به گزارش مشرق، هواداران تراکتورسازی بعد از اتفاقات عجیب هفته پایانی چهاردهمین دوره لیگ برتر و از دست دادن قهرمانی در 20 دقیقه پایانی دیدار عجیب مقابل نفت تهران، دیگر صبر از کف داده و هیچ چیز آنها را راضی نمیکند.
هوادارانی که روزی عامل اصلی موفقیتهای تیمشان محسوب میشدند و با بازگشت دوباره تراکتورسازی به لیگ برتر روحی تازه به فوتبال ایران دمیدند امروز تغییر رویه دادند و به اهرم فشاری علیه تیم محبوب خود تبدیل شدند که فرصت پوشش ضعفها و ایرادها را از تیم خود گرفته اند و با وارد کردن استرس به بازیکنان، مربیان و مدیریت باشگاه دیگر آن حامیان سابق نیستند.
هواداران تراکتورسازی دیگر فقط برد میخواهند و به چیزی به جز هدایت توپ در چارچوب توری دروازهها نمیاندیشند. کم کم شعار عیبی یوخ به دست فراموشی سپرده میشود و کلمه پنج حرفی «بی...» جای تمامی تشویقات را گرفته است و کوچکترین اشتباه با این شعار محکوم میشود.
* احساساتی که باید برای تیم خرج شود
هواداران تراکتورسازی به پرشور و احساس بودن شهره هستند. همین احساسات آنها را به متعصبترین هواداران فوتبال ایران تبدیل کرده است. تا زمانی که احساس هواداران خدمت تیم بود از تراکتورسازی حریفی غیرقابل شکست در خانه ساخته بود اما از زمانیکه این احساس خرج مربی، بازیکن و ... شد، دوران افول تراکتورسازی آغاز شده است.
* اولیویرا مرد اول سکوها
از همان سال اول حضور اولیویرا در تراکتورسازی مرد پرتغالی توانست قلب هواداران را فتح کند و خیلی زود به مرد اول هواداران این تیم تبدیل شود.
جنب و جوشهای اولیویرا در کنار زمین و عصبانی شدنهای او از بیعدالتی علیه سرخپوشان تبریزی قلب هواداران تراکتورسازی را 6 دانگ به نام این مربی ثبت کرد تا جایی که هواداران باخت با اولیویرا را به قهرمانی با مربیان دیگر ترجیح میدادند.
این علاقه به حدی بود که همه قهرمانی تراکتورسازی در جام حذفی سال 92 را به نام این مربی میدانند. در حالی که اولیویرا فقط در دیدار نیمه نهایی و جام حذفی روی نیمکت تراکتورسازی نشسته بود و تیم با تلاشهای مجید جلالی به آن رده رسید.
تعصب به اولیویرا به قلم قرمزی روی نام مدیران، مربیان، پیشکسوتان تراکتورسازی تبدیل شده است. تشویق و موفقیت سهم اولیویرا است و بس. اعتراض و ناسزا سهم محمد حسین جعفری، حسن آذرنیا، غلامرضا باغآبادی، جمشید نظمی، مجید جلالی، ایوب ذوالفقاری و سعید عباسی است.
* قد کوتاهها قدبلند شدند؟ اما اعتراضها تمام نشد
فصل قبل یکی از سرزندهترین تراکتورسازیهای سالهای اخیر را در لیگ میدیدیم.
این تیم با جنب و جوش حریفان را یکی بعد از دیگری قلع و قم میکرد. بعد از کنار رفتن رسول خطیبی و حضور تونی اولیویرا اگر بردی حاصل میشد این مربی این مسئله را به دلیل تفکر و تاکتیکیهایی که در نظر گرفته میدانست. اگر باختی حاصل میشد این مسئله به بد بسته شدن تیم و کوتاه بودن قد بازیکنان. اولیویرا بارها از کوتاهی قد احمدزاده، نریمانجهان، ادینهو، کیانی، گردانی، ایرانپوریان و ... انتقاد کرد در حالیکه همان تیمی که به اعتقاد او بد بسته شده بود به خاطر اشتباهات داوری قهرمانی را از دست داد.
