اینجا پر است از رنج مادری نان آور که از صبح خروس خوان تا شام سیاه بر دار قالی تاری را به پودی گره میزند و فرشی رنگارنگ از تلخ وشیرین های روزگار می بافد، اما مسئله اینجاست که بیش از هنرش آنچه خودنمایی میکند، درد و رنج زندگی اوست. این مادران که اغلب سرپرست خانوار هستند گاهی به خاطر مسائل و مشکلات مالی مجبورند چوب حراج بر رنج بافته های خویش بزنند و با دستان پینه بسته، آرزوهایشان را بر دار قالی نقش میزنند.
سالنی چهار گوش که یک ضلع آن پر از دارهای قالی است.قالیبافان مقابل دارهای خود نشسته و هر کدام نقشی را بر داربه تصویر میکشند. اما انگار زمانی که دار قالی بنا میشد، کسی نبود بپرسد که آیا این دار قالی استخوان بندی محکمی از نظر قانونی دارد؟
به راستی نیاز این خالق هنرمندچیست؟دست های این هنرمند در پهنه پر رمز و راز فرش نیازمند چه چیزی چیست؟ آیا کسی میداند که طرح ها و نقش های زیبای اسلیمی، گل فرنگ، شاه عباسی، بته ای، ترکمن، کشتارگاه، افشان، گلدانی، درختی و محرابی زاده و دستمایه دستان همین بافندگان گمنام فرش این سرزمین است که ناعادلانه زیر پای اغنیایی است که اکثراً نمی دانند تارهای این فرش چگونه به هم گره خورده است. ماحصل آنچه برای این هنر آفرینان به جا می ماند چیزی جز فقر، بیماری، فرسودگی و خمیده شدن پشت این دارهای بلند قالی نیست.
از در کارگاه که وارد می شوم، خانم های قالیباف به دو دسته کار آموز و کارجو تقسیم شده اند. کارآموزان که تازه وارد این شرکت تعاونی شده اند سمت راست سالن قرار دارند و در حال تمرین تابلو فرش های بسیار کوچک هستند. در قسمت چپ نیز کارجویانی است که قالیبافی شغل آنهاست. کار می کنند تا پولی دریافت کنند. قالی یکی از این کارجویان تازه از دار قالی پایین آمده و از سوی مدیرعامل شرکت تعاونی به فروش برسد.
دستگاه های قالی بافی که اصطلاحاً به آن ها دار نیز گفته می شود عبارتند از چهار چوبه هایی به شکل مستطیل از جنس چوب یا فلز و سایر متعلقات آن از قبیل پایه ، نیمکت و چرخ دندانه های مربوطه که یک ضلع کارگاه را از آن خود کرده است.
بعد از اینکه با سید سجاد زمانی، مدیر عامل شرکت تعاونی فراگیر ملی فرش گلنگار بهارستان به بحث گفتوگو نشستیم، بیشتر با مشکلات قالیبافان آشنا شدیم. این شرکت تعاونی از جمله شرکت های تعاونی موفق در عرصه صنعت فرش دستباف است تا کنون موفق به اشتغالزایی482 نفری شده است.
وی درباره 41 سال خدمت در عرصه صنعت فرش میگوید:18سال داشتم که مادر قالیبافی میکرد. من بافندگی را از مادرم یاد گرفتم. مربی من مادرم بود. از آنجایی که علاقهمند به بافندگی بود، رفته رفته در سن جوانی وارد فعالیت در این صنعت شدم.
زمانی ادامه میدهد:روزانه 7تا8 کارآموز در این شرکت تعاونی بافندگی را یاد میگیرد.482 نفر در خانه هایشان اشتغال غیر مستقیم دارند. اکثر این افراد زنان بدسرپرست یا بی سرپرست تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی هستند که نیازمند درآمد ماهیانه هستند. آن دسته از افرادی که تحت پوشش موسسه های حمایتی هستند پس از آنکه به ما معرفی می شوند، دوره آموزشی میبینند و سپس مشغول کار میشوند.
مدیر عامل شرکت تعاونی فراگیر ملی فرش گلنگار بهارستان بیان کرد: سفارش فرش را شرکت تعاونی میگیرد و سپس به کارجویان واگذار میکند و آنها کار را انجام میدهند. در حال حاضر این افراد سربار جامعه نیستند و بخشی از مشکلاتشان حل می شود.
وی بیان کرد: نخ هایی را به بافندگان می دهم کرک است که قالی گل ابریشم بافته می شود. خامه نساج تبریز درجه یک ، پشم گوسفند طبیعی و اصل در کارهایم استفاده می شود.
*دستمزد اندک قالیبافان
دستمزد اندک برای قالیبافان در ازای مدت زمانی طولانی تولید یک فرش به گونه ای است که هر کس تلاش می کند تا قالی اش هر چه سریع تر از دار پایین آید بلکه حقوقی ناچیز به کار زندگی اش بیاید.
