یک کارشناس مسائل سیاسی گفت: "توسعه برونزا" با از دست رفتن استقلال و آزادی ملت ایران و سلطه‌پذیری ارتباط مستقیم دارد.

به گزارش مشرق، "استقلال" از بدو پیروزی انقلاب اسلامی یکی از سه شعار اصلی انقلاب بوده و خواهد بود. هشدارهای اخیر رهبر معظم انقلاب در زمینه لزوم حفظ و حراست از استقلال کشور بهانه ای بود برای گفتگوی ما با سردار یدالله جوانی. مشاور عالی نماینده ولی فقیه در سپاه معتقد است تاکید یکسویه بر راهبرد توسعه برونزا به عنوان یگانه مسیر پیشرفت کشور؛ یک اشتباه بزرگ و راهبردی بوده، زمینه از بین رفتن استقلال و عزت ملی کشور را فراهم خواهد نمود.

وی هوشیاری مردم، نخبگان و مسئولین در برابر نقشه دشمن برای ایجاد اخلال در نظام برنامه ریزی و محاسباتی آنها را پاذزهر نفوذ آمریکا در دوره پسابرجام تلقی می کند و معتقد است دوئل استقلال و پیشرفت؛ یک تعارض موهوم و دست ساخته دشمنان جمهوری اسلامی برای مقابله نرم با انقلاب مردم ایران است. مشروح گفتگوی ما با سردار یدالله جوانی پیش روی شماست.

دلیل تاکیدهای اخیر رهبر انقلاب بر مسئله استقلال کشور و تبیین نسبت آن با آزادی را چه می دانید؟ مختصات کنونی فضای سیاسی کشور چه خصوصیاتی دارد که این مسائل بایستی در برهه کنونی مطرح شود؟

واقعیت آن است که در فضای کنونی کشور برخی افراد، گروه های و جریان های سیاسی وجود دارند که متاسفانه آن حساسیت لازم را نسبت به دستاوردهای ارزشمند و راهبردی انقلاب اسلامی ندارند. نتیجه ی این روحیه این می شود که اگر ارزشهای مذکور آسیب هم ببیند؛ برای آنها اهمیت چندانی نخواهد داشت. یکی از دستاوردهای ارزشمند، بسیار مهم و راهبردی جمهوری اسلامی؛ همین موضوع استقلال است. به هر حال ما مردمی هستیم که از اواسط دوره صفویه با نفوذ استعمارگران در سطح کشورمان مواجه بوده ایم. این نفوذ در دروه قاجار اوج می گیرد و انقلاب مشروطه در واقع حرکتی برای تامین استقلال کشور است که شکست می خورد و مجدداً انگلیسی ها بر کشور ما مسلط می شوند.

حرکت هایی مانند ملی کردن صنعت نفت نیز در راستای کلان موضوع استقلال خواهی قابل تعریف است. اوج این استقلال خواهی را در پیروزی انقلاب اسلامی مشاهده می کنیم. استقلالی که ما از آن به عنوان دستاورد انقلاب اسلامی یاد می کنیم؛ به این معناست که با پیروزی انقلاب؛ رژیم فاسد، مستبد و وابسته پهلوی ساقط می شود و نظامی بر اساس ارزش ها و باورهای مردم ایجاد می شود که بناست اجازه هیچ دخالتی در امور داخلی کشور را به بیگانگان ندهد.  باید از این دسستاورد حیاتی حراست و حفاظت نمود. فتح لانه جاسوسی آمریکا در ابتدای انقلاب بر اساس همین دیدگاه رخ داد. درواقع دانشجویان زمانی که مشاهده کردند آمریکایی ها در امور کشور مداخلاتی را انجام می دهند؛ لانه جاسوسی را تسخیر کردند.

