شهید همدانی از همرزمان تان بوده و البته از همراهان تان در تاسیس باشگاه های فجر. برای مان از علایق ورزشی ایشان می گویید؟
اول از هر چیز باید شهادت این سردار رشید اسلام را خدمت فرمانده کل قوا ، مردم شریف ، خانواده عزیز همدانی و همرزمانش در سالهای دفاع مقدس تبریک و تسلیت عرض کنم. راستش آشنایی ما با سردار همدانی به همان سالهای نخست انقلاب بر می گردد. از همان همدان و بعد پایگاه نجف اشرف در کردستان. البته بعدها در کنار هم ، ورزش حرفه ای را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، پایه گذاری کردیم. ایشان در رئیس ستاد نیروی زمینی و رئیس ما بودند. همیشه نشستن در کنارشان و گوش دادن به نصیحت های شیرین برادرانه اش ف برای مان یک نعمت بود.
ایشان مسئول کمیته کشتی و باستانی در سپاه پاسداران بودند ، درست است؟
دقیقا. فکر می کنم در زمینه کشتی خیلی تجربه داشت و کار کرده بود . احتمالا در جوانی در کشتی کار کرده بود. البته باستانی کار هم بودند و خیلی اصرار داشت که در این رشته ورزش پهلوانی هم ما نقش داشته باشیم و روح ورزش را اصرار داشت که اخلاقی باشد.
یک بار که با خود ایشان صحبت می کردیم راجع به باشگاه مقاومت و شهید سپاسی صحبت می کرد. درباره روزهای اولی یک سخنرانی از رهبری سبب شد تا بچه های سپاه به فکر حضور در ورزش قهرمانی بیفتند.
به هر حال یک مصاحبه با خود شما در خبر آنلاین ، یکبار با علی عالی در دنیای فوتبال و یک مصاحبه هم با هیوا یوسفی در تماشاگران امروز داشتم و بحث این را باز کردم که چرا نظامی ها وارد ورزش شدند. من گفتم هر کدام از ما در جوانی یک رشته ورزشی را دوست داشتیم و آن را ادامه می دادیم و بعد به خاطر ضرورت انقلاب و ضرورت جنگ به سپاه آمدیم.
آن زمان هم سپاه بعد سیاسی نداشت، فقط برای حفاظت از انقلاب بود. هیچ کس فکر نمی کرد بیاییم در سپاه درجه بگیریم و ... بعد که جنگ شد و وارد جنگ شدیم این مسائل پیش آمد. به همین خاطر پتانسیل اصلی نظام بیشتر در سپاه بودند. اگر شما نگاه کنید بیشترین مسئولیت ها را بعد از جنگ در جاهای مختلف بچه های سپاه داشتند.
به این دلیل که از دانشگاه و رشته های مختلف و ... وارد سپاه و جهاد و کمیته شدند. به همین خاطر بچه های سپاه در ورزش هم تخصص داشتند. مثلا خود من قبل از انقلاب فوتبال بازی می کردم و اگر انقلاب پیش نیامده بود، شاید هم در فوتبال پیشرفت می کردم. ولی همه اینها را رها کردیم و به دنبال حفظ انقلاب رفتیم.
به همین خاطر وقتی جنگ تمام شد بچه ها باید در جاهای دیگر هم مشارکت می کردند، نمی شد که فقط در سپاه محصور باشند. نظر رهبری هم این بود که قله های ورزش را باید بسیجی ها فتح کنند. اگر اشتباه نکنم یک دیداری بود بعد از موفقیت های ورزشکاران جانباز که حضرت آقا به بچه های نظامی از اهمیت ورزش گفتند و بچه هایی که در این زمینه تبحری داشتند ، پیش قدم شدند. اصلا هسته تیم های فجر و مقاومت از همان جا شکل گرفت.
سردار همدانی هم برای همان علاقه به کشتی به ورزش آمدند؟
ما با سردار همدانی مراوده و رفت و آمد شخصی و کاری زیاد داشتیم. از نظر خصوصیات اخلاقی بسیار آدم افتاده و فروتنی بود که به همه احترام می گذاشت، هیچوقت منیت نداشت و خودش را نمی گرفت. یعنی اگر شما الان در سپاه از هر کس بپرسید جز معدود افرادی بود که از نظر اخلاقی بی نظیر بود، با وجودی که خیلی در عملیات های مختلف فعال بود، ولی هیچوقت خودش را بالا نمی گرفت، هر مسئولیت بالایی هم که داشت با زیرمجموعه اش با احترام و با حفظ جایگاه آنها صحبت می کرد. هر مسئولیتی هم که به او می دادند نه نمی گفت. یک روز خودش برای ما تعریف می کرد می گفت ما آمدیم تکلیف انجام بدهیم و به همین دلیل هر کاری را به ما واگذار کنند باید با جان و دل انجام دهیم، به همین دلیل ورزش و جاهای مختلف حاضر بود. از نظر اخلاقی جز نادر افرادی بود که همه دوستش داشتند.
