روستای «نیزه» از توابع شهرستان «سردشت» با داشتن 13 خانواده شهید در منطقه جزو روستاهای شهید پرور محسوب می‌شود اما با این وجود متأسفانه مردم از نظر امکانات رفاهی و بهداشتی در محرومیت به سر می‌برند.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - میهن اسلامی‌مان جای جای آن شاهد ایثارگری‌ها و جانفشانی‌های جوانان این مرز و بوم است، جوانانی که هر کدام از یک گوشه این سرزمین با قومیت‌های مختلف در دفاع از انقلاب و میهن اسلامی جان خود را فدا کردند. به همین خاطر برای معرفی بخشی از حماسه آفرینی‌های مردم کشورمان این بار به سراغ اهالی روستایی به نام «نیزه» می‌رویم که در آنجا 13 خانواده شهیدانی را تقدیم انقلاب کرده و بیشتر مردم روستا هم دارای فامیلی «شمسی» هستند که این نشان می‌دهد با هم نسبت فامیلی دارند.

لذا با ورود به روستا به منزل خانواده شهیدان «عزیز و محمد شمسی» می‌رویم و پای صحبت‌های برادر، مادر و همرزم این دو شهید بزرگوار می‌نشینیم.

 شهادت دو برادر از یک خانواده توسط «پژاک»

«اسماعیل شمسی» برادر شهیدان «عزیز و محمد شمسی» درباره نحوه شهادت برادرش «عزیز شمسی» می‌گوید: در سال 87 یکی از خودروهای نیروی انتظامی در منطقه «جاسوسان» بر روی مین کنترل از راه دور رفته بود که وقتی برادرم «عزیز شمسی» برای کمک به این عزیزان می‌رود، به کمین ضد انقلاب برخورد می‌کند و در کنار برادران نیروی انتظامی با 28 سال سن و داشتن دو فرزند، به شهادت می‌رسد.

وی در خصوص چگونگی شهادت «محمد شمسی» هم عنوان می‌کند: «محمد» قبل از شهادت به دلیل دیسک کمر می‌خواست خودش را از سپاه بازنشست کند اما وقتی «عزیز» به شهادت رسید از بازنشستگی منصرف شد و به خدمت خود ادامه داد تا اینکه سال 92 در منطقه «خَل اّباد» بین سردشت و مهاباد توسط پژاک به شهادت رسید که از این برادرمان هم پنج فرزند به یادگار مانده است.

«اسماعیل شمسی» می‌افزاید: «محمد شمسی» از نیروهای سپاه سردشت بود و بواسطه داشتن طبع شعر، اکنون دو عنوان کتاب شعر عاشقانه و عارفانه از وی به جای مانده و کتاب زندگی دیگری که حاوی زندگی نامه این شهید خواهد بود، نیز توسط بسیج ناحیه «میرآباد» سردشت در حال جمع آوری است تا پس از اتمام جمع آوری مطالب و نگارش آن، به صورت مجلد شده منتشر شود.

روستایی شهید پرور با امکاناتی بسیار محدود

«سعید شمسی» فرزند شهید «احمد شمسی» و همرزم شهید «محمد شمسی» هم در این دیدار بیان می‌کند: سال 57 که انقلاب پیروز شد، با تلاش «شهید محمد بروجردی» سازمان پیشمرگان کرد مسلمان در منطقه شکل گرفت و به دنبال آن چون مردم روستای ما از فعالیت‌های گروهک ضد انقلاب «دمکرات» به ستوه آمده بودند، به جمع پیشمرگان کرد مسلمان پیوستند و از سال 64 به صورت رسمی لباس پاسداری و بسیجی بر تن کردند.

وی می‌افزاید: یکی از بزرگان روستای «نیزه» به نام «سید رسول رحمان زاده» درباره چگونگی به عضویت درآمدن اهالی روستا در سپاه و بسیج تعریف می‌کند که شبی خواب می‌بیند امام خمینی(ره) در حال جارو کردن هستند؛ به همین خاطر جارو را از ایشان می‌گیرد و خود مشغول جارو کردن می‌شود؛ لذا فردای آن شب در تعبیر این خواب، متوجه می‌شود باید اهالی روستا برای بیرون کردن ضد انقلاب از منطقه اقدام کنند.