اولیویرا دائم به این مسئله تاکید میکرد که اگر در تراکتورسازی بماند بازیکنان مدنظر خودش را می گیرد و تیمی میبندد که از اول فصل به دنبال قهرمانی باشد.
* پرمهرهترین تیم لیگ تراکتورسازی
تراکتورسازی در فصل نقل و انتقالات به اعتقاد اکثر قریب به اتفاق کارشناسان پرمهرهترین تیم لیگ برتر بود.
جذب بازیکنانی مثل سروش رفیعی، بختیار رحمانی، علی حمودی، شجاع خلیلزاده، سینا عشوری، حمزه یونسی، آگوستو، کاردوسو، ایان رمزی، احمد عبداللهزاده، مهرداد طهماسبی و محمدرضا اخباری از تراکتورسازی تیمی ساخت که همه آن را مدعی اول قهرمانی میدانستند.
در این بین آندرانیک تیموریان، لوسیانو ادینهو، فرشاد احمدزاده، مهدی کیانی و ... هم این تیم را ترک کردند، اما با این حال باز هم کفه ترازو به نفع بازیکنان جذب شده سنگینی میکرد و تراکتورسازی مدعی اول لیگ برتر به حساب میآمد.
* اولیویرا اواخر نقل و انتقالات قراردادش را ثبت کرد
اولیویرا در شرایطی هدایت تراکتورسازی در لیگ پانزدهم را پذیرفت که تقریبا این تیم به طور کامل بسته شده بود. بعد از جذب اکثر بازیکنان که در لیستهای اول، دوم و سوم سرمربی پرتغالی برای فصل جدید بودند او توافق کرد سال دوم قراردادش با تراکتورسازی را ادامه دهد.
اگر این مربی از وضعیت تیم ناراضی بود همان زمان میتوانست از ادامه فعالیت در تراکتورسازی سرباز زند. توافق بر سر ادامه همکاری با تراکتورسازی یعنی پذیرفتن مسئولیت تمامی نتایج تیم و رضایت از عملکرد باشگاه در فصل نقل و انتقالات.
* بهانهها خیلی زود آغاز شد
با شروع لیگ برتر تراکتورسازی تیمی کمزهر نشان داد. از همان هفتههای اول این تیم نتایج ضعیفی گرفت و نتوانست عملکرد خوبی داشته باشد. تونی به واسطه محبوبیت باز هم از انتقادات دور بود و در این بین مقصری بهتر از مدیریت باشگاه پیدا نمیشد که تمامی تقصیرات را به گردن او بیاندازند. عدم همزبانی با تبریزیها هم بهترین اهرم فشار محسوب میشود تا مدیریت از دم تیغ تیز انتقادات بگذرد.
این انتقادات در حالی مطرح میشود که باشگاه تراکتورسازی از لحاظ مدیریتی نسبت به سالهای قبل وضعیت بهتری دارد و تمامی امکانات برای تیم فراهم شده است.
* مشکل بدنی و سرما هم احتمالا تقصیر مدیریت است
تراکتورسازی از مشکلبدنی رنج میبرد. مصدومیت متعدد بازیکنان این تیم نشان از عدم بدنسازی تراکتورسازی دارد وقتی به ترکیب کادر فنی نگاه میکنیم میبینم هیچ فرد که امور بدنسازی را به صورت تخصصی انجام دهد حضور ندارد. این امر باعث شده تا در هفتههای زیادی تراکتورسازی به دلیل مصدومیت نتواند از محمد ایرانپوریان، سامان نریمان جهان، سروش رفیعی، شجاع خلیلزاده، فردین عابدینی و ... استفاده کنند. به احتمال فراوان مقصر مصدومیت و در آینده سرمای هوا هم مدیران تیم هستند.
