کارگردان فیلم "محمد رسول‌الله" گفت: این سؤال برای من مطرح بود که چرا مادر پیامبر در این شش سالی که او پیش حلیمه بود در سعدیه به دیدنش نرفت؟/برای این‌که بدانم سعدیه کجاست سفر پرمخاطره‌ای را طی کردم.

به گزارش مشرق، مجید مجیدی در گفت و گویی جنبه هایی از شکل گیری داستان و محتوای فیلم اشاره کرده است که در ادامه می خوانید.

روایت‌های موجود هم بسیار ساده و یک‌خطی نوشته شده‌اند؛ به سبک حکایت‌های قدیمی که هیچ جزییاتی ندارد و صحبتی از شخصیت‌ها و زمینه‌ها و انگیزه‌های هر ماجرا نشده است. حتی ماجرای ابرهه که بخش مهم فیلم است و بسیار باشکوه اجرا شده، در قرآن در سه جمله بیان شده است.

فرازهای مهمی که در زندگی پیامبر وجود دارد، مثل داستان حلیمه که در تمام روایت‌ها و سیره‌ها آمده، هیچ شرح و توضیحی ندارند و باید دراماتیزه می‌شدند.

در واقع نقاط عطف را برداشتند و با اتکا به تخیل‌تان بین‌شان خطوطی رسم کردید تا درام شکل بگیرد.

انتخاب دیگری نداشتیم. درباره این دوران یا هیچ شرح و توضیحی در تاریخ پیدا نمی‌کنید یا توضیحات را به صورت ماورایی شرح داده‌اند که رفتن به سمت‌شان بسیار خطرناک است. در تاریخ آمده که آمنه شیر نداشت و حلیمه هم یک سینه‌اش خشکیده بود. وقتی محمد (ص) سینه خشکیده حلیمه را مکیدن گرفت، از آن شیر آمد. این‌جا برای مخاطب سوال پیش می‌آید که چه آغوشی بالاتر از آغوش مادر؟ چرا محمد (ص) این‌کار را با مادرش نکرد؟ طبیعتا در این میان زمینه‌های اجتماعی و تاریخی هر اتفاق کم‌رنگ می‌شود. مثلا دایه گرفتن در آن زمان یکی از سنت‌های اهل مکه بود. یکی به این دلیل که هوای مکه بسیار گرم بوده و بیرون از مکه آب‌وهوای بهتری داشت؛ و دوم به دلیل فصاحت کلام، چون اعراب بیش‌تر از زبان شعر استفاده می‌کردند. وقتی در این زمینه بیش‌تر مطالعه می‌کنید متوجه می‌شوید که دلیل اصلی این تصمیم، دوری از یهود بوده است. در تاریخ آمده که حدود دویست سال پیش از تولد پیامبر، یهودیان به خیبر می‌آیند، چون در تورات آمده که آخرین فرستاده خداوند در منطقه‌ای به نام فاران به دنیا خواهد آمد. چون همه پیامبران از قوم یهودند، آن‌ها به این تعبیر که آخرین فرستاده هم از قوم آن‌هاست آنجا مستقر می‌شوند و زاد و ولد می‌کنند تا آخرین پیامبر از قوم آن‌ها باشد. کم‌کم در اطراف خیبر و مکه و مدینه هم پخش می‌شوند. وقتی متوجه می‌شوند که آخرین فرستاده به دنیا آمده و از قوم آن‌ها نیست در صدد برمی‌آیند که پیامبر را پیدا کنند.

ولی سند محکمی درباره‌ نفوذ یهود در مکه، یا حتی حضورشان در شکل تشکل‌یافته و مجتمع وجود ندارد.

بله، یهودیان بیشتر در مدینه و اطراف آن ساکن بودند، ولی در مکه هم حضور داشتند. البته در هیچ جای تاریخ نیامده که چون یهودیان به دنبال پیامبر بودند، ایشان به این طریق از مکه خارج شده است. ولی این می‌تواند یک فرض منطقی باشد؛ با توجه به منابع و روایات. این‌جاست که متوجه می‌شویم چرا مادر پیامبر نباید شیر می‌داشت و پیامبر باید به این شکلی کاملا طبیعی خارج می‌شد.

