کد خبر 465106
تاریخ انتشار: ۱۸ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۱

قرآن ادعا می‌کند که از جانب خداست و کلام انسان نیست و انسان‌ها از بر ساختن مثل آن عاجزند و کسانی را که به این ادعا به دیده تردید می‌نگرند، به هماوردی دعوت می‌کند، سبک و محتوای قرآن، در واقع برای اثبات معجزه بودن آن مطرح شده است.

 به گزارش مشرق، پیامبر اکرم(ص) در جامعه‌ای به رسالت برانگیخته شدند که هر چند آثار اندکی از آموزه‌ها و احکام پیامبران پیشین در باور و عمل مردم آن دیار باقی‌ مانده بود، اما آن قدر در جهل و بی‌خردی و موهومات فرو رفته بودند که همان آثار اندک هم به انواع خرافه‌ها و پیرایه‌ها آلوده شده بود، قوم پیامبر به انواع کژی‌ها و زشتی‌ها گرفتار و آن چنان به پلیدی‌های فکری و عملی خو کرده بودند که دعوت پیامبر به یگانه‌پرستی، پاکی و برادری را امری عجیب و جنون‌آمیز می‌خواندند.[1]

پیامبر با عقل، وجدان اخلاقی و انسانی و دفینه‌های فطرت آنان سخن می‌گفت و آنان به رسوم، آداب و باورهای پدران خود استدلال کرده و می‌آویختند.[2] پیامبر سخنانی از جنس سخنان آدمیان برای آنان می‌خواند و می‌گفت این‌ها سخن خداست که با شما سخن می‌گوید و مخالفان با تبختر و از سر استهزا می‌گفتند که ما هم می‌توانیم سخنانی مانند سخنان تو بسازیم و با تو هماوردی کنیم![3] قرآن کریم  از این هماوردی استقبال کرده و از آنان می‌خواهد قطعه‌ یا قطعه‌هایی مانند قرآن کریم بسازند که همچون کلام خدا، در عین شیوایی و صلابت ظاهری از منطقی محکم و عقلانی برخوردار باشد![4] قرآن کریم سپس با قاطعیت می‌فرماید که شما هرگز نمی‌توانید مانند قرآن را بیاورید! زیرا اگر فرضاً بتوانند سخنی به شیوایی قرآن بیاورند، هرگز نمی‌توانند و نخواهند توانست منطقی محکم و نیرومند برای باورهای شرک‌آلود و خرافی خود ببافند.[5]

بنابراین تحدی قرآن کریم همواره موضوع چون و چراهایی از جانب مخالفان و منتقدان قرآن بوده و هست و کوشیده‌اند با استدلال‌های گوناگونی آن را بی‌اثر و فاقد مبنای درست عقلانی معرفی کنند،‌ آنچه در ادامه می‌آید یادداشت واحد شبهه‌شناسی مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در خصوص راهبرد قرآن کریم در مواجهه با دشمنان است:

*چکیده شبهه
یکی از شیوه‌هایی که قرآن برای اثبات حقانیت و معجزه بودن خود به کار برده، «تحدی» است.[6] با دقت در آیات تحدی روشن می‌شود که این شیوه از اشکالات متعددی رنج می‌برد: 1. پراکندگی در درخواست قرآن: به صورتی که گاهی آوردن مانند همه‌ قرآن را طلب می‌کند و گاهی آوردن ده سوره یا یک سوره یا ... . 2. پراکندگی در محتوای قرآن: در قرآن مطالب بسیار متنوع و زیادی مطرح شده است که کار همانندآوری را دشوار می‌کند. 3. قرآن از یک سو خود را بی‌همانند معرفی کرده و تحدی می‌کند و از سوی دیگر در آیه 10 سوره احقاف، تورات را شبیه قرآن می‌داند، که این خود نوعی تناقض است! 3. از هرچه بگذریم این اشکال باقی می‌ماند که اگر کسی نتواند مثل قرآن را بیاورد باز هم دلیلی بر الهی بودن قرآن نیست؛ اگر این عدم توانایی، دلیل الهی‌بودن باشد، پس باید همه‌ی کارهایی که برای اولین بار ابداع می‌شود، الهی باشند!  

