این امکان در اختیار ایرانیان قرار گرفته تا بتواند با صرف هزینه های بسیار پایین، در شبکه های اجتماعی حضور پیدا کنند و با تشکیل گروه های مختلف به دنبال علایق خود باشند. با این حال اطلاع رسانی در این شبکه ها با سرعت بالا و به شیوه های مختلفی روی می دهد. یک خبر می تواند از یک شبکه اجتماعی و توسط یک کاربر خاص منتشر شود و موج بزرگی را در کل شبکه های اجتماعی موازی ایجاد کند. موج ایجاد شده نیز می تواند، رسانه های خبری و خبرگزاری های رسمی و حرفه ای را نیز تحت تاثیر خود قرار دهد.
قدرت شبکه های اجتماعی در عصر جدید
تحقیقات دانشگاهی نشان می دهد، افرادی که از رسانه های خبری بهره می برند، از احتمال بیشتری برای درگیر شدن در انواع مختلف فعالیت ها از نوع سیاسی یا اجتماعی برخوردار اند. در عصری که زمان و توجه عمومی به سمت عرصه شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک، توئیتر و اینستاگرام هدایت می شود، محققین در پی این هستند تا رابطه میان شبکه های اجتماعی در حال ظهور و مشارکت عمومی را ارزیابی کنند. کمپین انتخاباتی اوباما در سال 2008 و 2012 و بهار عربی در سال 2011، توجهات را به سمت ارتباط میان ارتباطات دیجیتالی و رفتارهای سیاسی جلب کرد. بزرگترین و شاید بهترین آمایش مربوط به این موضوع توسط مجله معتبر نیچر تحت عنوان " تجربه 61 میلیون فرد در زمینه نفوذ اجتماعی و بسیج سیاسی"، در سال 2012 منتشر شد که نشان می دهد پیام های پست های کاربران فیس بوک به طور معناداری بر روی مولفه های رای دادن تاثیرگذار بوده است.
براساس تجربیاتی که در تحولات مربوط به جنبش های مردمی در بیداری اسلامی روی داد می توان اذعان داشت تاثیرگذاری شبکه های اجتماعی نظیر یوتیوب، فیس بوک و توئیتر در این زمینه هیچگاه از عوامل اصلی و زیربنایی نبوده است، بلکه از عوامل فرعی و کاتالیزور مؤثر در انقلابهای غرب آسیا و شمال آفریقا بود. سرعت انتقال اطلاعات از طریق این رسانه ها توسط کاربران عادی به مراتب بیشتر از رسانه های حرفه ای و مطبوعاتی بود که تنها اخبار مربوط به تحولات بیداری اسلامی را پوشش می دادند.
تظاهرات گسترده اجتماعی در تونس، با خودسوزی یک جوان تونسی به نام محمد بوعزیزی شروع شد و پس از چندی به شورش مردمی انجامید. این جوان تونسی در اعتراض به این که پلیس مانع شده بود، وی بدون جواز سبزی و میوه بفروشد، خود را در خیابان آتش زد و متعاقباً در بیمارستان درگذشت. این حادثه باعث شروع هفتهها تظاهرات خشونتآمیز خیابانی در سراسر تونس، در اعتراض به بیکاری، فساد و گرانی مواد غذایی شد و به تغییر رژیم و فرار رئیسجمهوری تونس انجامید. تصویر خودسوزی بوعزیزی، با توجه به رسانه های نوظهوری چون یوتیوب و فیس بوک و همه گیر شدن آنها در سطح منطقه، باعث ایجاد این موج شد. موج تغییرات دامن کشورهای مصر و لیبی را گرفت و برهم خوردن ثبات چند کشور دیگر را نیز در پی داشت.
اما زینب توفکچی جامعه شناس اهل ترکیه در مقاله ای که در نشریه اینترنشنال افرز به چاپ رسانده به تاثیر شبکه های اجتماعی در راه اندازی جنبش های اعتراضی پرداخته است. وی مدعی است که امروزه سرعت انتقال اطلاعات چنان بالاست که یک ایمیل به تنهایی قادر تبدیل به کمپینگی برای آگاهی جهانی شود. مانند جنبش های تسخیری در برخی از کشورها. توفکچی می کوشد تا نشان دهد که راحتی دسترسی به رسانه های اجتماعی می تواند در دراز مدت تغییرات اجتماعی را با مخاطراتی مواجه سازد. از تظاهرات پارک گزی تا بیداری اسلامی تا اوکراین و هنگ کنک، وی نشان می دهد که چطور جنبش های امروزی تهی از ارزش ها و اهدافی هستند که در جنبش های گذشته، با سختی و (به آرامی ) به دست می آمدند.