نقض معجزه از خصوصیات انسان مدرن است. وقتی مردم هزار سال پیش تاریخ طبری را می‌خواندند هیچ کدام از این ابهام‌ها در ذهن‌شان شکل نمی‌گرفت و روایات ماورایی را بدون چون‌وچرا می‌پذیرفتند. این نوع تشکیک‌ها را می‌توان برای تمام معجزات به‌کار برد؛ مثلا چرا حضرت عیسی (ع) خودش را از صلیب نجات نداد یا چرا حضرت موسی (ع) به‌جای این‌که عصایش را تبدیل به مار کند، به‌وسیله آن فرعون را نکشت و خود بر تخت ننشست؟ ولی این سؤال‌ها مربوط به بعد از انتخاب‌های شماست. در آن لحظه وظیفه شما این بوده که بین خطوط را پر کنید. با چه منطقی فاصله بین این نقاط مبهم را پر کردید؟

در تحقیقات میدانی به جاهای زیادی مراجعه کردیم. هرجا که تصور می‌کردیم ردی از اسلام موجود باشد حاضر شدیم ولی هیچ چیز وجود نداشت. در عربستان منبع و زمینه‌ای برای تحقیق و استنباط علمی نبود و مراکزی که قبلا وجود داشتند همه تخریب شده بودند. برای این‌که بدانم سعدیه کجاست سفر پرمخاطره‌ای را طی کردم. به وزارت امورخارجه رفتم و گفتند ما ضمانت نمی‌کنیم و اصلا صلاح نیست به آنجا بروید. به بعثه رهبری رفتم و گفتند نمی‌توانیم چنین امکاناتی در اختیارتان بگذاریم.

می‌خواستید آن بادیه را از نزدیک ببینید؟

بله، ویزایی که به عربستان می‌دهند زیارتی است و فقط می‌توانید به مکه و مدینه بروید. اگر خارج از این دو شهر شما را بگیرند حسابتان با کرام‌الکاتبین است. ما ریسک بزرگی کردیم؛ گروهی را پیدا کردیم که ما را به آن بادیه ببرند. این سؤال برای من مطرح بود که چرا مادر پیامبر در این شش سالی که او پیش حلیمه بود در سعدیه به دیدنش نرفت؟ هیچ ردی در مورد این مسئله در تاریخ وجود ندارد. احساس کردم شاید فاصله دور مکه و سعدیه دلیل این تصمیم بوده. سعدیه بعد از طائف است و وقتی با ماشین به آن‌جا رفتیم متوجه شدم فاصله بین مکه تا طائف ۱۵۰ کیلومتر است؛ با یک جاده کوهستانی پرپیچ‌وخم. وقتی به طائف رسیدیم متوجه شدیم آب‌وهوای بسیار خوبی دارد. از طائف تا سعدیه هم سی کیلومتر راه بود و تازه بعد از رسیدن به سعدیه باید قبیله حلیمه را پیدا می‌کردیم. گروه‌هایی از اقوام قبیله حلیمه را پیدا کردیم و بالاخره به وادی حلیمه رسیدیم. تیر ۸۹ بود که به آن‌جا رفتیم. در آفتاب داغ تیرماه عربستان که حتی نمی‌توان پنج دقیقه ایستاد، سعدیه هوای بسیار خنکی داشت و ما بیرون در هوای آزاد نشسته بودیم.

از مردم روایت‌های شفاهی هم در مورد حلیمه و پیامبر شنیدید؟

بله، حتی خانه حلیمه را هم پیدا کردیم.

این بادیه را در فیلم واقع‌گرایانه بازسازی کردید؟

دقیقا. کسانی‌که سعدیه را دیده باشند وقتی فیلم را ببینند می‌گویند این‌جا خود سعدیه است. حتی آقای شیخ رسول جعفریان که تاریخ اطلس شیعه را کار کرده، چنین رفرنسی نداشت. البته وقتی سفرنامه ناصرخسرو را می‌خواندم دیدم که به این بادیه اشاره کرده، اما هیچ رد دیگری از آن در تاریخ نیست؛ یا مثلا شهری که مادر پیامبر در آن فوت می‌کند هیچ‌کس از آن اطلاعی ندارد. این شهر حدود صد کیلومتر با مدینه فاصله دارد.