*چکیده‌ نقد
«تحدی» در اصطلاح علم کلام اسلامی به معنی هماوردخواهی در آوردن مثل قرآن یا مثل بخش‌هایی از آن است. این شیوه، شیوه‌ای عقلانی و عقلایی برای اثبات مدعاست. قرآن ادعا می‌کند که از جانب خداست و کلام انسان نیست و انسان‌ها از بر ساختن مثل آن عاجزند و کسانی را که به این ادعا به دیده تردید می‌نگرند، به هماوردی دعوت می‌کند. سبک و محتوای قرآن، در واقع، برای اثبات معجزه بودن آن مطرح شده است تا مخاطبان با توجه به این استدلال، به حقانیت آن پی‌برده و به آن ایمان آورند. از آنجا که هم اهداف قرآن از طرح تحدی متفاوت است و هم مخاطبان آن متنوع و هم ویژگی‌های آن که مورد تحدی واقع شده، گوناگون است، به صورت‌های متفاوتی درخواست همانندآوری شده است. تاکنون هیچ کس نتوانسته به این درخواست قرآن پاسخ گوید و از این رو استدلال به عجز منکران، استدلال به تحدی را موجه می‌کند؛ از سوی دیگر ادعای قتل یا ترور کسانی به جرم آوردن مثل قرآن، سخنی بی‌پایه، ناروا و فاقد مستند تاریخی است و آنچه به عنوان تناقض یا اختلاف در قرآن، از سوی مخالفان ادعا می‌شود، دلایلی ناموجه و مخدوش است!  

*مقدمه
از همان روزهای نخستین دعوت پیامبر، مخالفت‌های گوناگونی با ادعای او و برخاسته از انگیزه‌های گوناگون، روی داده و می‌دهد. پیامبر ادعای بزرگی را مطرح کرده و دعوی آن دارد که از جانب خداوند و پیام‌آور اوست و مردم را به یگانه‌پرستی، اطاعت از خداوند، انجام کارهایی و ترک کارهای دیگری فرامی‌خواند و از آن‌ها می‌خواهد که شیوه‌ خاصی از زندگی را در پیش گیرند. بنابراین مخالفت‌های اولیه با پیامبر امری طبیعی است و او موظف است تا به شیوه‌های گوناگون، مخاطبان خود را اقناع کند. یکی از شیوه‌های (دلایل) قرآن در اقناع مخاطبان مردد و منکران سرسخت، تحدی است. تحدی در واقع، آخرین شیوه‌ای است که قرآن برای اثبات حقانیت الاهی خود با مخالفان در میان نهاده است و تاکنون کسی نتوانسته به آن پاسخ گوید. در نوشتار حاضر ضمن واکاوی معنا، محتوا، مراتب، دلایل منطقی توجیه‌کننده و حکمت‌های تحدی، به پاره‌ای از شبهات مطرح شده پیرامون این مسأله خواهیم پرداخت.

*مفهوم‌شناسی «تحدی» در قرآن
تحدّی در لغت به معنی مبارزه‌طلبی و معارضه‌کردن و در اصطلاح علوم قرآن و علم کلام، یک واقعیت تاریخی ـ قرآنی است. تحدی عبارت است از این واقعیت که خداوند به مخالفان و منکران حقانیت و وحیانی‌بودن قرآن و صداقت پیامبر(ص) در دعوی خود، پیشنهاد می‌کند که اگر قرآن کریم را برساخته محمد و افسانه‌های پیشینیان می‎دانند، نظیر آن را بیاورند![7]

*تحدی؛ به مثابه یک استدلال!
قرآن هم در «ساختار» و هم در «محتوا» معجزه است. منظور از ساختار، ویژگی‌هایی مانند فصاحت، بلاغت، جذابیت و زیبائی، و مقصود از محتوا، معارفی است که درباره‌ی توحید، جایگاه و استعدادهای انسان، راه و برنامه‌ی رسیدن او به عالی‌ترین درجات کمال و تبیین چرایی و چگومگی جهان و نظام آفرینش و ... مطرح کرده است.

قرآن کریم برای اثبات حقانیت و الهی‌بودن خود دلایل مختلفی را مطرح کرده است. دلایلی مانند درس‌ناخواندگی پیامبر، نبودن هرگونه اختلاف در قرآن کریم (با اینکه نزول آن قریب به ربع قرن به درازا کشیده است)، ... . اما مسأله تحدی، بسیار برجسته و پرطنین‌تر از همه­ دلایل به نظر می‌رسد. مضمون استدلال قرآن کریم این است که اگر منکران قرآن باور دارند که سوره‌ها و آیات را انسانی عادی از پیش خود برساخته، و برساختن آن از دیگر انسان‌ها نیز ساخته است، پس بکوشند و همانند همه‌ آن یا ده سوره یا سوره‌ای مثل آن را بیاورند و چون قادر به این کار نبوده و نیستند، پس بپذیرند که قرآن از جانب خداوند، و از سرچشمه‌ای غیرانسانی نازل شده است!

