به گزارش مشرق، مهدی محمدی در یادداشتی انتقادی با عنوان "دیدار به موقع ظریف - اوباما!"، به بررسی ملاقات وزیر امور خارجه کشورمان با رئیس جمهوری آمریکا در حاشیه اجلاس سالانه سازمان ملل در نیویورک پرداخت:
دیدار محمدجواد ظریف و باراک اوباما در وقت بسیار مناسبی رخ داده است؛ این دیدار زمانی اتفاق افتاده که مجلس در آخرین روزهای تصمیمگیری درباره برجام قرار دارد.
مجلس تاکنون در بررسی خود عمدتاً بر متن برجام متمرکز بوده و البته در این تمرکز، نکات بسیار اساسی و مهمی را هم کشف کرده است. برخی از این نکات به قدری مهم است که می توان گفت اساساً تفسیر برجام به دو دوره قبل و بعد از بررسی در مجلس قابل تفکیک است.
اما این دیدار تلنگری است که به همه ما می گوید اگر در بررسی برجام صرفاً به کشف دلالتهای متنی آن اکتفا کرده و از توجه ویژه به راهبرد دولتهای روحانی و اوباما در مرحله مابعد توافق غفلت کنیم، عمیقاً دچار خطا شدهایم.
در این رویکرد جدید، سؤال اصلی این نیست که متن برجام چه می گوید، بلکه پرسش این است که برجام قرار است مقدمه کدام تابوشکنیها در حوزههای مرتبط با امنیت ملی ایران قرار بگیرد؟ یا اگر بخواهیم دقیق تر باشیم سؤال اصلی این است: آمریکا می خواهد با استفاده از امکانات درون برجام و فضای سیاسی- اجتماعی شکل گرفته پس از آن، چه پروژههایی را علیه ایران کلید زده و پیش ببرد؟
مجلس شورای اسلامی باید در تمامی یافتههای خود بر اساس پاسخی که به این سؤال می دهد تجدیدنظر کند. اگر برجام مقدمه پروژه ایدئولوژی زدایی و انقلابستیزی علیه ایران باشد، وزن نکات منفی آن صد چندان خواهد شد و برای ابعاد مثبت احتمالی آن هم ارزش چندانی نباید قائل شد.
موضوع زمانی حساس تر می شود که برنامه پسابرجام آمریکا یک برنامه مذاکره شده با برخی طرفها باشد که خود را متصل و مرتبط با دولت روحانی معرفی می کنند؛ در این صورت است که دیگر سخن گفتن از اتفاقات تصادفی کاملاً بی معنا خواهد شد.
مجلس باید این دیدار را به فال نیک بگیرد. آنچه باید مشروط و مقید شود فقط متن برجام نیست، بلکه مهم تر از آن این برنامه سیاست خارجی دولت روحانی است که باید با قید و بندهایی مستحکم مهار شود.
بدون روشن شدن اینکه گام های بعدی چیست، نباید گام اول را برداشت.
دیدار محمدجواد ظریف و باراک اوباما در وقت بسیار مناسبی رخ داده است؛ این دیدار زمانی اتفاق افتاده که مجلس در آخرین روزهای تصمیمگیری درباره برجام قرار دارد.
مجلس تاکنون در بررسی خود عمدتاً بر متن برجام متمرکز بوده و البته در این تمرکز، نکات بسیار اساسی و مهمی را هم کشف کرده است. برخی از این نکات به قدری مهم است که می توان گفت اساساً تفسیر برجام به دو دوره قبل و بعد از بررسی در مجلس قابل تفکیک است.
اما این دیدار تلنگری است که به همه ما می گوید اگر در بررسی برجام صرفاً به کشف دلالتهای متنی آن اکتفا کرده و از توجه ویژه به راهبرد دولتهای روحانی و اوباما در مرحله مابعد توافق غفلت کنیم، عمیقاً دچار خطا شدهایم.
در این رویکرد جدید، سؤال اصلی این نیست که متن برجام چه می گوید، بلکه پرسش این است که برجام قرار است مقدمه کدام تابوشکنیها در حوزههای مرتبط با امنیت ملی ایران قرار بگیرد؟ یا اگر بخواهیم دقیق تر باشیم سؤال اصلی این است: آمریکا می خواهد با استفاده از امکانات درون برجام و فضای سیاسی- اجتماعی شکل گرفته پس از آن، چه پروژههایی را علیه ایران کلید زده و پیش ببرد؟
مجلس شورای اسلامی باید در تمامی یافتههای خود بر اساس پاسخی که به این سؤال می دهد تجدیدنظر کند. اگر برجام مقدمه پروژه ایدئولوژی زدایی و انقلابستیزی علیه ایران باشد، وزن نکات منفی آن صد چندان خواهد شد و برای ابعاد مثبت احتمالی آن هم ارزش چندانی نباید قائل شد.
موضوع زمانی حساس تر می شود که برنامه پسابرجام آمریکا یک برنامه مذاکره شده با برخی طرفها باشد که خود را متصل و مرتبط با دولت روحانی معرفی می کنند؛ در این صورت است که دیگر سخن گفتن از اتفاقات تصادفی کاملاً بی معنا خواهد شد.
مجلس باید این دیدار را به فال نیک بگیرد. آنچه باید مشروط و مقید شود فقط متن برجام نیست، بلکه مهم تر از آن این برنامه سیاست خارجی دولت روحانی است که باید با قید و بندهایی مستحکم مهار شود.
بدون روشن شدن اینکه گام های بعدی چیست، نباید گام اول را برداشت.