آن‌جا را هم پیدا کردید؟

بله، با مشقت زیاد. چون محل دفن حضرت آمنه الان تبدیل به یک میدان شده و اصلا نمی‌توانستیم در آن محل توقف کنیم. فقط با ماشین دور زدیم و خیلی مخفیانه فیلم گرفتیم. شیعیان عربستان چند بار آن منطقه را درست کرده‌اند اما وهابیون هر بار آن‌جا را خراب کردند. بزرگ‌ترین موزه‌ای که از تاریخ اسلام وجود دارد موزه‌ی توپکاپی ترکیه است که به نظرم از صفر تا صدش جعلی است و هیچ سند و مدرکی دال بر درستی آن وجود ندارد. در مسیحیت منابع تصویری زیادی وجود دارد که این‌ها پشتوانه سینمای آن‌هاست، اما از صدر اسلام هیچ تصویر و رفرنسی موجود نیست. وقتی به کتابخانه ملی مراجعه کردیم تنها تصویری که پیدا کردیم مینیاتورها بودند.

البته آن‌ها هم بسیار تخیلی کشیده شده‌اند.

بله، کاملا کاریکاتوری کار شده‌اند و جهان تصویری خودشان را دارند، بدون کمترین ارتباط مستقیمی با واقعیت. وقتی بخواهید بنایی را از هیچ به وجود بیاورید کار بسیار سختی در پیش خواهید داشت. تنها مرجعی که توانستیم استفاده کنیم تاریخ شفاهی مکه بود که آن را هم از شعرها و فرهنگ عامه مردم می‌شد پیدا کرد. جمع‌آوری اطلاعات کار بسیار سختی بود، ضمن این‌که می‌خواستیم در مورد شخصیتی کار کنیم. در داستان‌هایی که در فیلم استفاده کردیم سعی کردیم به تاریخ وفادار باشیم، ضمن این‌که نمی‌خواستیم فیلم تاریخی بسازیم، بلکه می‌خواستیم روح وقایعی که بر پیامبر گذشته را به تصویر بکشیم. البته باید محدودیت‌هایی را که در نمایش وجود داشت هم در نظر می‌گرفتیم. در دوران جاهلیت زن و مرد در اطراف مکه برهنه می‌گشتند ولی نمایش این تصویر در سینمای ما امکان‌پذیر نیست. حتی به تصویر کشیدن این موضوع در سینمای غرب هم مشکل است. قبل از پیامبر هنوز اسلامی وجود نداشت که بحث حجاب مطرح شود اما دستمان در این مسئله هم بسته بود و مجبور بودیم زنان را با حجاب نمایش دهیم. در کل اختیار خیلی از مسائل دست ما نبود.

اگر می‌خواستیم عینا تاریخ را به‌تصویر درآوریم با محدودیت‌های زیادی مواجه می‌شدیم و اگر می‌خواستیم به‌ تاریخ وفادار نباشیم اصل ماجرا از دست می‌رفت. زنده‌به‌گور کردن دختران یکی از سنت‌های جاهلیت بود که پیامبر با آن مبارزه کرد و ما به دنبال این بودیم که این قضیه را طوری در فیلم بگنجانیم که درام ایجاد کند. در فیلم، پیامبر با معجره‌ای که در کلامش وجود دارد با این موضوع برخورد می‌کند اما این‌ها عناصری نیستند که در تاریخ موجود باشند. ما تنها اصل موضوع را در دست داشتیم و بر اساس آن قصه‌پردازی کردیم.

­­ تعارضی که وجود دارد در شکل حکایت‌هایی است که قرار است نقطه عزیمت بازیگر باشند. در شیوه پرداخت رئالیستی به جزییات توجه می‌شود، اما منابع در اختیار فیلم منابع تختی هستند: «حلیمه آمد سینه‌اش را به دهان پیامبر گذاشت و پیامبر شیر را از او پذیرفت.» بدون دانستن ریز جزییات. پس باید معادل‌های حرکتی، بیانی و عاطفی برای بازیگر تعریف شود. چطور این جزییات وجودنداشته را به بازیگر و جهان فیلم انتقال دادید؟

ما دو سال در مورد تاریخ، جغرافیا، آداب زیستی، نحوه زندگی در شرایط مختلف اقلیمی و خود شخصیت‌های تاریخی قصه تحقیق کردیم. مثلا همه فکر می‌کنند که چون پیامبر یتیم بوده پس فقیر بوده و کسی را نداشته که از او کمک بگیرد، اما این تعریف درست نیست، چون عبدالمطلب در مکه صاحب‌نام بوده. زمانی‌که پیامبر به دنیا می‌آید جدش نزدیک به هفتاد هشتاد شتر قربانی می‌کند و حتی به پرنده‌های بالای کوه هم طعام می‌دهد.

