به گزارش مشرق، انقلاب اسلامی به عنوان یکی از مردمیترین و تاثیرگذارترین انقلابهای دنیا، اصل مهمی را در امور سرلوحه کار خویش قرار داده که آن دفاع از مظلوم و ایستادگی در برابر ظالمان است و بارها در طول 36سال تاریخ انقلاب هرکجا مردم مظلوم مسلمان و غیر مسلمان به کمک نیاز داشتهاند، جمهوری اسلامی جزو یکی از پشتیبانان آنها بوده است.
حال با توجه به تغییر اوضاع جهان در سالهای اخیر و ایجاد فرقههای تکفیری و نیز توطئههای روز افزون کشورهای مستکبر غربی برعلیه مسلمانان بنظر میرسد ایجاد تشکیلات هستههای مقاومت جهانی که همواره امام خمینی و بعد از ایشان رهبر معظم انقلاب روی آن تاکید میکنند باید در ایران بیشتر از قبل مورد نظر واقع شود و به عنوان اندیشهای ارزشمند به سایر کشورهای اسلامی و پس از آن به کشورهای دنیا صادر شود.
برای درک چگونگی صدور این اندیشه و جهانی اندیشی برای مبارزه با استکبار، گفتگویی با دکتر محمدحسین رجبی دوانی استاد دانشگاه انجام دادهایم که مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید.
• به نظر شما ضرورت جهانی اندیشی در اندیشه اسلامی چیست؟
اسلام به عنوان عالیترین و جامعترین تعالیم الهی و به عنوان آخرین دین، برای سعادت و نجات انسانها در دنیا و رفاه ابدی آمده است. این لطف خداوند بوده است که اسلام به بشریت عرضه شود و جهان را فراگیرد و انسانها هم در دنیا و هم در آخرت به سعادت، نجات و صلاح نائل شوند.
اگرچه در خود اسلام بهواسطه حسادتها و تنگ نظریها نگذاشتند بعد از پیامبر اکرم ولایت اهلبیت (ع) محقق شود و حاکمیت جامعه اسلامی در دست آن بزرگواران قرارگیرد، اما این هدف به عنوان اساس تعالیم اسلام از بین رفتنی نیست. یعنی در هر موقعیتی که مسلمانان البته در پرتو ولایت بتوانند چنین وضعیتی بدست بیاورند و حاکمیتی پیدا کنند، لازم است که به فکر نجات بشریت باشند، اول هم از خود جوامع مسلمین و بعد هم به سایر جوامع برسند.
آنچه مهم است اینکه در سطح کلی، جهان به دست امام زمان (ارواحنا له الفدا) رهبری میشود. اما این مانع از این نیست که اگر در جایی حاکمیت اسلام و ولایت محقق شد و این حاکمیت اگر توانست اولا مجموعه خود را به خوبی مدیریت کند و از فشارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بیرون بیاید سپس بفکر سایر ملل مسلمان و در مرحله بعد به فکر سایر مظلومان جهان باشد.
• آیا در تعالیم اسلامی هم میتوان دلیلی برای جهانی اندیشی پیدا کرد؟
ما در تعالیم الهی و اسلامی اصل مبارزه با استکبار، اصول مبارزه با ظلم، حمایت از مظلوم و مقابله با فتنهها را داریم که اینها اصولی ثابت در دین اسلام هستند. در قرآن کریم آمده است: «قاتلوهم حتی لاتکون فتنه» به معنی اینکه با ظالمان، ستمگران و مستکبران باید مبارزه کرد تا فتنه از میان برود.
درحدیثی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است: «اگر کسی صبح کند روزی را که در آن بفکر مسلمانان دیگر نباشد، اصلا مسلمان نیست». همچنین حدیثی از امام علی (ع) آمده است: «باید با ظالمان به خصومت و دشمنی برخواست و پشتیبان مظلومان بود.»
جالب است که در اینجا قید مظلوم، مسلمان و غیر مسلمان ندارد و حتما بایستی مسلمان واقعی حامی مظلوم باشد و دشمن ظالم. اگرچه ظالم میتواند هم مسلمان و هم غیر مسلمان باشد.