زمانی که از جمله کارفرمایانی است که به فکر نیروی کار خود است با بیان اینکه پس از پایان یافتن قالی دستمزد کارگران را در 5 روز تسویه می کند می گوید:تمام وسایل برای بافت قالی را به بافنده می دهم و پس از پایان بافت فرش، قالی را قیمت گذاری می کنیم و 50 درصد آن به بافنده به عنوان دستمزد داده می شود. من از جمله کارفرمایانی هستم که با بهترین میزان هزینه پرداخت میکنم.
*این بار کارفرما نگران بیمه نیروی کار است
همواره کافرمایان از بیمه کردن نیروی کار خود فرار می کنند. اما این ماجرا در کارگاه قالیبافی رویه عکس دارد. سید سجاد زمانی با گلایه از سازمان تأمین اجتماعی در روند بیمه قالیبافان می گوید: تنها نگرانی من برای بافندگان است. چرا که در این شهرستان افرادی به جز قالیبافان در لیست بیمه تأمین اجتماعی قرار گرفته اند و متأسفانه هیچ گونه نظارتی در این زمینه وجود ندارد.
وی با بیان اینکه از 482 نفر که از طریق این شرکت تعاونی فعالیت می کنند تنها 100 نفر بیمه هستند می گوید: چندین نامه برای فرماندار نوشته ام. فرماندار نیز جواب آن را به تأمین اجتماعی داده و تأکید بر انعقاد بیمه قالیبافان کرده است، اما متأسفانه سازمان تأمین اجتماعی که سازمان کارگری است توجهی نمیکند.
زمانی با بیان اینکه تعداد زیادی از قالیبفان به خاطر نداشتن بیمه ترک کار میکنند بیان می کند:300 دار قالی این شرکت تعاونی بدون استفاده در منازل مانده است. چرا که قالیبافی درآمد زیادی ندارد، تنها امید قالیبافان بحث بیمه آنها است که انجام نمیشود. دیگر انگیزه ای برای قالیبافان باقی نمانده است.
وی با بیان اینکه در طول 41 سال فعالیت درصنعت فرش تا کنون از کوچکترین تسهیلات دولتی استفاده نکرده ام، گفت: روزانه 4ساعت کارآموزان تحت آموزش قرار میگیرند، در طول یک ماه تمام موارد قالیبافی را فرا می گیرند.
این کارآفرین می گوید: چون سال هاست که در صنعت فرش فعالیت دارم، آشنا در بازار دارم که فرش ها را از من خریداری می کند و من مشکل فروش فرش ندارم. بازار داخلی توانایی خرید فرش دستباف را ندارد. یک فرش برای بافنده 2میلیون هزینه تمام شده میشود وآن را به مبلغ 2 میلیون و 500 تومان به فروش می رسانیم. تمام سود برای فروشنده ای است که در بازار فرش 2میلیونی را به خریدار خانگی 4میلیون تومان می فروشد.
وی با بیان اینکه گران شدن روزانه مواد اولیه یکی از مشکلات اصلی ماست گفت: برخی مسئولان اتحادیه فرش شهرستان افرادی که قالیباف نیستند را در لیست بیمه وارد کرده است. متأسفانه تعداد کمی از بافنده های اصلی تحت پوشش بیمه هستند از 482 نفر که در مجموعه ماه هستند تنها100 نفر بیمه هستند.
زمانی در ادامه از دیگر گلایه هایی که به مسئولان دارد بحث وام سرپرستان خانوار است. در حین اینکه برای ما صحبت میکند، خانم محمدی که یکی از بافنده هایش است را صدا میکند و از او میخواهد تا برای ما درباره روند گرفتن وام توضیح دهد.
خانم محمدی ادامه میدهد: برای دریافت وام به صندوق مهر امام رضا رفتم، اما برای 2میلیون وام از من سپرده 2میلیونی خواسته اند. من اگر این میزان پول را داشتم که نیازی به دریافت وام نداشتم.
وی با بیان اینکه بیمه تأمین اجتماعی نیستم بیان میکند:تنها امید بافندگان بیمه تأمین اجتماعی و شرایط آسان برای دریافت وام است در غیر این صورت من حقوق بسیار اندکی دارم.
زمانی پس از صحبت این بافنده می گوید: مشکلات بافندگان را بارها در مراجع مختلف بیان کردم اما به نتیجه مثبتی نرسید. بیش از 1میلیارد تومان برای مشکلات قالیبافان سرمایه کرده ام تا بتوانند کارآفرینی کنند. متقاضیان برای کار به اینجا مراجعه می کنند، من هم تا جایی که امکان داشته باشد به آنها کمک می کنم. چندسال گذشته وزارت تعاون به من اعلام کرد که وام میدهند. اما من اعلام کردم که نیازی ندارم. اما امسال که اعلام کردند؛ گفتم اگر با بهره پایین باشد آن وام را بین بافندگان تقسیم می کنم اما هنوز خبری نیست. طبق قانون هر بافنده باید در روز تا 4هزار گره ببافد اما شرایط بافندگان به گونه ای است که هیچ بافنده ای بیشتر از 2هزار گره نمیتواند ببافد.