کل مکه در آن زمان ۲۵۰۰ سکنه دائمی داشته و حتما از مسافر و مهاجر هم خالی نبوده است، پس می‌توان ثروت او را فهمید. در واقع ما تمام ریشه‌های تاریخی را به دست آوردیم و به بازیگر انتقال دادیم، حتی اگر اطلاعاتی هم در فیلم مورد استفاده قرار نمی‌گرفت، ما بازیگر را با داده‌ها عجین می‌کردیم.

انسان بودن به این معنا نیست که پیامبر یک کودک معمولی بوده و هیچ ویژگی خاصی نداشته

پیامبر هم در قرآن و سیره، و هم در روایت‌های شفاهی از سوی معاصران آن حضرت، خیلی عادی و زمینی ترسیم شده و وجه انسان بودن بسیار پر رنگی دارند. چرا در روایت شما حتی قبل از بعثت می‌بینیم که ایشان از همان کودکی نورانی بوده‌اند و مثلا روی طبیعت تاثیر می‌گذارند. این تغییر بیش‌تر به بافت دراماتیک داستان برمی‌گشت یا خواستید جنبه‌های نمادین پیدا کند؟

به نظر من انبیاء شرایط ویژه‌ای دارند و از ابتدای تولد انتخاب شده‌اند که نماینده خداوند روی زمین باشند. حضرت محمد (ص) به تصریح قرآن کریم، بشر بودند، اما این طور نبوده که سلوکی را طی کرده باشند و در چهل‌سالگی به پیامبری برسند. انبیاء اصلا پیامبر به دنیا آمده‌اند. مثل حضرت عیسی (ع) که در قنداق هم حرف می‌زد. اساسا معلم پیامبر از همان کودکی جبرییل است و جبرییل به او آموزش می‌دهد و در عین حال از شخصیت و مقامش مراقبت می‌کند. احادیث معتبری داریم که مثلا بچه‌ها داشتند سنگ جمع می‌کردند و وقتی پیامبر به‌عنوان بچه چهارساله مشغول سنگ جمع کردن می‌شود جبرییل او را نهی می‌کند که مبادا دامن لباسش بالا برود و شان و حرمتش ذره‌ای مخدوش شود. تمام وجوه معنوی و شخصیتی پیامبر از همان کودکی در او وجود داشته و هیچ کدام اکتسابی نبوده است. طبیعی‌ست که معجزه برای از بین بردن جهل مردم است و پیامبر ما هم معجزاتی داشته است. اما مهم‌ترین خصلت پیامبر زنده کردن دل‌ها و رعایت اخلاق انسانی است که از همان کودکی در او آشکار می‌شود. به همین دلیل ما وجه معجزه‌آسا بودن افعال پیامبر را اصل نمی‌دانیم و قرآن و مکارم اخلاقی را بر معجزات معمول، مقدم می‌شناسیم. ولی انسان بودن به این معنا نیست که پیامبر یک کودک معمولی بوده و هیچ ویژگی خاصی نداشته است. مثلا سکانس دریا، هیچ جایی در تاریخ نیامده، فقط گفته شده پیامبر در بازگشت از نزد بحیرا از کنار دریا رد شده ولی مواجهه با چنین اتفاقی را ما ساخته‌ایم چون پیامبر در ذات خودش می‌تواند چنین موهبتی را داشته باشد که کمک کند و دیگران را نجات دهد. نمی‌خواستیم جعل کنیم، ولی این قصه‌پردازی با روح اثر هم سو است.

 در شخصیت‌پردازی به شخصیت‌های اصلی بسنده کردید. حذف سایر شخصیت‌ها برای تمرکز مخاطب روی افراد اصلی بوده یا دلیل دیگری داشتید؟

بخش‌های کم‌رنگی هست، مثل اهل خانه و خانواده‌ی عبدالمطلب اما امکان پرداختن به شخصیت‌های متعدد وجود نداشت و روایت را گسیخته می‌کرد. در تاریخ عبدالمطلب را صاحب ده فرزند دانسته‌اند ولی برجسته‌ترین آن‌ها ابوطالب،حمزه، ابولهب و عباس بوده‌اند که عباس مثل حمزه شخصیتی درخشان نیست. به‌هرحال این فیلم یک چهارچوب مستند تاریخی در ذات خودش دارد پس دست آدم بسته است. نمی‌توان بدون مبنای تاریخی شخصیت تولید کرد. به‌همین دلیل ما با کم‌ترین داده‌ها فیلم‌نامه را پیش بردیم.