لذا ما این اصول را در اسلام داریم و به عنوان مسلمانانی که موفق شدهاند در محدوده ایران اسلامی حاکمیت دین اسلام و ولایت را محقق کنند از این جهت در صورت امکان شرایط باید به اصل جهانی اندیشی عمل کنیم، چرا که حاکمیت اسلام و ولایت جز این معنایی ندارد.
• یعنی وجود ولایت الزامی است بر جهانی اندیشی؟
اصلا اصل ولایت در اسلام متعلق به صرف شیعه نیست و متعلق به جهان اسلام هم نیست و ولایت برای بشریت است و برای نجات همه مردم دنیاست لذا ما از آغاز پیروزی انقلاب در شعارها و نیز در عمل و چه در قانون اساسی نظام مقدس ولایی خود این را دیدهایم و به عنوان مبنای کار خود در نظام جمهوری اسلامی ایران قرار دادهایم که حامی مسلمانان مظلوم و مظلومان جهان باشیم و در برابر استکبار و ظلم هم بایستی بایستیم و جزو اصول مسلم اعتقادی و عملی ماست.
• آیا در تاریخ معاصر حرکتهایی برای تحقق این اندیشه در دنیای اسلام و نیز جهان تلاشهایی کرده باشند؟
بله، برخی متفکران و مصلحانی بودهاند که در این خصوص مسائلی را مطرح کرده و حرکتهایی را آغاز کردهاند ولی متاسفانه بخاطر تفرقی که در جهان اسلام وجود دارد و داشته است و نیز بخاطر حاکمیت حاکمانی جائر و فاسد نه تنها به این متفکران و مصلحان توجهی نشده، بلکه با آنها مقابله هم شده است.
استکبار و استعمار در این سالها برخلاف سنوات گذشته که با ورود نظامی و دخالتهای آشکار در سرزمینهای مسلمانان حاضر میشدند و با ایجاد فرقههای دینی در میان اهل تسنن و اهل تشیع شروع به فتنهگری میکردند، روش خود را تغییر دادهاند و با بکارگیری عوامل وابسته داخلی و بومی در کار دیگر کشورها دخالت میکنند و از این طریق خواستههایشان را اجرا میکنند.
مثلا حکومتهای جائر، ظالم و فاسدی که گاها در کشورهای اسلامی حکومت دارند مانند عربستان، اردن و کشورهای حقیر حوزه خلیح فارس و شمال آفریقا اینها به ظاهر حکومتهایی بومی، مسلمان و بیرون از استعمار مستقیم دارند اما چه کسی شک دارد که این کشورها نوکران و نوچههای استعمار آمریکا، انگلیس و غرب هستند و خود عاملی هستند برای اینکه اهداف استکبار عملی شود و هم تفرقه در عالم اسلام وجود داشته باشد و مسلمین نتوانند به ید واحدهای تبدیل شوند و در برابر مطامع مستکبران بایستند.
هم اکنون مشکل دنیای اسلام غیر ازمستکبران که به طراحی و اجرای فتنهها در کشورهای اسلامی میپردازند، حاکمان ظالم کشورهای حوزه خلیج فارس و برخی مناطق مسلمان نشین دیگرهم در کار اتحاد مسلمین جهان سنگ اندازی میکنند.
همچنین از این مهم نیز نباید غافل شویم که با توجه به مبانی اعتقادی و فقهی برخی از فرقههای مسلمانان، این حاکمان که وابسته به استعمار هستند به عنوان اولوالامر و امیر المومنین واجب الاطاعه هم تلقی میشوند و به مردم بیچاره آن مناطق هم حکم میشود که بایستی از آنها تبعیت کنند. لذا تا وقتی یک چنین حکمایی هستند و علمای فرقههای غیر شیعه به این فهم و درک نرسیدهاند که باید در اختلافات کوچک بین فرقههای مسلمان چشم پوشید و بر اشتراکات توجه کرد و دست اتحاد به مسلمانان داد، این وضعیت در عالم اسلام هست و مسلمانان جهان بجای اینکه متوجه عاملان بر بدبختی خود شوند در جهت اجرای اهداف همان عاملان به جان دیگر مسلمانان میافتند و این وضعیتی که امروزه در دنیای اسلام ملاحظه میکنیم، نتیجه آن میشود.
• آیا در قرآن و متون اسلامی هم به ایجاد تشکیلات جهانی اسلام سفارش شده است؟
بله، در قرآن آمده است: «ان الدین عندالله الاسلام»: به معنی اینکه «دین بمعنای همای سعادت و نجات تنها دین مورد قبول خداوند، اسلام است».
