به گزارش مشرق، دفاع از عنوان قهرمانی و کسب تنها سهمیه مستقیم قاره آسیا برای صعود به المپیک شرط اصلی فدراسیون بسکتبال برای انعقاد قرارداد با درک باورمن بود و البته ادامه همکاری با این مربی آلمانی پس از سه ماه نخست؛ مربی که عملکردش طی دو سه ماه گذشته برای خیلیها و مهمتر از همه مسئولان فدراسیون و بازیکنان تیم ملی خوشایند بود اما محقق نشدن مهمترین هدف تعریف شده از جذب وی، منجر به مطرح شدن صحبتهایی متفاوت در رابطه با این مربی شده است.
در این میان برخی که سالها در کنار تیم ملی بودند و در دوره جدید مدیریت فدراسیون جایگاه خود را از دست دادند و یا اینکه تاکنون اصلا شانس همکاری ملی را به دست نیاوردهاند، طی روزهای اخیر انتقاد اصلی خود از عدم نتیجه گیری تیم ملی را متوجه سرمربی تیم کردند و اینکه کادر فنی باید تقویب شود!
کادر فنی باید پاسخگو باشد اما ...
بی شک در رابطه با چگونگی نتیجه گیری بیشتر از هر فردی در تیم، اعضای کادر فنی مسوول و پاسخگو هستند اما به نظر میرسد اینکه بدون هیچ ارزیابی و بررسی دقیق و تنها با در نظر گرفتن نوع نتیجهگیری، مربی را محکوم کرد، خیلی منطقی نیست به خصوص در رابطه با مربی که قهرمانیهای باشگاهی و ملی در سطح اروپا و جهان و حضور در دو دوره المپیک جزو افتخارات کارنامه دوران مربیگریاش است.
درک باورمن با داشتن کارنامهای اینچنینی به بسکتبال ایران معرفی شد و به عنوان گزینه نهایی برای بر عهده گرفتن هدایت تیم ملی انتخاب شد. مربیان پیشین تیم ملی خیلی از افتخارات کارنامه باورمن را تجربه نکرده بودند اما حالا که این مربی با ایران نتوانسته به نتیجه مورد نظر برسد، وی را در یک رده با مربیان قبلی قرار میدهند!
بی شک «قهرمانی آسیا» که مربیانی مانند رایکو ترومن، وسلین ماتیچ و مهمد بچیروویچ آن را برای ایران به ارمغان آوردند، اهمیت بالایی دارد؛ کاری که «درک باورمن» با همه افتخارات گذشتهاش موفق به انجام آن نشد اما در عوض این مربی همزمان «رفاقت» و «رقابت» میان بازیکنان را به ایدهآل ترین شرایط ممکن رساند. اینکه در یک بازی همه بازیکنان فرصت بازی پیدا میکنند و اختلاف زیادی میان مدت زمان حضور آنها در زمین نیست در کنار اینکه با تجربههای تیم ملی انگیزه و لیاقت هم تیمیهای جوان خود را تایید میکنند و بازیکنان جوان هم تاکید میکنند که از بزرگترهای تیم الگو و تجربه میگیرند، نشان از نهادینه شدن دو فاکتور مهم «رقابت» و «رفاقت» در تیم ملی است.
بهانهای که باورمن به بعضیها داد
اما چرا با این اوصاف و با وجود داشتن مربی با تجربه و تاثیرگذار، تیم ملی بسکتبال به رغم داشتن بازیکنان باتجربه در مسابقات قهرمانی آسیا انتظارات را برآورده نکرد؟ این پرسشی است که شاید پاسخ به آن نقش خیلیها را در ناکامی بسکتبال مشخص کند و پررنگ؛ مثل نقش وزارت ورزش به خاطر تاخیر بی موردی که در برگزاری انتخابات فدراسیون داشت و تاثیری که این تاخیر بر مشخص شدن دیرهنگام وضعیت کادر فنی تیم ملی گذاشت و بعد از آن مدت زمانی که برای آماده سازی تیم ملی زیر نظر مربیان جدید باقی مانده بود و ...