شبکه های اجتماعی به مثابه شمشیر دولبه
در این نگاه، شبکه های اجتماعی زمانی که وارد حیطه جنبش های سیاسی می شوند مانند شمشیر دولبه نگریسته می شوندکه علاوه بر داشتن مزایایی در ظاهر، می توانند باعث شکل گیری خشونت های کنترل نشده ای شوند و ناامنی را گسترش دهند. در حال حاضر گروه های تروریستی تکفیری در سوریه، عراق و لیبی به طور گسترده ای از شبکه های اجتماعی و اشتراک گذاری فیلم و عکس بهره می برند. دسترسی آسان به این شبکه و ایجاد حساب های کاربری و تغییر آنها، این امکان بسیار موثر را در اختیار تروریست ها قرار داده است.
در سوی دیگر ماجرا، ورود و گسترش شبکه های اجتماعی در ایران با استقبال گسترده ایرانی ها مواجه شده است و عدم فرهنگ سازی مناسب در سال های گذشته در زمینه حریم خصوصی، کاربرد اطلاعات غلط و تاثیر آن، سواستفاده از هویت ها و غیره، چرخه معیوبی را ایجاد کرده که می تواند خطرات بیشماری را در زمینه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به دنبال داشته باشد. با نگاهی به صفحات موجود در شبکه های اجتماعی فارسی، با خیل عظیمی از هرزه نگاری ها، تبلیغات هنجارشکن و گروه های بی هویت روبه رو می شویم. ائتلاف ساعت ها زمان تنها نتیجه ای بود که شبکه های اجتماعی برای ایرانیان به ارمغان آورده و آن را از آنچه در زمینه سرعت اطلاع رسانی و ارتباط گیری بوده، خارج ساخته است.
با عبور از معظلات فرهنگی و اجتماعی، بازخوردها و تاثیرات سیاسی و امنیتی، شبکه های اجتماعی چالش دیگری است که می تواند ثبات و امنیت هر جامعه ای را به ویژه جامعه با جمعیت انبوه جوان به خطر اندازد. در گرماگرم فتنه 88، هیلاری کلینتون از توئیتر خواست تا تعمیرات توئیتر را به تعویق اندازد. توئیتر، شرکت ارائه خدمات پیامک، تعمیرات خود را که قرار بود روز دوشنبه انجام شود را به درخواست وزارت امور خارجه آمریکا به تعویق انداخت، تا به این وسیله، فتنه گران؛ از کانال توئیتر بتوانند به تبادل اخبار و اطلاعات بپردازند.
الک راس پس از راه اندازی سفارت مجازی آمریکا در ایران در رابطه با توئیتر فارسی گفته بود: «در واقع اینطور بگویم که اینترنت چه گوارای قرن بیست و یکم است. ممکن است اینترنت در ایران اینطور نباشد ولی راهی است که می تواند معترضین را به هم شبکه کند. اگر شبکههای اجتماعی تأثیری نداشتند ارتش سایبری هم وجود نداشت و آنقدر انرژی صرف کنترل کردن شبکههای اجتماعی نمیشد.»
از این رو نمی توان پایگاه های شبکه اجتماعی را تنها ابزارهای موبایلی یا نرافزاری ساده ای در نظر گرفت که ارتباطات را تسهیل کرده اند بلکه این ابزارها خود به عنوان سلاحی توسط رقبای بین المللی در نظر گرفته می شوند که می توانند کاری را که جنگ تمام عیار قادر به انجامش نیست، انجام دهند. جنگ نرم در این رابطه قابل تحلیل است. استفاده از امکانات فناوری های نوین برای تحریک افکار عمومی جهت راه اندازی امواج مخرب در فضای عمومی، یکی از روش های پرکاربرد در این زمینه است.