در جای دیگری آمده است: «اسلام یعلو ولا یعالاعلیه:» به معنی اینکه «اسلام برتر است و چیزی نباید بر اسلام تفوق و برتری داشته باشد» از نمونههای قرآنی و اسلامی این موضوع هستند. حال این یک بحث است و بحث دیگر اینکه تا جوامع بشری تحت حاکمیت عدل قرار نگیرند این خسرانها و ظلمها هستند و حاکمیت عدل هم جز با ولایت اهل بیت (ع) و در غیاب آنها جز با نائب ولی الله امکانپذیر نخواهد شد.
این اندیشه از منطق نیرومند عقلی و نقلی برخوردار است و وظیفه مسلمانان در درجه اول اتحاد خود و چشم پوشی از اختلافات و تلاش در اقتدار اسلام و در درجه دوم مقابله با ظلم، شرک و کفری که جهان بشریت را تهدید میکند.
ما آیات متعددی داریم که تاکید دارند با پیشوایان کفر مقابله کنید چون شرک طبق فرموده قرآن «قاتل عظیم است» و باعث بدبختی دنیا و آخرت است. از سوی دیگر با توجه به اینکه آنها جز به نابودی مسلمانان و یا به اسارت و به بندگی در آوردنشان فکر نمیکنند. در آیه قرآن خطاب به پیغمبر میفرمایدکه «هرگز و یهود و مسیحیان از شما خشنود نمیشوند مگر اینکه شما را به تبعیت و پیروی از خود در بیاورند یا بر شما غلبه کرده و نابود کنند و اگر بمانید شما باید تحت سیطره آنها باشید و آنگونه که آنها میخواهند عمل کنید». وقتی که دشمنان اسلام اینگونه هستند باید با این وضعیتها مقابله کرد تا به اسلام برسیم.
• آیا دولتهای جمهوری اسلامی در مقوله نگاه جهانی داشتن در مبارزه با استکبار، کارنامه موفقی داشتهاند؟
ما طبق بندهای قانون اساسی و از بعد باورهایمان بایستی برای اجرایی شدن این اهداف بکوشیم ولی متاسفانه با توجه به سیاستهای دولتهای مختلف و نوع نگاه آنها به این مسائل در عمل دیدهایم که برخی از این دولتها اصلا اعتقادی به این امر ندارند و این نکاتی که در قانون اساسی تعریف شده و هم در باورهای ماست اصلا در سیاستهای آنها جایی ندارد و حتی گاهی اوقات عکس آن هم عمل میشود. کارنامه همه دولتها چه به جهانی اندیشی اعتقاد داشته و چه نداشته باشند در ارتباط با این اهداف متاسفانه کارنامه مثبت و موفقی نیست.
به عنوان مثال عرض میکنم در همین مذاکراتی که ما با غرب انجام دادیم، بحث این است که طرف مقابل دشمن ماست و آنها در پی این هستند که ما را ناکار کنند و نابود کنند، این جزو اهدافشان بوده و قبلا هم به صراحت گفتهاند.
حال با توجه به ایستادگی انقلاب، هوشمندیهای رهبر معظم انقلاب در گردنههای سخت و نیز تحمل شدائد و پایمردی مردم، اینها به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوانند نظام و اهداف ما را نابود کنند و حال آمدهاند به هر صورت که میتوانند به ما ضربه بزنند و نگذارند آن اهداف عالیه ما محقق شود.
اما از این طرف در مواجهه با آنها، گویا با برادری که سالها قهر بودهایم و یا با همسایهای که مشکل داشتیم، میخواهیم با او به تفاهم برسیم، به دشمن نگاه میکنیم که این اشتباه است. همانطور که دیدیم برخی افراد با اینکه از نظر رسمی مسئولیتی هم نداشتند اما به خود اجازه میدهند اظهار نظراتی را انجام بدهند به صراحت گفته بودند که بعد از این قضیه حتی ما حاضریم روابطمان را با آمریکا حسنه کنیم. انگار که هیچ ظلمی آمریکا در این 36 سال به مردم نکرده است.