یکی از صحبت‌هایی که در مورد این سکانس می‌شد این بود که پیامبر در کودکی و قبل از بعثت چگونه روی یک عرب بزرگ‌سال و متعصب تاثیر می‌گذارد؟ از این نمونه‌ها در فیلم زیاد است و مربوط به انتخاب‌های شماست. چون در روایات مختلف هم تناقض وجود دارد و شما باید انتخاب می‌کردید که کدام مسیر را در پیش بگیرید.

به‌هرحال کار غریبی بود و باید وارد یک وادی پیچیده می‌شدیم که هیچ منبع تاریخی و جغرافیایی و تصویری در موردش وجود نداشت. بهترین مقطعی که می‌توانستیم با ورود به آن اسباب اختلاف بین شیعه و سنی را فراهم نکنیم همین مقطع کودکی پیامبر بود که در عین حال سخت‌ترین بخش داستان است. وقتی به جهت درک یک‌سری از مفاهیم معرفتی نزد آقای جوادی آملی رفتیم، ایشان به نکته قشنگی اشاره کردند و گفتند: «کودکی پیامبران دیگر قصه‌های دراماتیکی دارد و اصلا کودکی‌شان بخش مهمی از زندگی‌شان است مثل کودکی حضرت عیسی (ع) و موسی (ع). اگر بتوانید تمهیداتی به خرج بدهید که نکته‌های معرفتی زندگی پیامبر را که لابه‌لای حلقه‌های تاریخ گم شده‌اند، پیدا کنید، مثل این است که چشمه‌ای در دل کویر پیدا کنید. از محققان زیادی در بررسی تاریخ استفاده کردیم و وارد هر مبحثی می‌شدیم با چالش‌های جدیدی مواجه می‌شدیم. به این نتیجه رسیدیم که روی این قسمت از تاریخ زندگی پیامبر کار کنیم که البته کار بسیار سخت و پرخطری بود.

شما که هیچ‌گونه منبع و تصویری نداشتید، چگونه به این وجوه بصری رسیدید؟ مثلا مکه شما بسیار واقع‌گرایانه است و معماری دقیقی دارد. حس دکور به تماشاگر دست نمی‌دهد؛ انگار مردم واقعا در آن ساکن هستند و زندگی جریان دارد. بت‌ها عالی ساخته شده‌اند و می‌توانیم تصور کنیم این بت همانی است که در آن زمان وجود داشته نه بت ترگل و ورگلی که در بعضی از فیلم‌ها و سریال‌ها ساخته‌اند.

در واقع این نشانه‌ها از لایه‌لایه‌های تاریخ پیدا شده‌اند. محققانی که در حوزه تصویر کار کرده بودند این تصاویر را به ما دادند. ضمن این‌که آقای کلژاکوویچ از قبل دنبال منابعی در مراکش و یمن رفته بود و به فرهنگ و تاریخ عربستان هم بسیار نزدیک بود. در موزه عربستان چند نقاشی از مکه قدیم وجود داشت که نشان می‌داد شهر مکه یک دره بوده که بین کوه‌ها محصور شده بود. در تاریخ هم خواندم که چند بار سیل‌های بزرگی در مکه آمده که هر بار همه‌چیز را ویران کرده است. بعضی می‌گفتند مکه در یک منطقه کوهستانی واقع شده و در آنجا چوب وجود نداشته که شما در فضای فیلم از چوب استفاده کرده‌اید. اما در منابع آمده که بعد از یکی از سیل‌های عظیم مکه که همه‌چیز را ویران کرد، یک بازرگان مسیحی که کشتی تجاری بسیار بزرگی داشته، تمام بار چوب کشتی‌اش را به مردم مکه هدیه می‌کند و بخش زیادی از شهر مکه با چوب ساخته می‌شود.

منبع: سایت فیلم محمد رسول الله