کد خبر 464922
تاریخ انتشار: ۱۸ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۲:۵۷

رسانه‌های جریان غالب و سیاستمداران انگلیسی برای توجیه ادامه بقای پرهزینه سلطنت در انگلستان، دلایلی را مطرح می‌کنند که اغلب آن‌ها ریشه‌ای در واقعیت ندارند.

 به گزارش مشرق، در شرایطی که سلطنت «الیزابت دوم» ملکه انگلیس، امروز نهم سپتامبر، از مرز 63 سال و هفت ماه می‌گذرد تا وی با پشت سر گذاشتن «ویکتوریا» رکورد طولانی‌ترین دوره سلطنت در تاریخ انگلیس را به نام خود ثبت کند، انتقادات از خاندان سلطنتی در این کشور از سوی مخالفان نظام پادشاهی همچنان ادامه دارد.

در برابر این انتقادات، رسانه‌های جریان اصلی و سیاسیون انگلیسی تلاش کرده‌اند با استدلال‌های مختلف ادامه سنت کهنه سلطنت موروثی در انگلستان را توجیه کنند. 

در پاسخ به این توجیهات، وبسایت «ریپابلیک» در انگلیس که متعلق به یکی از گروه‌های حامی برقراری حکومت جمهوری در انگلیس و مخالف پادشاهی در بریتانیا است، مقاله‌ای را منتشر کرده که در آن دست کم ده مورد از داستان‌ها و استدلال‌هایی بی‌پایه و اساس را که برای حفظ سلطنت در انگلیس به خورد مردم این کشور می‌دهند، عنوان کرده و دلایلی را نیز در رد آنها آورده است. در ادامه متن کامل این گزارش آمده است:

سلطنت برای ارتقاء گردشگری در بریتانیا سودمند است

می‌گویند وجود سلطنت، برای ارتقاء و بهبود وضعیت گردشگری و توریسم مفید است. اما این ادعایی نادرست و کاملا بی‌ربط است. حتی آژانس ملی گردشگری بریتانیا، «VisitBritian» نیز نمی‌تواند دلیلی بر صحت این مورد ارائه دهد.

انگلیس جاذبه‌های گردشگری دیگری نظیر استون‌هنج و باغ وحش چستر دارد که در جذب گردشگر سابقه بسیار موفق‌تری در مقایسه با «قلعه ویندسور» دارد که تنها محل اقامتگاه خانواده سلطنتی است که تعداد بسیاری بازدیدکننده دارد. چنانچه قرار شود «قلعه ویندسور» در فهرست برترین جاذبه‌های دیدنی انگلیس جای گیرد قطعا رتبه‌ای پایین تر از 24 را به خود اختصاص خواهد داد.

تحقیقات نشان می‌دهد دلیل عمده سفر گردشگران خارجی به انگلیس، بازدید از موزه‌های تاریخی، مناظر بسیار زیبا و مراکز خرید رویایی و تاریخ فریبنده این کشور است، نه به این دلیل که بخواهند از نزدیک شاهزاده اندرو را ببینند. علاوه بر این، برای کسانی که علاقه‌ای به خاندان سلطنتی داشته باشند، «کاخ باکینگهام» که جزء اموال و دارایی‌های سلطنتی به حساب می‌آید، در تمام ایام سال به روی بازدیدکنندگان باز است و گردشگران می‌توانند اطلاعاتی را که نیاز دارند در آنجا بدست آورند.

اما حتی اگر فرض کنیم این ادعا صحت نیز داشته باشد، آیا مردم انگلیس باید اجازه دهند خواست و اراده گردشگران سرنوشت حاکمیت سیاسی کشور را تعیین کند؟

خاندان سلطنتی هیچ قدرتی ندارد و صرفا جنبه نمادین دارد

یک دلیل دیگر که برای ادامه حیات و بقای خاندان سلطنتی در انگلیس عنوان می‌شود این است که ملکه هیچ قدرتی ندارد و بیشتر جنبه نمادین دارد. اما این دلیل نیز چندان حقیقت ندارد. ملکه قطعا اختیاراتی دارد از جمله قدرت امضای معاهدات بین المللی و استقرار نظامیان انگلیسی در خارج از این کشور. اگرچه امروزه این حقوق و امتیازات ویژه خاندان سلطنتی توسط دولت اجرا می شود اما همین مسئله نیز خود به یک موضوع جدی و تقریبا خطرناک تبدیل شده است. چرا که تفویض این اختیارات از ملکه به نخست وزیر انگلیس ضرورت دریافت تأیید پارلمان را از میان برداشته که این امر به معنای نادیده گرفتن حق مردم این کشور برای مشارکت در تصمیمات مهم و سرنوشت ساز انگلیس است. این اقدام را اساسا می‌توان به عنوان یک اقدام ضددموکراتیک به حساب آورد و تنها دلیل وقوع آن نیز وجود سلطنت در بریتانیا است.