در این بین هنوز فراموش نکردیم که اولیویرا در هفته پنجم لیگ برتر وقتی تراکتورسازی مقابل استقلال خوزستان در خانه متوقف شد سرپرست را مقصر اعلام کرد. او گفت یک نفر در باشگاه با من شوخی دارد و با برخی کم کاری ها مانع از استفاده تیم از یک بازیکن شده است. این بازیکن کسی بوده که قبل از این برای تراکتورسازی به میدان نرفته بود و درحالی عملکرد ضعیف تیم به او ربط داده میشد که این بازیکن اصلا مهره قابل اتکایی برای تراکتورسازی نبود.
بعد از بررسی تمامی این مسائل سوالی در اذهان شکل میگیرد که در این بین نقش مربی کجا است؟ آیا بعد از هر باخت داور، مدیر، سرپرست و ... همه همه مقصر هستند و تنها سرمربی مبری از اشتباه است.
در زبان فارسی ضربالمثلی وجود دارد که میگوید یک سوزن به خودمان بزنیم و یک جوالدوز به دیگران.
اولیویرا بعد از باخت همه را مقصر میداند به جز خودش. محبوبیت بسیار خوب و شیرین است. محبوبیت جایی پل موفقیت است که در مسیر درست از آن استفاده شود نه اینکه به پردهای برای حجاب ضعفها تبدیل شود. همه واقف هستند که حمزه یونس مهاجم گران قیمت تراکتورسازی با نظر اولیویرا جذب تیم شده است پس ضعف گلزنی این بازیکن و عملکرد بد او نمیتواند از ضعف مدیریت باشد. اولیویرا به جای اینکه ابر و باد و مه و خورشید و فلک را مقصر ناکامی تراکتورسازی بداند یک سوزن هم به خودش بزند آن وقت شاید بسیاری از مشکلات این تیم برطرف شد و تراکتورسازی با حضور ستارهای فراوان مدعی قهرمانی لیگ برتر شد.
هوادارانی که روزی عامل اصلی موفقیتهای تیمشان محسوب میشدند و با بازگشت دوباره تراکتورسازی به لیگ برتر روحی تازه به فوتبال ایران دمیدند امروز تغییر رویه دادند و به اهرم فشاری علیه تیم محبوب خود تبدیل شدند که فرصت پوشش ضعفها و ایرادها را از تیم خود گرفته اند و با وارد کردن استرس به بازیکنان، مربیان و مدیریت باشگاه دیگر آن حامیان سابق نیستند.
هواداران تراکتورسازی دیگر فقط برد میخواهند و به چیزی به جز هدایت توپ در چارچوب توری دروازهها نمیاندیشند. کم کم شعار عیبی یوخ به دست فراموشی سپرده میشود و کلمه پنج حرفی «بی...» جای تمامی تشویقات را گرفته است و کوچکترین اشتباه با این شعار محکوم میشود.
* احساساتی که باید برای تیم خرج شود
هواداران تراکتورسازی به پرشور و احساس بودن شهره هستند. همین احساسات آنها را به متعصبترین هواداران فوتبال ایران تبدیل کرده است. تا زمانی که احساس هواداران خدمت تیم بود از تراکتورسازی حریفی غیرقابل شکست در خانه ساخته بود اما از زمانیکه این احساس خرج مربی، بازیکن و ... شد، دوران افول تراکتورسازی آغاز شده است.
* اولیویرا مرد اول سکوها
از همان سال اول حضور اولیویرا در تراکتورسازی مرد پرتغالی توانست قلب هواداران را فتح کند و خیلی زود به مرد اول هواداران این تیم تبدیل شود.