*عدم بیمه مشکل اصلی قالیبافان
داننده، مربی قالیبافی این مرکز است که گلایه از عدم بیمه قالیبافان میکند و میگوید: عمده مشکل این صنف بحث بیمه است. وام نیز از دیگر مشکلات قالیبافان است. دولت باید از بافندگان حمایت کند. باید فرش های آنها را خریداری کند تا بخشی از مشکلات آنها برطرف شود. هستند افرادی که 2سال است منتظر فروش فرش خود هستند.
*میانگین دریافتی من 300 تومان است
خانم دیگری که بافنده است خود را معرفی نمیکند، چهره ای غمگین دارد که از پس پشت دار قالی نشسته، کمرش خمیده شده است، ترجیح میدهد اسمش منتشر نشود،با اشاره به اینکه بیمه نیستم می گوید:برای گرفتن 2میلیون وام مشکلات بسیاری را تحمل کردم و در نهایت پس از آنکه وام را دریات کردم 1میلیون آن را به کسی دادم که ضامن من شده بود.
این بافنده با صدایی بغض آلود میگوید: مشکلات بسیاری دارم. ماهیانه درآمدم 300 هزار تومان است. این کارگاه از تمام کارگاه های دیگر شرایط بهتری دارد. در عرض 5روز حقوق ما را پس از پایان فرش تسویه می کند.
* دولت حمایتی از بافنده ها نمی کند
سکینه کبودوند بافنده دیگری است که خود را سرپرست خانوار میخواند و می گوید: از دولت تقاضا داریم با وام های کم بهره از ما حمایت کند. متأسفانه بازار فرش در حال حاضر به گونهای است که با وجود اینکه کار و زحمت اصلی بر دوش بافنده است اما سود بیشتر عائد واسطهگران میشود بنابراین بافنده به دستمزد واقعی خود نمیرسد.
وی اظهار می کند: بسیاری از قالیبافانی که به سن بازنشستگی رسیدند به دلیل اینکه کسی نیست ادامه دهنده راهشان باشد اقدام به فروش دارهای قالیشان میکنند. جوانان و قدیمیها وقتی میبینند علیرغم تلاشهای بسیار کسی نیست از آنها حمایت کند، دلیلی بر ادامه کار نمیبینند. تاکنون هیچگونه حمایتی از این قشر صورت نگرفته است.
کبودوند می گوید:وجود دلالها در این عرصه را از مهمترین مشکلات پیش روی است. گاهی مشاهده شده دلالهایی هستند که از وضعیت و مشکلات موجود سوء استفاده کرده و قالی را در پایدار میخرند.تورم موجود و مشکلات مالی موجب شده قالی بافانی پایینتر از قیمت اصلی به دلالها به فروش برسانند.
وی بیان میکند: بافندگان به دلیل فشارهای مالی و قرضهایی که به خاطر بافت فرش از فروشندگان مواد اولیه دارند مجبور میشوند فرش را به قیمتی که از سوی دلالها اعلام میشود از روی اجبار به فروش برسانند؛ در صورتی که اگر حمایتها باشد شاید اصلاً این اتفاقها نیفتد.تنها شانس ما کار کردن در این شرکت تعاونی است در غیر این صورت اگر بخواهیم به صورت شخصی کار کنیم با مشکلات متعدد فروش مواجه می شویم.
زمانی که در حال ترک کارگاه هستم، تق تق تق... صدای شانه قالیبافان هنوز در گوشم همچنان زنگ می زد. قالیبافانی که روز و شب در تلاشند تا با کسب نان حلال چرخ زندگی خود و خانواده شان را بچرخانند. زحمت کشانی که ثمره چندین ماهشان با دلال بازی در سیستم تجارت فرش به یغما رفته یا قالیهایشان در کنج خانه ها خاک می خورد و ترجیح می دهند کار دیگر غیر از نقش زدن بر قالی داشته باشند.
همواره قالی به عنوان مهمترین کالای صادراتی شناخته شده است. صادراتی که از سالیان دور به عنوان سمبل هنر کشور در اروپا ، آمریکا و شرق آسیا شناخته می شود و به عنوان گوشه ای از شاخصه های فرهنگ ایرانیان است. قالیبافی تنها برای تجار جز صنایع پر سود است نه برای بافندگانی که وقتی پای صحبت آنها نشستم حرفی جز مشکلات نداشتند. مشکلاتی که کمری فولادین برای خم نشدن نیاز دارد.