ملکه و شاهزاده چارلز این قدرت را دارند تا لوایحی را که منافع شخصی خاندان سلطنتی را به مخاطره می اندازد وتو کنند. بر اساس متون حقوقی موجود که به شرح قوانین حاکم در انگلیس می پردازند، اعلام موافقت شاهزاده و ملکه با قوانینی که در بریتانیا به تصویب می رسد که از آن نیز با عنوان حق وتوی خاندان سلطنتی یاد می شود، صرفا یک تشریفات نیست.

فرایندی که طی آن نظر خاندان سلطنتی نیز جلب می‌شود، این فرصت مشخص را برای ملکه و شاهزاده چارلز فراهم می‌آورد تا به طور مستقیم بر محتوا و چهارچوب لوایحی که به پارلمان ارائه می‌شود اثرگذار باشند. که در این صورت استقلال پارلمان زیر سوال می‌رود. زمانی در انگلیس تمام قدرت و اختیارات برای تصمیم گیری در خصوص مسائل کشوری در اختیار پادشاه یا ملکه بود اما در طول زمان، بخشی از این اختیارات به پارلمان داده شد که امروز حدود 650 نماینده دارد. اگرچه ماهیت اصلی این قدرت در زمان حال نیز چندان تغییری نکرده و پارلمان نیز می‌تواند قوانینی را که دوست دارد به تصویب برساند، درست همانطور که در گذشته خاندان سلطنتی این کار را انجام می‌داد. تمام اینها به معنای این است که آزادی‌های مردم انگلیس هرگز تضمین نشده چرا که پارلمان همیشه می‌تواند تصمیماتی بگیرد که این آزادی‌ها را نقض کند و علت اصلی آن نیز صرفا ادامه سلطنت در بریتانیا است.

خاندان سلطنتی کشور را متحد می‌کند

یک استدلال افسانه‌ای دیگر که برای ادامه وجود سلطنت در بریتانیا مطرح می‌کنند، این است که می‌گویند سلطنت می‌تواند کشور را متحد کند. اما برای رد این ادعا کافی است نگاهی به گوشه گوشه بریتانیا بیاندازیم تا متوجه شویم این کشور آنچنان که ادعا می‌شود نیز متحد نیست. اغلب گفته می‌شود که مراسم‌ها و جشن‌ها و ازدواج‌های خاندان سلطنتی کشور را همدل می‌سازد، اما واقعیت این است که اکثریت قریب به اتفاق مردم بریتانیا در این مراسم اصلا شرکت نمی‌کنند؛ مراسمی که هیچ اثر دراز مدتی جز تحمیل هزینه بیشتر بر مالیات‌دهندگان انگلیسی ندارد.

واقعیت این است که سلطنت در بریتانیا هیچ اثری برای متحد کردن مردم کشور ندارد. در حقیقت، سه کشور اسپانیا، بلژیک و انگلیس که همگی خاندان سلطنتی دارند، فعال‌ترین جنبش های جدایی‌طلب را نیز در خود جای داده‌اند.

سلطنت هیچ هزینه ای ندارد و برای حفظ ارزش پول کشور سودمند است

یک ادعای دیگر این است که خاندان سلطنتی هزینه زیادی ندارد و در عوض ارزش پول کشور را حفظ می کند. اما مخالفت با سلطنت به دلیل پول نیست به خاطر اصول حاکم بر کشور است. اگر سلطنت هیچ هزینه‌ای هم نداشته باشد، باز هم مردم بریتانیا خواستار حاکمیتی هستند که از طریق انتخابات به قدرت رسیده باشد چرا که دموکراسی با وراثت قدرت هیچ همخوانی‌ای ندارد.

