به گزارش مشرق، یکی از مسایل اختلافی بین مذاهب اسلامی، علم غیب پیامبر و امام و اولیای الهی به موضوعات و احکام است. برخی از محققان به آیاتی نظر کرده اند که علم غیب را محصور در خداوند نموده و دیگر به آیات مخصص توجهی نکرده اند و کسی که آن را برای غیر خدا اثبات کرده به غلو متهم کرده اند. برخی دیگر با جمع بین آیات به علم غیب پیامبر در تمام زمینه ها پی برده اند ولی علم غیب را برای امام ثابت نمی دانند.
آنچه در ادامه می آید بحثی درباره ظرفیت های وجوی امامت به ویژه در حوزه اشراف به عالم غیب است. در نگارش این مطلب از مباحث کتاب "امامت در قرآن" تألیف علی اصغر رضوانی استفاده شده است.
اعتقاد شیعه درباره ظرفیت وجودی امامت
شیعه امامیه معتقد است امامت منصب جانشینی رسول الله (ص) در امر هدایت بشر - غیر از وحی - است لذا امام نیز باید تمام خصوصیات پیامبر مانند عصمت، علم لدنی، کمالات و فضایل و دوری از صفات ناپسند را داشته باشد.
شیعه امامیه می گوید از آنجا که امام مبیّن و تطبیق دهنده و حافظ شریعت است لذا باید از گناه و سهو و نسیان و اشتباه معصوم باشد. علاوه بر این باید عالم به حقیقت شریعت و نیز هرچه را که امت در جهت کمال به آن محتاج است باشد. همان طور که باید کامل ترین شخص در زمینه صفات کمال باشد تا مردم تسلیم محض او شوند.
غیب چه ماهیتی دارد؟
غیبت در براب شهود بر چیزی اطلاق می شود که با حواس ظاهری قابل درک نیست. قیامت، برزخ، ملائکه، جن و ... عوالمی هستند که با حواس ظاهری انسان قابل درک نیستند، از این رو داخل در عالم غیب شمرده اند.
غیب را می توان به دو بخش تقسیم کرد: غیب مطلق و غیب نسبی. غیب مطلق غیبی است که به هیچ نحو و در هیچ زمان و مکان قابل ادراک نیست، مثل ذات الهی که غیب الغیوب است به خلاف غیب نسبی که با شرایطی خاص برای افرادی ویژه قابل ادراک به غیر حواس ظاهری است و غالب غیب ها از این قبیل است. تنها کسی که به عالم غیب و شهادت به طور کامل احاطه دارد خداوند است. در قرآن کریم آمده: "هُوَ اللَّهُ الَّذِى لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَانُ الرَّحِیمُ / اوست خدای یکتایی که غیر از او خدایی نیست که دانای نهان و آشکار است و اوست بخشنده و مهربان."
آیا اطلاع از غیب مخصوص خداوند است؟
به گمان برخی علم غیب از ویژگی های ذات احدیت است و علم هیچ کسی در آن راه ندارد. اینان به برخی از آیات تمسک می جویند از قبیل: "وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُهَا إِلا هُوَ / کلیدهای غیب تنها نزد اوست و از آن ها غیر از او اطلاعی ندارند." و آیه "قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ / - ای رسول ما - به مردم بگو که مالک سود و زیان خویش نیستم مگر آنچه خدا بر من خواسته و اگر من از غیب آگاه بودم به خیر خود همیشه می افزودم و هیچ گاه زیان و رنج نمی دیدم. من نیستم مگر رسول ترساننده و بشارت دهنده گروهی که اهل ایمانند." و آیه "قُل لَّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ / - ای رسول ما - بگو که در آسمان ها و زمین جز خدا کسی از علم غیب آگاه نیست و هیچ خلقی نیم داند که چه هنگام زنده و برانگیخته می شوند."
اما در پاسخ به این شبهه باید گفت: اشکال کننده تنها به برخی از آیات توجه نموده که ظهور در اختصاص علم غیب به خداوند متعال دارد ولی از آیات دیگر که دلالت بر اختصاص ندارد توجهی نداشته است. خداوند در سوره جن می فرماید: "عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ ... / او دانای غیب است و هیچ کس به عالم غیب او آگاه نیست جز پیامبری را که از خشنود باشد ..."
از استثنای این آیه استفاده می شود که خداوند متعال ذاتا و اصالتا عالم به غیب است ولی بر پیامبری که مرضی اوست علم غیب اضاضه می کند. و از آنجا که لازم است هرچه برای رسول صلاحیت دارد امام نیز آن را دارا باشد چون هر دو شریعت را بیان می کنند پس امام هم مشمول این عنایت الهی خواهد بود.
لذا در قرآن اشاره به انواع اطلاعات غیبی برای انبیا و اولیا کرده و می فرماید: "ذلک من انباء الغیب نوحیه الیک / آن از خبرهای غیبی است که به تو وحی نمودیم." و از قول حضرت عیسی علیه السلام می فرماید: "وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ / و به شما خبر می دهم که در خانه هایتان چه می خورید و چه می اندوزید."
بنابراین در جمع بین این دو دسته از آیات می توان گفت: آیاتی که ظهور در اختصاص علم غیب به خداوند دارد علم غیب به نحو اصالت و استقلال است و آیاتی که علم غیب را بر غیر خداوند ثابت می کند به نحو تبعیت و به اذن خداوند است.