برخی معتقدند تاکید بر رویکرد توسعه برون‌زا توسط برخی جریانات سیاسی-رسانه ای داخل کشور می تواند به عنوان یکی از عوامل مهم ایجاد خدشه در استقلال کشور مطرح باشد. نظر شما در این زمینه چیست؟ این گزاره چقدر با واقعیت همخوانی دارد؟

این حرف؛ حرف کاملاً درستی است. ببینید؛ کسانی که بحث توسعه برون‌زا را مطرح می کنند؛ پیش فرض شان این است که عصر کنونی؛ عصر وابستگی متقابل است و اگر کشوری بخواهد پیشرفت کند؛ الزاماً باید با دیگر کشورها ارتباط و تعامل داشته باشد. از طرفی؛ کشورهای غربی جهان توسعه یافته محسوب می شوند و ما برای اینکه پیشرفت کنیم؛ باید روند همگرایی با غرب و کشورهای غربی را در پیش بگیریم. اینها معتقدند ما برای آنکه بتوانیم تکنولوژی، ثروت و سرمایه آنها را به داخل کشور بیاوریم باید به هر حال از برخی خط قرمزهای خودمان کوتاه بیاییم و  بعضی از ارزش ها را نادیده بگیریم.

از طرفی در ذهنیت این افراد؛ ما نبایستی زیاد بر استقلال پافشاری داشته باشیم. چرا؟ چون تاکید بر استقلال جلوی پیشرفت کشور را می گیرد. می خواهم بگویم که این افراد دقیقاً در همین مسئله دچار یک خطای راهبردی و بزرگ شده اند. این افراد به این واقعیت آشکار توجه ندارند که مناسبات کنونی حاکم بر فضای بین الملل اساساً به صورت یک نظام سلطه گری و سلطه پذیری شکل گرفته است. به این معنا که کشورهای غربی سعی می کنند با انحصاری کردن برخی علوم و فنون جدید برای خود؛ دیگر کشورها را به خودشان وابسته کنند. درواقع آن چیزی که از آن به عنوان وابستگی متقابل یاد می شود، متاسفانه یک وابستگی یکطرفه است و همواره کشورهایی که ثروت، قدرت و تکنولوژی و علوم جدید را در اختیار دارند، سعی می کنند که کشورهای دیگر را به خودشان وابسته کنند و بر اساس نوعی پاسخ به نیازهای آنها؛ مطالبات خودشان در حوزه های گوناگون سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و غیره را بر دیگران تحمیل کنند. نتیجه ی طبیعی این روند؛ نقض استقلال ملت ها خواهد بود.

ما امروزه می بینیم که خیلی از کشورها به دلیل وابستگی هایی که به دلیل تامین نیازهای حداقلی خود به کشورهای غربی دارند، مجبور هستند که در حوزه های گوناگون-از جمله سیاسی- به نظام سلطه و قدرتهای مستکبر امتیاز بدهند. طبیعتاً دنبال کردن این تفکر در داخل کشور، به صورت جدی استقلال کشور را مورد تهدید قرار خواهد داد و ممکن است کسانی بخواهند به بهانه پیشرفت کشور، چوب حراج بر استقلال ملت بزنند.

سوال این است که راه صحیح و بدون آسیبِ توسعه چیست؟ راهی که ما بتوانیم با حفظ استقلال و آرمان های خود به پیشرفت واقعی دست پیدا کنیم.

رهبر انقلاب که بیش از همه دلسوز پیشرفت کشور هستند؛ بر این اعتقاد هستند که تنها راه پیشرفت کشور؛ تن دادن به چنین وابستگی ای نیست. در منظومه فکری رهبر انقلاب ما علاوه بر اینکه می توانیم از توان بیرونی و تعامل با دنیای خارج بهره مند شویم؛ بایستی تمرکز را بر استعدادها و ظرفیت های داخلی کشور گذاشته، به سمت و سوی استحکام بافت درونی قدرت حرکت کنیم. اقتصاد مقاومتی نیز اساساً با همین نگاه دارد مطرح می شود.

تجربه سالهای گذشته هم نشان می دهد که ملت ایران به دلیل موقعیت ژئوپلتیکی خاص کشور، ظرفیت ها، توانمندی ها و منابع انسانی سرشار، این ظرفیت را دارد که در صورت اصلاح ذهنیت ها در باب پیشرفت؛ بدون تن دادن به وابستگی ها ی مخدوش کننده استقلال کشور، مسیر پیشرفت و تعالی را در جهات مختلف بپیماید. فرضاً ما در طول 12 سال گذشته، در موضوع دانش و فناوری هسته ای این واقعیت را تجربه کرده ایم. البته همان زمان هم کسانی بودند که حرفهای انحصارگرایانه غربی ها را در داخل ترجمه می کردند و می گفتند ما نیازی به انرژی هسته ای و چرخه سوخت نداریم!

