کد خبر 46916
تاریخ انتشار: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۱۰:۵۷

سرپرست باشگاه پرسپوليس در جمع بازيکنان اين باشگاه گفت: اگر فردا صبح آقاي دايي در اين مملکت با هر کسي دعوايش بشود اگر من اولي نباشم دومين نفري هستم که براي حمايت از او به طرفش مي روم.

به گزارش مشرق، مشروح صحبت هاي حبيب کاشاني با بازيکنان پرسپوليس به نقل از سايت رسمي اين باشگاه به اين شرح است:
سکوت مي‌کنم، جاي طرح مشکلات در رسانه‌ها نيست
در 18 ماهي که با هم بوديم آيا تا به حال ديده ايد که من نسبت به کادر فني بي اهميت و بي توجه باشم. شده است که با تک تک شما برخورد کرده ام فقط به خاطر اينکه ثابت کنم مدير تيم آقاي دايي است. قرارمان همين است چرا که بايد سرمربي مدير و همه کاره تيم باشد. حالا هم چون آقاي دايي حرف‌هايي زده و من ناراحت شدم دليلي نمي‌شود جواب بدهم. آقاي دايي بر اساس سوال‌هايي که در ذهن‌شان دارند اظهار نظر کرده‌اند. البته سوال‌هايي هم در ذهن من است ولي راه آن اين نيست که من بروم در تلويزيون و ايشان نيز در تلويزيون جواب يکديگر را بدهيم. اينطور نمي شود و نبايد اينطور عمل کرد.
من سرباز هستم و به من تکليف شده در اين پست انجام وظيفه کنم. اگر 30 ثانيه ديگر به من بگويند برو، مي روم. همانطور که سال 87 رفتم. بازيکنان آن سال شاهدند که پس از رفتنم به يک نفرشان هم زنگ نزدم. يک نفر از شما به من بگويد آقاي کاشاني به من زنگ مي‌زد. يک نفر به من بگويد که يکي از بازي‌هاي پرسپوليس را به استاديوم آمده ام. به هر دليل من را کنار گذاشتند، 15 ماه کنار بودم و کوچکترين صحبتي نکردم. آقاي علي آبادي تشخيص داده من قبلا خوب بودم ولي حالا خوب نيستم، مگر طلب دارم. يک فرصتي پيش آمده که مردم را خوشحال کنم. مگر چه چيزي در اين جايگاه هست؟ الان من کارخانه فولاد دارم؟ پول در حساب داريم؟ با شرايطي که بر فوتبال حاکم است عزا گرفته ام که فصل در حال اتمام است و بايد تسويه حساب کنيم و فصل جديد آغاز مي شود و بايد هزينه کنيم. الان دو و نيم ميليارد تومان پول نياز داريم که فصل را شروع کنيم. شده است که از فکر باشگاه و مشکلاتش شب خوابم نمي‌برد. دغدغه هزينه هاي باشگاه، امکاناتي که براي پيشبرد کار لازم است. پول بازيکناني که به هر حال آنها هم گرفتاري هاي خودشان را دارند و دغدغه‌هاي بسيار ديگري که بايد با آنها روبرو شويم.. علاوه بر همه مخارج، بايد درفشي فر را آماده کنيم . هزينه سفرها، هواپيما، هتل و سفرهاي چند روزه.

به وظيفه خودمان عمل کرده ايم
5 درصد قرارداد شما 500 ميليون تومان مي شود. سال گذشته وقتي پيکان را برديم در قزوين علي آقا يک کلام به من گفت: آقاي کاشاني اين 5 درصد را ببخشيد، بدون هيچ حرفي پذيرفتم. بعد با هزار راهکار، مي‌رويم براي تامين هزينه هاي روزانه باشگاه. با اين وجود امسال هيچ کمبودي را حس نکرديد. چه در دستمزدها، چه در امکانات مورد نياز براي زمين تمرين و موارد گوناگون از تورنمنت هاي مختلف بگيريد تا حريف هاي تدارکاتي اروپايي و قابل توجه. کمبودي احساس نکرديد و همه چيز سر جايش بود. خودتان مي‌توانيد گواهي دهيد. سال‌هايي که با پرسپوليس رفته اند در باشگاه ايرانيان و تيم پرسپوليس را راه نمي دادند و پاسپورت ها را گرو نگه مي داشتند! مسايل ديگري که وجود داشته و گفتنش به صلاح نيست و اصلا نمي‌شود بيانش کرد که البته آن بازيکناني که بودند خودشان خبر دارند.
