کد خبر 467799
تاریخ انتشار: ۲۴ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۶:۳۰

سفر ناگهانی نخست وزیر انگلیس به لبنان در سایه ادامه بحران لبنان و موضوع آوارگان سوری اهداف و انگیزه های پشت پرده زیادی داشت.

به گزارش مشرق،‌ روزنامه الاخبار لبنان در مقاله‌ای به بررسی اهداف پشت پرده سفر دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس به لبنان پرداخته و می‌نویسد: بر کسی پوشیده نیست که دیوید کامرون از بیروت مجموعه ای از اظهارات و ادبیات را دنبال کرد که محوریت آن ایجاد ارتباط منطقی بین سه موضوع بود: اول آوارگان سوری در لبنان، دوم: ایجاد ثبات در این کشور و سوم تعیین رئیس‌جمهور جدید برای لبنان.

این اولین بار نیست که سه گانه مذکور در قاموس دیپلماسی بین‌المللی در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند. حتی برخی از دیپلمات‌ها این موضوع را از مدت‌ها پیش به صورت محرمانه در بیروت مطرح کردند. برخی از آن‌ها نیز به صورت صریح و خشن اعلام کردند که تمام آن چیزی که غرب در لبنان به دنبال آن است، ایجاد ثبات در این کشور است تا غرب دچار چالشی جدید نشود، چرا که اوضاع از نابسامانی‌های امنیتی گسترده یا انفجار نظامی فراتر رفته است. استدلال آنها این است که چنین اوضاعی قطعاً به دو پیامد خطرناک برای غرب منتهی خواهد شد: اول: تأثیر منفی در قدرت لبنان برای ادامه پذیرش تعداد زیادی از آوارگان و دوم احتمال انتقال لبنان از محلی برای پذیرش این تعداد به منطقه ای دیگر برای اعزام مهاجران خود به کشورهای اروپایی.

دو پیامد مذکور امروزه خط قرمز غرب به شمار می رود. سران غرب معتقدند که بحران آوارگان سوری که در شرایط کنونی اروپا را درنوردیده است، از بزرگترین بحران هایی است که در دهه‌های اخیر پیش روی اروپایی‌ها قرار داشته است، آنها حتی از بروز برخی شکاف‌ها در مؤسسات و اقداماتی که ساختار اتحادیه اروپا را تشکیل داده، صحبت می‌کنند. به این ترتیب رهبران غربی در بالاترین حد به دنبال عدم حصول تحولات جدید برای بدترشدن این بحران هستند. یکی از این تحولات می‌تواند ایجاد انفجار در اوضاع لبنان باشد، به این ترتیب این کشور کوچک پذیرش تعداد بیشتری از آوارگان سوری را متوقف خواهد کرد و این به معنای روند رو به رشد مهاجرت به اروپا خواهد بود، بدتر از همه اینکه ممکن است حدود یک و نیم میلیون سوری مقیم لبنان به سمت اروپا گرایش پیدا کنند. در این صورت پدیده‌ای فراتر از مهاجرت سوری ها به اروپا بروز پیدا می‌کند.

به این صورت است که می‌بینیم گرایش به اهتمام منفی غرب به لبنان تکرار می‌شود، این عرصه است که همواره دوگانگی‌هایی را در مورد سیاست‌های غرب در قبال این کشور ایجاد می‌کند: الزامِ لبنان و قیمومت خارجی. در سال 1975 گرایش منفی ایجاد شده بر ضد لبنان با عنوان ترس از سلاح فلسطینی‌ها دنبال می‌شد،‌ این اولین رویکرد الزام‌آور غرب در قبال لبنان نسبت به حوادث سوریه بود. در سال 1988 اهتمام منفی غرب به لبنان با محوریت نگرانی از هرج‌ومرج مشهور موجود در این کشور بود. در الزامات بعدی که - به صورت تصادفی یا عمدی - ایجاد شده، موضوع تعیین رئیس‌جمهور این کشور مطرح بوده است. انتخاب رئیس‌جمهور لبنان در دو برهه بخش اساسی الزامات غربی بر ضد این کشور را تشکیل داده بود. در سال 1976 الیاس سرکیس به عنوان تضمینی برای الزامات مطرح شده برای لبنان روی کار آمد و در مرحله دوم نیز در سال 1989 الیاس هراوی به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد تا نگرانی های غرب ناشی از دوره رینیه معوض را برطرف کند.

