به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در قسمت یادداشت خود نوشت: اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا 13 شهریور در تازهترین اظهار نظر خود در خصوص برجام مدعی شده است که «هرگونه اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران با وجود برجام مؤثرتر خواهد بود؛ تسهیلات هستهای ایران کوچکتر خواهد شد و راستیآزماییها اطلاعات بیشتری را برای اقدام نظامی علیه ایران در اختیار آمریکا قرار میدهد.» این سخنان تنها یک نمونه از بیش از دهها اظهارنظر در خصوص افزایش موفقیت اقدام نظامی علیه ایران با بهرهگیری از برجام است. اما به واقع این سؤال به ذهن متبادر میشود که چه خصوصیت و یا خصوصیاتی در برجام نهفته است که مقامات آمریکایی این چنین سرمست نوید موفقیت اقدام نظامی را در آینده میدهند؟
مذاکرات در ابتدا عرصه تقابل دیدگاهها و بحث و چانهزنی بر سر منافع و در انتها عرصه ارزیابی دادهها و ستاندههاست و اهمیت این مذاکرات و متن برجام و قطعنامه 2231 شورای امنیت از آن جا مشهودتر میشود که حداقل تا 6 دولت بعد نیز تحت تأثیر این توافق خواهند بود و حتی ممکن است تهدیدات مهم امنیتی، اقتصادی و سیاسی را در برداشته باشد که موجودیت جمهوری اسلامی را در خطر بیندازد.
اساساً مشکل اصلی آمریکا و غرب در مسئله هستهای ایران، در این نکته نهفته است که ایران بدون هیچ وابستگی به نظام سلطه و با شعار حذف غده سرطانی اسرائیل، توانسته است وارد باشگاه هستهای جهان شود و ادعای تولید سلاح هستهای و تهدید صلح و امنیت بینالملل فقط اهرمی برای فشار بیشتر بر روی ایران است. ردپای این مدعا را میتوان حتی در اظهارات خود مقامات آمریکایی نیز دنبال کرد. در همین موضوع میتوان به اظهارات جانکری وزیر خارجه آمریکا در گفتوگو با نشریه آتلانتیک اشاره کرد که با اعتراف تلویحی به صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران گفت: «ایران زمانی که به اندازه کافی اورانیوم برای تولید 10 الی 12 بمب هستهای در اختیار داشت، این کار را نکرد و این در حالی است که اکنون ایران توافقی را امضا کرده است که هرگز حتی یک بمب اتم تولید نکند.»
آمریکا طی چند سال گذشته و در جهت سیاست همیشگی چماق و هویج، در گام اول توان خود را مصروف تحریمهای گسترده با هدف محدود کردن و بستن فضای توسعه برنامه هستهای و پیشرفتهای علمی ایران قرار داد. در گام دوم و با مشاهده اراده جدی و پافشاری بر حقوق هستهای از جانب ایران، با خرابکاری در تأسیسات و ترور دانشمندان هستهای سعی در تضعیف برنامه هستهای ایران داشت و در نهایت در گام سوم با گشوده شدن فضای مذاکرات هستهای، بیشترین تلاش را برای محدود کردن و امتیازگیری بیشتر از طرف ایرانی به کار گرفت.
فارغ از مباحث فنی برجام، سؤالی که اینجا مطرح میشود این است که انگیزه و دلیل آمریکا در طی این مذاکرات طولانی چه بوده است و آیا جمعبندی فعلی و قطعنامه 2231 شورای امنیت نظر آنان را در تحقق اهدافشان تأمین میکند؟!
در پاسخ به این سؤال باید گفت یکی از پایههای قدرت در هر کشوری، قدرت نظامی آن کشور است و این قدرت هر چه بیشتر تقویت شود بیش از آنکه حالت تهاجمی به خود گیرد، جنبه بازدارندگی بیشتری پیدا میکند. از اینرو بحث محدود کردن برنامه موشکی ایران همواره یکی از اهداف اصلی آمریکاییها بوده است این رویه در ماجرای تلاش آمریکا برای کاهش قدرت نظامی شوروی در جریان جنگ سرد و به تبع آن گسست و آسیبپذیری این کشور در قالب پیگیری پروژه خلع سلاح دنبال شد و از طریق تحدید تسلیحاتی و تکنولوژیکی به اجرا درآمد.