از تفرقه بين ما خيلي ها خوشحال مي‌شوند
ما بايد به سمت فوتبال حرفه اي قدم برداريم. طبيعتا هم سخت است. در اين مسير هم هزار حاشيه درست مي‌کنند. هزار حرف در مي‌آورند. ممکن است آدم هاي زيادي براي منافع خودشان ايجاد حاشيه کنند. به بازيکنان ما و ديگر تيم ها زنگ بزنند و کارهاي ديگري بکنند. ما بايد به اين مسائل حرفه اي نگاه کنيم و حرفه اي برخورد کنيم و اجازه ندهيم با اين ترفندها ذهنمان را مشغول کنند و بين مان تفرقه بيندازند. بارها شنيده ام که گفته اند با فلان بازيکن فلان تيم تماس گرفته شده است در حالي که ما در آن پست بازيکنان بسيار خوبي داريم. شما به من بگوييد! براي چي چنين تماسي گرفته مي‌شود؟ چه کسي اين کار را مي‌کند ؟ غير از اين است که مي‌خواهند جو تيم ما را به هم بزنند؟ جز اين است که در پشت پرده اين تماس ها و هزار ترفند ديگر براي حاشيه سازي، منافع ديگري براي برخي ها وجود دارد؟
با کسي براي سرمربي گري مذاکره نکرديم
صراحتا مي‌گويم با احدي براي سرمربي گري پرسپوليس صحبت و مذاکره نشده. به صراحت مي‌گويم با بازيکني براي پيوستن به پرسپوليس، از طرف ما تماس گرفته نشده است. نه خودمان و نه نمايندگاني از سوي باشگاه. حتي مدير برنامه يکي از بازيکنان، قبل از بازي اين تيم با پرسپوليس اصرار داشت وارد مذاکره شويم. اما گفتم به لحاظ اخلاقي و حرفه اي درست نيست. مذاکره با بازيکن، زمان و شرايط خاص خودش را دارد. مذاکره براي جذب بازيکن قانون دارد و ما هم بيگانه با اين موضوع نيستيم و بر اساس روال اخلاقي و منطقي و حرفه اي عمل مي کنيم. همانطور که تا به حال عمل کرديم. در نيم فصل نامه اي زديم براي باشگاه سپاهان که آقاي جعفرزاده را مي‌خواهيم. باشگاه نفت به ما نامه زد که صغيري را مي خواهد. مس کرمان عادل کلاه کج را مي خواست. هر کدام از اين ها را هم در چهارچوب خودش انجام داديم.
آتش بيارهاي معرکه کم نيستند
ممکن است در مواردي هم کساني وارد ماجرا شوند و آتش بيار معرکه بشوند. حبيب کاشاني که زنده است و با مجموعه خودمان هم که رفيق هستيم. ما مي توانيم مشکلاتمان را با هم در ميان بگذاريم. روزي که شما به عنوان بازيکن به پرسپوليس آمديد بر اساس نياز تيم و نظر سرمربي آمديد. کاري که هم منطقي است و هم حرفه اي. دليلي هم وجود ندارد غير از اين عمل کنيم. در اين سال ها که در فوتبال حضور داشتم شيوه مديريتي من اين بوده است. اينکه سرمربي تيم، عملا مدير تيم است. بسياري از کارها با نظر و طبق خواست سرمربي انجام مي‌شود. زماني که شما به پرسپوليس آمديد اسم هيچ کس جز آقاي دايي به عنوان سرمربي تيم، مطرح نبود. ما با تدبير آقاي دايي بازيکنان را انتخاب کرديم، پايش ايستادم و سفت و سخت هم پايش ايستادم. اين روزها هم جواب خيلي حرف ها را نمي دهم. چون جواب دادن من به نفع تيم نيست. به صلاح هيچ کدام از ما نيست. من صبر مي کنم. چون صلاح در اين است. پاسخ دادن من فقط حاشيه ها را بيشتر مي کند و کساني را که منتظر بيشتر شدن مشکلات ما هستند را خوشحال مي کند. پس سکوت مي کنم.