از نظرسنجی پیامکی برنامه 90 تا خنداننده برتر خندوانه
با در نظر گرفتن این مفروضات، مثال های فراوانی را می توان در رابطه با تحریک و بسیج افکار عمومی تحت تاثیر شبکه های اجتماعی مورد بررسی قرار داد. در یکی از موارد در دیماه 1388، موج پیامکی و مجازی به راه افتاد که در آن از مخاطبان در خواست داشتند با شرکت در مسابقه پیامکی برنامه 90 و رای به گزینه خاصی، اتحاد و بیشمار بودن فتنه گران را اعلام کنند. محتوای یکی از این پیام ها بدین صورت بود: "با شرکت در اس ام اس برنامه 90 و انتخاب گزینه (......) اتحاد میلیونی سبزها را اعلام می کنیم (دوشنبه ساعت23) "
برنامه ورزشی 90 یکی از پربیننده ترین برنامه های صدا و سیما است و در نظرسنجی های پیامکی آن میلیون ها ایرانی شرکت می کنند. این برنامه در آن برهه به محلی برای سوء استفاده اتاق های فکر فتنه تبدیل شد و قصد داشتند تا به این گونه خود را در افکار عمومی جا بیاندازند. چنین اقداماتی به شیوه های متعدد دیگری نیز دنبال می شد برای مثال، طرحی که در آن از مردم دعوت شده بود در یک ساعت مشخصی مردم اتوهای خود را به برق بزنند و باعث افت ولتاژ سراسری برق شوند.
در چند سال اخیر، ابزارهای اطلاع رسانی و اجتماعی بسیار دیگری مانند اینستاگرام، تلگرام، واتس آپ و وایبر، وارد فضای شبکه های اجتماعی شده اند و اپلیکیشن های بسیار کاربردی و آسانی را در اختیار کاربران قرار می دهند به نحوی که هر فردی در کوتاه ترین زمان با نحوه استفاده از آنها آشنا می شود و پیچیدگی در فراگیری آنها وجود ندارد. خبر فوت یک دختر مهابادی یکی از شهرهای آذربایجان غربی، به سوژه ای داغ در شبکه های اجتماعی در اردیبهشت امسال تبدیل شد. در این حادثه، در خلال کشمکش خصوصی میان دختر قربانی، مهماندار هتل و یکی از مهمان ها هتل، مرگ دختر رقم می خورد اما اصل خبر در رسانه های مجازی توسط گروه های ضد انقلاب و ضد ایرانی، برعکس جلوه داده می شود و پای نیروهای اطلاعاتی و امنیتی را به میان کشیدند.
این خبررسانی های مسموم تا جایی ادامه پیدا می کند که منجر به هرج و مرج در سطح شهر مهاباد و تبدیل آن به موضوع قومیتی و امنیتی می شود و هتل محل بروز حادثه توسط مردم خشمگین به آتش کشیده می شود. اطلاع رسانی دیرهنگام صداو سیما و سواستفاده ضدانقلاب از این خلاء، در نهایت یک موضوع شخصی را به چالش امنیتی تبدیل کرد. با این حال نقش رسانه های اجتماعی مانند توئیتر و فیس بوک بار دیگر در این مورد پررنگ بود.
به نظر می رسد، استفاده از شبکه های اجتماعی برای راه اندازی کمپین های اجتماعی و فرهنگی در حال آزمون و خطا قرار دارد و اتاق های فکر در حال رصد بازخورد و تاثیرگذاری آنها در سطح جامعه ایران هستند. همراه شدن خیل عظیم کاربران شبکه های اجتماعی با کمپین هایی مانند کمپین "خرید خودرو صفر ایرانی ممنوع"، نشان داد پتانسیل عظیمی برای بهره گیری های سیاسی از این امواج وجود دارد. انتخابات در ایران محیط بسیار مناسبی ایجاد می کند تا افراد با انگیزه های اغلب مخرب، افکار عمومی را تحریک کنند.
شبکه های اجتماعی امکانات فوق العاده ای را در اختیار گروه ها و افراد در آستانه هر تحرک سیاسی قرار می دهد تا بتوانند جامعه هدف را برای اهداف خود بسیج کنند. آنها می توانند از موضوعات ساده یا بی ربطی به سیاست، امتیازات سیاسی کسب کنند. بسیج افکار عمومی قدرت زیادی در اختیار چنین گروه های قرار می دهد تا خواسته های سیاسی خود را از این طریق دنبال کنند.
