و این آغاز ماجرایی بود که در یکی از معدود موارد تاریخ حضور مهاجرین افغانستانی در ایران، این مردمان شریف و فرهیخته،این بار فرهنگ غنی و پایدار آنها را به جامعه معرفی کرد.
اشکهای مهاجرین افغانستانی با شنیدن نوای «سرزمین من»، آهنگ خاطرهسازی که برای خیلی از ایرانیها هم شناخته شده است، نقطه اوج مراسمی بود که روز چهارشنبه در تالار وزارت کشور برگزار شد و شبی به یادماندنی برای همه مهاجرین به یاد گذاشت.
داوود سرخوش، خواننده سنتی افغانستانی به ایران آمده بود و برای مهاجرین دور از وطن، نغمههایی آشنا سر داد و هزاران مهاجر افغانستانی را برای لحظاتی در حال و هوای وطن دورافتادهشان برد.
جمعی از ایرانیهای علاقهمند به فرهنگ وهنر نیز در این کنسرت حاضر بودند و از اتفاقات این رویداد فرهنگی بزرگ به وجد آمده بودند. احمد توکلی، نماینده سرشناس مجلس شورای اسلامی، میهمان ویژه افغانستانیها بود که در لحظاتی اشکهای او هم برای افغانستانیهای شریف دور از وطن جاری شد.
هزاران کیلومتر دورتر از قلب تهران، در غرب صدها جوان افغانستانی امروز سرگردان دریای بیرحم مدیترانه هستند و هر روز خبری از آسیب دیدن آنها میآید، اتفاقی که داوود سرخوش نیز به آن اشاره کرد و سرودهای را برای تنهایی و غربت خویش تقدیم افغانستانیها کرد.
در این میان، آنچه مایه شگفتی بود رعایت حداکثری استاندارهای حضور در چنین مراسم بود. مراسمی که با تاخیری چند ساعته هم برگزار شده بود و این حجم پایبندی به اصول و نظم و قانون ... شاید سندی دیگری برای تغییر نگاه به مهاجرین شریف افغانستانی و راحتتر شدن همکاری نهادهای قانونی برای برگزاری برنامههای فرهنگی آنها. همکاری نیروی انتظامی و سالن وزارت وزارت کشور برای برگزاری این برنامه، از نقاط قابلتحسین این رویداد فرهنگی بود.
نقل مشهوری است که میگوید بر اثر نابسامانی اوضاع و احوال افغانستانی رئیس اداره فرهنگ هرات به ایران مهاجرت کرده بود، از ادبا و شاعران برجسته روزگار و قدرش را ندانسته بودند و در ناصرخسروی تهران دستفروشی میکرد. ظاهر اکثر مهاجرینی که چهارشنبه شب به کنسرت آمده بودند، تفاوتی با ظاهر اکثریت مهاجرین افغانستانی نداشت. کارگران شریف و زحمتکشی که هزینه قابلتوجهی برای یک شب فرهنگ داده بودند و این دوباره نمادی برای تایید لزوم تغییر تصویر مهاجرین افغانستانی در ایران. رسانهها گوش فرا میدهند؟