این فرزند شهید ادامه می‌دهد: بر این اساس به همراه 17 نفر از اهالی روستا به سپاه سردشت می‌روند و در آنجا بعد از مسلح شدن به علت نبود راه مناسب برای برگشت، بوسیله بالگرد به روستا باز می‌گردند و بدین ترتیب با مسلح شدن این افراد، سایر اهالی روستا نیز با تبعیت از آنها برای مقابله با ضد انقلاب مسلح شدند.

وی در ادامه اظهار می‌کند: اهالی روستا علی رغم اینکه آموزش نظامی زیادی فرا نگرفته بودند با این حال به دنبال پاکسازی روستاهای اطراف از لوث وجود ضد انقلاب می‌رفتند تا اینکه در سال بعد تصمیم می‌گیرند روستای پشت ارتفاعات«نیزه» را پاکسازی کنند؛ روستایی که حدود یک گردان از عناصر ضد انقلاب در آنجا مستقر بودند و در مقابل نیروهای ما20 نفر بیشتر نبودند.

«سعید شمسی» ادامه می‌دهد: در این عملیات به دلیل تعداد کم نفرات، نیروهای ما توسط ضد انقلاب محاصره می‌شوند به نحوی که 12 نفر از اهالی روستای «نیزه» به شهادت می‌رسند و هشت نفر مابقی هم به اسارت ضد انقلاب در می‌آیند و به عنوان اولین شهدای روستای «نیزه»، نامشان در تاریخ دفاع از انقلاب اسلامی ایران جاودانه به ثبت می‌رسد.

وی در بخش دیگری از سخنان خودش تصریح می‌کند: بعد از این شهدای عزیز، سایر جوانان روستا با ادامه دادن راه آنها توانستند به تدریج منطقه را از وجود ضد انقلاب پاکسازی کنند تا اینکه در سال 87 گروهک «پژاک» در منطقه شکل گرفت و تا حدودی منطقه را با ایجاد تله‌های انفجاری و کمین، نا امن کرد.

همرزم شهید «محمد شمسی» می‌افزاید: به همین خاطر جوانان «نیزه» مجدد طی سال‌های 90 تا 92 به مقابله با پژاک در «دشت وزینه» پرداختند به همین خاطر به گردان 313 امام رضا(ع) مأموریت دادند منطقه «خَل اّباد» را از وجود ضد انقلاب پاکسازی کنند لذا شهید «محمد شمسی» به عنوان جانشین فرمانده گردان 313 امام رضا(ع) به همراه نیروهای گردان به منطقه مورد اشاره می‌روند که در درگیری که بوجود می‌آید، «محمد شمسی» توسط تک تیر انداز پژاک به شهادت می‌رسد.

وی ادامه می‌دهد: وقتی اعتقاد داریم امنیت امروز مرهون خون شهدا است، روستای «نیزه» نباید وضعیت آن از نظر امکانات رفاهی و بهداشتی در محرومیت قرار داشته باشد؛ روستایی که 400 خانوار داشت اکنون بسیاری از ساکنان آن به دلیل کمبود امکانات از روستا مهاجرت کردند.

«سعید شمسی» تأکید می‌کند: چرا مزار شهدای «نیزه» بعد از گذشت سال‌ها نباید وضعیت مطلوبی داشته باشد، آیا مسئولان مربوطه نباید حداقل دین خود را به شهدا ادا کنند؟ چرا عموم مسئولان حداقل برای احوال پرسی از خانواده شهدا به دیدار این عزیزان نمی‌روند؟

وی بیان می کند: مردم روستای نیزه علاوه بر اینکه از نظر امنیتی همواره در تهدید بودند اکنون نیز به لحاظ فرهنگی در معرض انواع تهدیدات نرم دشمنان قرار دارند به عنوان مثال اکنون ده‌ها شبکه ماهواره‌ای و رادیویی به زبان کردی علیه فرهنگ بومی و انقلابی مردم کردستان برنامه پخش می‌کنند که نوک اصلی عمده این برنامه‌ها هم تهاجم به جوانان «نیزه» است.

این برادر شهید تصریح می‌کند: روستای ما علی رغم اینکه بیش از 100 نفر دانشجو در مقاطع مختلف تحصیلی دارد اما با این حال از وجود آنها بویژه کسانی که در مقطع دکترا در حال تحصیل هستند، استفاده نمی‌کنند.  

در ادامه این دیدار مادر شهیدان شمسی نیز به خبرنگار ما گفت: من پنج فرزند دارم که دو تای آنها به شهادت رسیدند و اگر لازم باشد سه فرزند دیگرم را هم در راه اسلام و راه امام خمینی(ره) فدا می‌کنم.

منبع: دفاع پرس