به گزارش مشرق، پنجاه زوج جوان از شهر قم به مناسبت روز ازدواج حضرت علی(ع) و فاطمه(س) شب گذشته به بهانه ازدواج آسان میهمان «خندوانه» بودند و جوان نیز در همین راستا شادی برنامه را به همه آدمهایی که در یکسری از هزینهها بلدند صرفهجویی کنند و زندگی را جوری میگذرانند که دلچسب خود و بقیه نیز میشود، تقدیم کرد.
*نیما ازدواج میکند!
پس از این، نیما با دسته گل و کارتی وارد شد و اظهار داشت که ازدواج کرده، البته فعلا تنها تا مرحله خواستگاری پیش رفته ولی تا پاتختی را برگزار کنند، عروس هم حاضر می شود!
وقتی جدال رامبد با نیما بر سر سکه پاتختی تمام شد، و قسمتی از گزارش اسکی رو چمن هم پخش گردید،جوان در مورد دنیای واژهها و لغات عجیب و غریب آن صحبت کرد،واژههایی که میتوانند یک جهان را آباد کنند یا باعث سوختن دنیای دیگری شوند.
*تقدیر حداد عادل از خندوانه
با این مقدمه حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی وارد شد؛ وی ابتدا پیش از نشستنش، به خواسته رامبد مسابقه پرتاب حلقه را انجام داد و برنده شد؛ همچنین او حاضران را با چشمان بسته به بارگاه ملکوتی امام (ع) در نجف برد.
وی در ادامه از جوان و «خندوانه» بابت این برنامه تشکر کرد و گفت که برخلاف خیلی از شوخیها که ادب و گاهی، مذهب و شرع را زیرپا میگذارند، این برنامه نیز با حفظ تمام مرزهای لازم، مردم را میخنداند و شادی را در جامعه گسترش میدهد.
حدادعادل همینطور از شباهت گریه و خنده تعریف کرد، و اینکه نتیجه هر دو برای مدتی حس سبکی و راحتی روان را ایجاد میکنند.
*نسبت فامیلی حداد عادل با رهبر انقلاب
رامبد جوان از دکتر عادل پرسید چند نوه مشترک با رهبر انقلاب دارید و آیا برای به دست آوردن دل نوههاتون با هم رقابت میکنید که او با اشاره به داشتن دو نوه مشترک در پاسخ به سوال دوم جواب مثبت داد.
وی ادامه داد: من شوخی هم با آقا کردهام و گفتم از من پرسیدند تو چکارهای؟ گفتم من پدربزرگ نوه مقام معظم رهبریام.
او همچنین با اشاره به نسبت فامیلی که با رهبر انقلاب دارد، خاطرهای از دوران معلمی خود و ملاقات با رهبری برای بررسی یکی از اشعار کتاب سال دوم ابتدایی اشاره کرد که یکی از حاضران آن جلسه پرسید کتاب دوم ابتدایی برای رهبر آوردید که وی به منتقدان این اتفاق اینگونه پاسخ داد که کتاب سال اول را پارسال به ایشان دادم و امسال دوم را آوردهام!
وی در بخش دیگر این گفتگو جُکی فلسفی تعریف کرد و به تحلیل آن و ارتباطش با جهان هستی پرداخت!
جناب خان هم این بار با تیپی نو و یک کت جذاب حاضر شد و باز لفظ قلم با دکتر حرف زد و ضمن سلام و احوال پرسی،اظهار داشت که میخواسته درازآویز زینتی (کراوات) نیز بزند، که گفته شاید مسئله ای داشته باشد!
*معادل پیشنهادی جناب خان برای غلامعلی حداد عادل؛ نوکر شیرخدا آهنگر دادگر
این مسئول در خصوص واژگان فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: لغات و عناوین فرهنگستان مثل کفش نویی است که اول پایت را میزند، ولی کم کم به آن عادت میکنی، در همین بین جناب خان افزود: ولی آقای دکتر بعضی از کفشها از اول پای آدم را میزنند و هیچ وقت خوب نمیشوند!
جناب خان همچنین معادل اسم حداد را اینگونه بیان کرد: نوکر شیر خدا، آهنگر دادگر و بعد هم باز معادل بوفه که چینی جا است را مطرح کرد و گفت که اگر آرکوپال یا ملامین بود،چه میگفتید؟ مثلا میشد ملامین جا و .... .