قرآن همه‌ انسان‌ها را به تحدی دعوت کرده است. کسانی که ادعا می‌کنند قرآن برساخته انسانی عادی است و کلامی معجزه‌گون نیست، باید بتوانند مثل آن را بیاورند و اگر نتوانند، دستکم انکارشان بدون دلیل موجه است! بنابر این دعوت به همانندآوری از سوی قرآن، در واقع، نوعی استدلال بر حقانیت آن است.

*گونه‌های تحدی در قرآن
قرآن کریم در پنج سوره مکی و مدنی منکران رسالت و حقانیت خود را به آوردن مثل آن فراخوانده است. به رغم وحدت سیاق همه‌‌ آیات، قرآن کریم گاهی به آوردن مجموع قرآن، زمانی به 10 سوره، وقتی به سوره‌ای و یا حتی به کلامی چون قرآن، دعوت کرده است؛ این سوره‌ها به ترتیب نزول عبارتند از: سوره‌ اسراء آیه‌ 88، سوره‌ یونس آیه‌ 38، سوره‌ هود آیه‌ 13، سوره‌ طور، آیه‌ 33 و 34 و سوره‌ بقره آیه‌ 23 و 24. موضوع تحدّی به ترتیب در هر کدام عبارت است از: مثل قرآن، سوره‌ای مثل آن، ده سوره مثل آن، سخنی مثل آن و سوره‌ای مثل آن. برخی از خصوصیات اجمالی آیات تحدّی عبارتند از:

نخستین سوره‌ای که در آن تحدّی شده (سوره اسراء) در سال‌های پایانی اقامت پیامبر(ص) در مکه نازل شده و آخرین آن‌ها (بقره)، نخستین سوره‌ مدنی است. از این رو گرچه تحدّی آشکار قرآن استمرار دارد، امّا این موضوع در فاصله زمانی اوج مخالفت مکّیان تا دوران ثبات و تحکیم حکومت اسلامی در مدینه، مطرح شده و پیش از این تاریخ و پس از نزول سوره‌ بقره، که در سال دوم هجرت نازل شده، آیات دیگری در تحدّی نازل نشده است.

هدف از تحدّی قرآن، اثبات راستی رسالت و حق بودن کلام الهی است. از این رو تحدّی وسیله است و نه هدف.

در سه آیه از آیات تحدی، به گونه‌ مستقیم (با آوردن امر فأتوا)[8] درخواست همانندآوری شده، ولی در دو مورد نیز تحدّی، غیرمستقیم است(با آوردن صیغه غائب: فلیأتوا و یا لایأتون).[9]

مراحل تحدّی به ترتیب عبارت است از: تحدّی به مجموع قرآن، تحدّی به سوره‌ا‌ی نامشخص، تحدّی به چند سوره، تحدّی به یک گفتار و تحدّی به سوره‌ا‌ی نامشخص.

*حکمت طرح گونه‌های تحدی در قرآن
تنزل در مرحله‌ اول به آن است که از همه‌ قرآن به یک سوره تنزل شده، و آوردن یک سوره، کافی در تحدّی دانسته شده است. تنزل بین مرحله‌ دوم و سوم آن است که در مرحله‌ سوم، تنها به آوردن اسلوب‌های کلامی مشابه قرآن و نظم و فصاحت تحدّی شده و معنی در نظر گرفته نشده است. در مرحله‌ چهارم، با توجه به اینکه (حدیث) شامل سوره، چند سوره و کل قرآن می‌شود، نسبت به تحدّیات سه‌گانه قبلی توسعه داده شده، فرد معارض را در وسعت انتخاب قرار داده است. در مرحله‌ اخیر نیز، گرچه با مرحله‌ دوم یکسان و هردو تحدّی به یک سوره است، اما در این مرحله، اعجاز و تحدّی آوردن چیزی دانسته شده که همانند با قرآن باشد.[10]

شاید حکمت گوناگونی تحدی‌های قرآن این باشد که هر یک از آیات، غرضى خاص از تحدى را مطرح می‌کنند. کلامى که مى‏‌توان با آن تحدى کرد و تمام بشر از اولین و آخرین را مخاطب قرار داد و گفت: «فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ»، حدیثی است که مشتمل بر غرضى مهم باشد؛ غرضى که به عنوان حدیث، سینه به سینه و دست به دست بگردد. همچنین قرآن گفته است: «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ»؛ چون خداى تعالى هر چند آیه را سوره نمى‏‌خواند، اگر چه متعدد باشد، مگر آنکه بر غرضى الهى مشتمل باشد، متمایز از غرض‌هایى که در سوره‌‏هاى دیگر استیفاء شده است.