بنابراین غیرمنطقی و به دور از انصاف است در اولین وهله سرمربی خارجی تیم ملی بسکتبال و بعد از آن همکارانش در کادر فنی مقصر ناکامی لقب بگیرند و هجوم همتایان داخلی را شاهد باشند، کسانیکه که از این دسته ناکامی در کارنامه مربیگری خود کم ندارند و اصلا مشخص نیست اگر خود در شرایط درک باورمن بودند، چه عملکردی داشتند؟! اما حالا عدم نتیجه گیری تیم ملی را بهانهای قرار دادهاند برای هجوم به وی، نقد عملکردش و تاکید بر تقویب و چه بسا تغییر کادر فنی!
بررسی همه جانبه دلایل ناکامی تیم ملی
تیم ملی بسکتبال در فاصله دو ماه تا آغاز مسابقات قهرمانی آسیا تشکیل شد؛ مدت زمانی که برای آماده سازی یک تیم در حد قهرمانی زیاد نیست اما برای تیمی مثل ایران که اسکلت آن نسبت به چند سال گذشته هیچ تغییری نداشت کافی بود؛ با این حال و با وجود عملکرد رضایت بخش در چند دیدار تدارکاتی برگزار شده، بسکتبال ایران نتوانست به اهدافش در آسیا دست یابد در حالیکه مربی توانایی هم در اختیار داشت!
این موضوع اصلی است که باید در بررسی دلیل یا دلایل ناکامی تیم ملی لحاظ شود و برای پی بردن به نتیجه پای صحبت خود درک باورمن، دیگر اعضای کادر فنی و حتی بازیکنان تیم ملی هم نشست و پس از سبک و سنگین کردن همه صحبتها وشنیدهها نتیجه گیری کرد.
اینکه پیش از برگزاری نشستهای تخصصی لازم و شنیدن صحبتهای همه افرادی که در تیم ملی و عملکرد آن به نوعی نقش دارند، اقدام به تغییر کادر فنی و مثلا کنارگذاشته شدن درک باورمن گرفت، تصمیم عجولانهای است. حتی اگر هم قرار باشد چنین اتفاقی بیفتد باید بر اساس بررسیهای کامل و همه جانبه و پس از انجام آن باشد نه مصلحت فردی.
در این میان برخی که سالها در کنار تیم ملی بودند و در دوره جدید مدیریت فدراسیون جایگاه خود را از دست دادند و یا اینکه تاکنون اصلا شانس همکاری ملی را به دست نیاوردهاند، طی روزهای اخیر انتقاد اصلی خود از عدم نتیجه گیری تیم ملی را متوجه سرمربی تیم کردند و اینکه کادر فنی باید تقویب شود!
کادر فنی باید پاسخگو باشد اما ...
بی شک در رابطه با چگونگی نتیجه گیری بیشتر از هر فردی در تیم، اعضای کادر فنی مسوول و پاسخگو هستند اما به نظر میرسد اینکه بدون هیچ ارزیابی و بررسی دقیق و تنها با در نظر گرفتن نوع نتیجهگیری، مربی را محکوم کرد، خیلی منطقی نیست به خصوص در رابطه با مربی که قهرمانیهای باشگاهی و ملی در سطح اروپا و جهان و حضور در دو دوره المپیک جزو افتخارات کارنامه دوران مربیگریاش است.
درک باورمن با داشتن کارنامهای اینچنینی به بسکتبال ایران معرفی شد و به عنوان گزینه نهایی برای بر عهده گرفتن هدایت تیم ملی انتخاب شد. مربیان پیشین تیم ملی خیلی از افتخارات کارنامه باورمن را تجربه نکرده بودند اما حالا که این مربی با ایران نتوانسته به نتیجه مورد نظر برسد، وی را در یک رده با مربیان قبلی قرار میدهند!