بعد هم از دکتر درباره کش لقمه، دراز لقمه و گرد لقمه پرسید و حداد پاسخ داد که اینها برای فرهنگستان ادب نیستند، ولی ما هم خوشحال میشویم که میبینم مردم خوش ذوق ما در این راستا و با این کارها شاد میشوند. ولی باید توجه داشته باشند که این کلمات را ما نگفتهایم و نمیدانیم کدام حرام لقمهای، دراز لقمه،گرد لقمه و ... را کشف کرده است.
*عاشقانهای برای احلام
در قسمتی از این گفتگو حداد عادل شعری عاشقانه برای همسرش خواند و بعد هم که جناب خان آمد و در آن فضای معنوی قرار گرفت، او نیز بر آن شد تا برای احلام شعر بخواند؛ پس از انجام این کار این نماینده برای شاد کردن دل مردم در بیرون از استودیو اعلام کرد که همزمان با اول مهر یک دبیرستان را در ایرانشهر، برای هموطنان بلوچ و برادران اهل سنتمان بازگشایی میکند.
در ادامه، حداد که بیان کرده بود سنش از 70 گذشته، درباره حدود 16 ساعت کارش و کنار آمدن با آن با خنده و شوخی اشاره کرد و گفت که از بس شوخی میکنم باید خودم را مدام نگه دارم تا چیزی نگویم زیرا خیلی خرابکاری میکنم!
*هدیه جناب خان به رئیس فرهنگستان
جناب خان پس از این صحبتها هدیهای را به رامبد داد تا به جناب دکتر بدهد،و پس از باز شدن آن تنها یک ماسک در آن بود،که جناب خان درباره آن گفت: این ماسکو دادم تا اگه خواستید به جنوب بری، بتونی نفس بکشی، هرچند که مدتی دیگر حتی با ماسک هم نمیشود نفس کشید؛ و حدادعادل با شنیدن این حرف به جناب خان حق داد و از طرف دولت و بقیه مسئولین قول داد که به فکر این شهر نیز باشند.
در پایان این گفتگو جناب از دکتر خواست تا لایحه ازدواج او و احلام را بدن هیچ هزینه ای تصویب کند، و بعد از آن حداد با دیدن کاریکاتورش خاطرنشان کرد که به نظرتون همسرم من رو با این قیافه راه می ده؟!
پس از رفتن او رضا شفیعی جم آمد و داستان آموزش نقاشی به فردین که سرما خورده بود،و آب بینیش همیشه تا بالای لبش میآمد را از مسابقه قبل که باقی مانده بود،تعریف کرد.
و مثل همیشه برنامه دیگری از «خندوانه» با دعاها و آرزوهای خیر جوان برای همه و ایستادن حاضران به احترام مردم ایران به پایان رسید.
*نیما ازدواج میکند!
پس از این، نیما با دسته گل و کارتی وارد شد و اظهار داشت که ازدواج کرده، البته فعلا تنها تا مرحله خواستگاری پیش رفته ولی تا پاتختی را برگزار کنند، عروس هم حاضر می شود!
وقتی جدال رامبد با نیما بر سر سکه پاتختی تمام شد، و قسمتی از گزارش اسکی رو چمن هم پخش گردید،جوان در مورد دنیای واژهها و لغات عجیب و غریب آن صحبت کرد،واژههایی که میتوانند یک جهان را آباد کنند یا باعث سوختن دنیای دیگری شوند.
با این مقدمه حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی وارد شد؛ وی ابتدا پیش از نشستنش، به خواسته رامبد مسابقه پرتاب حلقه را انجام داد و برنده شد؛ همچنین او حاضران را با چشمان بسته به بارگاه ملکوتی امام (ع) در نجف برد.
وی در ادامه از جوان و «خندوانه» بابت این برنامه تشکر کرد و گفت که برخلاف خیلی از شوخیها که ادب و گاهی، مذهب و شرع را زیرپا میگذارند، این برنامه نیز با حفظ تمام مرزهای لازم، مردم را میخنداند و شادی را در جامعه گسترش میدهد.
حدادعادل همینطور از شباهت گریه و خنده تعریف کرد، و اینکه نتیجه هر دو برای مدتی حس سبکی و راحتی روان را ایجاد میکنند.
رامبد جوان از دکتر عادل پرسید چند نوه مشترک با رهبر انقلاب دارید و آیا برای به دست آوردن دل نوههاتون با هم رقابت میکنید که او با اشاره به داشتن دو نوه مشترک در پاسخ به سوال دوم جواب مثبت داد.
