به گزارش مشرق، کمتر از 6 ساعت به شروع دیدار حساس تیم ملی فوتبال ایران برابر ژاپن باقی مانده بود. استقبال 70 هزار نفری تماشاگران یک ساعت پیش از بازی خبر از اهمیت بسیار بالای این مسابقه میداد. تماشاگرانی که نه تنها از تهران بلکه از نقاط مختلف ایران برای تماشای این دیدار خود را به ورزشگاه 100 هزار نفری پایتخت رسانده بودند.
دیداری از سری رقابتهای مقدماتی جام جهانی 2006 آلمان که قرار بود ساعت 18 روز جمعه 5 فروردینماه سال 1384 با قضاوت شمسالمائدین داور سنگاپوری در ورزشگاه آزادی برگزار شود. در این دیدار برای تیم ایران ابراهیم میرزاپور، محمد نصرتی، یحیی گلمحمدی، رحمان رضایی، مهدی مهدویکیا، جواد نکونام، علی دایی، حسین کعبی، فریدون زندی، وحید هاشمیان و علی کریمی به میدان رفتند. در مقابل آنها نیز ساموراییها با ترکیب نارازاکی، ناکازاوا، میورا، میاموتو، کاجی، فوکونیشی، هیده توشی، ناکاتا، ناکامورا، شینجی اونو، تاکاهارا و تامادا بازی کردند. دیداری که با نتیجه دو بر یک به سود ایران به پایان رسید اما مرگ 7 نفر از هموطنان ایرانی آن را به تلخترین پیروزی تیم ملی فوتبال تبدیل کرد.
دیداری که بلافاصله پس از اتمام آن اخبار تلخ و ناگوارش در بزرگترین رسانههای دنیا منعکس شد. 7 کشته و 39 زخمی. اجسام 46 نفر به بیمارستان شماره 2 کرج منتقل شد. از این تعداد 5 نفر در لحظه جان باخته بودند و دو نفر دیگر نیز در بیمارستان جان خود را از دست دادند تا در نهایت درگذشت 7 نفر از تماشاچیان ایرانی، دیدار ایران و ژاپن را به عنوان یکی از تلخترین اتفاقات فوتبالی تبدیل کند.
همه چیز در سکوت خبری پیش میرفت. هیچ اخباری در مورد علت این حادثه به صورت رسمی مخابره نشد تا اینکه چیزی حدود 48 ساعت بعد – حسن ضیاء آذری – مدیرکل مجموعه ورزشی آزادی تهران از جزئیات این حادثه تلخ پرده بردارد.
"اینکه به دلیل استقبال بیسابقه مردم از این دیدار درهای ورزشگاه از ساعت 11:30 تا 12 روز جمعه بسته میشود و در حالی که بازی قرار است ساعت 18 آغاز و حدود ساعت 20 به پایان برسد، تقریبا هر تماشاچی حدود 8 ساعت در استادیوم میماند و پیروزی حاصل شده نیز التهاب بیش از اندازه را در میان مردم ایجاد میکند".
"اینکه بعد از ساعت 20 و هنگام خروج از معبرهای خروجی برخی از تماشاچیان پس از فروافتادن در آهنی روی زمین میافتند و در میان نردههای آن گیر میکنند، حادثه مکررا برای تماشاچیان بعدی نیز ایجاد میشود و افراد بسیاری روی یکدیگر میافتند. 46 نفر به صورت جدی آسیب میبینند که در نهایت 7 نفر آنها فوت میشود و 39 زخمی نیز به جا میماند".
فیفا دست به کار شد
این حادثه بغرنجتر از آن بود که حتی بتوان به آن فکر کرد. حتی فیفا در این زمینه دست به کار شد. در سایت رسمی فیفا اینچنین آمد "شنبه 26 مارس، فیفا تحقیقات رسمی و پرونده خود در مورد زیر دست و پا ماندن گروهی از تماشاگران در دیدار انتخابی جام جهانی 2006 آلمان که غروب جمعه 25 مارس در تهران میان ایران و ژاپن برگزار شد، را شکل داده است".