با همین بیان می توانیم از آیاتی که ظهور در انکار علم غیب از پیامبر دارد جواب دهیم: زیرا انکار این آیات به نحو استقلال بوده نه آن که به طور مطلق آن را از پیامبر نفی کنند.
آنچه در ادامه می آید بحثی درباره ظرفیت های وجوی امامت به ویژه در حوزه اشراف به عالم غیب است. در نگارش این مطلب از مباحث کتاب "امامت در قرآن" تألیف علی اصغر رضوانی استفاده شده است.
اعتقاد شیعه درباره ظرفیت وجودی امامت
شیعه امامیه معتقد است امامت منصب جانشینی رسول الله (ص) در امر هدایت بشر - غیر از وحی - است لذا امام نیز باید تمام خصوصیات پیامبر مانند عصمت، علم لدنی، کمالات و فضایل و دوری از صفات ناپسند را داشته باشد.
شیعه امامیه می گوید از آنجا که امام مبیّن و تطبیق دهنده و حافظ شریعت است لذا باید از گناه و سهو و نسیان و اشتباه معصوم باشد. علاوه بر این باید عالم به حقیقت شریعت و نیز هرچه را که امت در جهت کمال به آن محتاج است باشد. همان طور که باید کامل ترین شخص در زمینه صفات کمال باشد تا مردم تسلیم محض او شوند.
غیب چه ماهیتی دارد؟
غیبت در براب شهود بر چیزی اطلاق می شود که با حواس ظاهری قابل درک نیست. قیامت، برزخ، ملائکه، جن و ... عوالمی هستند که با حواس ظاهری انسان قابل درک نیستند، از این رو داخل در عالم غیب شمرده اند.
غیب را می توان به دو بخش تقسیم کرد: غیب مطلق و غیب نسبی. غیب مطلق غیبی است که به هیچ نحو و در هیچ زمان و مکان قابل ادراک نیست، مثل ذات الهی که غیب الغیوب است به خلاف غیب نسبی که با شرایطی خاص برای افرادی ویژه قابل ادراک به غیر حواس ظاهری است و غالب غیب ها از این قبیل است. تنها کسی که به عالم غیب و شهادت به طور کامل احاطه دارد خداوند است. در قرآن کریم آمده: "هُوَ اللَّهُ الَّذِى لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَانُ الرَّحِیمُ / اوست خدای یکتایی که غیر از او خدایی نیست که دانای نهان و آشکار است و اوست بخشنده و مهربان."
آیا اطلاع از غیب مخصوص خداوند است؟
به گمان برخی علم غیب از ویژگی های ذات احدیت است و علم هیچ کسی در آن راه ندارد. اینان به برخی از آیات تمسک می جویند از قبیل: "وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُهَا إِلا هُوَ / کلیدهای غیب تنها نزد اوست و از آن ها غیر از او اطلاعی ندارند." و آیه "قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ / - ای رسول ما - به مردم بگو که مالک سود و زیان خویش نیستم مگر آنچه خدا بر من خواسته و اگر من از غیب آگاه بودم به خیر خود همیشه می افزودم و هیچ گاه زیان و رنج نمی دیدم. من نیستم مگر رسول ترساننده و بشارت دهنده گروهی که اهل ایمانند." و آیه "قُل لَّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ / - ای رسول ما - بگو که در آسمان ها و زمین جز خدا کسی از علم غیب آگاه نیست و هیچ خلقی نیم داند که چه هنگام زنده و برانگیخته می شوند."
اما در پاسخ به این شبهه باید گفت: اشکال کننده تنها به برخی از آیات توجه نموده که ظهور در اختصاص علم غیب به خداوند متعال دارد ولی از آیات دیگر که دلالت بر اختصاص ندارد توجهی نداشته است. خداوند در سوره جن می فرماید: "عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ ... / او دانای غیب است و هیچ کس به عالم غیب او آگاه نیست جز پیامبری را که از خشنود باشد ..."
از استثنای این آیه استفاده می شود که خداوند متعال ذاتا و اصالتا عالم به غیب است ولی بر پیامبری که مرضی اوست علم غیب اضاضه می کند. و از آنجا که لازم است هرچه برای رسول صلاحیت دارد امام نیز آن را دارا باشد چون هر دو شریعت را بیان می کنند پس امام هم مشمول این عنایت الهی خواهد بود.
لذا در قرآن اشاره به انواع اطلاعات غیبی برای انبیا و اولیا کرده و می فرماید: "ذلک من انباء الغیب نوحیه الیک / آن از خبرهای غیبی است که به تو وحی نمودیم." و از قول حضرت عیسی علیه السلام می فرماید: "وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ / و به شما خبر می دهم که در خانه هایتان چه می خورید و چه می اندوزید."
بنابراین در جمع بین این دو دسته از آیات می توان گفت: آیاتی که ظهور در اختصاص علم غیب به خداوند دارد علم غیب به نحو اصالت و استقلال است و آیاتی که علم غیب را بر غیر خداوند ثابت می کند به نحو تبعیت و به اذن خداوند است.
با همین بیان می توانیم از آیاتی که ظهور در انکار علم غیب از پیامبر دارد جواب دهیم: زیرا انکار این آیات به نحو استقلال بوده نه آن که به طور مطلق آن را از پیامبر نفی کنند.