پس اختلاف در موارد تحدى، به اختلاف در اغراض و خصوصیات آن موارد بر مى‏‌گردد و کلام الهى با هماورطلبی‌هایى که در آیات تحدى ارائه کرده، به حسب آنچه از خصائصش پیدا است، در هر سوره، غرض خاصى را دنبال کرده است. در عین حال مجموع آن، اغراضى بهم پیوسته و مختص به خود دارد. تک تک سوره‏‌هاى قرآن خصوصیتى مختص به خود دارد و آن این است که با بیانى جامع و بلاغتى خارق‌العاده یکى از اغراض الهى را که بستگى و ارتباط با هدایت و دین حق دارد، دنبال مى‏‌کند. این خصیصه، غیر از آن خصیصه‏‌اى است که در مجموع قرآن کریم هست. همچنین چند سوره، مثلاً 10 یا 20 سوره از قرآن، نیز خصیصه‌ دیگرى مخصوص به خود دارند و آن این است که فنونى از مقاصد و اغراض را با بیانى غیر از بیانات سایر سوره‌‏ها بیان مى‏‌کنند تا بیانات قرآن یک نواخت نباشد؛ بلکه در آن تنوعى به کار رفته باشد و این تنوع خود دلیل مى‏‌شود بر اینکه نمى‌توان درباره‌ قرآن احتمال اتفاق و تصادف داد.

بنابراین واضح است که تحدى به تمام قرآن در جایی است که همه اغراض الهى در آن جمع است و این خصیصه را دارد که مشتمل است بر تمامى معارف و احکامى که بشر تا روز قیامت محتاج آن مى‏‌شود.[11]

*تحدی قرآن ناظر به کدام خصیصه است؟
قرآن کریم با وجود ویژگی‌های مثبت و جذابی چون شیوایی و رسایی، دقت و لطافت نظر، اخبار از غیب، اشاره به نکته‌های شگفت‌انگیزی درباره‌ پدیده‌های طبیعی (که بشر پس از سال‌ها تلاش و تحقیق علمی بدان دست یافته است)، ... از منطقی استوار و پشتوانه‌های عقلانی غنی و کلامی صریح و خالی از ابهام و معارف توحیدی ناب و بلند برخوردار است. به نظر می‌رسد که تحدی قرآن کریم بیش و پیش از آنکه ناظر به جنبه‌هایی چون زیباشناسی واژگانی و غیره باشد، نظر به منطق عقلانی آموزه‌ها دارد. معنای تحدی قرآن این است که اگر در درستی و استحکام آموزه‌های من شک دارید و آن‌ها را برساخته‌های موهوم و خیالی ذهن محمد می‌دانید، آیات من از همان کلمات و ترکیب‌های زبانی خودتان ساخته شده است و طبیعتاً شما هم باید بتوانید مثل آن را بسازید و عرضه کنید. حال آنچه می‌سازید از دو حال خارج نیست: یا در بردارنده اعتقادات و ارزش‌های خرافی و جاهلانه‌ای است که شما و پدرانتان به آن گرفتار بوده و هستید و یا محتوایش همین آموزه‌های فطری و درستی است که عقول شما از ژرفای خود به آن باور دارد و اعتراف می‌کند. در صورت نخست، به روشنی معلوم است که نتوانسته‌اید با قرآن معارضه کنید و در صورت دوم هم مجبورید همان آموزه‌های قرآن را تکرار کنید. پس با این حساب نخواهید توانست مانند قرآن را بیآفرینید!