خاطره ورزشی از ایشان دارید؟
اولا که کشتی سپاه را ایشان فعال کرد، در هیات مدیره فجر با ایشان خیلی ارتباط داشتیم. تاکید روی این بود که در کنار بعد قهرمانی، روی بعد اخلاقی و فرهنگی هم کار شود و فقط ما نباید قهرمان داشته باشیم، باید پهلوان هم داشته باشیم. یعنی باید کسانی که می خواهیم در ورزش تربیت کنیم، روحیه پهلوانی ، ایثار و گذشت داشته باشند. خیلی روی این مسائل تاکید داشت. من یک مثال بزنم. ما وقتی می خواستیم فجر شهید سپاسی را به لیگ برتر که آن زمان لیگ آزادگان بود بیاوریم، در گروهمان با فجر کرمانشاه هم گروه بودیم، آخرین بازی ما در شیراز با این تیم بود. آن زمان بهروز مرادی فرمانده سپاه شیراز بود .
او قبلا هم در کرمانشاه فرمانده سپاه بود. سردار همدانی هم یک دوره فرمانده قرارگاه نجف و سپاه کرمانشاه بود. آن زمان هم معاون هماهنگ کننده نیروی زمینی سپاه بود. ایشان شب که در شیراز بودند به اردوی تیم فجر کرمانشاه رفتند، نکته ای که گفته بود باعث شد ما در آن بازی به فجر کرمانشاه که از شهرداری یاسوج ، 4گل خورده بود به مشکل بخوریم. واقعا او با حرف هایش بچه های فجر سپاه کرمانشاه را به وجد آورده بود.
بچه های این تیم تهییج شده بودند، بغض کرده بود ند و سراسر انگیزه بودند. آمدند که بتواند جلوی فجر سپاسی با آن همه بازیکن بایستد. سردار همدانی به بچه ها گفتند شما الان با فجر سپاسی می خواهید بازی کنید، فردا نباید شائبه ای باشد که این تیم به آن تیم راه داده. بروید و سفت و محکم بایستید، اگر هم بردید و تیم فجر سپاسی هم بالا نیامد ایرادی ندارد ولی محکم بازی کنید. من که نایب رئیس هیات مدیره فجر بودم و زحمت می کشیدیم که تیم را بالا بیاوریم یک مقدار نگران شدم . واقعا آن بازی هم برای مان سخت شد.
نه دلخور که نه. بالاخره بحث اخلاقی و جوانمردی و پهلوانی بود. تا دقیقه 74-75 هم ما یک هیچ عقب بودیم و بعد بچه ها توانستند جبران کنند. یعنی تیمی که از همه تیم ها 4-5 گل می خورد، آن روز عالی بازی کردند. می خواهم بگویم که اعتقاد ایشان این بود که در ورزش باید روحیه پهلوانی و جوانمردی حفظ شود و نتیجه بازی ها هم در زمین تعیین شود نه جای دیگر. از آن اول هم روی این مساله تاکید داشتند.
در ستاد مشترک شما معمولا فوتبال هم بازی می کردید، هیچوقت با سردار هم بازی کرده بودید؟
سردار فوتبال بازی نمی کرد.
بیشتر با شهید تهرانی بودید.
بله شهید تهرانی مقدم، سردار غلامپور، سردار کوثری و خیلی دیگر از دوستان بودند که هنوز هم پنجشنبه ها بازی می کنیم.
کری نمی خواندند؟
نه اصلا در این بعد فوتبال نبود. فقط در این بعد که تیم ها باید فعال باشند و با قدرت کار کنند و روحیه پهلوانی داشته باشند. می گفت اگر تیم ها در سطح کشور بتوانند فعال و موفق باشند ما می توانیم روحیه ایثار را تزریق کنیم. اگر تیم ها بخواهند ببازند و نتیجه نگیرند که کسی نمی تواند از اینها الگو بگیرد. رهبر هم همین را می گفتند که زمانی می توانیم الگو باشیم که روی سکوها بایستیم.