افشای جزئیات جدید توسط منابع آگاه از واقعه
فراخوانی پی در پی از مردم برای حضور در ورزشگاه آزادی بدون فراهم آوردن امکانات حداقلی و محدود نمودن راههای ورود و خروج از طبقات مختلف (بویژه طبقه دوم) به بهانه کنترل بیشتر که امری مسبوق به سابقه است، یکی از عوامل اصلی این اتفاق بوده است. بنا بر اعلام منابع آگاه از حدود 8 خروجی طبقه دوم تنها 4 خروجی و حتی کمتر، برای بیرون رفتن حدود 60 هزار نفر باز بوده است و این موضوع تنها نمونهای از ضعف مدیرانی است که در نهایت منجر به چنین اتفاق تلخی شده است.
"بیش از 100 هزار نفر در این ورزشگاه جمع شده بودند و پزشکان محلی به شبکههای تلویزیونی گفتند این خروج ناگهانی تماشاگران سبب کشته شدن افراد شده است و هنوز دلیلی برای این خروج منتشر نشده است. دست کم 7 نفر از تماشاچیان کشته شدهاند و شاید تعداد کشتهشدگان نیز بیشتر شود.
اعلام جزئیات جدید از حادثه توسط مسئولان
مدیرکل مجموعه ورزشی آزادی 8 فروردین جزئیات بیشتری را از حادثه منتشر کرد. "اینکه مسئولیت حفاظت مسیرهای رفت و برگشت در ورودیهای ورزشگاه آزادی و داخل مجموعه به عهده ناجا بوده است. اینکه مسئولان این مجموعه و سازمان تربیت بدنی در ورود و خروج تماشاچیان دیدار تیمهای ملی ایران و ژاپن منشاء اثر نبودهاند."
ضیاء آذری این گونه ادامه داد: "ما کلیه درهای مجموعه را بسته به ترتیبی که در شورای تامین استان و از سوی مقامات امنیتی و انتظامی مقرر میشود، 12 تا 48 ساعت پیش از برگزاری دیدار به نیروی انتظامی تحویل میدهیم و درهای تمامی مبادی ورودی و خروجی به صراحت بند 9 مصوبه کمیسیون ورزشی شورای تامین استان تهران در تاریخ 24 اسفندماه 83 بر عهده نیروی انتظامی قرار دارد".
"کلیه کلیدداران ما نیز از روز قبل کاملا در اختیار نیروی انتظامی بودند. حتی بارها اتفاق افتاده بود که برخی از کلیدداران ما در موقع مقرر حاضر نمیشدند و درها از سوی این نیروها شکسته میشد تا مشکلی برای مردم ایجاد نشود بنابراین ما در ورود و خروج تماشاچیان در روز مسابقه منشاء اثر نبودهایم. البته شورای امنیت کشور و قوه قضاییه به عنوان مراجع ذیصلاح در حال بررسی علل واقعه هستند که منتظر تشخیص آنها هستیم".
عدم قبول مسئولیت توسط ماموران ناجا و کارکنان مجموعه آزادی
صحبتهای مدیرکل مجموعه ورزشی آزادی در مورد کلید واژه "ما" حکایت از سلب مسئولیتی بیسابقه داشت. اینکه به جای پذیرفتن واقعیتی تلخ دست به فرار رو به جلو میزد. منظور از "ما" مجموعه کارکنان ورزشگاه آزادی بود. مدیرکل این مجموعه با انداختن توپ به زمین ناجا نه تنها از قصور خود و کارکنانش در این واقعه ناگوار کم نکرد بلکه ناجا را به عنوان مسئول در این حادثه معرفی میکرد. علاوه بر این محمد محمدپور، مدیرکل وقت حراست سازمان تربیت بدنی با اعلام اینکه شورای امنیت ملی و قوه قضاییه در حال پیگیری حادثه 5 فروردین 1384 در ورزشگاه آزادی هستند عنوان کرد که 24 ساعت قبل از بازی استادیوم در خدمت نیروی انتظامی قرار دارد، صحبتهای محمدپور در دفاع از مسئولان مجموعه آزادی بود.
این موضوع تنها به مدیرکل مجموعه ورزشی آزادی و مدیرکل حراست سازمان تربیت بدنی مربوط نمیشد بلکه مسئولان ناجا نیز خود را در این اتفاق مقصر تلقی نمیکردند و بر منشاء اثر نبودن خود در این واقعه تلخ تاکید داشتند. در هر حال هنوز پرونده باز بود و متهمان حادثه در حال رفت و آمد به دادسرا بودند.