*سر پراکندگی در آیات قرآن
قرآن کتاب هدایت است. آیات قرآن طی 23 سال در موقعیت‌های گوناگون و به مناسبت رویداهای مختلف نازل شده است و از این رو وحدت تألیفی ندارد؛ اساساً وحدت تألیفی برای قرآن یک نقطه ضعف محسوب می‌شود و نه نقطه قوت! آیات قرآن کریم وحدت هدفی دارد؛ زیرا برای هدایت انسان‌ها به یک سبک زندگی مؤمنانه نازل شده است؛ پراکندگی ظاهری موضوعات و حتی لحن و موسیقای قرآن یک نقطه قوت است و حتی می‌توان آن را مهم‌ترین ویژگی معجزیت آن معرفی کرد؛ اساساً اینکه یک انسان امی و درس‌ ناخوانده بتواند طی 23 سال در شرایط کاملاً متفاوت از لحاظ سختی و آسایش، جنگ و صلح، فرار و قرار، شادی و غم، فقر و غنا، ...سخنانی را بر زبان جاری کند که در اوج حکمت، صلابت، فصاحت و ظرافت باشد و در همه‌ قلمروهای زندگی بشر، درس‌هایی را به فراخور بیان کند و از اول تا آخر اختلافی در میان مبانی و اهداف و اجزایش نباشد، چیزی جز یک معجزه بزرگ نیست و انسان‌های عادی، حتی اگر از لحاظ هوش، نابغه باشند، قادر به آوردن مثل آن نبوده‌ و نیستند! بنابراین سر پراکندگی قرآن در اهداف و شیوه نزول و تلاوت آن توسط رسول دارد؛ قرآن کتاب یک نویسنده نیست که ابتدا طرحی را در ذهن بپرورد و سپس طبق نقشه قبلی، مطالبی را با وحدت تألیفی بنویسد؛ انتظار اینکه قرآن، عاری از پراکندگی باشد، انتظاری نابجا و دلیلی ناموجه برای هدفی است که منکران حقانیت قرآن به آن دست یازیده‌اند.

*قرآن کتابی پیراسته از اختلاف و تناقض
تناقض یعنی اختلاف میان دو گزاره به گونه‌ای که اگر یکی از آن‌ها درست باشد، ذاتاً اقتضا می‌کند که دیگری نادرست باشد.[12] البته قرآن ادعایی فراتر از عدم تناقض در آیات خود را مطرح کرده است و آن نبود اختلاف در میان آیات است که اثری گسترده‌تر و دیریاب‌تر به شمار می‌رود! زیرا عدم تناقض را در نوشته‌های دیگران هم می‌توان سراغ گرفت اما عدم اختلاف، امری بسیار سخت و دشوار است؛ مفاد آیات قرآن کوچک‌ترین اختلافی با هم ندارند و این یکی دیگر از نشانه‌های اعجاز قرآن در بخش اعجاز معنایی است. قرآن مجید به این حقیقت اشاره کرده: «آیا درباره قرآن نمی‌اندیشند که اگر از سوی غیرخدا بود، اختلافات فراوانی در آن می‌یافتید».[13]

مثال‌هایی که برای وجود تناقض در قرآن مطرح شده است (مانند آیه 10 سوره احقاف، مبنی بر مثل هم بودن تورات و قرآن که ادعا شده با آیات تحدی در تناقض است) دلیلی ناتوان و ناموجه است؛ چرا که قرآن و تورات از جهت هدایت‌گری یکسان دانسته شده‌اند، نه از جهت مراتب هدایت یا سایر جهات؛ بر فرض محال کسی تورات و قرآن را از جهت سطح هدایت و دیگر مختصات، مانند هم بداند، وقتی خدا هر دو این کتاب ها را از سوی خود می‌داند و بر هر دو تحدی می‌کند، چگونه تحدی قرآن نقض می‌شود؟! زیرا در آن صورت تحدی به قرآن، یعنی تحدی به تورات و تحدی به تورات، یعنی تحدی به قرآن! البته تورات نازل‌شده بر موسی نه تورات تحریف‌شده در دست کاهنان و کنیسه‌داران!

مثال‌های دیگری هم بر وجود تناقض و اشتباه در قرآن مطرح کرده‌اند که پاسخ همه‌ آن‌ها در کتاب‌هایی که در این زمینه نگاشته شده به تفصیل بیان شده است.