بی شک «قهرمانی آسیا» که مربیانی مانند رایکو ترومن، وسلین ماتیچ و مهمد بچیروویچ آن را برای ایران به ارمغان آوردند، اهمیت بالایی دارد؛ کاری که «درک باورمن» با همه افتخارات گذشتهاش موفق به انجام آن نشد اما در عوض این مربی همزمان «رفاقت» و «رقابت» میان بازیکنان را به ایدهآل ترین شرایط ممکن رساند. اینکه در یک بازی همه بازیکنان فرصت بازی پیدا میکنند و اختلاف زیادی میان مدت زمان حضور آنها در زمین نیست در کنار اینکه با تجربههای تیم ملی انگیزه و لیاقت هم تیمیهای جوان خود را تایید میکنند و بازیکنان جوان هم تاکید میکنند که از بزرگترهای تیم الگو و تجربه میگیرند، نشان از نهادینه شدن دو فاکتور مهم «رقابت» و «رفاقت» در تیم ملی است.
بهانهای که باورمن به بعضیها داد
اما چرا با این اوصاف و با وجود داشتن مربی با تجربه و تاثیرگذار، تیم ملی بسکتبال به رغم داشتن بازیکنان باتجربه در مسابقات قهرمانی آسیا انتظارات را برآورده نکرد؟ این پرسشی است که شاید پاسخ به آن نقش خیلیها را در ناکامی بسکتبال مشخص کند و پررنگ؛ مثل نقش وزارت ورزش به خاطر تاخیر بی موردی که در برگزاری انتخابات فدراسیون داشت و تاثیری که این تاخیر بر مشخص شدن دیرهنگام وضعیت کادر فنی تیم ملی گذاشت و بعد از آن مدت زمانی که برای آماده سازی تیم ملی زیر نظر مربیان جدید باقی مانده بود و ...
بنابراین غیرمنطقی و به دور از انصاف است در اولین وهله سرمربی خارجی تیم ملی بسکتبال و بعد از آن همکارانش در کادر فنی مقصر ناکامی لقب بگیرند و هجوم همتایان داخلی را شاهد باشند، کسانیکه که از این دسته ناکامی در کارنامه مربیگری خود کم ندارند و اصلا مشخص نیست اگر خود در شرایط درک باورمن بودند، چه عملکردی داشتند؟! اما حالا عدم نتیجه گیری تیم ملی را بهانهای قرار دادهاند برای هجوم به وی، نقد عملکردش و تاکید بر تقویب و چه بسا تغییر کادر فنی!
بررسی همه جانبه دلایل ناکامی تیم ملی
تیم ملی بسکتبال در فاصله دو ماه تا آغاز مسابقات قهرمانی آسیا تشکیل شد؛ مدت زمانی که برای آماده سازی یک تیم در حد قهرمانی زیاد نیست اما برای تیمی مثل ایران که اسکلت آن نسبت به چند سال گذشته هیچ تغییری نداشت کافی بود؛ با این حال و با وجود عملکرد رضایت بخش در چند دیدار تدارکاتی برگزار شده، بسکتبال ایران نتوانست به اهدافش در آسیا دست یابد در حالیکه مربی توانایی هم در اختیار داشت!
این موضوع اصلی است که باید در بررسی دلیل یا دلایل ناکامی تیم ملی لحاظ شود و برای پی بردن به نتیجه پای صحبت خود درک باورمن، دیگر اعضای کادر فنی و حتی بازیکنان تیم ملی هم نشست و پس از سبک و سنگین کردن همه صحبتها وشنیدهها نتیجه گیری کرد.
اینکه پیش از برگزاری نشستهای تخصصی لازم و شنیدن صحبتهای همه افرادی که در تیم ملی و عملکرد آن به نوعی نقش دارند، اقدام به تغییر کادر فنی و مثلا کنارگذاشته شدن درک باورمن گرفت، تصمیم عجولانهای است. حتی اگر هم قرار باشد چنین اتفاقی بیفتد باید بر اساس بررسیهای کامل و همه جانبه و پس از انجام آن باشد نه مصلحت فردی.