ورود شورای امنیت ملی، قوه قضاییه و وزارت اطلاعات به پرونده
کار به همین جا ختم نشد. بررسی پرونده در سه نهاد شورای امنیت ملی، قوه قضاییه و وزارت اطلاعات در دستور کار قرار گرفت. مساله شوخی بردار نبود. 7 نفر جان خود را از دست داده بودند و 39 نفر نیز به صورتی جدی زخمی شدند. شورای امنیت ملی و قوه قضاییه دست به کار شدند و تحقیقات را به صورت جدیتر دنبال کردند تا عاملان اصلی حادثه مشخص شوند. مسئولان استادیوم آزادی، حراستها و فرماندهان مامور در ورزشگاه، بازپرس و نماینده کارشناسان به دادسرا احضار شدند.
در نهایت گزارش شورای امنیت به رییس جمهور ارجاع داده شد و این پرونده برای بررسی دقیقتر از سوی رییس جمهوری وقت به مراجع ذیربط از جمله وزارت اطلاعات سپرده شد.
یکی از مسائلی که در مورد آن به صورت غیر رسمی در آن روزها بسیار صحبت میشد، هلیکوپتری بود که در مقابل یکی از رمپهای ورزشگاه آزادی فرود آمده بود. گویا اصلا در این نقطه باندی برای فرود وجود نداشت و تنها به علت کم کردن مسافت در این نقطه قرار داده شده بود. هلیکوپتر مربوط به فرمانده وقت نیروی انتظامی بود. گویا به علت فرود هلیکوپتر در آن نقطه، سایر خروجیهای نزدیک به هلیکوپتر بسته شده بود و تماشاچیان مجبور به خروج از رمپهای دیگری بودند.
در ادامه بررسی تحقیقات پرونده مدیرکل حراست سازمان تربیت بدنی درباره دخیل بودن استقرار هلیکوپتر نیروی انتظامی در حادثه مربوطه عنوان کرد که این مسئله در کمیسیون تحقیق در دست بررسی است اما در نهایت گزارشی رسمی در این باره منتشر نشد.
اعلام نتیجه پرونده توسط سخنگوی قوه قضاییه
در نهایت جمال کریمیراد سخنگوی وقت قوه قضاییه اعلام کرد که بر اساس بررسی کارشناسان منتخب بازرسی و شورای امنیت کشور، مسئولان ورزشگاه 100 هزار نفری آزادی و نمایندگان نیروی انتظامی در اتفاق تلخ رخ داده متهم هستند اما در میزان و درصد مسئولیت بین کارشناسان منتخب بازرسی با کارشناسان شورای امنیت ملی کشور تفاوت وجود دارد.
در نهایت هم هر یک از دو متهم اصلی حادثه که مسئولان ورزشگاه آزادی و نمایندگان نیروی انتظامی بودند به میزان مساوی 50 درصد در این اتفاق تلخ که منجر به فوت 7 نفر از تماشاچیان شد، مقصر شناخته شدند.
یادی از جانباختگان
مرحومان رحیم شفاعت، سید رحیم سید هاشمی، مجتبی ابراهیمزاده، هادی ربیعی، بهروز صدوقی، امید چوبدار خوشخو و محمد جعفری 7 نفری بودند که جان خود را پس از تماشای دیدار تیمهای ملی فوتبال ایران و ژاپن در ورزشگاه یکصد هزار نفری آزادی از دست دادند. افرادی که برای چند ساعت تفریح و حمایت از تیم ملی فوتبال کشورشان به ورزشگاه آمدند دیگر هرگز نتوانستند دوباره به استادیوم آزادی بیایند و پرچم ایران را بر فراز دستهایشان به دوربینها نشان دهند.
حاج محمدعلی ابراهیمزاده پدر مرحوم مجتبی ابراهیمزاده
در حالی که حدود 10 سال از این اتفاق تلخ برای تماشاچیان دیدار تیمهای ملی فوتبال ایران و ژاپن میگذرد، به سراغ حاج محمدعلی پدر مرحوم مجتبی ابراهیمزاده که یکی از فرزندانش در این حادثه جان خود را از دست داد رفتیم تا با او در مورد این اتفاق همکلام شویم. گویا برادر و پسرخاله مجتبی نیز در این دیدار به همراه او به ورزشگاه رفته بودند که در نهایت آنها به خانه بازگشتند اما مجتبی برای همیشه از میان آنها رفت.