حاشيه ها را با کمک هم مديريت مي کنيم
اما سوالاتي در ذهن آقاي دايي هست. ممکن است به بعضي مسائل، از عملکرد روزنامه بگيريد تا مسائل ديگر اعتراض داشته باشند يا ابهام و اعتراضي مطرح باشد. خب ما هم حتما توضيحاتي داريم. اما جاي مطرح کردن اين ابهامات و پاسخ ها در رسانه ها نيست. ما يک خانواده ايم و مثل هر خانواده اي حتما مشکلاتي هم داريم. اما اين را در جمع خودمان حل مي کنيم.
زماني که روي نيمکت بين محمد و آرفي آن اتفاق افتاد گفتند تصاوير تلويزيوني هم از آن گرفته شده. چرا ما بايد اجازه بدهيم تلويزيون و رسانه ما را مديريت کند. ما بايد با تدبير خودمان به اين مساله بپردازيم و آن را مديريت کنيم. ما خودمان مي توانيم و حواسمان است که چه کار کنيم. چيز جديدي نيست. مگر سال 87 کم حاشيه براي تيم بوجود آمد ؟ مگر از داخل و خارج تيم کم مشکل بوجود آمد؟ مگر کم حاشيه سازي کردند؟ نهايتا چه شد؟ مگر غير از اين بود که در جمع خودمان تدبير کرديم؟
دفاع از عملکرد روزنامه پرسپوليس
علي آقا سوال دارد، سوال حق ايشان است. مثلا درباره عملکرد روزنامه پرسپوليس مي‌گويند.روزنامه پرسپوليس 300 شماره منتشر شده، خوب و بد عملکردش را بايد در ترازو گذاشت و با هم سنجيد. کليت عملکرد اين روزنامه در حمايت از تيم و باشگاه بوده و گاهي هم البته اشتباهاتي داشته‌اند. آنهايي که در رسانه‌ها فعاليت مي‌کنند با اين مسائل آشنا هستند و مي‌توانند قضاوت کنند. تيتر، مطلب و عکس ‌هايي هم بوده که اشتباه بوده. کسي هم منکرش نيست. کار رسانه اي مشکل است و هميشه صد در صدي نيست. حتما ايرادهايي هم در کليت کار يک روزنامه و طول مدت عملکردش پيش مي آيد. اما مساله اين است که بايد آن چند اشتباه را اصلاح کنيم يا کل عملکرد روزنامه را هم با آن اشتباهات يکي کنيم ؟ همه تلاش و هدف اين روزنامه حمايت از تيم و ارکان آن است. به خاطر مجموع عملکرد اين روزنامه امروز اين حس در وجودتان هست که اگر حقي از ما ضايع شود و يا بخواهيم حرفي بزنيم يا اگر بازيکني چون هادي نوروزي به تيم ملي دعوت نمي شود، مي تواند در اين روزنامه مصاحبه کند و از حق خودش دفاع کند.
حرمت دايي به من واجب است
شما بالا برويد، پائين بيائيد بازيکن هستيد. آقاي دايي هم مربي تيم و مدير تيم ماست. هزار بار ديگر من و علي همديگر را ببينيم ممکن است بر اساس اختلاف نظرهايي در جلسه دعوايمان شود، جلسه است ديگر . چند تا جلسه داشتيم حرف و حديث بود اما اين موضوع کينه اي بين ما بوجود نياورده است. بازيکن ما گل به خودي زده و من دستش را گرفتم و به او گفتم بلند شو مرد. اينقدر براي ما زحمت کشيدي که الان نبايد ناراحت باشي. فوتبال همين است. جلال مصدوم مي شود من شب با او تماس مي گيرم، سپهر همچنين، رحمان طور ديگر. خانواده يعني همين. بله الان هم مي گويم اگر باز هم جلسه فني برگزار کنيم دوباره با علي دعوايمان مي شود چرا که اين جلسه فني است اگر فردا صبح آقاي دايي در اين مملکت با هر کسي دعوايش بشود اگر من اولي نباشم دومين نفري هستم که براي حمايت از او به طرفش مي روم. اما اين دليل مي شود که ما نسبت به تيم اختلاف سليقه نداشته باشيم. من بارها با محمود خوردبين اختلاف نظر داشتيم و بحث کرديم آيا تا به حال ديده ايد که من قبل از محمود خان از اتوبوس پياده شوم. امکان ندارد. هميشه هم حرمت ايشان را داشته ايم و خواهيم داشت.