وی ادامه داد: من شوخی هم با آقا کردهام و گفتم از من پرسیدند تو چکارهای؟ گفتم من پدربزرگ نوه مقام معظم رهبریام.
او همچنین با اشاره به نسبت فامیلی که با رهبر انقلاب دارد، خاطرهای از دوران معلمی خود و ملاقات با رهبری برای بررسی یکی از اشعار کتاب سال دوم ابتدایی اشاره کرد که یکی از حاضران آن جلسه پرسید کتاب دوم ابتدایی برای رهبر آوردید که وی به منتقدان این اتفاق اینگونه پاسخ داد که کتاب سال اول را پارسال به ایشان دادم و امسال دوم را آوردهام!
وی در بخش دیگر این گفتگو جُکی فلسفی تعریف کرد و به تحلیل آن و ارتباطش با جهان هستی پرداخت!
جناب خان هم این بار با تیپی نو و یک کت جذاب حاضر شد و باز لفظ قلم با دکتر حرف زد و ضمن سلام و احوال پرسی،اظهار داشت که میخواسته درازآویز زینتی (کراوات) نیز بزند، که گفته شاید مسئله ای داشته باشد!
این مسئول در خصوص واژگان فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: لغات و عناوین فرهنگستان مثل کفش نویی است که اول پایت را میزند، ولی کم کم به آن عادت میکنی، در همین بین جناب خان افزود: ولی آقای دکتر بعضی از کفشها از اول پای آدم را میزنند و هیچ وقت خوب نمیشوند!
جناب خان همچنین معادل اسم حداد را اینگونه بیان کرد: نوکر شیر خدا، آهنگر دادگر و بعد هم باز معادل بوفه که چینی جا است را مطرح کرد و گفت که اگر آرکوپال یا ملامین بود،چه میگفتید؟ مثلا میشد ملامین جا و .... .
بعد هم از دکتر درباره کش لقمه، دراز لقمه و گرد لقمه پرسید و حداد پاسخ داد که اینها برای فرهنگستان ادب نیستند، ولی ما هم خوشحال میشویم که میبینم مردم خوش ذوق ما در این راستا و با این کارها شاد میشوند. ولی باید توجه داشته باشند که این کلمات را ما نگفتهایم و نمیدانیم کدام حرام لقمهای، دراز لقمه،گرد لقمه و ... را کشف کرده است.
*عاشقانهای برای احلام
در قسمتی از این گفتگو حداد عادل شعری عاشقانه برای همسرش خواند و بعد هم که جناب خان آمد و در آن فضای معنوی قرار گرفت، او نیز بر آن شد تا برای احلام شعر بخواند؛ پس از انجام این کار این نماینده برای شاد کردن دل مردم در بیرون از استودیو اعلام کرد که همزمان با اول مهر یک دبیرستان را در ایرانشهر، برای هموطنان بلوچ و برادران اهل سنتمان بازگشایی میکند.
در ادامه، حداد که بیان کرده بود سنش از 70 گذشته، درباره حدود 16 ساعت کارش و کنار آمدن با آن با خنده و شوخی اشاره کرد و گفت که از بس شوخی میکنم باید خودم را مدام نگه دارم تا چیزی نگویم زیرا خیلی خرابکاری میکنم!
جناب خان پس از این صحبتها هدیهای را به رامبد داد تا به جناب دکتر بدهد،و پس از باز شدن آن تنها یک ماسک در آن بود،که جناب خان درباره آن گفت: این ماسکو دادم تا اگه خواستید به جنوب بری، بتونی نفس بکشی، هرچند که مدتی دیگر حتی با ماسک هم نمیشود نفس کشید؛ و حدادعادل با شنیدن این حرف به جناب خان حق داد و از طرف دولت و بقیه مسئولین قول داد که به فکر این شهر نیز باشند.
در پایان این گفتگو جناب از دکتر خواست تا لایحه ازدواج او و احلام را بدن هیچ هزینه ای تصویب کند، و بعد از آن حداد با دیدن کاریکاتورش خاطرنشان کرد که به نظرتون همسرم من رو با این قیافه راه می ده؟!
پس از رفتن او رضا شفیعی جم آمد و داستان آموزش نقاشی به فردین که سرما خورده بود،و آب بینیش همیشه تا بالای لبش میآمد را از مسابقه قبل که باقی مانده بود،تعریف کرد.
و مثل همیشه برنامه دیگری از «خندوانه» با دعاها و آرزوهای خیر جوان برای همه و ایستادن حاضران به احترام مردم ایران به پایان رسید.