حاج محمدعلی درباره آن اتفاق شوم میگوید؛ من سه پسر و یک دختر داشتم. یکی از پسرهایم به نام مجتبی 24 ساله بود که فوت شد. به هیچ وجه نمیتوانم از بیکفایتی مسئولان اجرایی و بینظمی موجود در ورزشگاه آزادی بگذرم. من کاری به این نداشتم که چه اتفاقی افتاده است تنها میخواستم بدانم که مقصر اصلی این حادثه کیست؟ در نهایت هم دیدید که 50 درصد مسئولان ورزشگاه آزادی و 50 درصد نیز ماموران نیروی انتظامی حاضر در ورزشگاه مقصر شناخته شدند. در مورد علل حادثه عنوان میکردند که هلیکوپتری که متعلق به قالیباف، فرمانده وقت نیروی انتظامی بوده، در محوطهای که نباید، فرود آمده است. هلیکوپتر راه را بسته بود و مردم پس از هجوم به سمت رمپ خروجی در ازدحامی مرگبار قرار گرفته بودند.
حادثه به قدری فجیع بود که رییس جمهوری وقت دستور پیگیری فوری مساله را داد تا در نهایت حدود 200 میلیون تومان به فوت شدگان و مجروحان در آن سال تعلق گیرد. توسط دادگستری به هر یک از فوت شدگان این حادثه 25 میلیون تومان دیه تعلق گرفت و مبلغ باقی مانده از دیه نیز به مجروحان حادثه پرداخت شد.
قرار بود برای فرزند من و سایر فوت شدگان مراسم و یادبودی برگزار کنند، کتابی بنویسند، از مرگشان را در روزنامه مطالبی را درج کنند و در ورزشگاه اسم و عکسشان را به یادگار به تصویر بکشند، که هیچ یک از این اتفاقات علیرغم وعده مسئولان وقت فدراسیون فوتبال، عملی نشد.
"شاهد عینی واقعه"
او برادرش را در این حادثه از دست داده است. کسی که برای تماشای دیدار تیمهای فوتبال ایران و ژاپن به همراه پسرخاله و مرحوم برادرش به ورزشگاه آزادی رفته بود. "100 هزار نفر جمعیت به ورزشگاه آمده بود. از اینکه وسیله داشتیم و میخواستیم در خوشحالی تیم ملی شریک باشیم عجلهای برای ترک ورزشگاه نداشتیم. میخواستیم اجازه دهیم که جمعیت به مرور از ورزشگاه خارج شود و ما نیز پس از آنها از ورزشگاه خارج شویم اما ماموران نیروی انتظامی مردم را به بیرون فرستادند و گفتند که از ورزشگاه خارج شویم. ما از سمت رمپی که به گوشه دریاچه ختم میشد قصد داشتیم از سکوها به بیرون برویم. به یکباره وقتی در سرازیری رمپ قرار گرفتیم شنیدیم که در استادیوم را بستهاند. بعدها شنیدیم که حراست استادیوم و نیروی انتظامی با یکدیگر به اختلاف خوردهاند و در را میبندند و میروند. این یکی از دلایل اصلی حادثه بود. علاوه بر این هلیکوپتریهم در مقابل یکی از رمپها قرار گرفته بود و به علت اینکه قصد داشتند مسافت خروج مسافرش را کم کنند، هلیکوپتر را در آن نقطه قرار داده بودند.
جمعیت پشت سر هم به سمت در خروجی پیش میرفتند. ما از طبقه دوم وارد سرازیری رمپ شدیم. زمانی که به نردهها رسیدیم متوجه شدیم که در بسته است. مردم نمیدانستند که در را بستهاند. فشار دائما بیشتر میشد. حتی روی مردم آب ریختند اما به میزانی ازدحام و فشار زیاد بود که لنگه در از جا کنده شد و به سمت بیرون افتاد. مردم پس از افتادن در قصد داشتند از روی آن خارج شوند اما بسیاری به زمین خوردند و پاهایشان میان نردههای در گیر کرد. اینقدر جمعیت و ازدحام زیاد بود که دائما افراد پشت یکدیگر فشار میآوردند و به روی یکدیگر میافتادند. برادر من هم پایش در میان در گیر کرد و خیل جمعیت بر روی او قرار گرفتند و از روی فشار بیش از حد در نهایت جان باخت. اگر همان دری را که ما از آن داخل آمده بودیم نبسته بودند خیلی راحت میتوانستیم از ورزشگاه خارج شویم.