در واقع دولت، مجلس همسو و همراه خود را می خواهد. اصلاح طلبان خود را به دولت نزدیک می بینند و البته دولت هم تا اندازه ای چنین اعتقادی دارد به همین خاطر دیدگاه های سیاسی آنها نزدیک است.
اما اصلاح طلبان در بزنگاه های سیاسی و انتخاباتی سابقه خوبی از خود به جا نگذاشته اند. در همین انتخابات ریاست جمهوری گذشته که در سال 92 برگزار شد، اصلاح طلبان دولت را وامدار خود می دانستند و اعتقاد داشتند که حمایت های آنها باعث پیروزی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری شد.
هر چند آقای روحانی در جریان انتخابات ریاست جمهوری 92 هیچگاه وابستگی خود را به جریانات و تشکل های سیاسی آشکار نساخت اما پیشینه سیاسی او اصولگرایی را بیشتر می پسندد تا اصلاح طلبی را. گرچه او با دولت های کارگزاران و اصلاح طلب هم کار کرده است اما عضویت او در جامعه روحانیت مبارز تهران را نمی توان نادیده گرفت. همگان می دانند که این تشکل روحانی از چه سابقه درخشانی برخوردار است هر چند برخی از اعضا به خاطر اختلافاتی از آن جدا شدند اما حتی این اختلافات جدایی طلبانه باعث نشد که آقای حسن روحانی خود را از عضویت در جامعه روحانیت به مجمع روحانیون بیندازد.
اما خوب عالم سیاست است و هزار بالا و پایین این عالم، اما رد این میان به نظر می رسد علیرغم تمایل نداشتن جدی دولت روحانی به گرایش مطلق به سوی اصلاح طلبان، این اصلاح طلبان هستند که سعی دارند تا خود را به بدنه دولت روحانی بچسبانند.
البته شاید این وصله برای دولت ناجور باشد و هزینه های زیادی را هم به آن تحمیل کند که قطعاً این هزینه ها به کشور هم تزریق می شود. اما اصلاح طلبان که به خاطر رفتارهای ساختار شکنانه، قانون شکنانه و فتنه انگیزی وجهه خود را به شدت از دست داده اند، نیازمند یک حامی برای خود هستند تا بتوانند از پیله خود بیرون بیایند.
در همین زمینه مدتی است که برخی شخصیت های سیاسی این طیف گفت وگوهایی را آغاز کرده اند و در ان سعی دارند تا مظلومیت خود در افکار عمومی کشور القاء کنند. اصلاح طلبان از این سیاست پاشیدن بذر مظلوم نمایی کسب وجهه را می خواهند درو کنند. چون به خوبی می دانند که به خاطر اقدامات و رفتارهای گذشته نزد افکار عمومی و نظام اسلامی چه جایگاهی دارند.
البته در میان طیف اصلاح طلب هستند افرادی که می توان روی آنها حساب کرد و از بابت آنها نگرانی نداشت، اما روی سخن با آن طیف از اصلاح طلبانی است که در دو مقطع به فاصله 10 سال کشور را به آشوب کشیدند.
اصلاح طلبان افراطی یکبار در سال 78 با اقدامات ساختار شکنانه خود و با زیر پا گذاشتن قانون، بررای چند روز کشور را به هم ریختند در حالی که هم دولت را داشتند و هم مجلس شورای اسلامی در دست آنها بود.
اما از دل این دولت و مجلس نه تنها مشکلات کشور در اولویت نبود بلکه دغدغه آنها اصلاحات سیاسی بود که در دستور کار آنها قرار داشت و از همان آغاز دولت اصلاحات این روند هم شروع شد. در حالی که انقلاب اسلامی در ذات خود اصلاحات اساسی را در دستور داشت و دارد که بسیاری از آنها پس از پیروزی انقلاب اسلامی اصلاح و اجرا شد.
خواست اصلاح طلبان در سیاست های خود نه آزادی های سیاسی در چارچوب قانون بلکه ولنگاری سیاسی در اندیشه آنها موج می زد. روزنامه هایی که این طیف سیاسی در دوران دولت اصلاحات منتشر کردند جملگی بدون رعایت چارچوب ها و قوانین مطبوعات و حتی اخلاق رسانه ای در پی مغشوش ساختن فضایی سیاسی کشور بودند.
فتنه 78 از آنجا آغاز شد که روزنامه سلام وابسته به جریان مجمع روحانیون که در آن زمان به جناح چپ مشهور بود، نامه ای را منتشر کرد که مربوط به قانون اصلاح مطبوعات بود. نامه محرمانه وزارت اطلاعات که به سعید امامی نسبت داده شد در روزنامه ای چاپ شد که مخالف 4 بند اصلاحیه قانون مطبوعات بود.
این چهار بند اصلاحیه چه بود که باعث شد اصلاح طلبان برای چند روز تهارن را به آشوب بکشند؟
الف) ممنوعیت فعالیت مطبوعاتی برای عوامل بیگانه، اعضای گروهک های تروریستی و ضد انقلاب، جاسوسان، وابستگان و سردمداران رژیم طاغوت و...