علاوه بر تمام اینها، سطنت در انگلیس بسیار پرهزینه است؛ بسیار بیشتر از آنچه بتوان تصور کرد. خاندان سلطنتی با تحمیل هزینه‌ای حدود 300 میلیون پوندی در سال به مالیات دهندگان بریتانیایی، حدود صد برابر بیشتر از مخارج دولت ایرلند، هزینه دارد.

خاندان سلطنتی اقدامات بسیاری برای کمک به خیریه‌ها صورت می‌دهند

یک ادعای بی‌اساس دیگر این است که خاندان سلطنتی اقدامات بسیاری را برای حفظ نهادهای خیریه و پیشبرد اهداف آنها در سطح کشور انجام می‌دهد، اما این مسئله تنها روی کاغذ صحت دارد و در عمل هیچ کمکی به خیریه‌ها اعطا نمی‌شود و صرفا نام خاندان سلطنتی روی سربرگ نامه‌ها خورده می‌شود.

البته برخی از اعضای خاندان سلطنتی به خیریه‌های خاصی که برایشان مهم است کمک‌هایی ناچیز اعطا می‌کنند اما بسیاری از بازیگران، خوانندگان و ورزشکاران نیز چنین کارهایی را انجام می‌دهند و این جدای از میلیون‌ها نفر از مردم عادی بریتانیا است که علاوه بر کمک‌های مادی خود، ساعت‌ها وقت خود را به صورت داوطلبانه برای کمک به پیشبرد اهداف نهادهای خیریه اختصاص می‌دهند و تمام اینها بدون کوچکترین چشمداشتی به افتخاراتی است که به خاطر این کمک‌ها نصیب خاندان سلطنتی می‌شود.

بازدید یک نفر از خاندان سلطنتی بریتانیا از یک نهاد خیریه بیش از آنکه برای آن نهاد به لحاظ مالی سودمند باشد، به افزایش اعتبار برای خاندان سلطنتی کمک می‌کند و در عین حال نیز هزاران پوند هزینه اضافه به مالیات‌دهندگان بریتانیایی تحمیل می‌کند.

پادشاهی مانع روی کار آمدن یک دیکتاتور می‌شود

داستان دیگری که برای حفظ سلطنت در انگلیس ساخته شده این است که گفته می‌شود وجود خاندان سلطنتی مانع از روی کار آمدن یک دیکتاتور شده و ملکه به عنوان یک بازدارنده قانونی عمل می‌کند.

اما در عمل شاید این نکته که ملکه می‌تواند بر عملکرد سیاستمداران نظارت داشته باشد، تا حدودی آرامش بخش باشد اما این یک افسانه بیشتر نیست. در حقیقت درست نقطه مقابل این ادعا واقعیت دارد: سلطنت اختیارات بسیاری به سیاستمداران می‌دهد. به همین دلیل است که جمهوری‌خواهان خواستار روی کار آمدن حاکمیتی هستند که هم از طریق برگزاری انتخابات به این قدرت رسیده باشد و هم عملکردی موثر داشته باشد؛ شخصی که مستقل از سیاستمداران باشد و بتواند به عنوان یک ناظر واقعی بر عملکرد نظام سیاسی کشور عمل کند.

در حقیقت، هیچ مکانیزم قانونی در بریتانیا وجود ندارد که بر اساس آن ملکه انگلیس بتواند مانع از روی کار آمدن یک دیکتاتور احتمالی شود جز اینکه خودش به یک دیکتاتور تبدیل شود. تنها ضامن ممانعت از ایجاد یک دیکتاتوری در کشور، اشاعه فرهنگ مشارکت فعال شهروندان و یک نظام سیاسی با قوانینی مشخص بر اساس حقوق برابر، شفافیت و مسئولیت پذیری است؛ ارزش‌هایی که سلطنت و خاندان سلطنتی درست نقطه مقابل آن هستند.

هیچ کس دوست ندارد سیاستمداری سست عنصر و بی‌مایه به قدرت برسد

یک ادعای دیگر این است که حفظ سلطنت مانع از روی کارآمدن سیاستمداری سست عنصر و بی‌مایه می شود. اما هیچ دلیلی وجود ندارد که رهبری که برای کشور انتخاب می‌شود حتما یکی از سیاستمداران پیشین باشد. چه بسا تجربه دیگر جمهوری‌های اروپایی نشان داده که رأی دهندگان اغلب شخصیت‌هایی چند وجهی را انتخاب می‌کنند که در اکثر موارد نیز به دستاوردهای بزرگی رسیده‌اند.