در خصوص تحدید برنامه موشکی ایران، در بند سوم ضمیمه B قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد که ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد صادر شده، از ایران خواسته شده است تا هشت سال پس از پذیرش برجام، دست به هیچ فعالیتی مرتبط با موشکهای بالستیک طراحی شده برای داشتن قابلیت حمل کلاهک هستهای، از جمله شلیک موشک با استفاده از تکنولوژی این دست موشکها نزند. در بند 4 همین ضمیمه نیز ایران به مدت هشت سال جز با مجوز مورد به مورد شورای امنیت، از خرید و فروش تمام اقلام، مواد، تجهیزات و تکنولوژیهایی که ممکن است در صنایع موشکی کاربرد داشته باشد، منع شده است.
به عبارت دیگر ایران از فعالیتهایی نظیر طراحی، تولید و آزمایش موشکهای جدید منع شده است و در صورتی که بخواهد تجهیزات و اقلامی در این زمینه تهیه کند باید با هماهنگی شورای امنیت این اقدام صورت گیرد.
بحث بازرسیهای ویژه از اماکن هستهای، نظامی و مصاحبه با دانشمندان و نظامیان بحث مهم دیگری است ک باید به آن پرداخته شود. در این خصوص میتوان به اظهارات باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در دانشگاه آمریکن اشاره کرد که گفت: «این توافق از رژیم بازرسی بهره میبرد که تاکنون بر هیچ کشوری اعمال نشده است.» همچنین میتوان به اظهارات جاش ارنست سخنگوی کاخ سفید در دفاع از توافق هستهای و خطاب به جمهوری خواهان و جنگسالاران آمریکایی در این زمینه اشاره کرد. وی صراحتاً به حفظ گزینه عملیات نظامی علیه ایران اذعان داشت و گفت: «گزینه نظامی همچنان روی میز باقی خواهد ماند اما حقیقت این است گزینه نظامی تقویت خواهد شد زیرا ما چندین سال را صرف جمعآوری جزئیات بیشتر درباره برنامه هستهای ایران خواهیم کرد.
بنابراین هنگام بحث درباره تصمیمات اقدام نظامی توسط مقامات آمریکا یا اسرائیل مسئله این است که این تصمیمات، حملهای، مبتنی بر اطلاعات خواهند بود و توانمندیهای ما در اثر اطلاعات گردآوری شده در این سالهاتوسط نظام بازرسیها تقویت خواهد شد.»
بهرهگیری اطلاعاتی از بازرسیهای بینالمللی در کشورهای مخالف آمریکا، پیش از این نیز در فقره بازرسیهای تسلیحاتی از عراق صورت پذیرفته بود. در آن زمان، رژیم بازرسی موسوم به آنسکام (کمیسیون ویژه سازمان ملل متشکل از نظامیان، دانشمندان و کارشناسان فنی) وظیفه کشف و انهدام یا تحویل صحیح سلاحهای شیمیایی، بیولوژیکی و موشکهای دوربرد عراق را برعهده داشت. آنسکام به همراه آژانس بینالمللی انرژی اتمی طی 7 سال 250 گروه بازرسی را روانه عراق کرد.
نورمن سالومون- منتقد برجسته سیاسی و رسانهای آمریکا- در کتاب «جنگ عراق» مینویسد: «واشنگتن از بازرسان آنسکام برای اهداف جاسوسی خود بهره برده بود، چرا که مشخص شد فعالیت آنها هیچ گونه ارتباطی با مأموریتهای مجاز از سوی سازمان ملل نداشته است. در اواخر سال 2002، گروههای جدیدی از بازرسان که در عراق جستجو میکردند میتوانستند اطلاعات ذیقیمتی را برای ایالات متحده فراهم آورند که موجب تقویت هرچه بیشتر استفاده از حمله نظامی میشد.»
دیروز رهبر معظم انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم با تقدیر از اقدام تاریخی حضرت امام خمینی(ره) که آمریکا را «شیطان بزرگ» نامیده بودند، نسبت به ترفندها و حیلههای آمریکا برای نفوذ و دستیابی به منافع نامشروع از دست رفته آن هشدار داده و فرمودند؛ «شیطانی را که ملت از در بیرون کردند، درصدد است از پنجره برگردد و ما نباید اجازه این کار را بدهیم» این واقعیت نشان میدهد نباید در مقابل دشمنی که از همه امکانات خودبرای مقابله با جمهوری اسلامی استفاده میکند، دچار غفلت شویم. این کینهتوزی و دشمنی را از نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز به روشنی میتوان دید.