فوتبال تمام مي‌شود و دوستي‌ها و انسانيت ها مي ماند
دعواي ما اختلاف سليقه است. علي 10 سوال از من دارد من 20 سوال از او دارم. امکان ندارد ما نسبت به هم بي احترامي کنيم. فوتبال تمام مي‌شود و دوستي‌ها و انسانيت ها مي ماند. مگر فوتبال چيست که من بخواهم رو در روي علي دايي در بيايم يا بالعکس. که چه بشود؟ که 3 جام بگيريم و بگوييم ايها الناس ما سه جام گرفتيم و خيلي موفق هستيم؟ همين؟
خيلي موفق هستيم يعني گرفتن 3 جام؟ که بعدش چه بشود؟ هر کدام از ما فارغ از پرسپوليس، جايگاه، کار و اعتبار خودمان را داريم. نه مديري هستم که خانه ام شمال شهر باشد و ويلا در شمال داشته باشم. فکر مي کنم اکثر بچه ها به منزل ما آمده اند . من با ناراحتي شما ناراحت مي شوم و با خوشحالي شما خوشحال مي شوم. بازيکن به وظيفه خودش در زمين مسابقه فکر کند
امروز هم فقط به اينجا دعوتتان کردم که به هيچ عنوان به غير از وظيفه بازيکني خودتان کاري نداشته باشيد. چه کسي خوب است، چه کسي بد است، کي چه مي گويد، کاري نداشته باشيد. کار تيم با سرمربي گري آقاي دايي ادامه پيدا مي کند. اختيار آقاي دايي است که بعد از فصل شرايطش را بگويد. شما به من بگوئيد آقاي دايي اگر قهرمان جام حذفي بشود براي من سود نمي کند؟ طبيعي است مي گويند تيمي که آقاي کاشاني مديرش بوده، آقاي دايي مربي اش بوده دو قهرماني پياپي آورده است.
18 ماه پيش رفتم دنبال علي آقا، هزار تيم ديگر بود و علي آقا به من اعتماد کرد و آمد همه فکر مي کردند بعد از باخت برگشت به استقلال، دايي را برکنار مي‌کنم. اين قدر مهم مي‌ديدند ايم مساله را. آقاي مظلومي گفتند افتخار من اين بود که در دور رفت و برگشت پرسپوليس را مغلوب کرديم و در کارنامه اش ثبت شد. خيلي ها حتي از مسئولان ورزشي به من گفتند نرو دنبال دايي، نمي تواني با علي آقا کار کني اما من کار خودم را کرده و مي کنم. مربي هم کار خودش را مي کند. با اعتقاد رفتم و سر حرف خودم هم هستم و با اعتقاد قلبي و عقلي بوده است. همه مي گفتند استعفا کرده بگذاريد برود، گفتم امکان ندارد. وقتي علي آمد سر تمرين گفتم گوسفند جلوي پايش بکشيد.
در جنجال‌ها گوشت قرباني، پرسپوليس است
علي دايي موفق نشود، شما هم ضرر مي کنيد. پس اگر نفعي هست براي همه مان است. ما همه در يک کشتي هستيم و اگر اين کشتي به ساحل سلامت برسد همه ما سهيم هستيم. همانطور که همه ما در شکست مقصريم. شکست براي همه ما و پيروزي براي همه ماست.
باشگاه تلاشش اين است که اين کشتي سالم به مقصد برسد. همه ارکان باشگاه در تلاشند. عيب و ايرادها را هم با کمک همه دلسوزان و پيشکسوتان برطرف مي کنيم. در چند روز آينده با پيشکسوتان جلسه مي گذارم چون برخي‌ها وقتي ديدند شهر شلوغ است رفتند که از خانواده پرسپوليس عليه خانواده پرسپوليس حرف بکشند. فکر مي کردند بايد دو تا به نفع من و دو نفر به نفع علي آقا صحبت کنند. اما اينطور نيست و نمي گذاريم به اين شيوه خانواده را از هم بپاشند. خيلي ها دنبال اين هستند که چند نفر از من و تعدادي از علي دفاع کنند. در چنين حالتي گوشت قرباني باشگاه بزرگ پرسپوليس است.