که ادعاهای این افراد با جواب محکم و کوبنده رهبری در خطبههای عید فطر مواجه شدند که ایشان فرمودند: «استکبار ستیزی از اصول مسلم ماست، مبانی حضرت امام (ره) است و اگر در این قضایا با آنها به یک تفاهمی برسیم و این توافقنامه تصویب شود یا نشود تغییری در سیاستهای ما که مبارزه و مقابله با استکبار است صورت نخواهد گرفت».
یعنی ایشان خواستند در برابر این تفکر غلط، منحط و ضد تعالیم اسلامی که میخواستند بعد از این تفاهمنامه در کشور جا بیندازند که باید با استکبار سازش کرد، ایشان موضع قاطع و محکم گرفتند و این تفکر را از پایه غلط و بیاعتبار اعلام کردند.
منتها همان طور که قبلا هم گفتم، این مهم وابسته به آن است که دولتها و اجزای آنها به این مسائل باور داشته باشند تا به آن عمل کنند و چون ما به این باورها اعتقاد اساسی نداریم در عمل هم کارنامه موفقی را ندیدهایم.
• چگونه میتوانیم از نیروهای مردمی برای اجرای این تشکیلات ساماندهی کنیم؟
ما در ابتدا باید نظام مقدس خودمان را با این دشمنانی که دارد از آسیب پذیریها بیمه کنیم که اگر یک تحریمی صورت بگیرد و یا توطئهای شکل بگیرد به راحتی بتوانیم بر آنها فائق بیاییم و اگر اینگونه باشیم میتوانیم آن اهداف عالیه را دنبال کنیم.
حضرت امام فرمودند: «باید هستههای مقاومت حزب اله در جهان اسلام برای مقابله با استکبار و استعمار شکل بگیرد». فکر میکنم امام (ره) در پایان جنگ فرمودند: «جنگ، جنگ تا رفع فتنه در عالم» البته این برمبنای آیه 193 سوره بقره وهمچنین آیه 73 سوره انفال است.
منظور از این جنگ حتما جنگ فیزیکی نیست بلکه میتواند جنگ نرم باشد و اقتدار اسلام و مسلمین در مورد تعالیم عالیه و رسوا کردن دشمنان در فتنه انگیزی آنها باشد.
به هرحال برائت از مشرکان و مقاومت در برابر دیو چند چهره استعمار در قول و عمل و مقابله با فتنه انگیزی آنها که چگونه این فتنهها را طراحی میکنند، نیازمند یک بصیرت و اتحاد در عمل است که بتوان بر آنها فائق شد.
حال با توجه به تغییر اوضاع جهان در سالهای اخیر و ایجاد فرقههای تکفیری و نیز توطئههای روز افزون کشورهای مستکبر غربی برعلیه مسلمانان بنظر میرسد ایجاد تشکیلات هستههای مقاومت جهانی که همواره امام خمینی و بعد از ایشان رهبر معظم انقلاب روی آن تاکید میکنند باید در ایران بیشتر از قبل مورد نظر واقع شود و به عنوان اندیشهای ارزشمند به سایر کشورهای اسلامی و پس از آن به کشورهای دنیا صادر شود.
برای درک چگونگی صدور این اندیشه و جهانی اندیشی برای مبارزه با استکبار، گفتگویی با دکتر محمدحسین رجبی دوانی استاد دانشگاه انجام دادهایم که مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید.
• به نظر شما ضرورت جهانی اندیشی در اندیشه اسلامی چیست؟
اسلام به عنوان عالیترین و جامعترین تعالیم الهی و به عنوان آخرین دین، برای سعادت و نجات انسانها در دنیا و رفاه ابدی آمده است. این لطف خداوند بوده است که اسلام به بشریت عرضه شود و جهان را فراگیرد و انسانها هم در دنیا و هم در آخرت به سعادت، نجات و صلاح نائل شوند.
اگرچه در خود اسلام بهواسطه حسادتها و تنگ نظریها نگذاشتند بعد از پیامبر اکرم ولایت اهلبیت (ع) محقق شود و حاکمیت جامعه اسلامی در دست آن بزرگواران قرارگیرد، اما این هدف به عنوان اساس تعالیم اسلام از بین رفتنی نیست. یعنی در هر موقعیتی که مسلمانان البته در پرتو ولایت بتوانند چنین وضعیتی بدست بیاورند و حاکمیتی پیدا کنند، لازم است که به فکر نجات بشریت باشند، اول هم از خود جوامع مسلمین و بعد هم به سایر جوامع برسند.