جنب و جوشهای اولیویرا در کنار زمین و عصبانی شدنهای او از بیعدالتی علیه سرخپوشان تبریزی قلب هواداران تراکتورسازی را 6 دانگ به نام این مربی ثبت کرد تا جایی که هواداران باخت با اولیویرا را به قهرمانی با مربیان دیگر ترجیح میدادند.
این علاقه به حدی بود که همه قهرمانی تراکتورسازی در جام حذفی سال 92 را به نام این مربی میدانند. در حالی که اولیویرا فقط در دیدار نیمه نهایی و جام حذفی روی نیمکت تراکتورسازی نشسته بود و تیم با تلاشهای مجید جلالی به آن رده رسید.
تعصب به اولیویرا به قلم قرمزی روی نام مدیران، مربیان، پیشکسوتان تراکتورسازی تبدیل شده است. تشویق و موفقیت سهم اولیویرا است و بس. اعتراض و ناسزا سهم محمد حسین جعفری، حسن آذرنیا، غلامرضا باغآبادی، جمشید نظمی، مجید جلالی، ایوب ذوالفقاری و سعید عباسی است.
* قد کوتاهها قدبلند شدند؟ اما اعتراضها تمام نشد
فصل قبل یکی از سرزندهترین تراکتورسازیهای سالهای اخیر را در لیگ میدیدیم.
این تیم با جنب و جوش حریفان را یکی بعد از دیگری قلع و قم میکرد. بعد از کنار رفتن رسول خطیبی و حضور تونی اولیویرا اگر بردی حاصل میشد این مربی این مسئله را به دلیل تفکر و تاکتیکیهایی که در نظر گرفته میدانست. اگر باختی حاصل میشد این مسئله به بد بسته شدن تیم و کوتاه بودن قد بازیکنان. اولیویرا بارها از کوتاهی قد احمدزاده، نریمانجهان، ادینهو، کیانی، گردانی، ایرانپوریان و ... انتقاد کرد در حالیکه همان تیمی که به اعتقاد او بد بسته شده بود به خاطر اشتباهات داوری قهرمانی را از دست داد.
اولیویرا دائم به این مسئله تاکید میکرد که اگر در تراکتورسازی بماند بازیکنان مدنظر خودش را می گیرد و تیمی میبندد که از اول فصل به دنبال قهرمانی باشد.
* پرمهرهترین تیم لیگ تراکتورسازی
تراکتورسازی در فصل نقل و انتقالات به اعتقاد اکثر قریب به اتفاق کارشناسان پرمهرهترین تیم لیگ برتر بود.
جذب بازیکنانی مثل سروش رفیعی، بختیار رحمانی، علی حمودی، شجاع خلیلزاده، سینا عشوری، حمزه یونسی، آگوستو، کاردوسو، ایان رمزی، احمد عبداللهزاده، مهرداد طهماسبی و محمدرضا اخباری از تراکتورسازی تیمی ساخت که همه آن را مدعی اول قهرمانی میدانستند.
در این بین آندرانیک تیموریان، لوسیانو ادینهو، فرشاد احمدزاده، مهدی کیانی و ... هم این تیم را ترک کردند، اما با این حال باز هم کفه ترازو به نفع بازیکنان جذب شده سنگینی میکرد و تراکتورسازی مدعی اول لیگ برتر به حساب میآمد.
* اولیویرا اواخر نقل و انتقالات قراردادش را ثبت کرد
اولیویرا در شرایطی هدایت تراکتورسازی در لیگ پانزدهم را پذیرفت که تقریبا این تیم به طور کامل بسته شده بود. بعد از جذب اکثر بازیکنان که در لیستهای اول، دوم و سوم سرمربی پرتغالی برای فصل جدید بودند او توافق کرد سال دوم قراردادش با تراکتورسازی را ادامه دهد.