در آخرین مورد از این دست، مسابقه خنداننده برتر برنامه خنداونه شبکه نسیم، وارد چنین چالشی شد و عده ای با سواستفاده از فضای رقابتی ایجاد شده، موضوعات سیاسی را برای حذف رقیب به کار بردند. در این مورد، امین حیایی، بازیگر سینما و تلویزیون، به خاطر بازی در فیلم سینمایی قلاده های طلا که مربوط به فتنه 88 بود، در یک فضای دوقطبی مسمومی قرار گرفت و افرادی با انگیزه های سیاسی با راه اندازی کمپین های " نه به امین حیایی"، دست به بسیج و تحریک مخاطبان و افکار عمومی زدند. حتی افرادی که مخاطب خندوانه نبودند، در نظرسنجی خنداننده برتر شرکت کردند و هیجاناتی را دامن زدند که هیچ ارتباطی با ماهیت برنامه نداشت.
پیش از این در حاشیه سازی برای برنامه خندوانه، مهمانان آن مورد هجمه قرار گرفتند و رسانه های اصلاح طلب به انتقاد از دعوت مجری این برنامه از شخصیت های اصولگرا پرداختند. همچنین در اقدامی مضحک توسط سایت حامی فتنه کلمه، تغییر پیراهن یکی از مهمانان خندوانه از رنگ سبز به سفید به جنبش سبز نسبت داده شد و این سایت مدعی شده بود که هومن عبداللهی در میانه برنامه به خاطر پوشیدن پیراهن سبز مجبور به تعویض آن شد. به نوشته ی کلمه : «گفته می شود پس از اعتراضات به انتخابات 88 مسوولان صدا و سیما در دستورالعملی از مجریان و برنامه سازان خواسته بودند از رنگ سبز استفاده نکنند و در همان زمان بارها شاهد تغییر لباس مجریان تلویزیون بودیم.» این در حالی بود که دکور این برنامه سبز است و همچنین پیش از این مجری و مهمانان آن از لباس هایی با رنگ سبز استفاده کرده بودند.
شاید به راه افتادن دوقطبی و رقابت های هیجانی در مسابقه ای چون خنداننده برتر، گذری و خالی از محتوا در نظر گرفته شود اما اینکه چرا در چنین موقعیت هایی، برخی از رسانه ها، شخصیت ها و مطبوعات اصلاح طلب دست به تبلیغ و رپورتاژ خبری به نفع یک شرکت کننده می پردازند، خود جای تردید ایجاد می کند. روزنامه های اصلاح طلب، هریک به نحوی به تبلیغ برای رقیب آقای حیایی دست زدند و به نوعی خاطره فتنه 88 و رقابت ها و هرج و مرج های آن زمان را یادآور شدند. ملتهب کردن فضای جامعه در چنین شرایطی و تنها چند ماه مانده به انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی، مساله ای نیست که به سادگی بتوان از آن عبور کرد. اینکه بتوان افکار عمومی را به نحوی با خواسته های سیاسی از طرق مختلف همراه کرد، امتیازی است که جریان های سیاسی از آن استقبال می کنند. در این میان شبکه های اجتماعی نقش بسزایی را ایفا می کنند و هر پستی از سوی یک شخصیت سیاسی و بازنشر گسترده آن، موج مورد نظر را برای بهربرداری های سیاسی ایجاد می کند.
بنابراین شبکه های اجتماعی، ابزاری است که پس از آزمون و خطاهای متعدد، برای پیگیری اهداف سیاسی در بزنگاه های سیاسی مورد بهره قرار خواهد گرفت و اتاق های فکر فتنه نیز با اشراف بر قدرت این ابزار، در صدد خواهد بود افکار عمومی را در جهت منویات خود بسیج و تحریک سازد. تمامی کسانی که در مسابقه های پیامکی شرکت می کنند، در ابتدا داری هیچ انگیزه ای جز حمایت از فرد مورد نظر خود نیستند اما در ادامه این انگیزه های غیرفرهنگی، هنری یا ورزشی است که به آن رنگ و بوی سیاسی می بخشند تا از این طریق جریان های چنین محیط های غیرسیاسی را مسموم سازند.
قدرت شبکه های اجتماعی در آینده بیشتر از امروز نیز خواهد شد و در صورتیکه زیرساخت های فرهنگی آن مهیا نشده باشد همچون برخی از مواردی که در بالا اشاره شد، چالش هایی را ایجاد خواهند کرد و محیطی را برای فعالیت گروه های فتنه گر و ضد ایرانی فراهم خواهند ساخت.