اواخر شهریور ماه ( زمان اعلام نظر نهایی کنگره آمریکا ) و احتمال تایید برجام، ما دیگر بر روی خود  پدیده ( توافق هسته ای ) بحث چندانی نخواهیم داشت، بلکه بر روی متعلقات و تبعات آن ( از جمله آدرسهایی که از پدیده مخابره می شود ) چالش خواهیم داشت.

ماه آینده زمانی است که نه تنها بازی پایان نمی یابد ، بلکه سوت بازی تازه به صدا در می آید. این بازی ممکن است سالها به طول بیانجامد یا تحت تاثیر یک طوفان سیاسی متوقف شود اما آنچه در این میان مهم است، بازی هدفمند ،متوازن و اصولی ما در قبال این پدیده خواهد بود.