حتی افرادی در سطح نائب رئیس مجلس ششم وجود داشتند که همان حرف آمریکایی ها را تکرار می کردند که ما با وجود این همه ذخایر نفت و گاز؛ چه نیازی به غنی سازی و سوخت هسته ای داریم؟! آنها چرا این حرف را می زدند؟ چون از طرفی معتقد بودند غرب به هیچ وجه اجازه نخواهد داد ما به این دانش دسترسی پیدا کنیم و از طرفی؛ چون طرفدار بهبود رابطه با غرب و آمریکا بر اساس تز توسعه برونزا بودند، حاضر بودند به راحتی چوب حراج بر استقلال کشور بزنند. درواقع؛ ما وقتی تحت فشار بیرونی بپذیریم که دست از انرژی هسته ای برداریم؛ یعنی حاکمیت ملی و استقلال مان مخدوش شده است. حاکمیت ملی و استقلال زمانی معنا دارد که یک ملت بتواند آن چیزی را که برای او منفعت دارد، انجام دهد و بتواند از خودش دفاع کند. بتواند اهداف ملی، امنیت ملی و عزت ملی خودش حفظ کند.

پس شما تاکید یک‌سویه بر  رویکرد توسعه برونزا را زمینه ساز به خطر افتادن استقلال کشور می دانید! ممکن است این مسئله را بیشتر تشریح نمایید؟

ببینید؛ افرادی که به نوعی دل در گرو بیرون دارند و می خواهند این پیشرفت ها را با توسل به نیروهای خارجی به دست بیاورند؛ خود به خود مجبور می شوند تا در برخی از اهداف تغییر ایجاد کنند، برخی آرمانها را کمرنگ کنند و برخی از اصول را کنار بگذارند. در مبانی تجدیدنظر کنند. درواقع نتیجه این روند به سادگی به مخدوش شدن استقلال کشور ختم می شود. طبیعتاً هنگامی که وابستگی های کشور به بیرون زیاد شد؛

ما خود به خود از آن حالت ایستادگی در مقابل نظام سلطه و استکبار خارج می شویم و حتی در چارچوب همین نظام تعریف خواهیم شد! در این مرحله؛ اساساً تمامی استقلال به حراج رفته است و دیگر چیزی به نام استقلال، وجود خارجی ندارد! لذا تاکید مقام معظم رهبری بر بحث استقلال، یک تاکید به جا و بهنگام است. ایشان هشدار می دهند که کسانی هستند که استقلال را مانع راه توسعه می دانند! در حالی که یک توسعه واقعی، تنها با پافشاری بر استقلال حاصل می شود نه اینکه با نادیده انگاشتن استقلال و کمرنگ و کم اهمیت جلوه دادن آن! برخی بر این اعتقاد هستند که برای آنکه منافع و امنیت خودمان را تامین کنیم؛ چاره ای جز همراهی با غرب نداریم! پیش آمدن چنین وضعیتی؛ نتیجه طبیعی این نوع تفکر است.

 آیا می توانیم این مسئله را زیرمجموعه ی همان بحث نفوذ محسوب کنیم؟ به این معنا که اگر طرف مقابل بتواند این نوع نگاه را در ذهنیت جامعه ما تثبیت کند؛ زمینه های نفوذ خود را بیش از هر زمان دیگری فراهم کرده است!

بله. این یک واقعیت روشن است. به هر حال؛ یک واقعیت تلخی وجود دارد که در داخل کشور ما؛ برخی ها غرب باور هستند و آرزویشان این است که ما یک زمانی بتوانیم در مدار غرب قرار بگیریم! اینها ارزشهای غرب را پذیرفته اند و نسبت به ددمنشی ها و جنایات غرب حساسیت لازم را ندارند. اگر بخواهم به زبان ساده بگویم؛ این افراد معتقدند غرب خوبی ها و بدی هایی دارد و ما می توانیم با نادیده گرفتن بدی های آن از خوبی های آن استفاده کنیم!