اگر این مربی از وضعیت تیم ناراضی بود همان زمان میتوانست از ادامه فعالیت در تراکتورسازی سرباز زند. توافق بر سر ادامه همکاری با تراکتورسازی یعنی پذیرفتن مسئولیت تمامی نتایج تیم و رضایت از عملکرد باشگاه در فصل نقل و انتقالات.
* بهانهها خیلی زود آغاز شد
با شروع لیگ برتر تراکتورسازی تیمی کمزهر نشان داد. از همان هفتههای اول این تیم نتایج ضعیفی گرفت و نتوانست عملکرد خوبی داشته باشد. تونی به واسطه محبوبیت باز هم از انتقادات دور بود و در این بین مقصری بهتر از مدیریت باشگاه پیدا نمیشد که تمامی تقصیرات را به گردن او بیاندازند. عدم همزبانی با تبریزیها هم بهترین اهرم فشار محسوب میشود تا مدیریت از دم تیغ تیز انتقادات بگذرد.
این انتقادات در حالی مطرح میشود که باشگاه تراکتورسازی از لحاظ مدیریتی نسبت به سالهای قبل وضعیت بهتری دارد و تمامی امکانات برای تیم فراهم شده است.
* مشکل بدنی و سرما هم احتمالا تقصیر مدیریت است
تراکتورسازی از مشکلبدنی رنج میبرد. مصدومیت متعدد بازیکنان این تیم نشان از عدم بدنسازی تراکتورسازی دارد وقتی به ترکیب کادر فنی نگاه میکنیم میبینم هیچ فرد که امور بدنسازی را به صورت تخصصی انجام دهد حضور ندارد. این امر باعث شده تا در هفتههای زیادی تراکتورسازی به دلیل مصدومیت نتواند از محمد ایرانپوریان، سامان نریمان جهان، سروش رفیعی، شجاع خلیلزاده، فردین عابدینی و ... استفاده کنند. به احتمال فراوان مقصر مصدومیت و در آینده سرمای هوا هم مدیران تیم هستند.
در این بین هنوز فراموش نکردیم که اولیویرا در هفته پنجم لیگ برتر وقتی تراکتورسازی مقابل استقلال خوزستان در خانه متوقف شد سرپرست را مقصر اعلام کرد. او گفت یک نفر در باشگاه با من شوخی دارد و با برخی کم کاری ها مانع از استفاده تیم از یک بازیکن شده است. این بازیکن کسی بوده که قبل از این برای تراکتورسازی به میدان نرفته بود و درحالی عملکرد ضعیف تیم به او ربط داده میشد که این بازیکن اصلا مهره قابل اتکایی برای تراکتورسازی نبود.
بعد از بررسی تمامی این مسائل سوالی در اذهان شکل میگیرد که در این بین نقش مربی کجا است؟ آیا بعد از هر باخت داور، مدیر، سرپرست و ... همه همه مقصر هستند و تنها سرمربی مبری از اشتباه است.
* اولیویرا یک سوزن هم به خودش بزند
در زبان فارسی ضربالمثلی وجود دارد که میگوید یک سوزن به خودمان بزنیم و یک جوالدوز به دیگران.
اولیویرا بعد از باخت همه را مقصر میداند به جز خودش. محبوبیت بسیار خوب و شیرین است. محبوبیت جایی پل موفقیت است که در مسیر درست از آن استفاده شود نه اینکه به پردهای برای حجاب ضعفها تبدیل شود. همه واقف هستند که حمزه یونس مهاجم گران قیمت تراکتورسازی با نظر اولیویرا جذب تیم شده است پس ضعف گلزنی این بازیکن و عملکرد بد او نمیتواند از ضعف مدیریت باشد. اولیویرا به جای اینکه ابر و باد و مه و خورشید و فلک را مقصر ناکامی تراکتورسازی بداند یک سوزن هم به خودش بزند آن وقت شاید بسیاری از مشکلات این تیم برطرف شد و تراکتورسازی با حضور ستارهای فراوان مدعی قهرمانی لیگ برتر شد.