می‌توان یک دانشمند برجسته، یک نویسنده بسیار دوست داشتنی و یا یک قهرمان ورزشی قابل احترام و یا حتی کسی را به عنوان رهبر جامعه انتخاب کرد که سهم بزرگی در پیشرفت جامعه و کشورش ایفا کرده است. حتی می‌توان شخصی را برگزید که سابقه فعالیت‌های سیاسی دارد اما باید در نهایت کسی انتخاب شود که به مردم بریتانیا پاسخگو باشد. دموکراسی غیرقابل پیش‌بینی است. گاهی اوقات نتیجه آن چیزی نیست که انتظارش را داشتیم و گاهی پشیمان می‌شویم بابت انتخابمان. اما واقعیت این است که در حال حاضر و با شرایط کنونی ما به عنوان مردم بریتانیا اصلا حقی برای انتخاب نداریم.

بریتانیا را منحصر به فرد می‌کند

یک ادعای دیگر این است که گفته می‌شود وجود خاندان سلطنتی در انگلیس، بریتانیا را منحصر به فرد می‌کند. بریتانیا همواره منحصر به فرد باقی خواهد ماند. این منحصر به فرد بودن به خاطر دستاوردهای مردم بریتانیا، تاریخ و فرهنگ ما، و حتی موقعیت جغرافیایی این کشور خواهد بود.

هیچ کدام از آن‌ها تغییر نخواهد کرد اگر که ما حاکم و رهبری منتخب داشته باشیم. در واقع کنار گذاشتن سلطنت و انتخاب نظام سیاسی جدید و منحصراً بریتانیایی تنها یکی از مواردی خواهد بود که ما را از بقیه دنیا جدا می‌کند.

پیوندی زنده با تاریخ ماست

 گاهی نیز گفته می‌شود چون سلطنت پیوندی زنده با تاریخ گذشته ماست باید آن را حفظ کنیم. البته که خانواده سلطنتی و سلطنت بخشی از تاریخ ماست و هیچ جمهوری خواهی منکر آن نیست، اما باید توجه داشت که سلطنت همه تاریخ ما نیست.

تاریخ بریتانیا و کشورهای تحت حاکمیتش یکی از اجزای منفرد به وجود آورندۀ پیشرفت‌های علمی، اکتشافات پزشکی و نیز فراهم آورندۀ رهبری قوی در زمان‌های بحران‌ها و موجب مشارکت چشمگیر در هنر و ادبیات، است. علاوه بر این، تاریخ بریتانیا، داستان گروه‌ بزرگی از مردم است که همراه همدیگر برای مشارکت اجتماعی و سیاسی بیشتر، رفاه بیشتر و برابری حقوق است.

 انتخاب نظام سیاسی دموکراتیک‌تر نافی و ناقض این دستاوردهای بزرگ نیست، دستاوردهایی که هیچ ارتباطی با خاندان سلطنتی ندارد. می‌شود گفت، تا حدودی، همۀ ما پیوندهای زنده با تاریخمان هستیم، اما ما نباید در چنین ترفندی گرفتار شویم.

تلاش برای برچیده شدن نظام سلطنتی، وطن‌پرستانه نیست

ادعای دیگری که مطرح می‌کنند تا ما را به ادامه وجود سلطنت در بریتانیا راضی کنند، این است که اگر خواستار برچیده شدن نظام سلطنتی شویم، اقدامی مغایر با وطن پرستی و میهن‌دوستی صورت داده‌ایم. این بستگی به آن دارد که وطن‌پرستی را چگونه تعریف می‌کنید. اگر شما بر این باورید که وطن‌پرستی یعنی اولویت قرار دادن منافع یک خانواده بر منافع مردم عادی بریتانیا، بله آن‌گاه، خواستار برچیده شدن نظام سلطنتی، خواسته‌ای خائنانه بر ضد کشور است.

اما اگر که بر این باورید که وطن‌پرستی یعنی خواستار بهترین‌ها بودن برای کشور، اعتماد به هموطنانت، و قرار دادن قدرت در دستان مردم، آن‌گاه نمی‌توانید بیشتر از زمانی که خواستار برچیده شدن سلطنت هستید، یک وطن پرست باشید.

منبع: فارس