*ناتوانی در همانندآوری، دلیل الهی بودن قرآن
منظور از اینکه قرآن می‌گوید اگر در حقانیت من تردید دارید، مانند من را بیاورید و چون نمی‌توانید پس من از جانب خدا نازل شده‌ام، مثل منطقی نیست؛ مسلماً اجتماع مثلین محال است و هیچ کس نمی‌تواند مثل منطقی چیزی را بیاورد؛ منظور از مثلین همانند در معیارهای برجستگی و ویژگی‌های چیزی است؛ قرآن می‌گوید کتابی شبیه من در فصاحت، بلاغت، جامعیت، و ... بیاورید که البته شامل برتر از قرآن هم می‌شود؛ برخی گفته‌اند اگر صرف عجز از آوردن مثل کتابی، دلیل الهی‌بودن آن باشد، پس باید کتاب‌هایی مثل اقلیدوس و مجسطی هم الهی باشد؛ زیرا کسی نتوانسته است مانند آن‌ها را بیاورد!

پاسخ این است که اولاً اگر چه بشر از تألیف مثل(مثل منطقی) این دو کتاب عاجز است، اما از نوشتن کتاب‌هایی با همین استاندارد و بهتر از آن دو عاجز نیست! حتی این احتمال نیز وجود ندارد که بشر در مقابل آن دو کتاب زانوی عجز بر زمین بزند؛ زیرا دانشمندانی هستند که در مورد دو علم هیأت و هندسه کتاب‌هایی نوشته‌اند که شیواتر و آسانتر از این دو کتاب بوده و از جهتی نیز از این دو کتاب برتر است و یکی از دلایل برتری‌شان وجود مطالب اضافی است که در آن دو کتاب نامبرده اثری از آن‌ها نیست!

ثانیاً معجزه شرایطی دارد. از جمله این شرایط اینکه اعجاز باید در مقام تحدی و معارضه آورده شود و گواهی بر صدق ادعای پیامبر باشد. دیگر اینکه انجام آن خارج از قوانین طبیعی باشد؛ در حالی که کتاب‌های نامبرده هیچ یک از شرایط اعجاز را ندارند.

شاهکارهای هنری، ادبی، معماری، شعری و حماسی و ... در جهان زیادند؛ ولی هیچ کدام آن‌ها به از طرف سازندگان آن به عنوان معجزه‌ای بر صدق نبوت، ارائه نشده‌اند. این آثار از فهم، ذوق و توان محدود آن‌ها نشأت گرفته و هیچ بعید نیست که به زودی یا در فاصله‌ای طولانی فرد یا افرادی بیایند و در همان زمینه آثاری ارائه دهند که از اثر آنان زیباتر و شکوهمندتر باشد.

قرآن اثری معرفتی و هدایتی از جانب خداوند است، نه از جانب پیامبر! خدا آن را به عنوان نمود خودش ارائه کرده و این گونه خواسته است که کتابش مانند خودش با هیچ کتاب بشری قابل قیاس نباشد. بنابراین صرف بی‌نظیربودن و ناتوانی دیگران از انجام مثل آن، کاری را معجزه نمی‌کند و کسی هم نمی‌تواند آن را معجزه بنامد؛ بلکه حتما باید از جانب مدعی نبوت و برای اثبات نبوت باشد.

*نتیجه بحث
با بررسی شبهاتی که در زمینۀ قرآن و تحدی مطرح شده است این مطلب روشن می‌شود که مخالفین اسلام به دلیل عدم توانایی بر پاسخ‌ گفتن به تحدی قرآن، متوسل به اشکالات وگاهی تهمت‌هایی به ساحت مقدس قرآن و پیامبر شده‌اند که پاسخ آن‌ها روشن و نادشوار است. از این رو هنوز ندای هماوردطلبیِ قرآن بعد از چهارده قرن، پرطنین و پر هیبت است و کسی را یارای پاسخی درخور نیست!

پی‌نوشت‌ها:

[1]. یونس/3
[2].زخرف/21 و 22
[3]. انفال/31
[4]. هود/13
[5]. اسراء/88
[6]. البته واژه تحدی در قرآن نیامده است و از اصطلاحات‌ کلامی است؛
[7]. خرمشاهی، بهاء الدین، قرآن پژوهی، ج 1، ص 481، تهران، دوستان، 1377 ش.
[8]. سوره یونس، سوره هود و سوره طور.
[9]. سوره اسراء و سوره بقره.
[10]. سیوطی، جلال‌الدین، معترک الاقران فی اعجاز القرآن، ج 1، ص 12، بیروت، دارالکتب العلمیه
[11]. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج ‏10، ص 246، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1374 ش.
[12]. مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی، ص 263.
[13]. سوره نساء، آیه 82.
منبع: فارس