آنچه مهم است اینکه در سطح کلی، جهان به دست امام زمان (ارواحنا له الفدا) رهبری میشود. اما این مانع از این نیست که اگر در جایی حاکمیت اسلام و ولایت محقق شد و این حاکمیت اگر توانست اولا مجموعه خود را به خوبی مدیریت کند و از فشارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بیرون بیاید سپس بفکر سایر ملل مسلمان و در مرحله بعد به فکر سایر مظلومان جهان باشد.
• آیا در تعالیم اسلامی هم میتوان دلیلی برای جهانی اندیشی پیدا کرد؟
ما در تعالیم الهی و اسلامی اصل مبارزه با استکبار، اصول مبارزه با ظلم، حمایت از مظلوم و مقابله با فتنهها را داریم که اینها اصولی ثابت در دین اسلام هستند. در قرآن کریم آمده است: «قاتلوهم حتی لاتکون فتنه» به معنی اینکه با ظالمان، ستمگران و مستکبران باید مبارزه کرد تا فتنه از میان برود.
درحدیثی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است: «اگر کسی صبح کند روزی را که در آن بفکر مسلمانان دیگر نباشد، اصلا مسلمان نیست». همچنین حدیثی از امام علی (ع) آمده است: «باید با ظالمان به خصومت و دشمنی برخواست و پشتیبان مظلومان بود.»
جالب است که در اینجا قید مظلوم، مسلمان و غیر مسلمان ندارد و حتما بایستی مسلمان واقعی حامی مظلوم باشد و دشمن ظالم. اگرچه ظالم میتواند هم مسلمان و هم غیر مسلمان باشد.
لذا ما این اصول را در اسلام داریم و به عنوان مسلمانانی که موفق شدهاند در محدوده ایران اسلامی حاکمیت دین اسلام و ولایت را محقق کنند از این جهت در صورت امکان شرایط باید به اصل جهانی اندیشی عمل کنیم، چرا که حاکمیت اسلام و ولایت جز این معنایی ندارد.
• یعنی وجود ولایت الزامی است بر جهانی اندیشی؟
اصلا اصل ولایت در اسلام متعلق به صرف شیعه نیست و متعلق به جهان اسلام هم نیست و ولایت برای بشریت است و برای نجات همه مردم دنیاست لذا ما از آغاز پیروزی انقلاب در شعارها و نیز در عمل و چه در قانون اساسی نظام مقدس ولایی خود این را دیدهایم و به عنوان مبنای کار خود در نظام جمهوری اسلامی ایران قرار دادهایم که حامی مسلمانان مظلوم و مظلومان جهان باشیم و در برابر استکبار و ظلم هم بایستی بایستیم و جزو اصول مسلم اعتقادی و عملی ماست.
• آیا در تاریخ معاصر حرکتهایی برای تحقق این اندیشه در دنیای اسلام و نیز جهان تلاشهایی کرده باشند؟
بله، برخی متفکران و مصلحانی بودهاند که در این خصوص مسائلی را مطرح کرده و حرکتهایی را آغاز کردهاند ولی متاسفانه بخاطر تفرقی که در جهان اسلام وجود دارد و داشته است و نیز بخاطر حاکمیت حاکمانی جائر و فاسد نه تنها به این متفکران و مصلحان توجهی نشده، بلکه با آنها مقابله هم شده است.
استکبار و استعمار در این سالها برخلاف سنوات گذشته که با ورود نظامی و دخالتهای آشکار در سرزمینهای مسلمانان حاضر میشدند و با ایجاد فرقههای دینی در میان اهل تسنن و اهل تشیع شروع به فتنهگری میکردند، روش خود را تغییر دادهاند و با بکارگیری عوامل وابسته داخلی و بومی در کار دیگر کشورها دخالت میکنند و از این طریق خواستههایشان را اجرا میکنند.
مثلا حکومتهای جائر، ظالم و فاسدی که گاها در کشورهای اسلامی حکومت دارند مانند عربستان، اردن و کشورهای حقیر حوزه خلیح فارس و شمال آفریقا اینها به ظاهر حکومتهایی بومی، مسلمان و بیرون از استعمار مستقیم دارند اما چه کسی شک دارد که این کشورها نوکران و نوچههای استعمار آمریکا، انگلیس و غرب هستند و خود عاملی هستند برای اینکه اهداف استکبار عملی شود و هم تفرقه در عالم اسلام وجود داشته باشد و مسلمین نتوانند به ید واحدهای تبدیل شوند و در برابر مطامع مستکبران بایستند.