 اینهادیگر برای ایستادگی در برابر ظلم و ستم غرب هم خیلی احساس وظیفه انسانی نمی کنند. احساس نمی کنند باید در برابر ظلم و ستم غرب ایستاد، با او مقابله کرد و ارزش های ملی را احیا نمود. گروهی دیگر هم هستند که در این مسئله دچار نوعی ساده لوحی هستند. یعنی تصور می کنند که ما می توانیم با حفظ ارزشهای خودمان؛ رابطه مان را با غرب-و خصوصاً آمریکا- اصلاح کنیم و در عین داشتن ارتباط، ارزش ها و استقلال خودمان را هم حفظ کنیم. در عمل؛ نتیجه عملکرد هر دو گروه یکی  است. یعنی اینها جاده صاف کن کسانی هستند که از خارج می خواهند در داخل کشور ما نفوذ کنند.

 پادزهر نفوذ دشمن در شرایط کنونی چیست؟

مقام معظم رهبری فرمودند که "گرچه برجام مهم است؛ ولی پس از برجام مهم تر است" و باید به نقشه های دشمن در دوره پسابرجام توجه نمود. یعنی اگر آمریکایی ها امروز به ناچار به توافق با ایران تن داده اند؛ امید دارند از راه این توافق استراتژی نفوذ را دنبال کنند. یعنی اگر در طول 37 سال گذشته بر اثر نداشتن رابطه با ایران نتوانسته اند تاثیر زیادی بر جامعه ایران بگذارند؛ از طریق این توافق، می خواهند را ه را برای نفوذ در ایران فراهم کنند. صحبت های این روزهای اوباما و جان کری هم نشان دهنده همین واقعیت است. اینکه می گویند ما می توانیم با بدنه جامعه ایرانی ارتباط برقرار کنیم؛ بخش های خصوصی را در ایران فعال کنیم و ارزش های غربی و آمریکایی را در ایران ترویج کنیم، از طریق ارتباط گیری با نسل جوان؛ زمینه را برای تغییرات لازم در داخل ایران فراهم کنیم،  همه و همه نشان دهنده استراتژی نفوذ آمریکایی ها در ایران است.

جریان های غربگرا و افراد ساده لوحی که خدمتتان عرض کردم؛ خواسته یا ناخواسته زمینه نفوذ بیگانه در سطح کشور را فراهم می کنند. بیگانه ای که در عین اینکه بحث توافق را دنبال می کند؛ علناً از تغییر در ایران، براندازی نظام جمهوری اسلامی و حمله نظامی به ایران را هم صحبت می کند.! خب وقتی که آمریکایی ها دست از دشمنی خودشان با ایران برنداشته اند و تصریح می کنند که این توافق؛ زمینه حمله نظامی ما به ایران را در 15 سال بعد هموارتر می کند؛ این تصور که برقراری رابطه با آمریکا می تواند منافع خاصی را برای ما به همراه داشته باشد؛ یک خوش خیالی و غفلت آشکار است.

ما باید از این غفلت خارج شویم و نباید با ساده اندیشی این تحلیل غلط در جامعه ما جا بیفتد. این در واقع همان هشداری است که مقام معظم رهبری پیش از اینها مطرح کردند و فرمودند که دشمن به دنبال ایجاد اخلال در نظام برنامه ریزی و محاسباتی مردم، خواص، دولتمردان و نخبگان ماست. ما امروزه شاهد این نوع اشتباه محاسباتی در برخی از خواص داخل کشور هستیم. برخی رسانه های داخلی و مسئولین نیز از این اشتباه بر کنار نمانده اند. صحبت ها و موضعگیری های برخی مسئولین نشان دهنده این است که دشمن توانسته است در نظام محاسباتی آنها اخلال ایجاد کند. ما نباید دچار اشتباه شویم. ما حق نداریم اشتباه کنیم و بر اثر این اشتباه؛ دستاوردهای عظیم انقلاب اسلامی همچون عزت ملی، استقلال ملی و امنیت ملی را به خطر بیندازیم. به هر حال آمریکا دشمن است و باید در برابر او هوشیار باشیم.
منبع: تسنیم