مذاکرات در ابتدا عرصه تقابل دیدگاهها و بحث و چانهزنی بر سر منافع و در انتها عرصه ارزیابی دادهها و ستاندههاست و اهمیت این مذاکرات و متن برجام و قطعنامه 2231 شورای امنیت از آن جا مشهودتر میشود که حداقل تا 6 دولت بعد نیز تحت تأثیر این توافق خواهند بود و حتی ممکن است تهدیدات مهم امنیتی، اقتصادی و سیاسی را در برداشته باشد که موجودیت جمهوری اسلامی را در خطر بیندازد.
اساساً مشکل اصلی آمریکا و غرب در مسئله هستهای ایران، در این نکته نهفته است که ایران بدون هیچ وابستگی به نظام سلطه و با شعار حذف غده سرطانی اسرائیل، توانسته است وارد باشگاه هستهای جهان شود و ادعای تولید سلاح هستهای و تهدید صلح و امنیت بینالملل فقط اهرمی برای فشار بیشتر بر روی ایران است. ردپای این مدعا را میتوان حتی در اظهارات خود مقامات آمریکایی نیز دنبال کرد. در همین موضوع میتوان به اظهارات جانکری وزیر خارجه آمریکا در گفتوگو با نشریه آتلانتیک اشاره کرد که با اعتراف تلویحی به صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران گفت: «ایران زمانی که به اندازه کافی اورانیوم برای تولید 10 الی 12 بمب هستهای در اختیار داشت، این کار را نکرد و این در حالی است که اکنون ایران توافقی را امضا کرده است که هرگز حتی یک بمب اتم تولید نکند.»
آمریکا طی چند سال گذشته و در جهت سیاست همیشگی چماق و هویج، در گام اول توان خود را مصروف تحریمهای گسترده با هدف محدود کردن و بستن فضای توسعه برنامه هستهای و پیشرفتهای علمی ایران قرار داد. در گام دوم و با مشاهده اراده جدی و پافشاری بر حقوق هستهای از جانب ایران، با خرابکاری در تأسیسات و ترور دانشمندان هستهای سعی در تضعیف برنامه هستهای ایران داشت و در نهایت در گام سوم با گشوده شدن فضای مذاکرات هستهای، بیشترین تلاش را برای محدود کردن و امتیازگیری بیشتر از طرف ایرانی به کار گرفت.
فارغ از مباحث فنی برجام، سؤالی که اینجا مطرح میشود این است که انگیزه و دلیل آمریکا در طی این مذاکرات طولانی چه بوده است و آیا جمعبندی فعلی و قطعنامه 2231 شورای امنیت نظر آنان را در تحقق اهدافشان تأمین میکند؟!
در پاسخ به این سؤال باید گفت یکی از پایههای قدرت در هر کشوری، قدرت نظامی آن کشور است و این قدرت هر چه بیشتر تقویت شود بیش از آنکه حالت تهاجمی به خود گیرد، جنبه بازدارندگی بیشتری پیدا میکند. از اینرو بحث محدود کردن برنامه موشکی ایران همواره یکی از اهداف اصلی آمریکاییها بوده است این رویه در ماجرای تلاش آمریکا برای کاهش قدرت نظامی شوروی در جریان جنگ سرد و به تبع آن گسست و آسیبپذیری این کشور در قالب پیگیری پروژه خلع سلاح دنبال شد و از طریق تحدید تسلیحاتی و تکنولوژیکی به اجرا درآمد.
در خصوص تحدید برنامه موشکی ایران، در بند سوم ضمیمه B قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد که ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد صادر شده، از ایران خواسته شده است تا هشت سال پس از پذیرش برجام، دست به هیچ فعالیتی مرتبط با موشکهای بالستیک طراحی شده برای داشتن قابلیت حمل کلاهک هستهای، از جمله شلیک موشک با استفاده از تکنولوژی این دست موشکها نزند. در بند 4 همین ضمیمه نیز ایران به مدت هشت سال جز با مجوز مورد به مورد شورای امنیت، از خرید و فروش تمام اقلام، مواد، تجهیزات و تکنولوژیهایی که ممکن است در صنایع موشکی کاربرد داشته باشد، منع شده است.