هم اکنون مشکل دنیای اسلام غیر ازمستکبران که به طراحی و اجرای فتنهها در کشورهای اسلامی میپردازند، حاکمان ظالم کشورهای حوزه خلیج فارس و برخی مناطق مسلمان نشین دیگرهم در کار اتحاد مسلمین جهان سنگ اندازی میکنند.
همچنین از این مهم نیز نباید غافل شویم که با توجه به مبانی اعتقادی و فقهی برخی از فرقههای مسلمانان، این حاکمان که وابسته به استعمار هستند به عنوان اولوالامر و امیر المومنین واجب الاطاعه هم تلقی میشوند و به مردم بیچاره آن مناطق هم حکم میشود که بایستی از آنها تبعیت کنند. لذا تا وقتی یک چنین حکمایی هستند و علمای فرقههای غیر شیعه به این فهم و درک نرسیدهاند که باید در اختلافات کوچک بین فرقههای مسلمان چشم پوشید و بر اشتراکات توجه کرد و دست اتحاد به مسلمانان داد، این وضعیت در عالم اسلام هست و مسلمانان جهان بجای اینکه متوجه عاملان بر بدبختی خود شوند در جهت اجرای اهداف همان عاملان به جان دیگر مسلمانان میافتند و این وضعیتی که امروزه در دنیای اسلام ملاحظه میکنیم، نتیجه آن میشود.
• آیا در قرآن و متون اسلامی هم به ایجاد تشکیلات جهانی اسلام سفارش شده است؟
بله، در قرآن آمده است: «ان الدین عندالله الاسلام»: به معنی اینکه «دین بمعنای همای سعادت و نجات تنها دین مورد قبول خداوند، اسلام است».
در جای دیگری آمده است: «اسلام یعلو ولا یعالاعلیه:» به معنی اینکه «اسلام برتر است و چیزی نباید بر اسلام تفوق و برتری داشته باشد» از نمونههای قرآنی و اسلامی این موضوع هستند. حال این یک بحث است و بحث دیگر اینکه تا جوامع بشری تحت حاکمیت عدل قرار نگیرند این خسرانها و ظلمها هستند و حاکمیت عدل هم جز با ولایت اهل بیت (ع) و در غیاب آنها جز با نائب ولی الله امکانپذیر نخواهد شد.
این اندیشه از منطق نیرومند عقلی و نقلی برخوردار است و وظیفه مسلمانان در درجه اول اتحاد خود و چشم پوشی از اختلافات و تلاش در اقتدار اسلام و در درجه دوم مقابله با ظلم، شرک و کفری که جهان بشریت را تهدید میکند.
ما آیات متعددی داریم که تاکید دارند با پیشوایان کفر مقابله کنید چون شرک طبق فرموده قرآن «قاتل عظیم است» و باعث بدبختی دنیا و آخرت است. از سوی دیگر با توجه به اینکه آنها جز به نابودی مسلمانان و یا به اسارت و به بندگی در آوردنشان فکر نمیکنند. در آیه قرآن خطاب به پیغمبر میفرمایدکه «هرگز و یهود و مسیحیان از شما خشنود نمیشوند مگر اینکه شما را به تبعیت و پیروی از خود در بیاورند یا بر شما غلبه کرده و نابود کنند و اگر بمانید شما باید تحت سیطره آنها باشید و آنگونه که آنها میخواهند عمل کنید». وقتی که دشمنان اسلام اینگونه هستند باید با این وضعیتها مقابله کرد تا به اسلام برسیم.
• آیا دولتهای جمهوری اسلامی در مقوله نگاه جهانی داشتن در مبارزه با استکبار، کارنامه موفقی داشتهاند؟
ما طبق بندهای قانون اساسی و از بعد باورهایمان بایستی برای اجرایی شدن این اهداف بکوشیم ولی متاسفانه با توجه به سیاستهای دولتهای مختلف و نوع نگاه آنها به این مسائل در عمل دیدهایم که برخی از این دولتها اصلا اعتقادی به این امر ندارند و این نکاتی که در قانون اساسی تعریف شده و هم در باورهای ماست اصلا در سیاستهای آنها جایی ندارد و حتی گاهی اوقات عکس آن هم عمل میشود. کارنامه همه دولتها چه به جهانی اندیشی اعتقاد داشته و چه نداشته باشند در ارتباط با این اهداف متاسفانه کارنامه مثبت و موفقی نیست.