این موضوع به صورت شفاف‌تر سومین رویکرد مطرح در گفتمان دیوید کامرون - و تمام محور غرب- که دیروز در بیروت مطرح شد را نشان می‌دهد. به این معنی که غرب به دنبال تعیین رئیس‌جمهور است که بتواند ثبات را در لبنان حفظ کند و مانع از عزیمت آوارگان سوری مستقر در لبنان به خارج از این کشور شود و از سوی دیگر لبنان قدرت پذیرش آوارگان جدید را نیز داشته باشد.

مشخص است که این بار در سایه انفجار اوضاع در سوریه و ناتوانی طرف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی دیگر از انجام این مأموریت، تضمینی در این رابطه وجود ندارد. بنابراین این مشکل تاکنون راه حلی پیدا نکرده است. مشخص است که در شرایط کنونی کسی قادر به ایجاد تعهد جدید در مدت زمان مورد نظر نیست، البته تفکراتی در راستای ایجاد معادله ای با طرف‌های متعدد مطرح است که جایگاه یک طرف متعهد را پر کنند.

این معادله را می‌توان بر اساس زیر مطرح کرد:

اول: اینکه راه حل لبنانی همراه با محاسبات ویژه غرب در موضوع آوارگان در این رابطه و راه حل موجود مبتنی بر مجموعه محاسبات مطلوب برای حل بحران سوریه مطرح باشد. به این ترتیب راه‌ حل انجام شده باید مطابق با محاسبات تمامی طرف‌های درگیر در بحران سوریه باشد. سوریه قطعاً به اوضاع قبل از مارس سال 2011 برنمی‌گردد، در اراضی این کشور اعمال منافع غرب و کشورهای عربی و سوریه و عربستان و ترکیه و چه بسا ایران مبتنی بر ترسیم نقشه این کشور مطرح است. به این ترتیب راه حل لبنان و کشورهای غربی برای بخشی از آوارگان آن مکمل راه حل بحران سوریه خواهد شد، در غیر این صورت مسائل مطرح‌ شده از سوی غرب برای حل بحران آوارگان به ‌صورت هم‌زمان با طرح پیشنهادات بین‌المللی جهت تحقق سازش و توقف جنگ در این کشور چه انگیزه ای خواهد داشت؟

دوم: اینکه راه حل لبنانی متناسب با محاسبات اسرائیل مطرح شود،‌ به ‌ویژه در صورتی که رئیس‌جمهور جدید براساس این راه هم مطلوب بوده و بتواند مقاومت را منزوی کرده یا لااقل بخشی از مواضع قدرت آن را از بین برود. این اوضاع می‌تواند جایگزین طرف متعهد خارجی برای پروژه قیمومت جدید بوده و ساختار بین‌المللی متناسب با طرف‌های منازعه را تأمین کند.

چیزی که دیوید کامرون دیروز به صراحت مطرح نکرد،‌ این بود که نگرانی غرب در شرایط کنونی نسبت به لبنان در روی کار آمدن رئیس جمهوری است که بتواند باقی‌ ماندن آوارگان سوری در این کشور را پوشش داده و ادامه ورود آوارگان لبنانی را تأمین نموده و به غرب در محاصره مقاومت بر اساس معادله چوبین جدید کمک نماید. چیزی که مهمان بریتانیایی ما مطرح نکرد، همان چیزی بود که خبرگزاری‌ها به نقل از اظهارات رسمی وی مطرح کردند که آنچه از آنان خواسته می‌شود تعیین رئیس‌جمهور جدید برای این کشور است.


منبع: تسنیم