به عبارت دیگر ایران از فعالیتهایی نظیر طراحی، تولید و آزمایش موشکهای جدید منع شده است و در صورتی که بخواهد تجهیزات و اقلامی در این زمینه تهیه کند باید با هماهنگی شورای امنیت این اقدام صورت گیرد.
بحث بازرسیهای ویژه از اماکن هستهای، نظامی و مصاحبه با دانشمندان و نظامیان بحث مهم دیگری است ک باید به آن پرداخته شود. در این خصوص میتوان به اظهارات باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در دانشگاه آمریکن اشاره کرد که گفت: «این توافق از رژیم بازرسی بهره میبرد که تاکنون بر هیچ کشوری اعمال نشده است.» همچنین میتوان به اظهارات جاش ارنست سخنگوی کاخ سفید در دفاع از توافق هستهای و خطاب به جمهوری خواهان و جنگسالاران آمریکایی در این زمینه اشاره کرد. وی صراحتاً به حفظ گزینه عملیات نظامی علیه ایران اذعان داشت و گفت: «گزینه نظامی همچنان روی میز باقی خواهد ماند اما حقیقت این است گزینه نظامی تقویت خواهد شد زیرا ما چندین سال را صرف جمعآوری جزئیات بیشتر درباره برنامه هستهای ایران خواهیم کرد.
بنابراین هنگام بحث درباره تصمیمات اقدام نظامی توسط مقامات آمریکا یا اسرائیل مسئله این است که این تصمیمات، حملهای، مبتنی بر اطلاعات خواهند بود و توانمندیهای ما در اثر اطلاعات گردآوری شده در این سالهاتوسط نظام بازرسیها تقویت خواهد شد.»
بهرهگیری اطلاعاتی از بازرسیهای بینالمللی در کشورهای مخالف آمریکا، پیش از این نیز در فقره بازرسیهای تسلیحاتی از عراق صورت پذیرفته بود. در آن زمان، رژیم بازرسی موسوم به آنسکام (کمیسیون ویژه سازمان ملل متشکل از نظامیان، دانشمندان و کارشناسان فنی) وظیفه کشف و انهدام یا تحویل صحیح سلاحهای شیمیایی، بیولوژیکی و موشکهای دوربرد عراق را برعهده داشت. آنسکام به همراه آژانس بینالمللی انرژی اتمی طی 7 سال 250 گروه بازرسی را روانه عراق کرد.
نورمن سالومون- منتقد برجسته سیاسی و رسانهای آمریکا- در کتاب «جنگ عراق» مینویسد: «واشنگتن از بازرسان آنسکام برای اهداف جاسوسی خود بهره برده بود، چرا که مشخص شد فعالیت آنها هیچ گونه ارتباطی با مأموریتهای مجاز از سوی سازمان ملل نداشته است. در اواخر سال 2002، گروههای جدیدی از بازرسان که در عراق جستجو میکردند میتوانستند اطلاعات ذیقیمتی را برای ایالات متحده فراهم آورند که موجب تقویت هرچه بیشتر استفاده از حمله نظامی میشد.»
دیروز رهبر معظم انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم با تقدیر از اقدام تاریخی حضرت امام خمینی(ره) که آمریکا را «شیطان بزرگ» نامیده بودند، نسبت به ترفندها و حیلههای آمریکا برای نفوذ و دستیابی به منافع نامشروع از دست رفته آن هشدار داده و فرمودند؛ «شیطانی را که ملت از در بیرون کردند، درصدد است از پنجره برگردد و ما نباید اجازه این کار را بدهیم» این واقعیت نشان میدهد نباید در مقابل دشمنی که از همه امکانات خودبرای مقابله با جمهوری اسلامی استفاده میکند، دچار غفلت شویم. این کینهتوزی و دشمنی را از نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز به روشنی میتوان دید.
براساس موارد ذکر شده، به نظر میرسد آمریکا از رهگذر برجام خواب شومی را برای ایران دیده است که در ابتداییترین سطح آن حاکمیت سرزمین ایران هدف قرار داده شده است و انتظار میرود رئیس جمهور محترم که به اذعان خود ایشان متخصص امنیت ملی هستند و اعضای کابینه دولت یازدهم که بعضاً دارای سوابق امنیتی هستند دقت نظر بیشتری در خصوص اجرای توافق هستهای داشته باشند تا راههای نفوذ، جاسوسی و خرابکاری بر روی بیگانگان بسته بماند و خواب شوم آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران مانند همیشه به کابوس بدل شود.
محمدحسن محبی