به عنوان مثال عرض میکنم در همین مذاکراتی که ما با غرب انجام دادیم، بحث این است که طرف مقابل دشمن ماست و آنها در پی این هستند که ما را ناکار کنند و نابود کنند، این جزو اهدافشان بوده و قبلا هم به صراحت گفتهاند.
حال با توجه به ایستادگی انقلاب، هوشمندیهای رهبر معظم انقلاب در گردنههای سخت و نیز تحمل شدائد و پایمردی مردم، اینها به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوانند نظام و اهداف ما را نابود کنند و حال آمدهاند به هر صورت که میتوانند به ما ضربه بزنند و نگذارند آن اهداف عالیه ما محقق شود.
اما از این طرف در مواجهه با آنها، گویا با برادری که سالها قهر بودهایم و یا با همسایهای که مشکل داشتیم، میخواهیم با او به تفاهم برسیم، به دشمن نگاه میکنیم که این اشتباه است. همانطور که دیدیم برخی افراد با اینکه از نظر رسمی مسئولیتی هم نداشتند اما به خود اجازه میدهند اظهار نظراتی را انجام بدهند به صراحت گفته بودند که بعد از این قضیه حتی ما حاضریم روابطمان را با آمریکا حسنه کنیم. انگار که هیچ ظلمی آمریکا در این 36 سال به مردم نکرده است.
که ادعاهای این افراد با جواب محکم و کوبنده رهبری در خطبههای عید فطر مواجه شدند که ایشان فرمودند: «استکبار ستیزی از اصول مسلم ماست، مبانی حضرت امام (ره) است و اگر در این قضایا با آنها به یک تفاهمی برسیم و این توافقنامه تصویب شود یا نشود تغییری در سیاستهای ما که مبارزه و مقابله با استکبار است صورت نخواهد گرفت».
یعنی ایشان خواستند در برابر این تفکر غلط، منحط و ضد تعالیم اسلامی که میخواستند بعد از این تفاهمنامه در کشور جا بیندازند که باید با استکبار سازش کرد، ایشان موضع قاطع و محکم گرفتند و این تفکر را از پایه غلط و بیاعتبار اعلام کردند.
منتها همان طور که قبلا هم گفتم، این مهم وابسته به آن است که دولتها و اجزای آنها به این مسائل باور داشته باشند تا به آن عمل کنند و چون ما به این باورها اعتقاد اساسی نداریم در عمل هم کارنامه موفقی را ندیدهایم.
• چگونه میتوانیم از نیروهای مردمی برای اجرای این تشکیلات ساماندهی کنیم؟
ما در ابتدا باید نظام مقدس خودمان را با این دشمنانی که دارد از آسیب پذیریها بیمه کنیم که اگر یک تحریمی صورت بگیرد و یا توطئهای شکل بگیرد به راحتی بتوانیم بر آنها فائق بیاییم و اگر اینگونه باشیم میتوانیم آن اهداف عالیه را دنبال کنیم.
حضرت امام فرمودند: «باید هستههای مقاومت حزب اله در جهان اسلام برای مقابله با استکبار و استعمار شکل بگیرد». فکر میکنم امام (ره) در پایان جنگ فرمودند: «جنگ، جنگ تا رفع فتنه در عالم» البته این برمبنای آیه 193 سوره بقره وهمچنین آیه 73 سوره انفال است.
منظور از این جنگ حتما جنگ فیزیکی نیست بلکه میتواند جنگ نرم باشد و اقتدار اسلام و مسلمین در مورد تعالیم عالیه و رسوا کردن دشمنان در فتنه انگیزی آنها باشد.
به هرحال برائت از مشرکان و مقاومت در برابر دیو چند چهره استعمار در قول و عمل و مقابله با فتنه انگیزی آنها که چگونه این فتنهها را طراحی میکنند، نیازمند یک بصیرت و اتحاد در عمل است که بتوان بر آنها فائق شد.