ب) منع شدن مطبوعات کشور از دریافت کمک مالی از کشورهای بیگانه
ج) ضمانت اجرایی برای مقابله با افراد دولتی یا غیردولتی که نشریات را برای چاپ مطلب یا مقاله ای زیر فشار قرار داده یا آنها را وادار به سانسور نمایند. (در قانون مطبوعات با تأکید بر آزادی بیان و قلم و برای پیشگیری از اعمال قدرت مسئولان بر مطبوعات، تصریح شده بود که اگر مطبوعات دولتی یا غیردولتی از این ماده تخلف کنند به حکم دادگاه از خدمات دولتی منفصل و یا تعزیر خواهند شد».
د) لزوم التزام عملی مدیران مسئول و صاحبان امتیاز نشریات به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
این چهار بند به کام اصلاح طلبان خوش نیامد و شاید آن ها را مصداق خود می پنداشتند که اگر تصویب می شد باید کار سیاسی مطبوعاتی را کنار می گذاشتند اما روزنامه های اصلاح طلب دهه 70 بی توجه به قانون اقدامات ساختار شکنانه خود را ادامه دادند تا این که فتنه تیر ماه 78 رقم خورد.
اتفاقات آن سال در تاریخ انقلاب اسلامی به ثبت رسیده است و زمان زیادی هم از آن نگذشته اما آن اتفاقات که هزینه های زیادی را به انقلاب، مردم و کشور تحمیل کرد پس از گذشت 10 سال با شدت بیشتری تکرار شد و منجر به فتنه 88 گردید.
ادعای دروغ بزرگ تقلب در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 کلید فتنه ای بود که باعث شد هزینه های آن چندین برابر فتنه 78 باشد. اصلاح طلبانی که پس از انتحابات مجلس هفتم با رفتار و عملکرد خود از صحنه سیاسی کشور حذف شده بودند و در چشم مردم هم جایگاهی نداشتند، سال 88 را برای خود فرصتی می دانستند تا بتوانند باردیگر وارد عرصه سیاسی کشور شوند. آنها که در انتخابات سال 84 هم شکست دیگیر را متحمل شده بودند این بار با طرح آشوب و اغتشاش وارد شدند و در این میان دشمنان خارجی ایران اسلامی هم آنها را یاری کردند وسفارتخانه های آنها به خانه های تیمی تبدیل شد.
این آشوب و فتنه باعث شد تا به خاطر آن دشمنی های آمریکا و کشورهای اروپایی علیه ایران افزایش یابد چون در آن مقطع تصور می کردند که با بالا گرفتن شعله فتنه کار جمهوری اسلام یایران هم تمام است.
تهدیدات افزایش یافت و از همه مهمتر تحریم های اقتصادی بسیاری سختی علیه ایران وضع شد که در نوع خود بی سابقه بود. حتی آمریکایی ها هم اعتراف کردند که این تحریم ها اگر علیه هر کشوری اعمال می شد ظرف مدت کوتاهی آن دولت را از پا در می آورد.
همه این اتفاقات و دشمنی ها، تهدیدات و تحریم های بزرگ علیه ایران به خاطر اقداماتی بود که اصلاح طلبان تندرو انجام دادند.
اما آنها اکنون برای این که بتوانند در میان مردم اقبال داشته باشند راهکارها و راهبردهایی را در نظر دارند. اصلاح طلبان اکنون به دو طیف تند رو کند رو تقسیم نمی شوند و در چنین مقاطعی هماهنگی میان آنها ایجاد می شود تا هدف یه دست آید.
آنها ابتدا پروژه سونامی ثبت نام را مطرح کردند تا واکنش ها نسبت به آن را بررسی کنند. واکنش قابل توجهی نسبت به آن صورت نگرفت به همین خاطر اکنون تغییر سیاست داده و می گویند سونامی ثبت نام راه نمی اندازیم.
گمان آنها این بود که سونامی ثبت نام باعث می شود تا وزارت کشور و شورای نگهبان در مقابل موجی از ثبت نام کنندگان قرار گیرد به همین خاطر از میان آن همه نامزد تعداد قابل توجهی از اصلاح طلبان تآیید صلاحیت می شوند و آنگاه مجلس هم در اختیار خواهند گفت.
حتی پروژه تخریب شورای نگهبان را هم در پیش گرفتند که البته به نتیجه ای هم دست نیافتند و اکنون سیاست تعامل و گفت وگو را پیشه کرده اند.
اما آنها مهمترین مانعی که بر سر راه خود دارند وجهه سیاسی است که در به خاطر اقدامات سال های 78 و 88 از دست داده اند و هیچ اقدامی هم برای بازیافت آن انجام نمی دهند.
اصلاح طلبان هر چند امیدوارند در انتخابات مجلس شورای اسلامی بتوانند اکثریت کرسی های بهارستان را ار آن خود کنند اما این خوش بینی از واقعیت دور است چرا که بازخوانی تنها گوشه ای از عملکرد اصلاح طلبان در ادوار مختلف باعث می شود تا بار دیگر دیدگاه مردم نسبت به آنها روشن شود و در تصمیم خود تجدید نظر کنند. اصلاح طلبان بیشترین اشتباه و خطا را داشته اند و قهرمان قانون شکنی، افراط گری و براندازی در ایران هستند. و اگر برخی از آنها اعتقاد دارند که تنها ایرادشان نجابتشان است، فریب دادن خود در عرصه سیاسی کشور است.
اصلاح طلبان باید درک کنند که مردم، دولت و مجلسی می خواهند که همانند مجلس ششم و دولت اصلاحات آشوب و بلوا به پا نکند و به وظایف خود عمل کند. اصلاح طلبان بیایند بدون شک شاهد تنش هایی در کشور خواهیم بود.