دايي پرسپوليس را قهرمان جام حذفي مي کند
چرا بايد در رسانه و تلويزيون خودمان را بزنيم، حاصل آن چيست؟ از قول علي دايي نوشتند مگر اخراجم کنند که بروم. اگر ما علي را اخراج کنيم به خودمان بي احترامي کرديم. من اعتقاد دارم که تصميمم در انتخاب علي دايي درست بوده. چون با شناخت، او را انتخاب کردم. کارنامه علي هم فصل گذشته نشان مي دهد که چطور بوده. ما چند بازي داريم و برايمان خيلي مهم است. علي دايي مي برد . 20 خرداد ما قهرمان جام حذفي هستيم. آقاي دايي مي تواند بگويد من نيستم. اين حق مسلم اوست. اما ما مي خواهيم با او ادامه دهيم.
تمام تلاشمان در طول فصل اين بود که کارها به بهترين نحو پيش برود. اما گاهي اشتباهاتي هم داشتيم. گاهي با وجود ديدن مشکلات، تعارف کرديم. من دو مورد ديدم نگفتم، علي سه مورد ديده نگفته، دو مورد من شده 20 مورد و 3 مورد علي شده 30 مورد، اي کاش اين موردها و تقاضاها و اعتراضات در جلسات اتفاق مي افتاد تا کار به اينجا نکشد. اما هنوز هم دير نشده. هنوز هم حرفي داشته باشم مي زنم اما به خود علي دايي.
منتظرند عليه دايي حرف بزنم
کساني منتظرند که من عليه علي و بلعکس صحبت کنيم . اما من اين کار را نمي کنم. چون روابطي فراتر از فوتبال بين ماست. وحيد وقتي به تيم ما آمد چند پيشنهاد بهتر داشت اما آمد پرسپوليس. وقتي مي‌خواست امضاء کند اصلا قراردادش را نخواند و گفت: 'براي شما امضاء مي کنم.' وحيد مي داند که در فوتبال حرفه‌اي اول بايد وکيلش امضاء کند سپس بازيکن ولي او امضاء کرد. اين بار من را زياد مي کند.. ما خودمان براي بازيکن ارزش قائليم. امروز به شما مي گويم فوتبالتان تمام مي شود، احترام و ادب و دوستي را از دست ندهيد که برايتان ماندگار مي شود.
آنهايي که منتظرند من بر عليه دايي تعدي و بي احترامي کنم از من چنين کاري را نخواهند ديد. به هيچ عنوان عليه دايي حرف نمي زنم. علي رغم اينکه خيلي ها در همين ايام عليه من حرف زدند و تهمت زدند.
ختم کلام
ختم کلام، شما بازيکنان هستيد. ارکان باشگاه هستيد و وظايف خودتان را داريد. فردا صبح علي دايي از سر تا پا مرا فحش داد، هيچ کس حق ندارد دخالت کند. حيطه اختيارات شما زمين چمن است. کي راست مي گويد، کي دروغ مي گويد ، کي حق مي گويد کي ناحق است جزو حيطه وظايف شما در باشگاه نيست. چرا که مهم تر از من و علي آقا و شما باشگاه پرسپوليس است. خيلي‌ها مي‌خواهند ما را رو در روي هم قرار دهند. هشتم خرداد نياز داريم که هواداران به ورزشگاه بيايند. وارد بازي هاي اين و آن نشويم. در پايان، حرف اول و آخر را علي دايي مي زند. در زمين مسابقه شما نشان مي دهيد که ما تيم هستيم.
به افتخار پرسپوليس، به افتخار علي دايي، به افتخار خودتان، به افتخار هواداران، به افتخار کادر فني، به افتخار همه قلب هايي که براي تيم مي تپد، کار مي کنيم. ما نسبت به هم اعتقاد داريم حرف داريم اما کينه نداريم. دشمني نداريم. به افتخار همه ارکان باشگاه، به وظايفمان عمل مي‌کنيم و حرمت ها را نگه مي داريم. ما يک تيم هستيم. 20 خرداد با قهرماني (در جام حذفي) تصميم مي گيريم که چکار کنيم.
دراين نشست تمامي بازيکنان پرسپوليس به جز تعدادي از مصدومان تيم و سرپرست تيم حضور داشتند.